بی‏ حجابی و پیامدهای آن‏

بی‏ حجابی و پیامدهای آن‏

جوان در دوران بلوغ، به علل مختلف، دچار هیجان و میل جنسی زیادی می‏ گردد

در آن هنگام كه خداوند بر حضرت آدم احسان كرد و باغ زندگی او را به وجود «حوا» معنا بخشید، غم تنهایی را از او زایل ساخت . از آن زمان به بعد كه عالم را بقایی و آدم را امیدی به حركت آورد، خیمه زندگی بشر بپا شد . در حالی كه نیمی از آن را «زن‏» استوار كرده بود، موجودی كه بدون او، برای نظام آفرینش، آغاز و انجامی تصور نمی‏شود . بر همین اساس، در آیین حیات‏بخش اسلام برای «زن‏» شخصیتی فوق‏العاده و منزلتی والا مقرر شده است و از او به عنوان موجودی یاد شده كه باید مورد تكریم و مشمول مهر و محبت كافی قرار گیرد . به گونه‏ای كه در قرآن كریم سوره‏ای است‏به نام «نساء» و مشتمل بر 176 آیه . علاوه بر این در اسلام برای تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی، خانوادگی و زناشویی و حقوق زن، قوانین عادلانه‏ای وضع شده است . و از زنان شایسته آن چنان یاد می‏كند كه گویی هیچ فرشته‏ای نمی‏تواند به مقام او نایل آید . در میان قوانین آسمانی كه خدای متعال، با توجه به نیاز زن به امنیت و آرامش، بر او مقرر كرده است، حكم «حجاب‏» است . حجاب قانونی است كه نه برای محدود كردن استعدادهای زنان، بلكه برای محدود كردن خطرهایی است كه استعدادها و موجودیت زن را تهدید می‏كند . دیدگاه اسلام به اجتماع و مسائل آن، كاملا حكیمانه است . اسلام می‏خواهد جامعه‏ای آن چنان پاك بسازد كه در آن اثری از فساد و انحراف وجود نداشته باشد . از جمله عوامل اساسی كه پاكیزگی اجتماع و سلامت اخلاقی را ضمانت می‏كند، حكم حجاب است . با وجود حجاب، زنان از بی عفتی و عشوه‏گری و انحراف باز داشته می‏شوند و موجب صیانت‏خانواده و جلوگیری از به هم پاشیدگی آن می‏گردد . «حجاب‏» ایمنی بخشنده و نگهبان جامعه است و هرگز هیچ جامعه‏ای نمی‏تواند از پاكی و امنیت اجتماعی برخوردار باشد، مگر وقتی كه زنانشان نخواهند بی‏بند و بار و برهنه باشند; زیرا «بی‏حجابی‏» همچون «وبا» یی است كه در صورت گسترش آن در میان توده مردم، بسیار زود همه را آلوده و بیمار می‏كند . اسلام با دوراندیشی كامل، پیروان خود را به حجاب و ترك خودنمایی امر می‏كند تا پیش از وقوع حوادث خانمان برانداز و شیوع فساد، ریشه‏ های آن خشك گردد و امكان رشد فساد اجتماعی بوجود نیاید .
«بی‏ حجابی و پیامدهای آن‏»
1 . روی‏آوری جوانان به انحرافات جنسی
جوان در دوران بلوغ، به علل مختلف، دچار هیجان و میل جنسی زیادی می‏گردد . هرگاه این هیجان‏ها و فشارهای جنسی، با دیدن صحنه‏های تحریك‏كننده و چهره‏های بزك كرده زنان بی‏حجاب، همراه باشد، جوان را آن چنان بی‏اختیار می‏كند كه دوست دارد با هر وسیله ممكن، شهوت خود را خاموش سازد . چنان كه حضرت امام رضاعلیه السلام می‏فرمایند: «خدای متعال چشم اندازی به گیسوان زنان را حرام دانست; زیرا موجب تحریك مردان گشته، در نتیجه آن، مفاسد و انحرافاتی به وقوع خواهد پیوست كه نه حلال است و نه پسندیده‏» (1)
آیا زنان بی‏حجاب، كه عامل اصلی انحراف جوانان هستند، در جرم و كیفر آنان شریك نیستند؟ و آیا اینان نبودند كه با خودنمایی و هرزگی خود، غرایز جوانان را تحریك كرده و روانه فساد نمودند؟ به هر حال، زنان بی‏حجاب، باید كیفر نابسامانی‏های اجتماعی و روانی كه برای دیگران پیش می‏آورند، به عهده بگیرند .
2 . بی حجابی و خیانت‏های خانوادگی
از آن زمان كه بی‏حجابی در میان زنان رواج یافت، خیانت‏های خانوادگی نیز گسترش پیدا كرد . از آن پس، پیوسته آمار آن رو به افزایش رفته است . بی شك در بسیاری از موارد، شوهر خود زمینه این خیانت‏ها را فراهم می‏نماید; زیرا با همراه بردن همسرش به مجالس مختلط و منحرف كننده و سینماها و تئاترها، عملا بین او و بیگانگان، آشنایی برقرار می‏كند . بیگانگانی كه در اغلب موارد هیچ گونه تعهد و ایمانی در آنان دیده نمی‏شود . یا آن كه مرد، همسرش را وادار می‏كند تا با مهمانان به گرمی دست دهد و با لبخند، خوش آمدگویی كند . سپس، از آنان پذیرایی كند، آن چنان كه گویی همه با او محرمند! همین رفت وآمدها نامشروع، موجب می‏شود كه روابط خانوادگی سست گردد و اختلافات زندگی شروع شود . اینجاست كه كاخ زیبایی خانواده از هم پاشیده و فرو می‏ریزد و بدبختی كودكان آغاز می‏گردد .
3 . دخترربایی و تجاوزات به زنان و دختران
زن و دختری كه زیبایی‏های خود را به دیگران نشان می‏دهند و غرایز جنسی مردان را تحریك می‏كنند، باید تاوان این رفتار ناصواب را با ریختن آبرو و پذیرفتن آسیب جسمی و روانی بپردازند . نظر جوانان منحرف به زنان بی‏حجاب، چیزی جز از دست دادن آبروی آنان نیست . پس تجاوز و ربودن آنان امر عجیبی نیست! دختر ربایی در كشورهایی كه به حجاب معتقد نیستند، بیداد می‏كند . بر اساس گزارش روزنامه گاردین، در آمریكا (واشنگتن) در هر 15 دقیقه، یك دختر ربوده می‏شود (2) یا در گزارش آمده است: آمارهایی كه از كیف‏های دختران دانشجو در انگلستان به عمل آمده، نشان می‏دهد كه 80 درصد آنان، قرص ضدبارداری با خود همراه دارند . (3)
حال سؤال این است، با توجه به سرانجام بی‏ حجابی كدام یك از این دو نمونه «زن بی‏حجاب و بانوی باحجاب‏» بهترند؟ كدام یك متین و محترم‏ترند؟ مقام و منزلت كدام عالی‏تر است؟
در آخر می‏توان گفت: تفاوت میان زن بی‏حجاب و باحجاب مانند تفاوت اتومبیل شخصی و اتومبیل همگانی (اتوبوس، تاكسی) است . اتومبیل همگانی مورد استفاده عموم است . ولی اتومبیل شخصی، تنها به صاحبش اختصاص دارد . و زن بی‏حجاب كالای همگانی است; زیرا همه مردم قادرند آزادانه از او بهره‏مند شوند . چگونه است كه فردی حاضر نیست اتومبیل شخصی خود را به دست راننده‏ای بی انصاف یا حتی دوست‏خود بسپارد چون ممكن است موجب خرابی آن شود . ولی حاضر می‏شود ناموس خویش را در اختیار دیگران قرار دهد تا در معرض انواع بیماری‏ها قرار گیرد .
منبع: كتاب «خواهرم حجاب سعادت است‏» ، نوشته: محمد ابراهیم الموحد القزوینی، مترجم: یوسف آبادنی
پی‏ نوشت:
1 . بحارالانوار . ج 6، ص 103
2 . مجله لبنانی «الدستور» ، 1980
3 . روزنامه مصری «الاهرام‏» ، 1980

عفاف لازمه عقل و غیرت

عفاف لازمه عقل و غیرت

«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است

مطالعه تاریخ حیات بشر در دورترین زمانهای ذكر شده، همراه با نشانه هایی از تمسك همیشگی انسان به حفظ پاكی و احترام به عفت و پاكدامنی است. همه اینها و مراجعه به وجدان، گویای فطری بودن عفت ‏طلبی انسان می‏باشد؛ یعنی: خداوند متعال، پاك بودن و پاك زیستن را در سرشت و نهاد بشر به ودیعت گذاشت.
در این عصر «ارتباطات و تكنولوژی» با واگذاری امور زندگی به رایانه‏ ها و دست یابی بشر به انرژی های نوین، بیم آن می‏رود كه انسان در گذار از زندگی سنتی به روش مدرن و صنعتی، كم كم جایگاه اثر گذاری و موعظه فعال، به سوی اثرپذیری و انفعال پیش رود، به طوری كه در بعضی مواقع، هویت و مسئولیت خویش را به فراموشی سپارد و همانند ابزاری در دست سامان دهندگان نظم نوین جهانی درآید، كه در نتیجه تمام ارزش های فطری و اخلاقی بی‏رنگ شود و جامعیت شریعت اسلام به دست حیلت ورزان نوین و دگراندیشان به بازی گرفته شود.

تحلیل واژه عفاف:
«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است و لغت شناسان درباره آن گفته‏ اند:
«واصله الاقتصار علی تناول الشی‏ء القلیل» یعنی: عفاف اكتفا ورزیدن به بهره‏مندی كم و شایسته است. و همچنین عفت را چنین معنا می‏كند «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة»(1) عفت پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از افزون‏ طلبی قوه شهوانیه جلوگیری می‏شود و همچنین در مجمع البحرین آمده است: «عف عن الشی‏ء ای امتنع عنه فهو عفیف»(2) عفاف از چیزی ورزید، یعنی: از آن امتناع ورزید، پس او عفیف است. ابن منظور در لسان العرب در این باره می‏نویسد: «العفة: الكفّ عما لایحل و لایجمل»(3) عفت: خویشتن داری ا ز آن‏چه كه حلال و زیبا نیست.
صاحب اقرب الموارد «عفت» را این گونه معنا نموده است: «عفّ الرجل: كفّ عمّا لایحلّ و لا یجمل قولاً او فعلاً و امتنع»(4) عفاف ورزید، یعنی: در گفتار و كردار، از آنچه كه حلال نیست، دوری جست و خویشتن داری نمود. همچنین در قاموس، «عفت» را به معنای كف و خودنگهداری از محرمات و زشتیها كه با زیباگزینی منافات دارد، معنا می‏كند.(5)

در ادب پارسی، عفاف از نظر معنا و گویش، تفاوت یافته است. در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: «عفاف: پارسایی و پرهیزگاری نهفتگی، پاكدامنی، خویشتن داری».(6)

در فرهنگ فارسی «معین» آمده است: «عفاف عبارت است از: پارسایی، پرهیزگاری،پاكدامنی، در تداول غالباً به كسر اول تلفظ می‏كنند»(7) بنابراین در گویش فارسی، عفاف به كسر اول و به معنای «پاكدامنی» به كار می‏رود.

در تفكر اسلامی، عفاف واژه‏ای با بار معنایی خاص برگرفته از آیات و روایات، و گونه‏ای منش است همراه با كنش رفتاری و گفتاری.

مرحوم نراقی در معراج السعاده می‏نویسد: عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوه شهوانیه از برای قوه عاقله كه در اقدام به خوردن و نكاح و حدود اوامر الهی را به لحاظ كمی و كیفی، نگهدارد.(8) عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است، پس در تمامی اخلاق و احوال، حد وسط و راه میانه «عفت» است.

عفاف در آیات و روایات‏
در قرآن كریم خداوند متعال عفت را از صفات مؤمنین شمرده است.(9) در قرآن چهار بار از ریشه «عفاف» استفاده شده است.
1- سوره بقره، آیه 273: «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف» كسانی كه از حال آن‏ها اطلاعی ندارند، به خاطر خویشتن داری و عفت نفس ایشان گمان می‏كنند كه آن‏ها غنی و بی‏ نیازند.(10) در این آیه شریفه، كنش بزرگ منشانه، «مناعت طبع» عفاف است، یعنی: خویشتن داری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز كردن در مقابل دیگران، عفاف است.

2- سوره نساء، آیه 6: درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان به سرپرستان سفارش می‏كند كه از دست یازی به اموال یتیمان خودداری كنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتن داری را عفاف خوانده است.

3- سوره نور، آیه 32: «و لیستعفف الذین لایجدون نكاحا حتی یغنیهم اللّه من فضله» و كسانی كه اسباب زناشوئی نمی‏ یابند، پاكدامنی ورزند تا خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند. در این آیه شریفه خویشتن داری(استعفاف) را به رام كردن قوه جنسی اطلاق فرموده است.

4- سوره نور، آیه 60: «و القواعد من النساء اللّاتی لایرجون نكاحاً فلیس علیهنّ جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرّجات بزینة و ان یستعففن خیرٌ لهنّ و اللّه سمیع علیم»؛و زنان یائسه‏ای كه امید زناشویی ندارند گناهی نیست كه جامه ‏ها (چادرهایشان) را فروگذارند، به شرط آن كه زینت نمائی نكنند و اگر پاكدامنی بورزند(و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای دانا است.(11)

در زبان پارسی، از خویشتن داری در امور جنسی و شره نبودن، به پاكدامنی تعبیر می‏كنند كه بخشی از گستره معنای «عفاف» است، زیرا عفاف، مطلق خویشتن داری را گویند. همان گونه كه در آیات یاد شده، از خویشتن داری در امور اقتصادی و مالی نیز با كلمه استعفاف و تعفف، یاد شده است.

در روایات نیز، از عفت و پاكدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین عبادت و از كمال نعمت و به معنای خویشتن داری در كردار و گفتار تعبیر شده است.

در كتاب «سفینةالبحار» آمده است: «و یطلق فی الاخبار غالباً علی عفة الفرج و البطن و كفّها عن مشتهیاتهما المحرّمه»(12) در روایات، عفاف، بیشتر به معنای خویشتن داری نسبت به شكم و شهوت به كار می‏رود و بازداشتن این دو از فزون خواهی حرام. علی (ع) فرمود: «العفا ف زهاده»(13) عفاف، زهد ورزی و خویشتن داری است و «العفة تضعف الشهوه»(14) خویشتن‏داری شهوت را ناتوان می‏سازد.

از آن جا كه موضوع عفت، «شهوت» است(15) و شهوت در نقطه افراط، به شره و در نقطه تفریط، به خمود می‏رسد و تنها در نقطه اعتدال است كه عفت تحقق می‏یابد، شناسایی مرزهای عفاف و رابطه آن با شهوت، ضروری است، زیرا انحراف از این مرز، ورود به وادی تهتّك و بی پروایی ( 16) را در پی دارد كه در این وادی، غیر از انسانیت، انتظار همه چیز می‏رود.

رابطه «عفت» با «شهوت»
در آیات و روایات، میان «شهوت پرستی» و «عفت»، تقابل جدّی برقرار شده و به دینداران، آموزش داده می‏شود كه شهوت پرستان عفیف نیستند. ولی به نظر می‏رسد كه معمولاً تنها بخشی از گستره معنایی شهوت پرستی، مورد نظر برخی دینداران واقع شده است.

مفهوم لغوی و اصطلاحی «شهوت»:
راغب اصفهانی در المفردات می‏نویسد: «اصل الشهوة نزوع النفس الی ما تریده و ذلك فی الدنیا ضربان، صادقة و كاذبة فالصادقة ما یختل البدن من دونه كشهوة الطعام عند الجوع و الكاذبة ما لا یختل من دونه».(17) اصل شهوت، كه كشش و اشتیاق نفس است به آنچه اراده كند ، در دنیا بر دو گونه است: حقیقی و غیر حقیقی، اشتیاق حقیقی آن است: كه بدن بدون تأمین آن آسیب می‏بیند، همانند: اشتیاق به غذا هنگام گرسنگی، و اشتیاق غیر حقیقی «كاذب» آن است كه بدن بدون تأمین آن آسیب نمی‏بیند.

در مجمع البحرین آمده است: «الشهوات بالتحریك جمع شهوه، و هی اشتیاق النفس الی شی‏ء»(18) شهوات جمع شهوت، به معنای اشتیاق نفس به چیزی است.
در لغت نامه دهخدا آمده است: «شهوت عبارت است از: آرزو و میل و رغبت و اشتیاق و خواهش و شوق نفس و حصول لذت و منفعت»(19) همچنین فرید و جدی در دائرةالمعارف می‏گوید: «الشهوة حركة النفس طلباً للملائم»؛(20) شهوت حركت نفس است در جستجوی آنچه موافق و سازگار است. ا ین معنا، جنبه علمی «شهوت» را نیز در بر دارد در نتیجه، شهوت، معنایی عام دارد. در اصطلاح قرآن كریم(21) نیز شهوت به معنی عام به كار می‏رود: «زیّن للناس حبّ الشّهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضّة و الخیل المسوّمة و الانعام و الحرث ذلك متاع الحیوة الدنیا...» عشق به خواستنیها، از جمله: زنان و فرزندان و مال هنگفت، اعم از زر و سیم و اسبان نشاندار و چارپایان و كشتزاران، در چشم مردم آراسته شده است، اینها بهره زندگانی دنیا است.
معنای اصطلاحی شهوت:
غالباً به خواهش و اشتیاق جنسی انسان، شهوت گفته می‏شود و شهوترانی را در بخش كوچكی از گستره امیال نفس به كار می‏برند. حال آن كه در تحلیل قرآن و روایات، «شهوت به معنی عام» در برابر «عفت به معنای عام» قرار دارد. خواهش نفس و تلاش برای برآ وردن آن میل، در برابر خویشتن داری در طاعت خواهشهای نفسانی است. انسان شهوت پرست، از كردار وگفتارش پیدا است. از كوزه، همان برون تراود كه در اوست.
انسان عفیف و با اصالت نیز از سخن و كنش او آشكار است. عفاف، تنها پاكدامنی جنسی نیست. متفكر شهید استاد مطهری در كتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» می‏نویسد: «عفاف، یعنی آن حالت نفسانی، یعنی رام بودن قوه شهوانی تحت حكومت عقل و ایمان، عفاف و پاكدامنی، یعنی تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن، شره نداشتن. یعنی جزو آن افرادی كه تا در مقابل یك شهوتی قرار می‏گیرند، بی اختیار می‏شوند و محكوم این غریزه خود هستند، نبودن. این، معنای عفاف است.»(22)

عفاف لازمه عقل و غیرت‏
تنها دین نیست كه ما را به عفاف و پاكدامنی فرا می‏خواند، بلكه این ندا از درون آدمی نشأت می‏گیرد، كه دین نیز آن را تأئید می‏نماید. غیرت، جوان مردی و كرامت نفسانی همگی انسان را به عفاف دعوت می‏كند، امام علی(ع) می‏فرماید: «العفة اصل الفتوّة»(23) عفت و پاكدامنی اصل جوانمردی است.

همچنین آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفته علی قدر غیرته»(24) ارزش مرد به اندازه همت او، و عفت او به اندازه غیرت وی خواهد بود.
آفریدگار هستی قبل از تشریع دین و وضع قوانین، فطرت انسان را به مواهبی عجین ساخته كه زمینه ساز كارآمدی شریعتند، چنان كه از عقل به عنوان حجت باطنی تعبیر می‏گردد و از فطرت به عنوان خمیرمایه توحید. اما نقش عفت در این میان چیست؟
سرچشمه ادراك عقلانی مطلوب در گستره روایات، حضور عفاف در وجود انسان است. این خصیصه فطری هرچه در وجود انسان تقویت شود، تكامل نیروی عقلانی قوی‏تر می‏گردد، بدین معنا كه چون انسان به اقتضای فطرتش عفت مدار و طالب زیبایی و نامأنوس با زشتی و پلیدی است. عقل درج داسازی زیبا از زشت و نیك از بد به كمك او می‏شتابد و راه را روشن می‏سازد. امام علی(ع) می‏فرماید: «اصل العقل العفاف و ثمرتها البرائة من الآثام». اساس عقل عفاف است و ثمره آن دوری از زشتی است. یعنی: هر كجا كه قوای عقلانی بر امیال نفسانی غلبه كند به واسطه رشد و حضور حركت آفرین این خصیصه فطری است، افزون بر این، گوهر وجود آدمی و هویت انسانی اش در سایه قوام عفاف آشكار می‏گردد، از این رو رابطه ‏ای معقول و منطقی بین رشد عفاف و عقل وجود دارد، از متون دینی نیز می‏توان دریافت كه تعاملی متقابل بین این دو نیروی باطنی برقرار می‏باشد، به همین جهت امام علی(ع) می‏فرماید: «من عقل عف»(25) هر آن كس كه عقل دارد، عفاف می‏ورزد، زیرا منشأ هر دو صفت، حركت به سوی تعادل و پرهیز از افراط و تفریط است.
این همان مفهومی است كه هم در معنای عفت نهفته است و هم در معنای عقل. در اینجا جهت تشریح مطلب سخنی از رسول مكرم اسلام(ص) را كه بیانگر تعامل عقل و عفاف است، ذكر می‏نماییم:
«وقتی شمعون بن لاوی بن یهودا حواری حضرت عیسی(ع)، از پیامبر اسلام(ص) پرسید كه: «اخبرنی عن العقل ما هو؟ و كیف هو و ما یتشعب منه؟، رسول اكرم(ص) فرمود: انّ العقل عقال من الجهل و النفس مثل اخبث الدواب فان لم تعقل حارث»، عقل همان ریسمانی است كه نفس به سبب آن از جهالت و مهلكه رهایی می‏یابد و اگر عقل نفس را با این ریسمان استوار مهار نكند، نفس همانند حیوانی سركش به ورطه نابودی می‏افتد. حضرت بعد از بیان هویت عقل و رسالت آن فرمود: «فیتشعب من العقل الحلم و من الحلم العلم و من العلم الرشد و من الرشد العفاف و من الع فاف الصیانه»(26) در این عبارت زیبا و متقن، عفاف دست پرورده همه ارزش‏ها است، این منافاتی با این كه اصل عقل عفاف است، ندارد؛ زیرا خمیرمایه فطری كه در درون هر انسانی وجود دارد، عفت است. اما این سرمایه قابلیت پرورش دارد و تعقل و اندیشه و حلم و علم و رشد مایه فزونی آن می‏گردد در این كلام گهربار رسول خدا(ص)، صیانت و حفاظت از ارزشها به عهده عفتی نهاده شد كه در سایه سایر صفات كمال، بارور گردیده است. پس عفاف پیوسته نیاز به پرورش و افزایش دارد تا به سبب آن، حراست و صیانت در درون و بیرون، اندیشه و عمل، نیت و قول تحقق پذیرد. همچنین در روایتی از امام علی(ع) آمده است كه: «یستدل علی عقل الرجل بالتحلی بالعفة و القناعة»(27)؛
میزان اندیشمندی انسان به میزان آراستگی او به عفت و قناعت است. یعنی باروری ارزشهای درون انسان در نگرش و باروری اندیشه و عقل تأثیر دارد. بنابراین اگر حركت بشریت به سوی توسعه و تمدن با آراستگی باطنی و عفت و پاكدامنی، عقل گریزی در او بیشتر می‏گردد. این حقیقت تلخ را امروزه در تمدن بشری به وضوح در می‏ یابیم و گزارشها روز به روز حركت جوامع را به سوی جاهلیت قهقرایی نشان می‏دهد؛ نمونه بارز این مسئله گسترش چشمگیر تجارت سكس در شبكه‏ های جهانی اینترنت، بلیه روز افزون بیماری ایدز، گسترش مخوف شبكه‏ های خرید و فروش انسان در بازارهای جنسی، اختصاص به جزیره هایی به عنوان بهشت جنسی برای ارضای غرایز افراد سركش و شهوت پرست از سراسر جهان و انتقال انسانهای مظلوم و فریب خورده به عنوان ابزار تمایلات این موجودات شوم دیده می‏شود.

امروزه بشریت در این لجنزار مخوف بی عفتی، سخت حیران و سرگردان است و علی رغم دستیابی به تكنیك و تمدن، پدیده شوم ابتذال و بی‏بند و باری گسترش یافته و در این رهگذر، سردمداران استكبار جهانی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود غالب آمده‏ اند، در یك جمله می‏توان گفت: همه بدبختی های موجود در دنیای امروز تحقیر كردن اصول عفاف و تقوای در امور جنسی است.

ارتباط عفاف و نفس انسانی‏
نفس انسان بین دو قوس قرار دارد كه یك سوی آن نفس «مسوله»(28) و «اماره»(29) است و سوی دیگر آن نفس «لوامه»(30) و «مطمئنه»(31) می‏باشد و پیوسته در این مدار حركت می‏كند، از این رو، حالات متعدد و متفاوتی در انسان وجود دارد، به تعبیر قرآن «و نفس و ما سوّی ها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زكّیها و قد خاب من دسّیها»(32)؛ بنابراین گاهی منشأ فجور می‏شود و گاهی مبدأ تقوی. یعنی قابلیت پذیرش حالات متعدد را داراست، پس نیازمند عامل مؤثری است كه او را به رشد و تزكیه سوق دهد. این قوه محركه و عامل صیانت و حفاظت نفس در بسیاری از متون، «عفاف» معرفی شده است. علی(ع) می‏فرماید: «العفاف یصون النفس و ینزهها عن الدنایا»(33) ؛ عامل صیانت نفس و بازدارنده آن از زشتیها و مایه نزهت و شادابی و شكوفایی آن عفت است.
همچنین در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است كه فرمود: «حلّوا انفسكم بالعفاف و تجنّبوا التبذیر و الاسراف»(34)؛ نفس انسانی بواسطه زیور عفاف آراسته می‏گردد، پس هیأت نفس را به جمال بیارایید و از اسراف و تبذیر بپرهیزید.

این كلام گوهربار حضرت، حامل نكته‏ای است كه عفت حالت تعادل و میانه گزینی را در نفس ایجاد می‏كند و انسان را از افراط و تفریط بر حذر می‏دارد، قوام آفرینش بر پایه اعتدال است و همه موجودات از تعادل تكوینی برخوردارند، از این رو، خداوند هم در شریعت اسلام از ان سان تعادل در سلوك و زندگی را می‏خواهد.

تفاوت عفاف و تقوی‏
با تأمل در منابع اسلامی درمی‏یابیم كه عفاف همان صفت درونی ملكه نفسانی است كه منشأ تقوای درونی می‏شود، یعنی تقوای بیرونی، تجلی عفاف درونی است و عفاف به منزله یك قوه بازدارنده از افراط است كه وقتی به صورت ملكه‏ای در درون درآمد، حاكمیتش در بیرون ظاهر می‏شود، از این رو، امام علی(ع) فرمود: «بالعفاف تزكوا الاعمال»(35)؛ اعمال ظاهری را بواسطه عفاف باطنی پاكیزه و تصفیه كنید.

همچنین در روایت دیگر از آن حضرت آمده است كه فرمود: «ثمرة العفاف الصیانه»(36) صیانت و تقوی، حاصل عفت است. بر همین اساس علی(ع) در صفات متقین می‏فرماید: «المتقون انفسهم عفیفه و حاجاتهم خفیفه، خیراتهم مأموله و شرورهم مأمونه»؛ نشان پرهیزگاران آن است كه نفسها یشان عفیف است و خواهششان كم و خفیف، و نیكی و خیرشان مورد امید و انتظار مردم است و از بدیهایشان همه در امانند.

در حكمت 474 نهج البلاغه می‏فرماید: «ما المجاهد فی سبیل اللّه باعظم اجرا ممن قدر فعفّ. لكاد العفیف أن یكون ملكا من الملائكه»؛ اجر شهیدی كه در راه خدا مجاهده می‏كند، بالاتر از اجر و ثواب كار انسانی نیست كه سنجیده و بر اساس اندازه و حساب عفاف می‏ورزد، انسا ن عفیف نزدیك است كه در زمره ملكی از ملائكه درآید. طبق این بیان، عفاف همان مجاهده درونی برای غلبه ارزشهاست.

بنابراین، تلاش درونی انسان برای حاكمیت خوبیها و محسنات در سیطره وجودش عفت است و چون تقویت عفت موجب پاكی و نزهت است. هر مقدار كه انسان عفیف باشد به عالم قدس و ملائك نزدیك‏تر است، از این رو، انسان عفیف در جایگاه ملائكه است. بنابراین عفت موجب عبور انسان از عالم ملك به عالم ملكوت می‏گردد. چنانكه در مورد انسانهای شایسته‏ای چون حضرت ابراهیم(ع) قرآن كریم می‏فرماید: «و كذلك نری ابراهیم ملكوت السموات و الارض»(37) ابراهیم به بطن عالم ملكوت راه یافته بود، به گونه‏ای كه متن عالم ماده و حقایق آن را می‏دید. در واقع خداوند بواسطه صفت عفاف، قدرت عبور از عالم ملك را به عالم ملكوت در درون انسان به ودیعت نهاده، و او می‏تواند با باروری و شكوفا سازی این شاخصه اوج بگیرد و فراتر از آن‏چه تصور انسانهاست، پرواز كند.

رابطه حیاء و عفاف‏
حیاء در لغت به معنای شرم، آزرم آمده است، شرمی برخاسته از ادراك خوبیها و بدیهای اختیاری، بدین جهت است كه انسان برخی از كارها را نیكو و بعضی دیگر را زشت می‏داند. برخلاف حیوانات كه چون فاقد ادراك می‏باشند، شرم و حیا نیز ندارند. علی(ع) در تعریف «حیا» می‏فرماید: «الحیاء خلق مرضی، الحیاء خلق جمیل»(38). و همچنین می‏فرماید: «الحیاء تمام الكرم و احسن النسیم، الحیاء یصدّ عن فعل القبیح»؛(39) حیاء از كار زشت جلوگیری می‏كند و همچنین آن حضرت حیاء را سبب «عفت» می‏نامند: «سبب العفة الحیاء»(40) و در روایت دیگر حیاء را میوه و ثمره «عفت» معرفی می‏نماید: «الحیاء ثمرة العفة»(41) در تعبیری از امام صادق(ع) آمده است: «الحیاء نور جوهره صدر الایمان».(42)
علامه مجلسی (ره) درباره «حیا» می‏فرماید: «ملكه ‏ای است كه موجب خودداری از كارهای قبیح می‏گردد.»(43)
یكی از زمینه‏ های عفاف و در عین حال از ثمرات آن، كه از اصلی‏ترین موانع انحراف جنسی محسوب می‏شود، احساس حیاء و شرم و آزرم از كارهای زشت است. این حقیقت كه شرم و آزرم، مانع افسار گسستگی‏ های جنسی می‏شود و بازدارنده از بسیاری گناهان اجتماعی دیگر و سرآمد خوبیه است، در كلام درربار امام صادق(ع) نمودار است. حضرت فرمود: «ای مفضل! بنگر به آن ویژگی كه انسان را از حیوانات ممتاز نموده، و آن نعمت شرم و آزرم است. اگر این نعمت، در وجود انسان نبود، هیچ مهمانی نوازش نمی‏شد و به وعده‏ ها وفا نمی‏شد و نیازهای مردم انجام نمی‏گرفت و زیباییها رواج نمی‏ یافت. از زشتیها جلوگیری نمی‏شد، حتی بسیاری از واجبات، كه به خاطر شرم و آزرم، انجام می‏گیرد، ترك می‏شد، چه اینكه گروهی از مردم، اگر شرم و آزرم نبود، حق پدر و مادر را پاس نمی‏داشتند و به خویشاونداری و پس دادن امانت، اهمّیتی نمی‏دادند و از هیچ كار زشتی روی گردان نبودند.»(44)

هر قدر این احساس شرم و آزرم در انسان بیشتر باشد، عفت او نیز بیشتر خواهد بود، چنان كه امام علی(ع) فرمود: «اعفكم احیاكم» با عفت‏ترین شما، با حیاترین شماست.(45)
كسانی كه در درون خود فریاد «حیا» را خفه كرده‏ اند، كمتر عاملی می‏تواند آنها را از ارتكاب انواع اعمال ناشایست باز دارد، چنان كه در روایات به آن اشاره شده است:
رسول اكرم(ص) فرمود: «از سخنانی كه در میان مردم است، تنها یك جمله از انبیای گذشته باقی مانده است كه می‏گویند: اگر حیا نداری، هرچه می‏خواهی انجام بده».(46) بدلیل این كه دین، بلكه تمام قوانین موضوعه بشری برای كنترل جامعه است و ضامن اجرایی آن حیا است، شخص بی حیا در منابع روایی شریعت اسلام، «بی ایمان» معرفی شده است، امام صادق(ع) در این باره فرمود: «لا ایمان لمن لاحیاء له»(47) كسی كه حیا ندارد، ایمان ندارد.

از احادیث ذكر شده درمی‏یابیم كه در جامعه، افرادی هستند كه پای‏بند به اخلاق و ایمان نمی‏ باشند، ولی به سبب حیا از دیگران، به پاره‏ای ازگناهان دست نمی‏زنند، زیرا، شكنجه افكار عمومی و ملامتهای مردم، از كیفر و مجازات زندان و شلاق به مراتب سخت‏تر است. مرد و ز ن بی عفت، از رسوایی عمومی بیشتر رنج می‏برند تا از سایر شكنجه‏ ها.

دكتر فلاسن، استاد دانشگاه روچستبر، می‏گوید: خجالت كشیدن و حیاء علامت سلامت است و در میان تمام افراد بشر، حتی آنهایی كه برهنه زندگی می‏كنند، نیز رایج است.(48) اگر در جامعه، روح حیا - كه به فرموده امام علی(ع) ثمره عفت است - حاكم باشد، بسیاری از نزاعها و اختلافهای خانوادگی و بسیاری از جرایم اجتماعی و بزهكاریها از بین می‏رود.

گر حیا نبود، بیفتد رسم عصمت از میان‏
ور حجابی در میان است، از تقاضای حیاست

پی ‏نوشتها:
1. راغب اصفهانی، معجم مفردات، ص 350.
2. طریحی، مجمع البحرین، ج 5، ص 101.
3. ابن منظور لسان العرب، ج 9، ص 253.
4. شرتونی لبنانی، اقرب الموارد، ج 2، ص 803.
5. قرشی علی اكبر، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلامیه، ج 5،ص 19.
6. دهخدا، علی اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 14081.
7. دكتر معین، فرهنگ فارسی معین، ج 2، ص 207.
8. ملااحمد نراقی(ره)، معراج السعادة، ص 243.
9. سوره مؤمنون، آیه 5.
10. از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: كه این آیه درباره اصحاب «صفّه» نازل شده است (اصحاب صفه: حدود چهارصد نفر از مسلمانان مكه و اطراف مدینه بودند كه چون خانه و كاشانه‏ای نداشتند در مسجد پیامبر(ص) زندگی می‏كردند، این افراد به فرموده قرآن با وجود نیازمندی شدید، عفت نفس به خرج می‏دادند، به طوری كه هر كس كه اطلاعی از وضعیت آنان نداشت، گمان می‏كرد كه ایشان و بی‏نیازند) تفسیر نمونه، ج 3، ذیل آیه 273، سوره بقره، ص 264.
11. ترجمه بهاء الدین خرمشاهی از قرآن مجید.
12. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 207.
13. میزان الحكمه، ج 6، ص 359، ح 12824.
14. همان، ص 363، ح‏12861.
15. عن علی(ع):الفضائل اربعه اجناس...الثانی: العفة و قوامعها فی الشهوة...
16. قال الصادق(ع)...والعفة و ضدها التهتّك.
17. راغب اصفهانی معجم مفردات الراغب، ص 276.
18. طریحی مجمع البحرین، ج 1، ص 252.
19. لغت نامه دهخدا، ج 9، 13894.
20. فرید وجدی، دائرةالمعارف القرن العشرین، ج 6، ص 515.
21. سوره آل عمران، آیه 14.
22. شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات الزهراء، ص 106.
23. میزان الحكمه، ج 6، ص 359.
24. همان منبع، ص 362.
25. رسولی محلاتی، غررالحكم موضوعی، ج 2، ص 130، میزان الحكمه، ج 6،ص 362.
26. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ج 1، ص 117، ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی عطائی، انتشارات علمیه اسلامی، ص 19.
27. محمد ری شهری، میزان الحكمه، ج 6، ص 428.
28. نفسی كه زشتیها را زیبا نشان می‏دهد.
29. نفسی كه پیوسته انسان را به زشتی امر می‏كند.
30. نفسی كه انسان را ملامت می‏كند(وجدان صالح بشری).
31. نفسی كه سكونت و استقرار و اطمینان را در سایه بندگی یافته است.
32. سوره شمس، آیه 11 - 8.
33. رسولی محلاتی، غررالحكم موضوعی، ج 2، ص 127.
34. همان منبع، ص 129.
35. همان منبع.
36. همان منبع.
37. سوره انعام، آیه 75.
38. رسولی محلاتی، غررالحكم موضوعی، ج 1، ص 311.
39. میزان الحكمه، ج 2،ص 564.
40. غررالحكم، ح 5527.
41. همان، ح 4612.
42. بحارالانوار، ج 71،ص 336.
43. علامه مجلسی، مرآت العقول، ج 8، ص 187.
44. بحار الانوار، ج 2، ص 25.
45. همان، ح 2837.
46. سفینة البحار، ج 1، ص 361، ح 340.
47. بحارالانوار، ج 78، ص 111؛ میزان الحكمه، ج 2، ص 565.
48. فلسفی، محمد تقی (ره)، كودك، ج 2، ص 371.

فرهنگ حجاب و عفاف از منظر اديان الهي

فرهنگ حجاب و عفاف از منظر اديان الهي 

پوشش زن در اديان الهي

همواره براي رسيدن به ريشه يک مطلب و پي بردن به عمق مسئله، بايد آن را از ديدگاه و سير تحولات تاريخي مورد بررسي قرار داد تا به اهميت بيش از پيش آن دست يافت. نگرشي به ديگر اديان الهي انسان را به اين مهم منتج مي کند که «عفاف و حجاب » و حفظ آن همواره مورد تأکيد خداوند متعال در تمام ادوار و در دوران همه پيامبران الهي بوده است.

در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام كه اين فصل به بررسي آنها مي‏پردازد حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتاب‏هاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عالي‏ترين گواه بر اثبات اين مدعاست.

حجاب زنان، از سنن قديمي تمدن هاي بشري بوده است و در اديان الهي به خصوص زرتشت، يهود و مسيحيت مسئله حجاب و رعايت آن مطرح بوده است در بعضي از اديان مثل دين يهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابي است كه اسلام مي گويد. البته حجاب در بعضي از اديان الهي گذشته كمي سخت‏تر از حجاب اسلامي بوده است، هر چند امروزه به آن پاي بند نيستند.

گفتار اول) حجاب در آيين زرتشت

نخستين مردمي كه به سرزمين ايران آمدند، آريايي‏ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس‏ها» تقسيم مي‏شدند. با اتّحاد مادها، دولت « ماد» تشكيل شد. پس از مدّتي پارس‏ها توانستند دولت ماد را از بين ببرند و سلسله‏هاي هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان را بنيانگذاري كنند. پژوهش‏ها نشان مي‏دهد كه زنان ايران زمين، از زمان مادها كه نخستين ساكنان اين ديار بودند، داراي حجاب كاملي، شامل پيراهن بلند چين‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند بر روي لباس‏ها بوده‏اند( پوشاك باستاني ايرانيان از كهن‏ترين زمان، ص17 26 و ص51، 54، 56 ). اين حجاب در دوران سلسله‏هاي مختلف پارس‏ها نيز معمول بوده است( پوشاك زنان ايران، ص 64 194 ). بنابراين، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن ، زنان ايراني از حجابي كامل برخوردار بوده‏اند. برابر متون تاريخي ، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان هر چند با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي‏كردند و همپاي مردان به كار مي‏پرداختند، ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاطهاي فسادانگيز همراه بوده است.

جايگاه فرهنگي پوشش در ميان زنان نجيب ايران‏زمين به گونه‏اي است كه در دوران سلطه كامل شاهان، هنگامي كه خشايار شاه به ملكه «وشي» دستور داد كه بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايي اندام او را بنگرند، وي امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر اين سرپيچي، به حكم دادوَران، عنوان «ملكه ايران» را از دست داد( آزادي يا اسارت، ص106؛ تورات، باب استر، آيه 1 ).

در زمان ساسانيان كه پس از نبوت زرتشت است افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد. به گفته «ويل دورانت» پس از داريوش، زنان طبقات بالاي اجتماع، جرأت نداشتند كه جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي‏شد كه آشكارا با مردان آمد و رفت كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادرشان را ببينند. در نقش‏هايي كه از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي‏شود و نامي از ايشان نيامده است.( تاريخ تمدن، ج1، ص552 ).

تجليّات پوشش در ميان زنان ايران چنان چشم‏گير است كه برخي از انديشمندان و تمدن‏نگاران، ايران را منبع اصلي ترويج حجاب در جهان معرفي كرده‏اند( تاريخ تمدن، ج2، ص78 / زناشوئي و اخلاق، ص135 ) از آن‏جا كه مركز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و آن حضرت در زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش كمبودي نمي‏ديده است، با تأييد حدود و كيفيت حجاب رايج آن دوران، كوشيد تا با پندهاي، خود ريشه‏هاي دروني حجاب را تعميق و مستحكم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد.

به پند و اندرزهاي «اشوزرتشت» بنگريد تا تلاش وي براي تعالي و آموزش مباني حجاب و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهري با عفّت باطني، روشن‏تر شود؛ او مي‏فرمايد:

اي نوعروسان و دامادان!... با غيرت، در پي زندگانيِ پاك‏منشي بر آييد... .اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچ گاه گردِ دروغ و خوشي‏هاي زودگذري كه تباه كننده زندگي است، نگرديد؛ زيرا لذّتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشنده‏اي است كه با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين گونه كارها، زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد. پاداش رهروان نيكي، به كسي مي‏رسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد و كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس نخواهد بود. فريب خوردگاني كه دست به كردار زشت زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش، فرياد و ناله است ( يسنا، ص53، پندهاي5 8 ).

گفتني است كه در دين زرتشت، لباس يا كيفيت خاصي براي حجاب زنان واجب نشده است؛ بلكه لباس رايج آن زمان كه شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش يعني چادر يا شنلي بر روي آن بوده است، مورد تقرير و تنفيذ قرار گرفته است. هر چند كه استفاده از «سِدرِه و كُشتي» لباس مذهبي ويژه زرتشتيان توصيه شده است.در توضيح اين دو واژه لازم است بيان شود که «سدره» از نه پاره پارچه سفيد و نازك دوخته شده و در زير پيراهن، چسبيده به بدن پوشيده شود. سدره كه در اوستا (ستره) ناميده شده، به معناي آن نيز هست. علماي اسلام نيز براي بيان حكم حجاب از واژه ستر استفاده كرده‏اند. «كُشتي»، كمربند باريكي است كه از پشم گوسفند بافته شده و بايد پيوسته آن را بر روي سدره به كمر بندند البته بر هر مرد و زن واجب است كه هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند ( موبد موبدان، رستم شهرزادي، دين و دانش، انجمن زرتشتيان تهران، سال 1357 ).

بنا به گفته موبد «رستم شهرزادي»:

پوشش زنان بايد به گونه‏اي باشد كه هيچ يك از موهاي سرِ زن از سرپوش بيرون نباشد . در خرده اوستا، به طور صريح چنين آمده است:

« نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و همگي نماز و كريم بدادار هورمزد»( خرده اوستا، فصل آفرينگان دهمان )؛يعني همگان نامي ز تو بر گوييم و همگان سر خود را مي‏پوشيم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مي‏كنيم.

بر اساس آموزه‏هاي ديني، يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان دوري جويد و حتي از به كارگيري چنين مرداني خودداري كند. در اندرز «آذربادماراسپند» مؤبد موبدان آمده است:

مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مكن ( سالنماي 1372، چاپ انجمن زرتشتيان تهران، ص10 ).

پوشش موي سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانيان نيز ادامه يافته است. به اين نمونه بنگريد:

پس از فتح ايران، هنگامي كه سه تن از دختران كسري، شاهنشاه ساساني را براي عمر آوردند، شاهزادگان ايراني همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گيرند تا خريداران پس از نگاه، پول بيشتري مبذول دارند. دوشيزگان ايراني خودداري كردند و به سينه مأمور اجراي حكم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسيار خشمناك شد؛ ولي امام علي(ع) او را به مدارا و تكريم آنان توصيه فرمود ( حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السيرة الحلبيه، ج2، ص49 ).

گفتار دوم)حجاب در آيين يهود

همه مورخان، از حجاب سخت زنان يهودي سخن گفته‏اند( عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، المرأه المعاصره، چاپ سوم، ص40 ). ويل دورانت مي‏گويد:

گفت‏وگوي علني ميان ذكور و اِناث، حتّي بين زن و شوهر از طرف فقهاي دين ممنوع گرديده بود... . دختران را به مدرسه نمي‏فرستادند و در مورد آنها كسب اندكي علم را به ويژه چيز خطرناكي مي‏شمردند. با اين همه، تدريس خصوصي براي اِناث مجاز بود . نپوشاندن موي سر خلافي بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مي‏ساخت زندگي جنسي آنان، عليرغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجّه ، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگاني محجوب، همسراني كوشا، مادراني پُرزا و امين بودند و از آن‏جا كه زود وصلت مي‏كردند، فحشا به حدّاقل تخفيف پيدا مي‏كرد ( تاريخ تمدن، ج12، ص62 66 ).

بدون ترديد مبناي حجاب در شريعت يهود، آيات تورات بود كه بر حجاب تأكيد مي‏نمود. كاربرد واژه «چادُر» و «برقع» كه به معناي روپوش صورت است، در آن آيات، كيفيت پوشش زنان يهودي را نشان مي‏دهد. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهي نموده، مي‏گويد:

متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروه «يَهْوَه» خداي توست ( تورات، سفر تثنيه، باب 22، فقره 5 ).

بي‏ حجابي سبب نزول عذاب معرفي شده است ؛ خداوند مي‏گويد:

ادامه نوشته

‏شمشیر غرب بر سیمای حجاب‏

 فیلم ضدایرانی «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» با محوریت قرار دادن دختری چادری و خون‌آشام! از همان ایده اولیه، دستش بابت تخطئه چهره حجاب برتر رو می‌شود، چرا که با کنار هم قرار دادن دختری چادری با وجهی خون‌آشام زده، موضع شیطانی غرب در راستای بی‌فروغ ساختن الگوی بانویی محجبه هویدا می‌شود که درصدد این است با این فرم بی‌بنیان، تصویرگر شمایلی درنده‌خو و مغایر با وجهی انسانی از بانویی مسلمان باشد و در این پروژه هدفمند هالیوود پر بیراه نیست که منتقدانی وابسته به جریان سیاست‌ورزانه غرب واژه‌هایی همنشین با شاهکار را برای فیلم کاملا سطحی «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» به نگارش درآورند.

فیلم «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» همچنان که در مکانی خیالی روایت می‌شود، در روایتی توهم‌زده هم به جریان می‌افتد، جایی که دختری بی‌شناسنامه از هرگونه پرداختی در شبگردی‌های خود اقدام به دوستی و سپس قتل مردانی می‌کند که دارای مفاسدی هستند.

 

 

در این مسیر بی‌راه و بی‌مکان، عشقی هم میان خون‌آشام تصنعی داستان با پسری که شیفته موسیقی راک است، حاصل می‌شود تا همه دقایق فیلم مصروف دیالوگ‌های شعارزده و قدم زدن‌های شبانه و فلسفه‌بافی‌هایی هذیان‌آمیز شود و در این شهر بَد ساختگی، تنها چیزی که نمی‌توان یافت تشخصی از یک اثر سینمایی است، چرا که اصولا هدف از ساخت این دست از آثار بی‌پایه نه رسیدن به فرم و معنایی هنری بلکه جاری ساختن فعل کینه‌جویانه اسلام‌هراسی است، چرا که به‌خوبی می‌دانند پیکر هویدای پوشش‌مندی، بساط کالاهای ساختگی پرزرق و برق و بازار پرهیاهوی مدلینگ و رسوایی‌زدگی‌های زننده آثار سینمایی غرب را به باد داده و مهم‌تر اینکه امکان نفوذ به روح اصیل و قلب زیبای انسانی دلسپرده در نشانه‌هایی معنوی به راحتی میسر نبوده و نمی‌توان تفکرات باطلی را که به سودای ضربه زدن به هویت انسانی صادر می‌شوند، در این حریم امن پارسایی به کرسی درآورد.

مساله قابل توجه در این دست از آثار، تلاش‌هایی است که توسط بنگاه‌های غربی در جهت حضوری حداکثری در جشنواره‌ها صورت می‌گیرد که در سویه‌ای مغایر با بافت نازل فیلم‌هاست و از این رو فیلم «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» سر از جشنواره‌های متعددی چون ساندنس، ونکوور، لندن، رم، ابوظبی، وین، روتردام و پکن در آورده و حتی جشنواره منتقدانه گاتهام در نیویورک، به کارگردان آماتور این فیلم در اولین ساخته سینمایی‌اش، جایزه پیشرفت در کارگردانی را اهدا می‌کند! گذشته از اینها مدتی پس از رونمایی این فیلم در جشنواره ساندنس، کمپانی آمریکایی «دیستربیوشن کینو لوبر» نیز حق پخش این فیلم را در آمریکای شمالی و برای اکرانی حداکثری خریداری می‌کند و در ادامه حمایت‌های صورت یافته بر این فیلم، هفته‌‌نامه آمریکایی نیوزویک در انتخابی سیاسی، این اثر سطحی را در فهرست انتخاب‌‌های خود به‌عنوان برترین‌های سینمای جهان در سال 2014 برمی‌گزیند.

آنا لیلی امیرپور در اولین ساخته خود به دنبال آن بوده که با جلوه‌گری عناصر بیانی و با بهره‌مندی از تصاویری سیاه و سفید و نورهایی موضعی به سمت نوعی از فضای نوآر گام بردارد اما خام‌دستی‌های روایی، تخت بودن رویدادها و بی‌هویتی کاراکترها، اثری به غایت بی‌بهره از شمایلی سینمایی را در فیلم «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» به همراه داشته است، چرا که نبود ساختاری مناسب در پیرنگ اثر، امکان هرگونه انسجام در فرم فیلم را ساقط می‌کند. بر این اساس، تراکینگ شات‌ها و پَن‌ها و بسیاری از حرکات دوربین در فیلم به مرتبه‌ای ناکارآمد تبدیل می‌شود.

از طرفی تمرکز فیلمساز در محور قرار دادن سایه‌های کاراکتر فیلم به‌عنوان هیولایی کشنده بر قامت مردمان شهر، کارکردی جز عشوه‌های فرمی نمی‌یابد و به جای آنکه موجب کاشت وحشت نزد مخاطب بابت هجوم نیرویی غارتگر بیابد، هراس‌آلودگی فیلمساز را در مواجهه با مفهوم حجاب مستتر می‌کند! و فرم ارائه شده نه در راستای پیشبرد داستان بلکه در جهت تحمیل عقده‌گشایی‌های سازنده قرار می‌گیرد، چرا که ساخت کاراکتر دختری که تحت پوشش چادر و با ظاهری فرشته‌وار، کارکردی معکوس در ریشه‌کن کردن حیات مردمان شهر می‌یابد، جای تفسیری جز بر هم زدن نگاه والای پوشش نزد جهانیان نخواهد داشت؛ تصویری دروغین از تفکری شوم‌دستانه مبنی بر سایه‌ای افتاده از مرگ با ردای حجاب! همچنین انتخاب تصاویر سیاه و سفید در بافت فیلم و استفاده از سیمایی سایه‌وار از وجود دختری وحشت‌زا، دامن زدن به وضعیت دوگانه روشنایی و تاریکی در شخصیت خواهد بود، چرا که سایه، نمادی از ظهور و ناپایداری در گستره انسان‌شناختی است.

از طرفی به لحاظ روانشناختی، سایه می‌تواند به‌عنوان سمبل خیالی رویا در ناخودآگاه فرد قلمداد شود و در رویه‌ای ناکوک، این همزاد بد آدمی به‌عنوان سویه تاریک فرد محسوب شده و در ناخودآگاه جمعی به‌عنوان نماینده پلیدی پذیرفته خواهد شد. از طرفی فیلم «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» به سمت اجرای فضایی نزدیک به سینمای اکسپرسیونیستی گرایش دارد، آنجا که با نورپردازی با کنتراست بالا، زوایای دوربینی خودنما و بازی‌های اغراق‌آمیز به دنبال القای جهانی کش آمده از واقعیت وجودی است، گویی سایه شوم «نوسفراتو» در قرن بیست و یکم دوباره رخ نمایی کرده و به دنبال غارتگری است! البته همه نشانه‌های فرمی بیان شده در فیلم لیلی امیرپور تنها در پوسته‌ای ظاهری خود را نمایان کرده و هیچ‌گونه بُعد حقیقی نمی‌یابد و برآیند جهان‌بینی تیره فیلمساز از نمایش انسان‌های مفلوک در شهری ماتم‌زده تنها محملی برای تفسیرهای غیرسینمایی را برقرار خواهد ساخت.

آنجا که قلب هویت خواهی سرزمینی مقدس را نشانه تهاجمات فرهنگی خود قرار می‌دهند و با دسیسه‌گرایی از ساخت آثاری سینمایی به دنبال ضربه زدن به کیان خانواده‌های ایرانی می‌شوند و اصلا بیراه نیست که عمده خواسته تهیه‌کنندگان فیلم‌های اسلام‌هراسانه و ایران‌ستیزانه را جوانانی گمنام از جنس لیلی امیرپور به اجرا درمی‌آورند، همان‌ها که به دنبال مسیری جهت ورود به چرخه پرهیاهوی هالیوود هستند و از طریق ساخت آثاری مشخص از فرهنگ‌ستیزی، دست دوستی خود را به سمت سیاستمداران غربی دراز می‌کنند!

در حالی ساخته‌هایی دروغین چون «دختری در شب تنها به خانه می‌‌رود» به بازار تماشای جهانیان درمی‌آید که جهانی کاملا متضاد از حقیقت اسلام نسبت به وجود گوهرمند زن وجود دارد، چنانکه حجاب به‌عنوان پوشش بیرونی و عفاف در معنای پوشش درونی خود یکی از اوامر انسان‌ساز الهی و یکی از احکام حیات‌بخش اسلام در زندگی طیبه بوده و منطبق بر فطرت بشر و مبتنی بر نیازها و شرایط روانی او و زمینه‌ساز پویایی و کمال انسانی فرد و جامعه طراحی شده است و از این رو نه تنها منافاتی با پویایی زن در جامعه نداشته بلکه موجبات ارزشمندی او را در میدان رقابت فراهم خواهد کرد.

از این رو یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های تهاجم فرهنگی غرب در سالیانی دراز برهم‌زنندگی پایداری حجاب در کشورهایی اسلامی چون ایران بوده و از بی‌خردی حکومت‌های شاهنشاهی تا وسوسه‌های فکری افرادی غربزده که در ذهنی خمیده، به دنبال همسان‌نمایی تمدن‌گرایی با بی‌حجابی بودند! نقشه‌های خود را در قالب‌های مختلف رسانه‌ای پیاده کردند.

حتی می‌توان گفت کاشت دانه توهم‌زای غرب مبنی بر مترادف بودن فلسفه حجاب با محو نشانه‌های تکامل، کارکردی بیشتر از بخشنامه تصویب شده کشف حجاب رضاشاه در تاریخ 27 آذر 1314 دارد، چرا که تفکری است دنباله‌دار که متاسفانه هنوز هم پرسه در احوالاتی بیگانه با اصالت حقیقی انسان دارد و عجیب اینکه سینمای ایران به‌عنوان رسانه‌ای موثر در الگوسازی مناسب هنوز نتوانسته به تولید آثاری لازم در جهت برجسته‌سازی پندارهای فریبنده رسانه‌های غرب و در جهت ارائه جایگاه رفیع پوشش‌مندی در سیر کمال آدمی دست بزند! چرا که آنچه می‌تواند جامعه‌ای را از این آسیب‌های شوم تهاجم فرهنگی مصون نگاه دارد، ترویج فرهنگ دقیق عفاف و تبیین ابعاد مختلف آن در جامعه است.

تهاجم فرهنگی غرب با شناخت از تاثیر عمیق آموزه‌های اسلامی در هویت‌بخشی و استقلال‌طلبی جامعه‌ای پویا همچنان به گسترش ابعاد برنامه‌های خود می‌پردازد و این مساله از طریق افزایش شبکه‌های ماهواره‌ای، ساخت سریال‌های ضداخلاقی، تبلیغ محصولاتی ناهنجار و پوششی غربگرایانه تا ساخت آثاری کینه‌جویانه با رسالت آگاهی‌بخش اسلام ادامه دارد و همچنان رسانه‌های شیطانی غرب به سودای تصاحب تفکر به سمت تجمل در حال عبور به خاکریزهای این سرزمین هستند و در این شرایط وظیفه‌ای خطیر مبنی بر دیده‌بانی فرهنگی و شکل بخشی به محصولاتی هدفمند که نقشی تقابل‌گرایانه با اهداف شوم غربی‌ها را داشته باشد، باید در سرلوحه برنامه‌ریزی‌ها قرار گیرد.

منبع : قطره 

چادر بهترین حجاب

چادر بهترین حجاب

حضرت امام در این زمینه می فرمایند:...

مصادیق عینی حجاب

در بین پوششهای مطرح در جامعه "چادر" بهترین حجاب است. این پوشش ملی علاوه بر سطح بدن، حجم آن را نیز می پوشاند.

حضرت امام در این زمینه می فرمایند:

در حجاب لباس خاصی معتبر نیست، هرچند چادر بهتر است.[1]

پس از چادر، مانتو و مقنعه هم می تواند حجاب مناسبی باشد. البته هر كدام شرایطی دارند كه حفظ آنها لازم است. مقنعه باید علاوه بر حفظ موها و سر، زیرچانه را هم بپوشاند. مانتو علاوه بر پوشش ظاهر بدن حجم آن را نیز باید بپوشاند، به نحوی كه برجستگیهایش معلوم نباشد. توجه به این مطلب لازم است كه كاركرد حجاب با لباس معمولی متفاوت است. لباس معمولی مایه زیبایی است و می تواند به منظور زینت استفاده شود، اما حجاب، صرفاً وسیله ای برای پوشش از نامحرم است و نباید به گونهای باشد كه زینت شمرده شود. از اینرو حتی اگر چادر به نحوی باشد كه توجه نامحرم را به خود جلب كند "حجاب" نخواهد بود. نخواهد بود. از حضرت آیةالله تبریزی سؤال شده است:

 اذا كان الخمار (الحجاب) ذازینة والوان جاذبه فهل یعتبر حجاباً شرعیاً ؟ ؛ اگر پوشش زن دارای رنگهای جذاب و زیبا باشد آیا حجابش شرعی است؟

ایشان در پاسخ می فرمایند: لا یعتبر ستراً شرعیاً بل هو من الزینة التی یجب سترها اذاكان یزید فی الجمال كما هو ظاهر الفرض؛[2] پوشش  او شرعی نیست، بلكه پوشش اگر زیبایی را افزایش دهد، خود زینتی است كه باید پوشانده شود.

با توجه به این مطلب؛ مانتوهای چسبان و كوتاه كه حجم بدن زن را نمی پوشاند چون زینت محسوب می­شود جایگزین مناسبی برای چادر نبوده و حجاب شمرده نمی شود. مانتوهای با رنگ روشن فی نفسه اشكال ندارد ولی اگر رنگ آن جذاب باشد و موجب جلب توجه نامحرم شود، حجاب نخواهد بود.

امام خمینی درباره حكم پوشیدن مانتو می فرمایند: ... از لباسی كه جلب توجه كند، احتراز شود.[3]

از حضرت آیةالله خامنه ای درباره پوشیدن مانتوی تنگ سؤال شده است، ایشان می فرمایند: اگر از نگاه مردان اجنبی و ترتب مفسده در امان و محفوظ باشند، اشكال ندارد، در غیر اینصورت جایز نیست. ([4])

حضرت آیةالله فاضلهم دربارهی پوشیدن لباسهای تنگ میفرمایند: >اگر مهیج نباشد و مفسده هم نداشته باشد، در صورتی كه زینت محسوب نشود، مانعی ندارد.[5]

حضرت آیةالله مكارم هم می فرمایند:در صورتی كه لباس چسبان باشد، حرام است ولی اگر لباس گشاد باشد اشكال ندارد.[6]

پوشش زن در مقابل محارم

 گفتیم زن باید در مقابل نامحرم با پوشش مناسب ظاهر شود، اما در مقابل محارم می تواند از لباسهای زیبا و فاخر استفاده كند، اما در این زمینه سه نكته را باید مد نظر قرار داد:

 1. زن در مقابل محارم (غیر از شوهر) باید از پوشیدن لباسهای محرك پرهیز كند، لذا باید در پوشش خود نزد فرزند، برادر و سایر محارم دقت خاصی داشته باشد. حتی در مجالس زنانه هم باید از لباس محرك پرهیز شود. از مراجع عظام سؤال شده است: پوشیدن لباسهای بسیار تنگ (قالب اندام) در مجلس زنانه كه موجب تحریك اطرافیان می شود چه حكمی دارد؟ حكم نگاه كردن بانوان به این گونه افراد چیست؟

 در پاسخ حضرت آیةالله خامنه ای می فرمایند: اگر مستلزم مفسده و یا خوف ارتكاب حرام باشد، جایز نیست. [نگاه كردن بانوان] با قصد تلذذ و ریبه جایز نیست.[7]

 حضرت آیةالله تبریزی می فرمایند: بر زنان واجب است كه لباسهایی را كه دیگران را چه محارم و چه زنان و یا غیر آنها را تحریك بر حرام می كند، از نظر آنان بپوشاند.[8]

 نیز حضرت آیةالله سیستانی میفرمایند: [پوشیدن این لباسها] در این فرض جایز نیست، نگاه با شهوت جایز نیست.[9]

 

حضرت آیةالله فاضل هم می فرمایند: [پوشیدن این لباسها] جایز نیست، [نگاه كردن] اگر مفسده داشته باشد، جایز نیست.[10]

 2. لباس به گونه ای نباشد كه شخص را انگشت نما كند. از جمله لباسهایی كه پوشیدن آن حرام است؛ لباس شهرت است. لباس شهرت لباسی است كه جنس، رنگ یا نحوه برش و مانند آن خلاف شأن پوشنده لباس است، به طوری كه اگر آن را در برابر مردم بپوشد، توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت نما می شود.

 

حضرت امام پوشیدن لباس شهرت را بنابر احتیاط حرام میدانند.[11] نظر حضرات آیات مكارم و فاضل نیز مطابق نظر ایشان است.[12] حضرت آیةالله بهجت نیز فتوا به حرمت این لباس می دهند.[13] اما حضرات آیات تبریزی و سیستانی پوشیدن لباس شهرتی را حرام میدانند كه موجب هتك حرمت شخص شود. [14]

 3. زنان لباس مردانه نپوشند. حضرت امام می فرمایند: احتیاط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد.[15] از این رو پوشیدن لباس مردانه در مجالس زنانه جایز نمی باشد.

 حضرت آیةالله تبریری می فرمایند: اگر در داخل خانه مورد اضطرار باشد، پوشیدن لباس مختص اشكال ندارد و اما در بیرون پوشیدن آن جایز نیست.[16]

 حضرت آیةالله بهجت نیز می فرمایند: پوشیدن لباس مخصوص زنان برای مرد و همچنین پوشیدن لباس مخصوص مردان برای زن حرام است اگرچه حرام بودن تا موقعی كه داخل در لباس شهرت نباشد، محل تأمل است.[17]

 

از محضر مراجع عظام سؤال شده است: پوشیدن شلوار و یا پیراهن مردانه و سر كردن چفیه توسط بانوان چه حكمی دارد؟

 پاسخها به شرح ذیل است:

 حضرت آیةالله خامنه ای: پوشیدن لباس مختص مرد برای زن حرام است علی الاحوط

 حضرت آیةالله سیستانی: اگر خود را به قیافه مردان در نیاورد، اشكال ندارد.

 حضرت آیةالله فاضل: به طور كلی پوشیدن لباس مردانه، یعنی طوری لباس بپوشند كه بگویند لباس مردانه پوشیده است، برای زن حرام است، اما اگر صدق پوشش مردانه نكند، مانعی ندارد و ظاهراً چفیه حكم لباس مردانه را ندارد.

 

حضرت آیةالله مكارم: احتیاط این است كه چنین كاری نكنند.[18]

 

 پی نوشت:

 [1]. حضرت امام خمینی1، استفتاءات، ج 3، احكام حجاب، س 7.

 [2]. آیةالله تبریزی، صراط النجاة، ج 2، ص 372.

 [3]. حضرت امام خمینی، استفتاءات، ج 3، احكام حجاب، س 7.

 [4]. آیةالله خامنه ای، اجوبةالاستفتاءات، س 1364.

 [5] . آیةالله فاضل، جامع المسایل، س 1708.

 [6] . آیةالله مكارم، استفتاءات جدید، ج 2، س 153.

 [7]. استفتاءات، واحد پاسخ به سؤالات جامعةالزهرا.

 [8] . همان.

 [9]. همان.

 [10] . همان.

 [11]. امام خمینی1، رساله توضیح المسایل، مسأله 845 .

 [12]. آیةالله فاضل، توضیح المسایل، مسأله 856 و آیةالله مكارم، توضیح المسایل، مسأله 770.

 [13]. آیةالله بهجت ، توضیح المسایل، مسأله 711.

 [14]. توضیح المسایل مراجع، ذیل مسأله، 845 .

 [15]. امام خمینی1، رساله توضیح المسایل، مسأله 846 .

 [16]. استفتاءات واحد پاسخ به سؤالات جامعةالزهرا.

 [17]. آیةالله بهجت ، توضیح المسایل، مسأله 711.

 [18]. استفتاءات واحد پاسخ به سؤالات جامعةالزهرا.

  منبع: ماهنامه نامه جامعه، شماره دهم

 

علوم ابزاری در دست بانوان، ابزاری برای استفاده ابزاری

(حجاب و عفاف) 
حجاب و عفاف


در غرب علت اینکه شما نباید حجاب داشته باشی این نیست که آزاد باشید، زن برای نوازش چشم مرد، برای بهره وری نامشروع مرد، باید به شکل خاصی در جامعه ظاهر شود و این بزرگترین اهانت به زن است حالا و لو اسم‌های دیگر رویش بگذارند.
آری، با بهانه‌های زیبا و دهان پرکن، زنان را از فضای امن خانه بیرون کشیدند، مسئولیت اداره یک زندگی با تمام سختی‌هایش را به نام حقوق برابر زن و مرد، به عهده‌ی او گذاشتند، او را وارد شاخه‌های مختلف علوم ابزاری کردند و در کوچه و بازار نشان داده و به بورس کالاها وارد کردند تا تمام لطافتش را قربانی کنند. 
و از تمامی اینها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند، اما هیچگاه به شکست بانوان در زیر بار مسئولیت‌ها، پژمردنشان در بازارها و فرسایش روحشان از این همه ابزار بودن و ابزار دیده شدن توجه نکردند و آمار خشونت علیه زنان و سقط جنین‌ها و زنان خیابانی در اروپا گواهی مستندی است که نشان به ثمر نشستن این معنا از برابری حقوق زن و مرد است. [1]
هر چند زن مسلمان در برابر این ابزار شدن می‌گوید: مرا کالا نپندارید تا زیبایی اندیشه‌ام را ببینید نه زیبایی ظاهرم را. و یک مرد مسلمان با الهام از این روایت امیرالمومنین که می‌فرماید : «به من خبر رسیده که زنانتان در بازار تنه شان به تنه مردان بی ایمان و لاابالی می خورد ...»[2]
و صدها آیه و روایت دیگر در رابطه با حجاب وعفاف، به ابزار و کالا نشدن همسر و زنان جامعه کمک می‌کند.
ولی نباید هیچگاه از حیله‌ها و ابزار‌های  دشمن غافل بود.

_____________________________________________
پی‌نوشت:
[1]http://vista.ir/article/306115
[2]امام علی علیه السلام:
«أَلَم یَبلُغنی عَن نِسائِکُم أَنَّهُنَّ یُزاحِمنَ العُلوجَ فِی السواقِ أَلا تَغارونَ؟ مَن لَم یَغِر فَلا خَیرَ فیهِ؛
به من خبر رسیده که زنانتان در بازار تنه شان به تنه مردان بی ایمان و لاابالی می خورد آیا غیرت ندارید؟! کسی که غیرت ندارد خیری در او نیست.»
کنزالعمال، ج۳، ص۷۸۰، ح۸۷۳۵

 

چگونه فرزندانمان‌ را باحجاب کنیم؟   

چگونه فرزندانمان‌ را باحجاب کنیم؟  

رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور مطرح کرد

رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور راهکارهای بسیار عملی حجاب‌دارشدن فرزندان را مطرح کرد و گفت: حجاب حق طبیعی است واساتید دانشگاه ایتالیا، انگلیس و آمریکا از مردم عادی پوشیده‌ترند و این نشان می‌دهد هرچه علم بالاتر برود حجاب‌ بیشتر می‌شود.  غلامعلی افروز در نشست تخصصی آینده پژوهشی عفاف و حجاب که در دانشگاه تهران برگزار شد با بیان اینکه موضوع حجاب و عفاف بحث اصلی تاریخ ایران بوده است، گفت: نگاه ما باید به این موضوع نگاه بنیادی و اساسی باشد و کلیدواژه‌های این موضوع باید مبتنی بر عفت و معنویت تعریف شود.

وی با بیان اینکه عفاف و حجاب حق آدم‌هاست اما به‌گونه‌ای مطرح شده که انگار تکلیف است، تصریح کرد: در خصوص نماز هم همین‌گونه است، نماز کاملترین پاسخ و عالی‌ترین نیاز انسان است که اگر انسان نتواند با خالق خود به‌طور مستقیم حرف بزند به کمال خود نمی‌رسد.

افروز ادامه داد: نکته اصلی این است که اگر حجاب و عفاف را به‌عنوان حق طبیعی انسان‌ها برای سیر کمال و رشد شخصیت و نه به‌عنوان تکلیف ساده بدانیم آن وقت اگر انسان‌ها گرایش بیشتری به موضوع عفاف و حجاب پیدا می‌کنند چرا که اضطراب و استرس در تمامی علوم بر شخصیت فرد بی‌پوشیده حاکم می‌شود و این موضوع برای همه جهانیان است.

رئیس سازمان روانشناسی کشور با بیان اینکه افراد پوشیده بیشتر از دیگران احساس خود ارزشمندی می‌کنند، تصریح کرد: حتی قبل از پیروزی انقلاب استادان خانم ما عمدتاً پوشیده بودند یعنی میانگین پوشیدگی آنها از پوشیدگی افراد جامعه بیشتر بود و این موضوع را حتی در ایتالیا، انگلیس و آمریکا نیز می‌بینیم که در حالی که پوشیدگی در آنجا اجباری نیست باز هم افراد رشدیافته‌تر پوشیده‌تر هستند.

افزوز با طرح این سؤال "چه کنیم که عفاف و حجاب را در جامعه داشته باشیم؟" یادآور شد: چاره‌ای نداریم که به خانواده برگردیم چرا که خانواده تنها نهاد فطری و بی‌بدیل بشر و سکوی انتقال میراث معنوی و فرهنگی است. لذا برای شکل‌گیری نگرش‌ها باید به خانواده بپردازیم.

وی افزود: حجاب یک رفتار است و رفتارهای ما در بستر باورها پدیدار می‌شود. بستر پدیداری حجاب باورهاست که این باورها دو رکن شناختی و احساسی دارند یعنی در رکن اول شناخت حجاب و علل استفاده از آن مهم است و در رکن دوم احساس حجاب اهمیت دارد که هر دوی این مؤلفه‌ها در خانواده شکل می‌گیرد.

رئیس سازمان روانشناسی کشور ادامه داد: طبق مطالعات جهانی آنجایی که زن و شوهر که رکن اصلی هستند رابطه‌ای آرامش‌گرانه و با مودت و رحمت دارند و تن‌پوش هم می‌شوند و محبوب هم هستند همدلی و همانندی بچه‌ها با پدر و مادر افزایش می‌یابد، به‌عبارت دیگر بین میزان محبوبیت فرزندان با تکفیر اعتقادات آنان رابطه وجود دارد.

افروز گفت: پدر و مادری که محبوب هم هستند بچه‌هایشان این اعتقاد را می‌پذیرند و آنجایی که پدر و مادر در محبت به هم ضعیف عمل می‌کنند نمی‌توانند الگو برای بچه‌هایشان باشند و بچه‌ها خانواده‌گریز می‌شوند.

وی اضافه کرد: اگر پدر و مادر محبوب هم شدند حجاب و عفاف شکوفا می‌شود وگرنه بچه خلأ عاطفی دارد و جایی می‌رود که این خلأ را ارضا کند. از طرف دیگر باید در نظر داشت پدر و مادری که با واژه‌های انضباطی با فرزندان خود ارتباط دارند برای فرزندان شخصیت این پدر و مادر خشک و بی‌زاویه است، لذا اینجا تربیت معنایی ندارد.

رئیس سازمان روانشناسی کشور خاطرنشان کرد: عباراتی مانند چرا دیر آمدی، کفش‌هایت کجاست، ریاضی چند شدی، چرا اینجا نشسته‌ای و... که والدین از آنها برای صحبت با بچه‌ها استفاده می‌کنند موجب می‌شوند نگاه بچه‌ها به پدر و مادر خشک شود و آنها هرچه بزرگتر شوند دیگر پدر و مادر برایشان اهمیتی ندارند و جدایی عاطفی پیش می‌آید.

افروز گفت: بنده به هیچ عنوان هیچ وقت به بچه‌هایم نگفته‌ام که نمراتت چند شده است. حتی زمانی که برای گرفتن کارنامه فرزندم رفتم نمراتش را نگاه نکردم و حتی یک بار هم نگفتم چرا درس نمی‌خوانی. لذا خانواده‌هایی که در آنها ارتباط عاطفی اصل باشد نه انضباطی، خانگی می‌شوند و دوست دارند دور پدر و مادر باشند ولی اگر واژه‌ها انضباطی شد بچه‌ها حتی اگر پدر و مادر مذهبی باشند از آنها دور می‌شوند.

وی با بیان اینکه اگر پدر و مادر محبوب نشدند، باحجاب شدن صورت نمی‌گیرد که نمی‌گیرد، گفت: دوران خردسالی بخش اعظمی از باور به حجاب ایجاد می‌شود. لذا مادری که ناخواسته از بیرون وارد خانه می‌شود و چادرش را به طرفی پرت می‌کند و می‌گوید: «از گرما پختم» و این صحنه را بچه می‌بیند باید بداند که بچه هم در درون خود می‌گوید من از عامل پختگی بدم می‌آید. لذا باید احساس پوشیدگی در بچه به‌گونه‌ای ایجاد شود که او از پوشیده بودن خود لذت ببرد و این لذت را از نگاه به رفتار پدر و مادر می‌آموزد.

رئیس سازمان روانشناسی کشور با بیان اینکه بشر پوشیدگی را دوست دارد، گفت: حال سؤال اینجاست که محبوبیت پدر و مادر چه زمانی زیاد می‌شود که در پاسخ باید گفت این اتفاق زمانی می‌افتد که حقوق عاطفی رعایت شود که این خود مقدمه حجاب در خانواده است.

افروز افزود: حقوق عاطفی مادر این است که پدر هر روز به همسرش بگوید: "دوستت دارم و برایم عزیزی" و حق عاطفی پدر نیز این است که مادر نیز هر روز به او این‌گونه بگوید. همچنین حق عاطفی پدر این است که مادر در غیاب او به فرزندانش بگوید: "بچه‌ها بلند شوید تا برای بابا دعا کنیم، او در حال کار کردن است" و حق عاطفی مادر این است که پدر در غیاب مادر از محبت‌های مادر بگوید، لذا پدر سنگربان است و مادر باغبان.

وی خاطرنشان کرد: حق عاطفی مادر این است که شوهرش او را بین بچه‌ها عزیز کند و این نکته بسیار مهم است که هرگز نباید مقابل بچه‌ها گله، انتقاد، نصیحت و نکته‌ای به مادر بگوید چرا که مادر باید مقتدر و عاطفی باشد و برای حفظ حقوق عاطفی باید بچه‌ها مطمئن باشند مادرشان عاشق پدرشان است و پدرشان عاشق مادرشان.

رئیس سازمان روانشناسی کشور گفت: این خانواده که در دل بچه‌ها بنشیند دیگر نیازی نیست بگوییم درس بخوان، چرا که فرزند می‌داند مادر درس خواندن بچه را دوست دارد و یا دیگر نیازی نیست پوشیده باش، چرا که بچه می‌بیند که آرامش و شکوه مادرش در قالب همین حجاب است. در این هنگام تردید نکنید که فرزند خودش را مانند مادرش می‌کند.

افروز با بیان اینکه حجاب زینت است نه ستارالعیوب گفت: وقتی فرزند حجاب را در وجود کسی می‌بیند که محبوبش است این حجاب برایش ارزش دارد و می‌خواهد خودش را مثل او کند. لذا نتیجه می‌گیریم که احساس مذهبی برای بچه‌ها از شناخت مذهبی مهمتر است و برای این افراد دیگر نیازی نیست که بسیار از استدلال‌‌های حجاب صحبت کرد.

وی خاطرنشان کرد: مادر و پدری که هنگام نماز متبسم هستند و حالشان خوب می‌شود و بچه هم بین دو نماز هر چه را بخواهند می‌توانند از پدر و مادر بگیرند فرزندشان قطعاً نمازخوان می‌شود. این‌گونه بچه‌ها که مصونیت عاطفی دارند نه به‌دنبال سیگار می‌روند و نه مواد مخدر.

 

تاریخ: ۱۳۹۴/۰۴/۲۳
منبع : عمارنامه

پيامك عفاف و حجاب


 


21 تيرماه روز عفاف و حجاب گرامي باد





پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی من مجهز به آنتی ویروس هوس و وسوسه هستم.



پيامك عفاف و حجاب
به زلفانت بیاموز که بیرون ارزش دیدن ندارند.



پيامك عفاف و حجاب
کس غنچه نهان شده دربرگ را نچید / از بی حجابی است اگر عمر گل کم است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب نیمی از ایمان است.



پيامك عفاف و حجاب
اصالت زن مسلمان عفت اوست که حجاب مهمترین رکن آن است.



پيامك عفاف و حجاب
ای زنان زینت های خود را آشکار نسازید مگر برای محرمانتان.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب واکسن مقابله با تیر نگاههای آلوده.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون و محفوظ نگه می دارد.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است. حجاب مصونیت است نه محدویت.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی حیای جوان باعفت.





پيامك عفاف و حجاب
بدحجابی زن از بی غیرتی مرد است.




پيامك عفاف و حجاب
کسی که عفت داشته باشد ارزش و منزلتش زیاد خواهد بود.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب امن ترین پناهگاه زن.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب بیانگر وقار و افتخار زن است.




پيامك عفاف و حجاب
زن درحجاب مانند گوهر در صدف است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب رساندن زن به رتبه عالی معنویت.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب سرچشمه کمال زن است.





پيامك عفاف و حجاب
چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست.



پيامك عفاف و حجاب
عفت باید درفکر نگاه، زینت، حجاب، زبان، چشم، گوش و اندام تجلی داشته باشد.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب جاذبه خوبی ها و دافعه خطاهاست.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب مادر پاکی هاست.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب تلالو شبنم بر چهره گل است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مظهر عفاف است.



پيامك عفاف و حجاب
جاب دژ و قلعه ای برای پاسداری از گوهر عفاف است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی حیا، جوانمردی، شرف، آزادگی و بصیرت.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب ح= حریت، ج= جذبه، ا= آبرو و شرف، ب= بندگی.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی حریت و آزادگی و افتخار و بندگی.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب برای زن تاج بند گی خداست.




پيامك عفاف و حجاب
اقتدار زینب به حجاب او بود.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب عامل تحکیم خانواده و کاهش آسیب های اجتماعی.



پيامك عفاف و حجاب
هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد. (حضرت فاطمه «س»)
زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است.



پيامك عفاف و حجاب
غنچه ای تا هست پنهان در حجاب / می کند از او خزان هم اجتناب



پيامك عفاف و حجاب
زنان مانند گل اند / برمقام حفظ عصمت سنبل اند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب = کاهش آسیبهای اجتماعی.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب تضمین تداوم زیبایی وشرافت است.



پيامك عفاف و حجاب
در تصویر حکاکی شده برسنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست، هیچ کس سوار بر اسب نیست. هیچ کس رادر حال تعظیم نیست. در بین این همه پیکر تراشیده شده حتی تصویر برهنه نیست یادمان باشد که چه بودیم و چه شدیم.



پيامك عفاف و حجاب
خواهرم استعمار قبل از هر چیز از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من (پیام شهدا)





پيامك عفاف و حجاب
در فرهنگ لغات خود حجاب را پاکی صداقت معنا کن در فرهنگ لغات خود حجاب را آیینه نادیده معنا کن.





پيامك عفاف و حجاب
همیشه گوهر انسانیت را در حجاب جستجو کن.



پيامك عفاف و حجاب
زن بخاطر ارزش وکرامتی که دارد باید با رعایت حجاب محفوظ بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.




پيامك عفاف و حجاب
خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت داده ام.(پیام شهدا)




پيامك عفاف و حجاب
حجاب دژی است در برابر یورشهای شیطانی.



پيامك عفاف و حجاب
یک گل خوش رنگ و یک گل خوشبو / از خس و خاشاک پنهان کند رو




پيامك عفاف و حجاب
چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلوده دنیاست.




پيامك عفاف و حجاب
فرمان خدا قول نبی نص کتاب است / از بحر زنان افضل طاعات، حجاب است.




پيامك عفاف و حجاب
حفظ چادر حفظ دین و مذهب است / شیوه زهرا و درس زینب است.




پيامك عفاف و حجاب
تا شهوت نفس در نهاد بشر است / در کشف حجاب صد هزاران خطر است.




پيامك عفاف و حجاب
تیری است نظر، ز تیرهای ابلیس / این چادر درمقابلش چون سپر است.



پيامك عفاف و حجاب
گل عفاف در بوستان حجاب می روید و عطر پاکی وجود زنان محجبه را قیمتی می کند.



پيامك عفاف و حجاب
نمی دهد اجارت چشم ها را به سیر و سفر / حجاب چهره تو و سربه زیری و وقارت.



پيامك عفاف و حجاب
زن عفیف زیباست و عفتش به او قدرتی می دهد که قوی ترین مردان در برابر او به خضوع وادار می کند.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب اسلحه محکمی است که زن با آن می تواند ازحقوق و ارزشهایش دفاع کند.




پيامك عفاف و حجاب
روی فرو پوش چون دُرّ صدف / تا نشوی تیر بلا در هدف.




پيامك عفاف و حجاب
سنگ فرشهای وجود هر انسان خاکی به وسیله پوشش و حجاب از گزند علفهای هرز درامان می ماند.



پيامك عفاف و حجاب
آنکه در حجاب چادر به سر کند یعنی فقط به حد حکم خدا نظر کند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب سپری است در مقابل چشمان بوالهوسان و سدی محکم در برابر گناه.



پيامك عفاف و حجاب
جاب منشور والای آگاهی است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب فریضه ای است که ترک آن فرصت قضا ندارد.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مهر عنایت حق بر قامت فرشتگان زمین است.



پيامك عفاف و حجاب
من حجابم، کشتی راه نجات، چشمه آب حیاتم، معنی آب حیاتم معنی صوم و صلاتم بر حریم عفت و ناموس، من نیکو پاسبانم.



پيامك عفاف و حجاب
ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر بپوشند. (سوره احزاب آیه 59)



پيامك عفاف و حجاب
حجاب تضمین کننده سلامت جامعه و مصونیت آن در برابر حیله شیطانی و تهاجم فرهنگی است.



پيامك عفاف و حجاب
زنان خوب میراث دار عفاف فاطمه و مریم اند دریغا که بازیچه هوس شوند و به ویروس گناه آلوده گردند.




پيامك عفاف و حجاب
العِفَّه رأسُ کلِّ خَیر؛ عفت منشا تمام نیکهاست.




پيامك عفاف و حجاب
ثمره العفه الصیانه؛ میوه عفت محفوظ ماندن است.



پيامك عفاف و حجاب
هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر / در میوه آن طمع کند راهگذر




پيامك عفاف و حجاب
بی حجابی مانند شاخه ای است بیرون از حصارباغ که طمع هر رهگذری رابه خود جلب می کند.




پيامك عفاف و حجاب
والذینهم لفرو جهم حافظون؛ آنان ((مومنین )) کسانی هستند که خویشتن را از بی عفتی حفظ می کنند.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب شما خواهران کوبنده تر از خون سرخ ما است.(وصیت شهدا)




پيامك عفاف و حجاب
مروارید گرانبها و صدف وجودت را بر نامحرم مگشا.



پيامك عفاف و حجاب
با حجاب، زیبا تر بودن را تجربه کنید.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب آسمانی ترین راه به مدینه ی فاضله است.




پيامك عفاف و حجاب
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم/ زلف بر بادنده تا ندهی بربادم.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب صدف است که از گوهر وجودی زن محافظت می کند.



پيامك عفاف و حجاب
غنچه زیباست چون گلبرگها را در میان گرفته و حجاب زیباست چون تو را در بر گرفته.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب دستوری قرآنی و قانون الهی و تکلیف انسانی و برنامه اخلاقی است.



پيامك عفاف و حجاب
کس غنچه نهان شده در برگ را نچید / از بی حجابی است اگر عمر گل کم است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی وقار فاطمه (س).




پيامك عفاف و حجاب
حجاب یک فرهنگ است که شهدا نیز به آن افتخار کردند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب و عفاف یکی از محورهای زندگی قرآنی است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب همان اندازه حیاتی است که آب.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب نشانه شخصیت انسان است.



پيامك عفاف و حجاب
خواهرم حجاب تو بها است نه بهانه.



پيامك عفاف و حجاب
برای هر چیز زکاتی است و زکات زیبایی پاکدامنی و حجاب است.





پيامك عفاف و حجاب
زنان باحجاب مرزبانان شرف اند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب برتر به زنان ما عفت به مردان ما غیرت و به جامعه ما عزت می بخشد.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب محافظی ستبر است که از غنچه عفاف حفاظت می کند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب صدفی است که گوهر عفت را حفظ می کند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب زن کوبنده تر از خون شهید است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب کلید نزدیکی به فاطمه زهرا (س) است.



پيامك عفاف و حجاب
زیباترین هدیه خداوند به زن حجاب است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب مایه عفت زنان است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب تیر جانسوزی به چشم دشمن است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مهر عنایت حق بر قامت فرشتگان زمین است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب فریضه ای است که ترک آن فرصت قضا ندارد.



پيامك عفاف و حجاب
زن در حجاب مانند گوهری در صدف است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مادر پاکی هاست.



پيامك عفاف و حجاب
چادر پیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد یک حجاب ملی است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب شما خواهران کوبنده تر از خون سرخ ما است.(وصیت شهدا)



پيامك عفاف و حجاب
حجاب نیمی از ایمان است.



پيامك عفاف و حجاب
اصالت زن مسلمان عفت اوست که حجاب مهمترین رکن آن است.



پيامك عفاف و حجاب
خواهرم: استعمار قبل از هر چیز از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من (پیام شهدا)





پيامك عفاف و حجاب
ای زنان، زینت‌های خود را آشکار نسازید مگر برای محرمانتان.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب واکسن مقابله با تیر نگاه های آلوده است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون و محفوظ نگه می دارد.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مصونیت است نه محدودیت.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی حیای جوان با عفت.



پيامك عفاف و حجاب
بد حجابی زن از بی غیرتی مرد است.



پيامك عفاف و حجاب
کسی که عفت داشته باشد ارزش و منزلتش زیاد خواهد بود.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب أمن ترین پناهگاه زن.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب رساندن زن به رتبه عالی معنویت.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب سرچشمه کمال زن است.




پيامك عفاف و حجاب
چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست.





پيامك عفاف و حجاب
عفت باید در فکر، نگاه، زینت، حجاب، زبان، چشم، گوش و اندام تجلی داشته باشد.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب جاذبه خوبی ها و دافعه خطاهاست.





پيامك عفاف و حجاب
ای زن، به تو اینگونه خطاب است زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب تلألوی شبنم بر چهره گل.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مظهر عفاف است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب دژ و قلعه ای برای پاسداری از گوهر عفاف است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی حیاء و جوانمردی و شرف و آزادگی و بصیرت.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب: ح = حُرّیت، ج = جذبه، آ=آبرو و شرف، ب = بندگی.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی حُریّت و آزادگی و افتخار و بندگی.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب برای زن تاج بندگی خداست.




پيامك عفاف و حجاب
اقتدار زینت به حجاب او بود.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب عامل تحکم خانواده و کاهش آسیب های اجتماعی.



پيامك عفاف و حجاب
هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول الله صلی الله علیه وآله مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت فاطمه سلام الله علیها)



پيامك عفاف و حجاب
زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است.



پيامك عفاف و حجاب
ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر بپوشند.(سوره احزاب آیه 59)




پيامك عفاف و حجاب
حجاب تضمین کننده سلامت جامعه و مصونیت آن در برابر حیله های شیطانی و تهاجم فرهنگی است.



پيامك عفاف و حجاب
با حجاب از دره ی پست زمین بالا شوی، قطره باشی، دُر شوی، دریا شوی.





پيامك عفاف و حجاب
زنان خوب میراث دار عفاف فاطمه و مریم اند، دریغا که بازیچه هوس شوند و به ویروس گناه آلوده گردند.



پيامك عفاف و حجاب
العفه رأس کل خیر، عفت منشأ تمام نیکی هاست.





پيامك عفاف و حجاب
ثمره العفه اصیانه، میوه عفت محفوظ ماندن است.



پيامك عفاف و حجاب
هر شاخه ای که از باغ برون سر، در میوه آن طمع کند رهگذر، بی حجابی مانند شاخه ای است بیرون از حصار باغ که طمع هر رهگذری را به خود جلب می کند.





پيامك عفاف و حجاب
والذینهم لفروجهم حافظون: آنان "مومنین" کسانی هستند که خویشتن را از بی عفتی حفظ می کنند.



پيامك عفاف و حجاب
مروارید گرانبها و صدف وجودت را بر نامحرم مگشا.





پيامك عفاف و حجاب
با حجاب زیباتر بودن را تجربه کنید.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب آسمانی ترین راه به مدینه ی فاضله است.



پيامك عفاف و حجاب
پدرم گفت: که ای دخت نکو بنیادم زلف برباد نده تا ندهی بر بادم.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب صدفی است که از گوهر وجودی زن محافظت می کند.



پيامك عفاف و حجاب
غنچه زیباست چون گلبرگ ها را در میان گرفته و حجاب زیباست چون تو را در بر گرفته.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب دستوری قرآنی و قانونی الهی و تکلیف انسانی و برنامه اخلاقی است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مانند دُر در صدف است.



پيامك عفاف و حجاب
کسی غنچه نهان شده در برگ را نچینداز بی حجابی است اگر عمر گل کم است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی وقار فاطمه سلام الله علیها.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب یک فرهنگ است که شهدا نیز به آن افتخار کردند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب حفظ ارزش های انقلاب اسلامی است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب و عفاف یکی از محورهای زندگی قرآنی است.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب همان اندازه حیات است که آب.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب نشانه شخصیت انسان است.




پيامك عفاف و حجاب
خواهرم حجاب تو بها است نه بهانه.





پيامك عفاف و حجاب
برای هر چیزی زکاتی است و زکات زیبایی، پاکدامنی و حجاب است.




پيامك عفاف و حجاب
زنان با حجاب مرزبانان حجاب و شرف اند.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب برتر، به زنان ما عفت، به مردان ما غیرت و به جامعه ما عزت می بخشد.



پيامك عفاف و حجاب
به زلفانت بیاموز که بیرون ارزش دیدن ندارد.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب محافظی ستبر است که از غنچه عفاف حفاظت می کند.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب صدفی است که گوهر عفت را حفظ می کند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب زن کوبنده تر از خون شهید است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب کلید نزدیکی به فاطمه زهرا سلام الله علیها است.



پيامك عفاف و حجاب
زیباترین هدیه خداوند به زن حجاب است.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب یعنی من مجهز به آنتی ویروس هَوس و وسوسه هستم.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب مایه عفت زنان است.





پيامك عفاف و حجاب
حجاب تیر جانسوزی به چشم دشمن است.



پيامك عفاف و حجاب
غنچه ای تا هست پنهان در حجاب/ می کند از او خزان هم اجتناب.



پيامك عفاف و حجاب
زنان مانند گل اند، بر مقام حفظ عصمت سنبل اند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب = کاهش آسیب های اجتماعی.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب تضمین تداوم زیبایی و شرافت است.



پيامك عفاف و حجاب
گل عفاف در بوستان حجاب می روید.



پيامك عفاف و حجاب
در فرهنگ لغات خود حجاب را پاکی صداقت معنا کن در فرهنگ لغات خود حجاب را آئینه نادیده معنا کن.



پيامك عفاف و حجاب
همیشه گوهر انسانیت را در حجاب جستجو کن.




پيامك عفاف و حجاب
زن بخاطر ارزش و کرامتی که دارد باید با رعایت حجاب محفوظ بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.



پيامك عفاف و حجاب
خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت داده ام.(پیام شهدا)



پيامك عفاف و حجاب
حجاب دژی است در برابر یورش های شیطانی.



پيامك عفاف و حجاب
یک گل خوش رنگ و یک گل خوشبو از خس و خاشاک پنهان کند رو




پيامك عفاف و حجاب
چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست.



پيامك عفاف و حجاب
فرمان خدا قول نبی، نص کتاب است از بحر زنان افضل طاعات حجاب است.



پيامك عفاف و حجاب
حفظ چادر حفظ دین و مذهب است شیوه زهرا و درس زینب است.





پيامك عفاف و حجاب
تا شهوت نفس در نهاد بشر است در کشف حجاب صد هزار خطر است.تیری است نظر ز تیرهای ابلیس این چادر در مقابلش چون سپر است.



پيامك عفاف و حجاب
گل عفاف در بوستان حجاب می روید و عطر پاکی وجود زنان محجبه را قیمتی می کند.



پيامك عفاف و حجاب
نمی دهد اجارت چشم ها را به سیر و سفر حجاب چهره تو و سر به زیری و وقارت



پيامك عفاف و حجاب
زن عفیف زیباست و عفتش به او قدرتی می دهد که قوی مردان در برابر او به خضوع وادار می کند.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب اسلحه محکمی است که زن با آن می تواند از حقوق و ارزش هایش دفاع کند.



پيامك عفاف و حجاب
روی فرو پوش چون دُر صدف تا نشوی تیر بلا در هدف



پيامك عفاف و حجاب
سنگ فرش های وجود هر انسان خاکی به وسیله پوشش و حجاب از گزند علف های هرز در امان می ماند.



پيامك عفاف و حجاب
آنکه در حجاب چادر به سر کند یعنی فقط به حد حکم خدا نظر کند.




پيامك عفاف و حجاب
حجاب سپری است در مقابل چشمان بوالهوسان و سدی محکم در برابر گناه.



پيامك عفاف و حجاب
حجاب منشور والای آگاهی است.



پيامك عفاف و حجاب
من حجابم، کشتی راه نجات، چشمه آب حیاتم، معنی آب حیاتم، معنی صوم و صلاتم، بر حریم عفت و ناموس، من نیکو پاسبانم




 

نامه زن آمریکایی به زنان مسلمان/ گول نخورید و نجیب بمانید

نویسنده وبلاگ “افاضات عقل کل”:

نامه زن آمریکایی به زنان مسلمان/ گول نخورید و نجیب بمانید

ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این مائیم که مورد ظلم واقع شده ایم، برده مُدهایی هستیم که پستمان می کند، نسبت به وزن و انداممان عقده ای شده ایم و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند…در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است.

نویسنده وبلاگ “افاضات عقل کل”، در آخرین مطلب خود آورده است:

« اگر ما می خواهیم در مورد مسئله زن، درست فکر کنیم و درست حرکت کنیم و دچار خطا نشویم باید ذهنمان را از حرف های کلیشه ای فرآورده غربی ها به کلی خالی کنیم. غربی ها نسبت به مسئله زن بد فهمیدند، بد عمل کردند و همان فهم بد و غلط و عمل گمراه کننده و مهلک خودشان را به صورت سکه رایج در دنیا کردند.» مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)

زن غربی پریشان و پشیمان است اما مجبور است ادای شادبودن را درآورد

زن غربی هویتش به تاراج رفته و گرفتار ظلمی گردیده است که یارای رهایی از آن را ندارد

ظلمی که «جوانا فرانسیس» نویسنده و روزنامه نگار زن آمریکایی به صراحت به آن اذعان کرده است . این زن مسیحی چند سال پیش به زنان مسلمان لبنان که در زیر آماج بمباران اسرائیل بودند نامه می نویسد و با رشک بردن به عفت و حیا و نجابت زنان مسلمان و بر شمردن ظلم بزرگی که به زنان غربی شده است از زنان مسلمان می خواهد در دامی که غرب برای آنان گسترده است گرفتار نشوند و به جای تقلید از زن غربی ،حافظ عفت و نجابت خود باشند.

این نویسنده آمریکایی در بخشی از این نامه می گوید: « ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این مائیم که مورد ظلم واقع شده ایم، برده مُدهایی هستیم که پستمان می کند، نسبت به وزن و انداممان عقده ای شده ایم و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند…در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است.»

متن کامل نامه در ادامه مطلب آمده است.

قصد داشتم بخش هایی از این نامه را که بی پرده به بعضی مسائل پرداخته است حذف نمایم (چون بیان بی پرده بعضی مسائل را نمی پسندیدم ) اما برای اینکه دخل و تصرفی در متن نامه نکرده باشم علیرغم اکراه قلبی ،متن کامل نامه را در ادامه مطلب آوردم.

متن نامه «جوانا فرانسیس» نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی به زنان مسلمان لبنان:

در میان تهاجمات اسرائیل در لبنان و جنگ ترور صهیونیست‌ها، اکنون مسائل جهانی به موضوع اصلی خانواده‌های آمریکایی بدل شده است.من کشتار ،مرگ و نابودی را که در لبنان اتفاق افتاده می بینم ،اما من چیز دیگری را هم می بینم.

من تو را می بینم…

من نمی توانم کمکی بکنم اما می ببینم که تقریبا هر زنی ،بچه ای بغل کرده یا اطراف او بچه هایی هستند. می بینم هرچند آنها پوششی محجوبانه دارند لیکن هنوز زیباییشان می درخشد . اما این فقط زیبایی بیرونی نیست ، که متوجه آن می شوم،من چیزی عجیب در درون خود احساس می کنم ،غبطه می خورم…

اما نمی توانم چیزی بگویم ؛ فقط قدرت ، زیبایی، عفت و بیش از همه رضایت و شادی تو را تحسین می کنم. آری ، عجیب است اما به ذهن من خطور می کند که تو هر چند تحت بمباران اما از ما ، خوشحال تری.
چرا که تو هنوز زندگی طبیعی یک زن را داری . شیوه ای که زنان از ابتدا همواره چنین زندگی می کردند . در غرب هم تا دهه ۱۹۶۰ اینچنین معمول بود، تا اینکه به وسیله دشمنی مشترک بمباران شدیم.
اما ما با مهمات واقعی بمباران نشدیم ، بلکه با فساد اخلاقی و نیرنگ آلود و زیرکانه از طریق وسوسه بمباران شدیم.

آنها به جای استفاده از بمب افکن ها و جنگنده های آمریکایی ، ما را از هالیوود بمباران کردند. آنها می خواهند بعد از آنکه از بمباران زیرساخت های کشورهای شما فارغ شدند، شما را نیز اینگونه بمباران کنند . نمی خواهم این برای تو هم اتفاق بیفتد. تو هم احساس خفّت خواهی کرد همانطور که ما می کنیم. تو می توانی از این بمباران ها دوری کنی ، اگر لطف کنی ، و به ما که از نفوذ شیطانی آنها تلفات جدی داده ایم، گوش کنی.

برای اینکه هر چیزی که از هالیوود می بینی ، مشتی دروغ است ، تحریف است، نیرنگی ماهرانه است
آنها روابط نا مشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه می دهند ، برای اینکه هدف آنها انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامه های سمّی شان را به آنان مخابره می کنند .
ملتمسانه از تو می خواهم سم آنها را نخوری . وقتی که از آن خوردی، هیچ پاد زهری برای آن نیست !! ممکن است نسبتاً بهبود بیابی ، اما هرگز همچون قبل نخواهی شد. بهتر است کاملاً از این سم دوری کنی ، تا اینکه به دنبال شفا از آسیب هایی که بوجود می آورد باشی.
آنها سعی دارند، با فیلم ها و نماهنگهای شهوت انگیز ، به دروغ ما زنان آمریکایی را شاد و راضی نشان دهند ، مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده ؛ و تو را اینچنین وسوسه می کنند .

اکثر ما شاد نیستیم، به من اعتماد کن ! میلیون ها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف می کنیم ، از شغل هایمان متنفریم و شب ها به خاطر مردانی که می گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوءاستفاده می کنند و می روند ، گریه می کنیم.

آنها می خواهند خانواده های شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید . آنها با جلوه دادن ازدواج به عنوان شکلی از بردگی ، مادری به عنوان نفرین و با جلوه دادن با حیا بودن و پاک ماندن به عنوان عقب افتادگی و اُمُلی چنین می کنند . آنها می خواهند خودت ، ارزش خودت را پایین آوری و ایمان و اعتقاداتت را از دست بدهی . آنها مانند شیطانی هستند که (آدم و حوا) را فریب دادند ، تو فریب نخور! برای خودت ارزش قائل باش : من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب ، یا مروارید گرانبها می بینم، (برگرفته از انجیل متی ۱۳ :۴۵).
همه ی زنان مرواریدهای گرانبهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنی مان فریب خوردیم. عیسی گفت : «آنچه مقدس است ، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوک وحشی نیندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته ، شما را بدرند.» (متی فصل ۷ عبارت ۶ )
مرواریدهای وجودیمان بسیار گرانبها هستند ، اما آنها می خواهند به ما بقبولانند که بی ارزشند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای این نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی ، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید .

مُدهایی که از زیر دست خیاطان غربی بیرون می آیند برای این طراحی می شوند که به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو ، جذابیت جسمی توست . اما لباسهای عفیف تو و حجاب تو در واقع پرجاذبه تر از هر مُد غربی است، برای اینکه آنها تو را به صورت اسرارآمیزی پوشانده اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می دهند .
جاذبه های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، البته این باید هدیه ای باشد از طرف تو برای مردی که تو را آنقدر دوست دارد و برایت احترام قائل است که با تو ازدواج می کند . و از آنجا که مردان شما مرد اند و با غیرت و دلاور ، حق آنان نیز چیزی کمتر از بهترینی که تو عرضه کنی نیست . مردان ما دیگر حتی پاکدامنی نمی خواهند، آنها دُرّ گرانبها را درک نمی کنند ؛ آنها سنگ مصنوعی پر زرق و برق را انتخاب می کنند تا آن را نیز (پس از سوءاستفاده) رها کنند!

گوهربارترین سرمایه های تو زیبایی درونی ات ، نجابتت ، و آن چیزیست که تو را تو کرده است. اما متوجه شدم برخی زنان مسلمان از حدود تجاوز می کنند و حتی در حین حجابشان سعی دارند تا جایی که ممکن است مانند غربی ها شوند (قسمتی از موهایشان نشان داده می شود (آرایش داشته باشند و …).
چرا تقلید کنید از زنانی که به خاطر عفت و پاکدامنی ازدست رفته شان پشیمانند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟
هیچ جبرانی برای آن ازدست رفته نیست. شما الماس های بی عیب هستید. نگذارید آنها شما را بفریبند و تبدیل به سنگ بدلی شوید . زیرا که هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیون های غرب می بینید، دروغ است . این دام شیطان است . طلا نمای ابلهان است.

می خواهم تو را به اعماق قلبم راه دهم و سرّی را با تو در میان گذارم ؛ احیاناً اگر کنجکاوی : ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما جسم مان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم ، فکر می کردیم این راهی است تا آنها نیز عاشقمان شوند و با ما ازدواج کنند، همانطوری که همیشه در تلویزیون دیده بودیم . اما بدون امنیت ازدواج و علم قطعی به اینکه او همیشه با ما خواهد بود ، حتی لذت بخش هم نیست !! چنین است مسخرگی و وارونگی آن ، فقط یک هدر رفتن است . تو می مانی و اشکهایت .

به عنوان یک زن که با زن دیگر صحبت می کند ، باور دارم که تو این را فهمیدی برای اینکه فقط یک زن می تواند حقیقتا بفهمد در قلب زن دیگر چیست. حقیقتاً ما همه شبیه یکدیگریم علیرغم نژاد ، دین و ملیتمان ، قلب یک زن همه جا یک شکل است . ما عشق می ورزیم ، این کاری است که به بهترین وجه انجام می دهیم . ما خانواده هایمان را پرورش می دهیم و به مردی که دوستش داریم، آرامش و قدرت می دهیم. اما ما زنان آمریکایی فریب خورده ایم در این باور که ما سعادتمند ترین هستیم چون شغل داریم، خانه هایی شخصی داریم که می توانیم در آن تنها زندگی کنیم و آزادی، که عشق خود را نثار هر کس که می خواهیم کنیم . این آزادی نیست و آن عشق نیست.
فقط در پناهگاه امن ازدواج است که جسم و قلب یک زن می تواند ، برای عشق ورزیدن احساس امنیت کند . به چیزی کمتر از این، تن نده ، ارزش ندارد. تو حتی آن را دوست نخواهی داشت و پس از آن، حتی خودت را هم کمتر دوست خواهی داشت، سپس او نیز تو را ترک خواهد کرد.

گناه هرگز فایده ای ندارد ، همیشه تو را فریب می دهد . هرچند شرافت و کرامتم را باز پس گرفته ام ، اما هنوز هیچ چیزی جای اینکه شرافتم را از اول نمی دادم ، نمی گیرد.

ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این ماییم که مورد ظلم واقع شده ایم ، برده ی مدهایی هستیم که پستمان می کند ، نسبت به وزن و انداممان عُقده ای شده ایم، و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند (مسئولیت پذیر باشند)… در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است.

ما مخفیانه تو را تحسین می کنیم و به تو رشک می ورزیم ، با وجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمی کنیم.
خواهش می کنم به دیده تحقیر به ما نگاه نکنید یا فکر نکنید ما این چیزها را اینگونه که هست، دوست داریم .این تقصیر ما نیست. اکثر ما پدرانی نداشتیم تا وقتی نوجوان بودیم، از ما حمایت کنند چون خانواده های ما متلاشی شده اند. تو می دانی چه کسی پشت این نقشه است.

خواهران من، گول نخورید. نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما زنان مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی زنان چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده ایم. پاکی ات را نگه دار. به خاطر داشته باش، آب ریخته شده را نمی توان جمع کرد. پس با دقت محافظت کن!

امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه ای که نیت شده بود دریافت کنی : روحیه دوستی ، احترام و تحسین.

با محبت از طرف خواهر مسیحیت: جواَنا فرانسیس
نویسنده و روزنامه نگار – ایالات متحده آمریکا

A letter from a Christian to Muslim women

March ۷th, ۲۰۰۷
By Joanna Francis
Writer, Journalist – USA

Between the Israeli assault on Lebanon and the Zionist “war on terror,” the Muslim world is now center stage in every American home. I see the carnage, death and destruction that have befallen Lebanon, but I also see something else: I see you. I can’t help but notice that almost every woman I see is carrying a baby or has children around her. I see that though they are dressed modestly, their beauty still shines through. But it’s not just outer beauty that I notice

I also notice that I feel something strange inside me: I feel envy. I feel terrible for the horrible experiences and war crimes that the Lebanese people have suffered, being targeted by our common enemy. But I can’t help but admire your strength, your beauty, your modesty, and most of all, your happiness. Yes, it’s strange, but it occurred to me that even under constant bombardment, you still seemed happier than we are, because you were still living the natural lives of women. The way women have always lived since the beginning of time. It used to be that way in the West until the ۱۹۶۰s, when we were bombarded by the same enemy. Only we were not bombarded with actual munitions, but with subtle trickery and moral corruption

Through Temptation
They bombarded us Americans from Hollywood, instead of from fighter jets or with our own American-made tanks. They would like to bomb you in this way too, after they’ve finished bombing the infrastructure of your countries. I do not want this to happen to you. You will feel degraded, just like we do. You can avoid this kind of bombing if you will kindly listen to those of us who have already suffered serious casualties from their evil influence. Because everything you see coming out of Hollywood is a pack of lies, a distortion of reality, smoke and mirrors. They present casual sex as harmless recreation because they aim to destroy the moral fabric of the societies into which they beam their poisonous programming. I beg you not to drink their poison

There is no antidote for it once you have consumed it. You may recover partially, but you will never be the same. Better to avoid the poison altogether than to try to heal from the damage it causes. They will try to tempt you with their titillating movies and music videos, falsely portraying us American women as happy and satisfied, proud of dressing like prostitutes, and content without families. Most of us are not happy, trust me. Millions of us are on anti- depressant medication, hate our jobs, and cry at night over the men who told us they loved us, then greedily used us and walked away. They would like to destroy your families and convince you to have fewer children. They do this by presenting marriage as a form of slavery, motherhood as a curse, and being modest and pure as old-fashioned. They want you to cheapen yourself and lose your faith. They are like the Serpent tempting Eve with the apple. Don’t bite

Self-Value
I see you as precious gems, pure gold, or the “pearl of great value” spoken of in the Bible (Matthew ۱۳: ۴۵). All women are pearls of great value, but some of us have been deceived into doubting the value of our purity. Jesus said: “Give not that which is holy unto the dogs, neither cast your pearls before swine, lest they trample them under their feet, and turn again and rend you” (Matthew ۷: ۶

Our pearls are priceless, but they convince us that they’re cheap. But trust me; there is no substitute for being able to look in the mirror and seeing purity, innocence and self-respect staring back at you. The fashions coming out of the Western sewer are designed to make you believe that your most valuable asset is your sexuality. But your beautiful dresses and veils are actually sexier than any Western fashion, because they cloak you in mystery and show self-respect and confidence. A woman’s sexuality should be guarded from unworthy eyes, since it should be your gift to the man who loves and respects you enough to marry you. And since your men are still manly warriors, they deserve no less than your best. Our men don’t even want purity anymore. They don’t recognize the pearl of great value, opting for the flashy rhinestone instead

Only to leave her too! Your most valuable assets are your inner beauty, your innocence, and everything that makes you who you are. But I notice that some Muslim women push the limit and try to be as Western as possible, even while wearing a veil (with some of their hair showing). Why imitate women who already regret, or will soon regret, their lost virtue? There is no compensation for that loss. You are flawless diamonds. Don’t let them trick you into becoming rhinestones. Because everything you see in the fashion magazines and on Western television is a lie. It is Satan’s trap. It is fool’s gold

A Woman’s Heart
I’ll let you in on a little secret, just in case you’re curious: pre- marital sex is not even that great. We gave our bodies to the men we were in love with, believing that that was the way to make them love us and want to marry us, just as we had seen on television growing up. But without the security of marriage and the sure knowledge that he will always stay with us, it’s not even enjoyable! That’s the irony. It was just a waste. It leaves you in tears. Speaking as one woman to another, I believe that you understand that already. Because only a woman can truly understand what’s in another woman’s heart

We really are all alike. Our race, religion or nationalities do not matter. A woman’s heart is the same everywhere. We love. That’s what we do best. We nurture our families and give comfort and strength to the men we love. But we American women have been fooled into believing that we are happiest having careers, our own homes in which to live alone, and freedom to give our love away to whomever we choose. That is not freedom. And that is not love. Only in the safe haven of marriage can a woman’s body and heart be safe to love. Don’t settle for anything less. It’s not worth it. You won’t even like it and you’ll like yourself even less afterwards. Then he’ll leave you

Self-Denial
Sin never pays. It always cheats you. Even though I have reclaimed my honor, there’s still no substitute for having never been dishonored in the first place. We Western women have been brainwashed into thinking that you Muslim women are oppressed. But truly, we are the ones who are oppressed; slaves to fashions that degrade us, obsessed with our weight, begging for love from men who do not want to grow up. Deep down inside, we know that we have been cheated. We secretly admire and envy you, although some of us will not admit it. Please do not look down on us or think that we like things the way they are. It’s not our fault. Most of us did not have fathers to protect us when we were young because our families have been destroyed. You know who is behind this plot. Don’t be fooled, my sisters. Don’t let them get you too. Stay innocent and pure. We Christian women need to see what life is really supposed to be like for women. We need you to set the example for us, because we are lost. Hold onto your purity. Remember: you can’t put the toothpaste back in the tube. So guard your “toothpaste” carefully

I hope you receive this advice in the spirit in which it is intended: the spirit of friendship, respect, and admiration


From your Christian sister with love

چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند  

چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند      روز ملی حجاب و عفاف شورای فرهنگ عمومی كشور وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالروز قيام مردم مشهد را عليه كشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نام‌‌ گذاری كرده است. قيام مردم مشهد و واقعه‌ مسجد گوهرشاد در مقابله با كشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منكری است كه هنوز متأسفانه آثار شومش در كشور ريشه ‌كن نشده است. حمله‌ قزاق‌ های رضاخانی به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پيشينه‌ درخشان مردم خطه‌ خورشيد، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب می شود.1      قیام مردم مشهد در مسجد گوهرشاد       روز 21 تیر 1314 قیام مردم مشهد در اعتراض به سیاست‌ های ضداسلامی رضاخان در صحن مسجد گوهرشاد سركوب شد. این قیام زمانی شكل گرفت كه رضاخان دین‌ ستیزی را به اوج خود رسانده و درصدد بود تا سنت‌ های مذهبی و قوانین اسلامی را محو و نابود كند و فرهنگ غربی را به جای آن بنشاند.         رضاخان در پیگیری این سیاست دستور داده بود تا حجاب از سر زنان مسلمان برگیرند، مردان كلاه غربی به سر كنند، روحانیون لباس روحانیت را از تن بیرون كنند و ... در واكنش به این سیاست، روحانیون و مردم مسلمان در هر نقطه‌ ای به مخالفت برخاستند ولی در این ماجرا مشهد پیشقدم‌ شد و قیام شكوهمندی در دل تاریخ به ثبت رسید.         علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حركت رضاخان مقابله كنند و او را از این كار بازدارند. در یكی از این جلسات پیشنهاد شد آیت الله حاج آقا حسین قمی به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاكره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش باز دارد. وقتی آیت الله قمی به تهران آمد، بلافاصله از سوی حكومت دستگیر و ممنوع‌ الملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس‌، به آگاه كردن مردم پرداختند. مسجد گوهرشاد از جمله مكان‌ های تجمع مردم بود. اجتماعات مردم در این مسجد هر روز بیشتر می‌ شد و شهر حالت عادی خود را از دست می‌ داد و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین می‌ پرداختند.        همزمان با بازداشت حاج آقا حسین قمی‌، در مشهد نیز به دستور حكومت‌، روحانیونی همچون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ نیشابوری دستگیر شدند. صبح روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را كشتند و زخمی كردند، ولی مردم مقاومت كرده و سربازان نیز بنا به دستوری كه به آنها رسیده‌، مراجعت كردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد با بیل و داس و ... به سوی مسجد حركت كردند. فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع كردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات كامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودكار و حتی توپها را به منظور سركوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به كشتار آنان پرداختند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند. كشتار مردم در این مسجد به اندازه‌ ای بود كه به نقل از شاهدان عینی چند كامیون جنازه از صحنه كشتار خارج كردند. یك روز پس از این فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد كثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند.        رضاخان با کودتایی که به رهبری انگلیس انجام شد به قدرت رسید. در زمان او براي آماده ساختن زمينه‌ كشف حجاب، مجلس، در ششم دي‌‌ ماه 1307 قانون متحدالشكل نمودن البسه را تصويب كرد كه بر اساس آن، پوشيدن كت و شلوار و كراوات و كلاه فرنگي، برای مردان الزامي شد. تلاش‌های رضا‌خان، باعث شد تا عده‌ ای از زنان غرب‌ زده، به‌ ويژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بی حجاب يا بدحجاب، در مجامع و معابر  عمومی ظاهر شوند و مردم نيز تحت تأثير اختناق و ظلم رضاخانی، حساسيت لازم را از خود نشان ندادند.         در سال 1313 رضا‌خان عازم تركيه شد و با مشاهد‌ه تغييراتی كه رژيم لائيك تركيه به رهبری مصطفی كمال‌ آتاتورك در جهت غربی كردن جامعه‌ مسلمان تركيه اجرا كرده بود، تحت تأثير قرار گرفت و شديدتر از گذشته، در راستای اسلام‌ زدائی و به‌ ويژه حجاب‌ زدائی گام برداشت.      در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند كه بدون حجاب به تحصيل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در اين جهت، واكنش و مخالفت‌ های مردمي را به رهبری روحانيت باعث شد كه از مهمترين آن‌ها، مي‌توان به سركوب قيام مسجد گوهرشاد و كشتار مردم مظلوم اشاره كرد. بی عفتی رسمی و قانونی اعلام شد     حدود شش ماه پس از فاجعه‌ مسجد گوهرشاد، رضا‌خان با بی اعتنائی به علما و مردم، در روز 17م دي 1314 در جشن فارغ التحصيلی دانش سرای مقدماتی دختران در تهران، مقررات كشف حجاب زنان را به طور آشكار و رسمی اعلام كرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش -كه بدون حجاب بودند- در اين جشن كه به ابتكار علی اصغر حكمت، وزير معارف و فراماسونر معروف تشكيل گرديد، شركت و سخنرانی كرد و دوره‌ ای سياه برای زنان ايران در تاريخ آغاز گرديد. پاورقی مطالب فوق از دو منبع زیر انتخاب شده است: 1. http://www.nlai.ir/tabid/2598/mid/5853/ctl/asnad/Default.aspx?Subjectmid=5850&SubjectID=5896. 2. http://www.irdc.ir/fa/calendar/582/default.aspx.
  تاریخ: ۱۳۹۴/۰۴/۲۱ منبع : پژوهشكده عفاف

کشف حجاب به روایت مردم‏

کشف حجاب رضاخان یکی از مهمترین سرفصل‌های تاریخ ایران است که متاسفانه هنوز بعد از گذشت سال‌ها هیچ محصول هنری درخوری در رابطه با آن ساخته نشده، و از آن مهمتر اینکه همچنان خاطرات بسیاری از کسانی که آن دوران را تجربه کرده‌اند نیز گردآوری نشده است، خاطراتی که خیلی‌هاشان می‌توانند دستمایه‌های خوبی برای ساخت محصولات متنوع هنری باشند.
 «دبیرخانه طرح ملی گوهرشاد» مجموعه‌ایست که اساسا بر اساس همین دغدغه شکل گرفته است و در طول ماه‌های گذشته با رصد ظرفیت‌های مردمی مختلف اقدام به ضبط و جمع‌آوری خاطرات مردم از آن دوران و وقایع در سراسر کشور کرده است. در آستانه هشتادمین سالگرد قیام خونین مسجد گوهرشاد تعدادی از خاطرات مردمی جمع شده در این طرح را مرور می کنیم:
۱- مادر بزرگ ام در آن زمان سربندهایی داشتند که به "سرون" معروف است که گل های خاصی دارند و به گونه ای است که سر و گوش ها را می پوشاند. در زمان کشف حجاب خانم ها گودال هایی می کندند و زمانی که مامورین می آمدند سرون ها را داخل گودال می انداختند و روی آن ها خاک می ریختند که مامورین سرون ها را از آن ها نگیرند. مادر بزرگ ام تعریف می کرد که آقایی از مامورین بوده است به نام آقای میرزا رضا که می گفت شرط این که بگذارم سرون بگذارید این است که تریاک در زمین های کشاورزی بکارید. (ایلام)
۲- در دوران کشف حجاب خانواده پدربزرگ ام برای این که با مامورین برخورد نداشته باشند و کشف حجاب نشوند به کربلا هجرت می کنند و مادرشان پس از مدتی در کربلا مرحوم می شوند و در همان کفشداری حرم امام حسین به خاک سپرده می شود.  (فارس)
۳- از وسط روستای ما یک رودخانه عبور می کرد که در زمان کشف حجاب، آژان و مامور گذاشته بودند تا آنجا را کنترل کنند و حجاب از سر زن ها بکشند. مادر بزرگم می گوید من یک بار که مجبور شدم از آن رودخانه و پل روی آن عبور کنم پالتوی بلندی را که مربوط به پدرم بود پوشیدم و موهایم را با کلاه مخفی کردم و از رودخانه عبور کردم و آن ها متوجه نشدند. (قزوین)
۴- در ایام ممنوعیت حجاب مردم صبح های زود عزاداری می کردند  تا مامورها مزاحم نشوند. روزی اطلاع می دهند که مامورها فهمیده اند و دارند می آیند. فردی را می خوابانند و یک پارچه سفید می اندازند روی اش و به عنوان جنازه بالای سرش عزاداری می کنند. مامورها می آیند و فکر می کنند که واقعاً کسی مرده  و آن جا را ترک می کنند. (قزوین)
۵- عمه ام تعریف می کردند که تازه عروس بودند و با چادر سفید عروسی می رفتند برای موارد روزانه از چشمه آب تهیه کنند که در طول حمل آب به منزل، ماموران حکومتی جلوی ایشان را می گیرند و حجابشان را مورد تعرض قرار می دهند. بعد از این اتفاق دیگر بیرون نرفتند و چند روزی هم در بستر بیماری بودند. (مرکزی)
۶- وقتی می خواستند بروند زیارت امام رضا مجاز نبودند با حجاب بروند و در راه و در مشهد مورد هجوم سربازان قرار می گرفتند. در محرم وصفر به عنوان حمام رفتن، در حمام ها عزاداری می کردند. (مرکزی)
۷- با قطار به سفر مشهد می‌رفتند، پاسبان‌های شاهرود آنها را از قطار پیاده کرده تا کشف حجاب کنند، به مادربزرگ ما که چهره‌ای زیبا داشت گفتند تو حیف است حجاب داشته باشی! مادربزرگ ما یک سیلی به پاسبان زد، گفت اگر چادر مارا بر می‌دارید، باید اول دین ما را بگیرید. (تهران)
۸- در دوران ابتدایی در یکی از روستاهای بجنورد زندگی می کردیم. در آن دوران برای عکس گرفتن جهت درج در کارنامه کلاس پنجم باید روسری های خودمان را بر می داشتیم. دختران مدرسه از ترس می رفتند پشت مدرسه پنهان می شدند و خیلی وحشت کرده و ترسیده بودند. ولی با اجبار مدیران مدرسه این کار را می کردیم. (خراسان جنوبی)
۹- آن زمان خروج خانم ها از خانه خیلی کم بود. مثلاً برای حمام که مجبور بودند از خانه بیرون بروند، مادر بزرگم می گفت ما در آن زمان مجبور بودیم یک قابلمه بزرگ (به زبان محلی همدان: قزان) را جلوی پایمان بگیریم و به حمام برویم که اگر ماموران، حجاب از سرمان کشیدند ما آن قابله را روی سرمان بکشیم. چون هر لحظه امکان حمله ی ماموران وجود داشت و در ان صورت ما نمی توانستیم بدون حجاب باشیم. (همدان)
۱۰- مادر بزرگم تعریف می کردند که در زمان کشف حجاب که نیروهای امنیتی به زنان محجبه حمله می کردند ایشان یک حقه ای به کار می بردند که حجاب‌شان حفظ شود. به بهانه شستن ظروف و لباس، لباس ها را روی سرشان می گذاشتند و یک تشتی هم روی آن می گذاشتند و وانمود می کردند برای شستن لباس بیرون می روند. در صورتی که این لباس ها کاملاً موهایشان را می پوشانده است و با همین ترفند به خانه بستگان می رفتند. (سمنان)
۱۱- بعد از اعلام کشف حجاب توسط رضاخان فرماندهان نظامی مردم را کتک می زدند و به زور حجاب ار از سر زنان بر می داشتند. خیلی گیر می دادند. مادر بنده که حافظ قرآن بود می گفت اگر قرار است حجاب را از ما بگیرند از خانه بیرون نمی رویم. و یک بار که مریض احوال بود به خاطر قانون کشف حجاب راضی نشدند برای معالجه به دکتر بروند. (سیستان و بلوچستان)
۱۲- مادر بزرگی معتقد به دین و حجاب و اسلام داشتم که مدت زمان اجرای این قانون از منزل بیرون نمی آمدند و فقط برای امر واجب و برای حمام رفتن بیرون می آمدند. حتی برای این امر واجب هم شبانه بیرون می آمدند. (کرمان)
۱۳- مادر بزرگم حدود ۹۰ تا ۱۰۰ سال سن دارند. همسر شهید هستند؛ به نام محمد نوروزی. زمان کشف حجاب رضاخان در روستای سعادت آباد شهر سیرجان داشتند از سمت روستا به سیرجان می رفتند برای رفتن به دکتر. ماموران آن وقت جلوی این ها را می گیرند و درخواست کشف حجاب می کنند که مخالفت مادر بزرگ و پدر بزرگ مواجه می شوند. درگیری پیدا می کنند، زخمی می شوند و باعث می شود مادر بزرگم حجاب اش برداشته شود و باعث می شود آن ها به دکتر نروند و شکست خیلی بدی برای آن ها بوده است. (کرمان)
۱۴- خانواده پدرم در منطقه اطراف شهر بابک زندگی می کردند. در زمان کشف حجاب، ادشوم (عشایر) مستقر بودند. قزاق ها می آیند و دستور کشف حجاب می دهند. سرباز می آید و می خواسته چارقد زنی را بکشد. زن مقاومت می کند. فرمانده می آید و چارقدش را می کشد و خاله پدرم از پشت با چوب فرمانده را می زند و از اسب می اندازد. فرمانده و افرادش اسلحه می کشند و عشایر نیز اسلحه می آورند و جبهه گیری می کنند برای درگیر شدن. یک ریش سفید شرایط را آرام می کند و آن ها را به غذا دعوت می کند. در آخر تهدید می کنند که دفعه بعد که آمدیم باید همه کشف حجاب کنند. خاله پدرم هم می گوید که دفعه بعد که آمدید، گورتان را آماده کرده‌ایم. یا کشته می شویم یا شما را می‌کشیم. کشف حجاب نمی‌کنیم. سری بعد که می‌آیند پیرمردی آن‌ها را نصیحت می کند که این‌ها پایبندند و خون‌ریزی می‌شوند و تن به این کار نمی‌دهند که آن ها هم عقب نشینی می کنند. (کرمان)
۱۵- مادر بزرگم حامله بودند. از خانه کم تر بیرون می رفتند، از خانواده های سرشناس تهران هم بودند. مامورها ایشان را دنبال می‌کنند و زمین می‌خورد و بچه‌شان سقط می‌شود. (تهران)
 
۱۶- مادر بزرگم تعریف می کردند در خیابان سیروس تهران آژان ها ما را گیر انداختند و چادر از سر من برداشتند. ولی من زیر چادر مقنعه بزرگی داشتم و چادر کمری هم داشتم. من شروع کردم به ایشان بد گفتن، او آمد سمت من که مقنعه من را بردارد ولی من شروع کردم به سر و صورت خود زدن طوری که خون بیرون زد از صورتم و صورتم کبود و سیاه شد. آژان ها تا این صحنه را دیدند فرار کردند و ما هم دیگر از خانه بیرون نیامدیم. (تهران)
۱۷- مادرم می گفتند وقتی که حمام می رفتیم، ماموران رضاخان کنار درب حمام منتظر می‌ماندند تا زنان از حمام بیرون بیایند و چادر از سر زنان و دختران می‌کشیدند و زنان خیلی می‌ترسیدند و وحشت زده خود را به خانه همسایگان می‌کشاندند تا از دست ماموران رها شوند. (تهران)
۱۸- مادر بزرگ ام تعریف می کنند در زمان کشف حجاب خانمی به نام شاه پسند بوده ایشان برای جلوگیری از تعرض به ایشان به صورت خودش زغال می زند و صورتش را کامل سیاه می کند که حتی مامورین هم از کار ایشان تعجب می کنند. (لرستان)
۱۹- مادر بزرگم در یک روستای لرستان، با زن دایی اش بوده. قزاق ها حمله کردند و موهای زن دایی و مادر بزرگ مرا کوتاه می کنند و کلاه سرشان می گذارند. بعد از آن ماجرا هم، پدرِ مادربزرگ ام اجازه نمی دهند که از خانه خارج شوند. (لرستان)
۲۰- پدر بزرگم تعریف می کردند که در آن زمان ساختمان های دو طبقه در بندرلنگه خیلی زیاد بوده است. خیلی ها از هرمزگان به کشورهای حوزه خلیج فارس می رفتند. مادر بزرگم تعریف می کرد برای بیرون رفتن حتماً باید کلاهی سر می کردیم تا ماموران رضاخان کم تر اذیت مان کنند. اهالی بندر لنگه به خاطر داستان کشف حجاب شهر را ترک کردند و به کشورهای حوزه خلیج فارس نقل مکان کردند. حتی بدون جمع کردن وسایل منزلشان. (هرمزگان)
۲۱- پدربزرگ ام در قلعه گیو میناب مداحی می کردند. یکی از امنیه ها که یک مقدار اعتقاد داشت به جلسات ایشان در قلعه می رفت و هماهنگ می کرد تا آن ها عزاداری کنند و دیگر سربازان و نیروهای امنیه با ایشان کاری نداشته باشند. (هرمزگان)
۲۲- مادرم با مادرشون در ملایر زندگی می کردند. مادرشان خیلی مقید بودند و در خانه به مدت زیادی مانده بودند. یک روز با مادرشان می‌روند سر چشمه آب بیاورند. پاسبان ها چادرشان را پاره می کنند. با آن حالِ بد به خانه بر می گردند و چند روزی مریض می شوند. مادرم خوش شاهد این ماجرا بوده است. (همدان)
۲۳- پدر بزرگ یکی از آشنایان در کلانتری یکی از مناطق بوشهر کار می‌کردند. به ایشان می گویند باید با همسرتان به مهمانی ای که کلانتری ترتیب داده است بروید. این بنده خدا به همسرشان این موضوع را تعریف می کنند. همسرشان مخالفت می کند و این بنده خدا می گوید من مامور دولتم و باید از ما در این مراسم عکس بگیرند. همسرشان مجبور می شود با پوششی بروند که هم سمت و سوی آن ها باشد و هم حجابش را رعایت کند. (بوشهر)
 
۲۴- پدرم تعریف می کرد در زمان کشف حجاب به حدی فشار به مردم آورده بودند که زن های سادات تا حدود ۶ ماه از خانه بیرون نیامدند و برای این که ارتباط بگیرند با اقوام و همسایه ها، داخل خانه ها درب کوچکی درست کرده بودند که به خانه های مجاور راه داشت و از این طریق رفت  وآمد می کردند. (بوشهر)
 
۲۵- مادر بزرگم تعریف می کرد که در روستای دستوران که ۱۰۰ کیلومتری سبزوار واقع شده است، ژاندارم ها را می فرستادند سر گله گوسفندها یا سرمزرعه ها که زنان کار می کردند حجاب زنان را با سر نیزه اسلحه بردارند. بعداً مامورها روسری ها را به خانه کدخدا می بردند. مردم و زنان می رفتند خانه کدخدا کلاه پهلوی جای معجر خود از کدخدا دریافت می کردند. کسانی هم که آشنای کدخدا بودند روسری ها و معجرهای خود را پس می گرفتند. (خراسان رضوی)
 
۲۶- در کوچه ها مامور می گذاشتند تا کسی چادر بر سر نکند. اگر هر کسی را با چادر یا حجاب می دیدند دنبال او می کردند و به خانه او می‌رفتند و حتی در چاه‌ها  وتنورها را هم می گشتند و تا پیدایش نمی کردند و روسری را از سر او بر نمی داشتند و چادر او را ریز ریز نمی کردند دست از سر او بر نمی داشتند و ازآن جا نمی رفتند. (خراسان رضوی)
 
۲۷- آن زمان حمام در خانه ها نبود. خانم ها برای حمام رفتن از پشت بام منازل می رفتند تا به حمام برسند تا پاسبان ها آن ها را نبینند. برای شست و شوی ظروف و لباس های خود نیز باید بر لب جوی می رفتند اما چون پاسبان ها موجب آزار و اذیت آن ها می شدند. مجبور بودند از پشت بام به منازل خانواده هایی بروند که جوی آب از منزلشان رد می‌شده است. (اصفهان)
 
۲۸- پدرم از قول مادر بزرگشان می گویند که: مادر من با این که حمام در ۲۰ متری منزل ما بود ولی تا ۷ ماه از خانه بیرون نیامدند حتی به حمام نرفتند عاقبت دیگی را در پشت بام روی هیزم گذاشتند و با آن آب گرم درست کردند و به یک مکافاتی چهارتا دختر خودشون را بعد از ۷ ماه شستند. (اصفهان)
 
۲۹- بنده حدود ۸۷ سال دارم، زمان رضا شاه که چادر از سر زنان بر می داشتند پدر بنده خیلی متعصب بود و شغلش فروشنده عمده فروشی مواد غذایی بود. پدرم قید زندگی را زد و همراه خانواده به کربلا رفت. بعد از مدتی به دلیل بیماری به ایران برگشتیم. حدود ۴ سال کربلا بودیم. بخاطر بی حجابی قید زندگی و مغازه را زد و همه بچه های خود را به کربلا برد. مادرم نیز در کربلا به رحمت خدا رفت. (فارس)
 
۳۰- مامورهای امنیه ابتدا زن های خانه کدخدا را مجبور می کردند که حجابشان را بردارند تا قبح قضیه بریزد و دیگران هم مجبور شوند که حجابشان را بردارند. (فارس)
۳۱- به خان دهستان گز دستور داده بودند دختران را روزانه به میدان دهستان بیاورد و رقص راه بیاندازد. خان بر اطرافیان و فامیل های خود خبر می داد که ماموران امروز می آیند به دختران و زنان خود بگویید یا به مزارع کشاورزی بروند یا از خانه بیرون نیایند. (گلستان)
۳۲- در یکی از روستاهای زنجان یک آقایی آژان ها را دعوت می کند منزل و یک غذای مفصل به آن ها می دهد و بعد از این که خوردند به آن ها می گوید به این نون و نمکی که با هم خوردیم قول بدین چادر از سر زن و بچه من برندارید. اون ها برای اون نون و نمک پای قولشون می مانند. (زنجان)

منبع : رجانیوز 

حجاب؛ قانون مدنی یا اخلاقی؟

به بهانه 21 تیرماه؛ روز حجاب و عفاف
  • حجاب؛ قانون مدنی یا اخلاقی؟
طرح‌های ضربتی ضرورتاً بد نیستند؛ اما مشکل آنجاست که پلیس نگاهی محدود دارد و ...

پس از انقلاب اسلامی ایران، یکی از مسایل بحث‌برانگیز قانون‌هایی است که ریشه در دین دارند و در جوامع غیردینی مشابه آن‌ها وجود ندارد؛ به عنوان مثال، قوانین مقابله با قتل، دزدی یا جرایم اقتصادی در همه کشورها وجود دارد؛ منتها در کشورهای اسلامی حد و تعزیر آن بر اساس دین تعریف می‌شود و در کشورهای دیگر بر اساس فلسفه‌های انسانی. اما قانونی مثل حجاب یا مقابله با روزه‌خواری آشکار قانونی کاملاً اسلامی است که مشابه غیردینی و غیر اسلامی در کشورهای دیگر ندارد. بنابراین، مهم‌ترین وجه تمایز یک حکومت دینی با انواع حکومت غیردینی در مبانی قانون‌گذاری است که می‌بایست بر مبنای دین و فلسفه دینی صورت پذیرد؛ و مهم‌ترین نمود این تفاوت در قوانین کاملاً اسلامی مانند قانون حجاب اجباری می‌باشد.

حجاب اگر چه «اقدامی» فردی است، اما تبعات و اهداف آن جمعی است و حکومتی که بر اساس دین اسلام شکل گرفته، موظف به وضع قوانینی برای رعایت حجاب در سطح جامعه می‌باشد. نکته بسیار مهم در این میان اینجاست که نه میزان دین‌داری همه مردم در یک جامعه دینی و حکومت اسلامی یکسان است و نه همه مردم مسلمان هستند. در نتیجه وجه اشتراک مردمی که در سایه نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، مسلمان بودن نیست، بلکه همچون جوامع غیردینی «قانون» وجه اشتراک تمام مردم به شمار می‌آید؛ بنابراین، به جای نگاه فردی یا اخلاقی و دینی به مسئله حجاب، ضرورتاً می‌بایست نگاه قانونی و قانون‌مدارانه به این موضوع داشت.
اقداماتی که طی بیش از سه دهه از زمان انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ تاکنون در خصوص حجاب صورت گرفته با اشکالاتی مواجه بوده است؛ اشکالاتی که باعث شده بحث حجاب در ایران در یک وضعیت بلاتکلیف و نامشخص قرار گیرد؛ شرایطی که نه حجاب اجباری به چشم می‌خورد و نه آزادی حجاب!

3748_hijab.jpgقانون گذاری
ابتدایی‌ترین اشتباهات را باید به قانون گذاران نسبت داد. زمانی که اوایل انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) در خصوص ضرورت حفظ حجاب اشاراتی داشتند، تنها کاری که مجلس شورای اسلامی انجام داد، تصویب حدود تعزیر بی‌حجابی در عین عدم شفافیت و دقت بود. عدم شفافیت آنجا بود که تعریف مشخصی از حجاب و بی‌حجابی ارائه نشده  و عدم دقت نیز آنجا نمود داشت که نه ضمانت اجرایی برای این قانون لحاظ شده و نه مرجع نظارت و تصمیم‌گیری در خصوص شیوه اجرای این قانون مشخص شده بود.
در سال‌های اخیر نیز، شورای عالی انقلاب فرهنگی که مصوبات آن به عنوان سند بالادستی، حکم قانون دارد و لازم‌الاجراست، وارد میدان شد؛ اما این شورا نیز قانونی برای «ترویج حجاب و عفاف» تصویب کرد، نه قانونی برای رعایت حجاب. در این میان، مصوبه شورا بیش از بیست نهاد دولتی و حکومتی را موظف به اقدامات مشخصی نمود که تنها نیروی انتظامی با راه‌اندازی گشت ارشاد تلاش نمود نقش خود را ایفا کند – نقد عملکرد گشت ارشاد فرصت مقتضی خود را می‌طلبد. به بیان دیگر، مصوبه شورا نیز توجهی به جایگاه قانون به عنوان وجه اشتراک مردم نداشته و تنها به دنبال ترویج وجه فردی حجاب در میان مردم است.

نظارت و اجرا
مشکل نظارت بر قانون، تنها به مسئله حجاب محدود نمی‌شود. متأسفانه جایگاه قانون در ایران، به نحو شایسته شناخته نمی‌شود. بخشی از این مشکل به فرهنگ‌سازی برای حاکمیت قانون و بخشی به عملکرد مسئولان در حفظ قانون و شأن آن باز می‌گردد. به عنوان مثال، قوانین راهنمایی و رانندگی همان قدر قانون هستند که قانونی در مقابله با دزدی و قتل! اگر طبق قانون پرهیز اختلاس و رانت‌خواری، تعرض به حقوق دیگران، تجاوز و... ضروری است، رعایت حجاب و قوانین راهنمایی و رانندگی نیز قانونی و ضروری است. متأسفانه فرهنگ قانون‌مداری در ایران هنوز جانیافتاده است.
بدتر از آن اینکه، نیروی انتظامی که ناظر و حامی قانون است، عملکرد ضعیفی در این خصوص دارد. در حالی که یک پلیس باید نگاه جامعی به قانون داشته باشد، معمولاً نیروی انتظامی ایران به صورت مقطعی و موسمی به برخی قوانین حساسیت نشان می‌دهد. به عنوان نمونه، گاهی بر بستن کمربند ایمنی تمرکز می‌کنند، گاهی بر سرعت غیرمجاز و گاه حجاب و پوشش زنان. طرح‌های ضربتی ضرورتاً بد نیستند؛ اما مشکل آنجاست که پلیس نگاهی موردی و محدود دارد و معمولاً خارج از این بازه زمانی حساسیتی روی این تخلفات ندارد.
این نگاه از آنجا نشات می‌گیرد که قانون به حاکمیت خود در جامعه نرسیده است و بسیاری از مسئولان و ناظران نه اهتمام جدی دارند و نه خود قانون را چندان جدی می‌گیرند. جالب اینجاست که از آنجایی که در حکومت اسلامی، قوانین مبتنی بر شریعت اسلامی تصویب می‌شوند، جایگاه شرعی نیز پیدا می‌کنند؛ همان طور که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به عنوان رهبران و بسیاری از مراجع معظم تقلید تبعیت از قانون را واجب شرعی می‌دانند. بنابراین، علاوه بر دقت در قانونگذاری، نظارت بر قانون‌مداری و حسن اجرای قانون نیز اهمیت دوچندانی در جامعه ما دارد. این نظارت می‌بایست با اهتمام و جدیت تمام صورت پذیرد تا علاوه بر قانون حجاب، تمامی وجوه قانون مورد احترام و اجرا قرار گیرند.

فرهنگ‌سازی
در زمینه فرهنگ‌سازی برای ترویج قانون‌مداری، به دلیل مشکل فوق، نه تنها اقدام صحیحی صورت نگرفته است، بلکه نسبی‌گرایی مسئولان باعث شده تا به جای فرهنگ‌سازی، ارزش‌های اجتماعی که منجر به قانون‌مداری می‌شود نیز از بین برود. مهم‌ترین آسیب‌ها در این زمینه از سوی صدا و سیما و سینما بر پیکره فرهنگ اجتماعی مردم وارد آمده است. تصویری که از حجاب در سینما و تلویزیون، به عنوان «دانشگاه عمومی» و تاثیرگذارترین رسانه در ایران، ارائه شده است تصویری نسبی و از سر اجبار است که الگوهایی متناقض و متضاد در اختیار مخاطب می‌گذارد. این افراط و تفریط‌ها و بلاتکلیفی‌ها تا آنجاست که صدا و سیما مجبور می‌شود تولیدات خود را سانسور نماید! علاوه بر این، الگوهایی که گهگاه برای ارائه تصویری از حجاب یا زن محجبه ارائه شده است، بازیگرانی بوده‌اند که تصاویر بی‌حجاب و اصطلاحا بدحجاب آن‌ها نیز منتشر شده و مخاطب را با دوگانگی و تناقض روبرو می‌کند.

3747_hijab.jpgراهکار پیشنهادی
با بررسی اشکالات عمده در خصوص قانون حجاب، باید دید چه اقداماتی می‌توان جهت شفاف‌سازی و اصلاح وضعیت انجام داد. حکومت اسلامی وظیفه دارد حفظ حجاب در جامعه را تضمین نماید و مهم‌ترین ابزار برای این مهم، ابزار قانون است. بنابراین، اولین قدم تصویب قوانینی دقیق و شفاف در خصوص حجاب است که در آن حد و حدود حجاب برای مسلمانان، غیرمسلمانان و اتباع غیرمسلمان خارجی که وارد ایران می‌شوند، به تفکیک تعیین شده باشد. علاوه بر این، مرز عدم رعایت حجاب و جریمه‌ها و تعزیراتی که برای آن لحاظ می‌شود نیز باید به ‌روزرسانی و واقع‌بینانه شود.

قدم دوم، قانونگذاری در حوزه مسایلی است که تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر عفاف و حجاب می‌گذراند. به عنوان مثال واردات لباس‌هایی که با نفس مساله حجاب تناقض دارند، برنامه‌ها و اقداماتی که به ترویج بی‌حجابی و بی‌حیایی می‌پردازند، و اقلامی که ماهیتا و اصالتا کاربرد خلاف عرف و شرع دارند باید با قانون‌گذاری دقیق و صریح مورد توجه و برخورد قرار گیرند.

قدم سوم، تصریح در ضمانت اجرای قانون و نظارت بر حسن اجرای آن است. یعنی هم مجریان و هم ساز و کارهایی که طبق آن از اعمال سلیقه و کارهای کلیشه‌ای و نسبی پیشگیری شود باید به دقت تعیین شوند. علاوه بر این، نیروی انتظامی به عنوان پاسدار قانون، می‌بایست نیروهای خود را به نحوی تربیت نماید که جامع‌نگر باشند و در عین حال که در مقابله با سرقت و امثال این جرایم جدیت دارند، در مقابله با عدم رعایت حجاب نیز اهتمام جدی داشته باشند.

قدم چهارم، فرهنگ‌سازی برای قانون‌مداری است که اهتمام جدی مسئولان و رسانه‌ها را می‌طلبد. از آنجایی که قوانین حکومت اسلامی با شرع اسلامی تطبیق یافته و از تنفیذ شرعی برخوردارند، قانون می‌بایست به عنوان فصل خطاب و وجه اشتراک تمامی مردم کشور شناخته شود. در این فرهنگ‌سازی، ترویج الگوی صحیح حجاب نیز باید مورد ملاحظه باشد. متأسفانه تاکنون این الگوسازی‌ها به نحوی پیش رفته که بر خلاف نگرش اسلامی، در میان افکار عمومی تنها «چادر» به معنای حجاب شناخته شده است و هر کس «چادر» نداشته باشد، بی‌حجاب یا بدحجاب تلقی می‌شود.

اما مهم‌ترین قدم، توجه به نقش مردم است. با ارائه الگوی صحیح و شفاف از حجاب و فرهنگ‌سازی برای رعایت آن، می‌بایست زمینه‌های امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم نیز آماده شود. بنابراین، علاوه بر قوانینی که پیشتر ذکر شد، ضروری است قوانینی تصویب شود تا مردم بتوانند به مسئولیت‌های اجتماعی خود برای نظارت بر اجرای این قانون (و قوانین دیگر) عمل کنند و حافظ فرهنگ و قانون مملکت خود باشند. این امر مستلزم تصویب قوانینی کاملاً شفاف و جزیی‌نگر است که از بروز مشکلات در اجرای این امر جلوگیری نماید.

اجرای طرح «همدلی و همزبانی در آینه عفاف و حجاب» در کهگیلویه و بویراحمد

اجرای طرح «همدلی و همزبانی در آینه عفاف و حجاب» در کهگیلویه و بویراحمد

%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b7%d8%b1%d8%ad-%c2%ab%d9%87%d9%85%d8%af%d9%84%db%8c-%d9%88-%d9%87%d9%85%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%db%8c%d9%86%d9%87-%d8%b9%d9%81%d8%a7%d9%81-%d9%88-%d8%ad%d8%ac%d8%a7%d8%a8%c2%bb-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d9%87%da%af%db%8c%d9%84%d9%88%db%8c%d9%87-%d9%88-%d8%a8%d9%88%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%85%d8%af

گروه اجتماعی: مدیرکل امور فرهنگی استانداری کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به ۲۰ تا ۲۶ تیرماه ویژه نامگذاری عفاف و حجاب، از اجرای طرح همدلی و همزبانی در آینه عفاف و حجاب در ادارات سطح این استان خبر داد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از کهگیلویه و بویراحمد، حجت‌الاسلام سید علی‌فتح میرمحمدی، مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری کهگیلویه و بویراحمد روز گذشته، 21 تیرماه در نشست کمیته عفاف و حجاب کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به 20 تا 26 تیرماه ویژه نامگذاری عفاف و حجاب، از اجرای طرح همدلی و همزبانی در آینه عفاف و حجاب در ادارات سطح این استان خبر داد.
وی همچنین از برگزاری نشست‌های پرسش و پاسخ با موضوع حجاب و عفاف در ادارات این استان خبر داد و اظهار کرد: صدا و سیمای مرکز استان با حضور کارشناسان خبره میزگردهای تخصصی در خصوص عفاف و حجاب برگزار می‌کند.
مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری کهگیلویه و بویراحمد با بیان اینکه وظایف نهادها و دستگاه‌های اجرایی استان به مناسبت هفته عفاف و حجاب در سه حوزه تبیینی، تبلیغی و تشویقی عفاف و حجاب اعلام شده، عفاف و حجاب، ازدواج پایدار و تحیکم خانواده ـ عفاف و حجاب، هدیه آسمانی و تاج بندگی ـ عفاف و حجاب، بهداشت روان و سلامت اخلاق ـ عفاف و حجاب، هویت اسلامی، ایرانی ـ عفاف و حجاب در عرصه فرهنگی ـ عفاف و حجاب در سطح فراگیر استان را از برنامه‌های اجرایی این هفته در سطح ادارات استان اعلام کرد.
حجت‌الاسلام میرمحمدی یادآور شد: لازم است ائمه جمعه سطح استان در تریبون نماز جمعه این هفته به نقش محوری عفاف و حجاب در جامعه بپردازند.

زن گمشده امروز

زن گمشده امروز

سید عبدالرسول علم الهدی

از قرن نوزده، زن را مسئله کردند و به بهانه احقاق حقوق، او را از وابستگی به خانواده جدا کردند و غرور را به او هدیه دادند.   

دنیای مدرن امروز به مسائلی همچون مسئله زن پیچیده شده است، که جریان فمینیسم با گروه های مختلف و آراء متفاوت برای حقوق از دست رفته زن در طول تاریخ، از دل مدرنیته برآمده و تلاش می کند. هم اکنون با زنِ مرد شده ای مواجه ایم که برای خود شغل و تحصیلات و تفریحات مستقل در هرچه بخواهد و علاقه داشته باشد، دارد. او به خود مستقل است و به هیچ کس وابسته نیست.

جامعه ایران هم به همان نسبت که به مدرنیته غرب نزدیک می شود، به مسائل آن مبتلا شده و متاسفانه در برخی موارد با راه حل های آن جوامع پیش می رود. مثلا اگر افسردگی داشته باشید و به روانپزشک مراجعه کنید، شما را به دوستی با جنس مخالف دعوت می کند! اگر زن باشید و به جامعه شناس مراجعه کنید، شما را به بیرون آمدن از محیط خانه و اشتغال در هر محیط کاری دعوت می کند و .... اما در این جامعه انقلابی از جنس اسلام شده و قرار است اسلام مسائل، نیازها، خواسته ها و پاسخ ها را در پیش روی ما قرار دهد و ما هم به بهترین وجه تبعیت کنیم.[1] هرچند تا خضوع در برابر اسلام نداشته باشیم به اطاعت بهتر نخواهیم رسید...

به نظر می رسد جامعه ایران، هم اکنون با هویت گمشده ای از زن مواجه است که نمی تواند مسائلی همچون حجاب و عفاف و علم آموزی و اشتغال زن را حل کند. این گمشدگی نتیجه تفکر در ساختار مدرنیته و جستجوی پاسخ از متن دین است. از متن دین خواسته می شود تا اشتغال زن در محیط مردانه را توجیه کند! از متن دین خواسته می شود تا ناهمگونی ارتباطات نامحرمان و اختلاط را توجیه کند!... بنابراین دیگر این حدیث زهرای اطهر(سلام الله علیها) فهمیده نخواهد شد: «برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.‏»[2] (مجلسی، 1404ق، ج43: 54)  یا روایت «بهترین مسجد برای زن، خانه اش است»[3](شرح من لایحضره الفقیه، ج2: 850) چگونه فهمیده می شود؟!

با توجه به روایت امام صادق علیه السلام که می فرماید:«همانا خداوند متعال ملکش را بر مثال ملکوتش خلق کرد و اساس ملکوت اش را بر جبروت اش قرار داد تا از ملکش به ملکوتش و از ملکوتش به جبروتش دلالت کند و راه پیموده شود.»[4](شیخ بهایی، 1384: 28) هر خلقتی در این جهان مادی، صورتی در ملکوت و نهایتی در جبروت دارد که جبروت را خدا قرار داده و انسان مختار باید ملکوتش را سامان دهد تا جبروتش در همین عالم مادی ظهور یابد.

مسیر تکامل همه خلایق، عبودیت پروردگار است که عبودیت جز با خشوع و خضوع در برابر او به کمال نمی رسد. هویت گمشده مرد و زن امروز هم در عبودیت ایشان است تا ملکوت شان ساخته شود. خداوند جبروت زن را بر مظهر جمال آفریده است. (ر.ک: جوادی آملی) اما از زن چه انتظاری دارد؟ « وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»(الروم/21) و « هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها»(الاعراف/189)

زن محل سکونت و کانون آرامش خانواده است و به عبارت دقیق تر مدیر عاطفه و احساس در خانواده است که موجب شکل گیری تربیت دینی کودکان، دلبستگی شوهر به خانواده و بالاخره قوام زندگی می شود. از آنجایی که آرامش اصلی به ذکر الله است «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏»(الرعد/28)، زنی که در مسیر عبودیت الله باشد می تواند سکونت حقیقی و دائمی برای خانواده باشد زیرا خود را در برابر ولایت مسئول می داند که ولایت از زن، خوب شوهرداری کردن را خواسته است.[5] ولایت از زن، به حداقل رساندن ارتباط با نامحرم را خواسته است.[6] ... و او در برابر امر مولا تواضع می کند چون می داند که سعادت دنیا و آخرت اش در اطاعت مولاست که او جز خیر چیز دیگری برای بنده اش نمی خواهد.

زن در بستر زندگی اسلامی خود، وظیفه اصلی اش را عفاف برای خانواده می داند و در مسیر دستیابی به بهترین نوع انجام وظیفه، به اشتغال و تحصیل علم و معرفت می پردازد. اساسا، ظهور اجتماعی زن در ظهور عفت او در جامعه است که حتی بدسرشت ها[7] را به حیا وامی دارد. اما او الگوی رفتاری می خواهد تا تبعیت اش را به بهترین وجه متمایل کند و چه الگویی از فاطمه سلام الله علیها بهتر؛ شوهرداری کرد، تربیت نسل کرد، عبادت کرد، تعلیم احکام زنان را کرد و .... و برای ولایت با اشک و فریاد مبارزه هم کرد.

اما ....   امروز ....  

مرد دنیای امروز به دنبال زن با حیا و آرامش دهنده می گردد و زن دنیای امروز به دنبال مرد غیورِ باعفت است. تعجب آنکه مرد چشم چرانی و دوست یابی می کند تا به دلخواه اش برسد و زن خودآرایی و بی حیایی می کند تا مردش را بیابد!  ...  و شیطان به هردو می خندد  ...  و مولا بر هر دو نگران ...

 

منابع:

1.      شيخ بهايى، محمد بن حسين، منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، 1جلد، حكمت - تهران، چاپ: ششم، 1384ش.

2.      جوادی آملی، عبدالله. زن در آینه جمال و جلال الهی، قم: نشر اسراء.

3.      مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، 14جلد، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور - قم، چاپ: دوم، 1406 ق.

4.      كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.


 


[1]«... فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏»(الزمر/18)، هاء به اتباع برمی گردد.(رک: المیزان)

[2]خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَال

[3]خير مساجد المرئة بيتها

[4]انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق ملكه على مثال ملكوته، و اسّس ملكوته على مثال جبروته ليستدلّ بملكه على ملكوته و بملكوته على جبروته

[5]«جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»(الکافی، ج5: 9)

[6]خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَال و «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ...»(احزاب/53)

[7]«.. فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَض‏..»(الاحزاب/32)

وقتی بی‌حجابی‌ مدرن می شود/کاریکاتور

 وقتی بی‌حجابی‌ مدرن می شود/کاریکاتور حالا یک کم مو پیدا باشه و روسری شل باشه که دیگه ایراد نداره، خدا می‌بخشه، قدیم‌ بود که می‌گفتند باید با حجاب باشی، این حرفا دیگه مُرد الان دیگه همه اینطوری می‌پسندند» این‌ها نمونه‌ای از توجیهات شنیدنی بعضی از دختران بدحجاب است
 به نقل از شاخه طوبی، «ای بابا، مثل اینکه خیابونارو ندیدی، این ‌همه بدتیپ هست، شما فقط نگاهتون به ما خورده تازه ما که حجابمون خیلی هم بد نیست. اصلا کی به ما نگاه می‌کنه» .... «الان همه همینطورند، اصلا اگه اینطور نباشه مسخره می‌کنن، ما هم می‌خواهیم مثل بقیه باشیم. حالا یک کم مو پیدا باشه و روسری شل باشه که دیگه ایراد نداره، خدا می‌بخشه، قدیم‌ بود که می‌گفتند باید با حجاب باشی، این حرفا دیگه مُرد الان دیگه همه اینطوری می‌پسندند» این‌ها نمونه‌ای از توجیهات شنیدنی بعضی از دختران بدحجاب است.
در همین خصوص "زهرا لواف" یکی از کاریکاتوریست های جوان سمنانی بی‌حجابی‌ مدرن  را به تصویر کشید.

لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند     . پیامبر اکرم(ص

علت نامگذاری 21 تیر ماه به عنوان روز حجاب و عفاف

0

کشف حجاب و روزملی عفاف و حجاب

علت نامگذاری 21 تیر ماه به عنوان روز حجاب و عفاف

آن هایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آن ها حرفی نداریم که آن ها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آن ها را اجانب دزدیده اند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس اصفهان ، برخی از وقایع در روز کشف عفاف و حجاب در تاریخ 17 دی ماه سال 1314 جشنی که در دانشسرای مقدماتی برای انجام مراسم فارغ التحصیلی برگزار بود. در این مراسم رضا شاه به همراه همسرش تاج الملوک و دو دخترش اشرف و شمس بدون حجاب ظاهر می‌شوند. زنان وزرا و سایر درباریان نیز به همراه همسرشان بدون حجاب در این مراسم حاضر می‌شوند. این روز و این مراسم آغازی بر ممنوعیت حجاب و اجرای سیاست های مختلف در راستای آن بود. هدف از این کار را هم از کلام امام خمینی (ره) بیان می کنیم که فرمودند: "نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم، رضاخان، این قشر عزیز را که جامعه را باید بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را و این نقشه نه اختصاصی به شما بانوان داشت، بلکه جوانان مرد را هم همین طور، بکشانند به مراکز فساد و آن طور که می‌خواهند آن‌ها را تربیت کنند که اگر چنانچه کشورشان به دست هر کس بیفتد، بی تفاوت باشند یا مؤید . بیان می شود .

زیرپا نهادن رسوم مذهبی

وقتی رضاخان به قدرت رسید، درصدد فریب مردم برآمد. او با پای پیاده همراه دسته جات عزاداری حرکت می کرد و در مجالس عزاداری و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقیّد به اصول مذهب نشان می داد. اما بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تلاش خود را در راه زیر پا نهادن رسوم مذهبی به کار بست. او در راه رسیدن به اهداف شوم و پلید خود، حتی حرم مطهر امام رضا علیه السلام را به خاک و خون کشید و واقعه مسجد گوهرشاد، نمونه بارز و علنی دشمنی او با اسلام بود.

تغییر لباس دستور استعمارگران

رضاخان به دستور استعمارگران غربی و به کمک جریان وابسته روشن فکر، تمام توان خود را در تغییر لباس ملی به کار گرفت و به عنوان لباس متحدالشکل، مردم را مجبور به تغییر لباس و کلاه نمود و از تمامی قدرت و ابزاری که در دست داشت،برای این مقصد استفاده کرد. او لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود. سفر رضاخان به ترکیه، یکی از توطئه های روشن فکران وابسته بود تا رضاخان تحت تأثیر قرار گیرد و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی ایران تلاش نماید.

پیش بینی مخالفت روحانیون

در زمان رضاخان، پیش از آن که طرح تغییر لباس و بر سر گذاشتن کلاه شاپو به مرحله اجرا درآید، برای جلوگیری از مخالفت روحانیان، نخست دولت اعلام کرد به این دلیل که اشخاص غیر روحانی یا روحانی نمایان، نتوانند از پوشیدن لباس و عمامه سوء استفاده کنند، باید اشخاصی که به این لباس ملبّس هستند، از دو نفر از مراجع گواهی بگیرند که آیا برای پوشیدن لباس روحانیت صلاحیت دارند، یا خیر و مجتهدان نیز شهادت نامه بدهند. سپس روحانیان گواهی را به وزارت معارف ببرند و اجازه پوشیدن لباس دریافت کنند. دولت بدین ترتیب، در مورد کسانی که معمّم بودند، سخت گیری هایی نمود. پس از آن، افراد معمّم، یا در معابر رفت وآمد نمی کردند و در خانه می ماندند، و یا اگر در معابر رفت و آمد می کردند، گرفتار پلیس می شدند.

تأثیر اقتصادی تغییر لباس

تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب، این بود که زمینه استفاده از لباس ها، لوازم آرایش و سایر فراورده های ظاهر فریب سرمایه داری فراهم گردید؛ زیرا تا وقتی که مرد و زن ایرانی لباس سنتی خود را می پوشیدند، طبعا مناسب با آن زیور آلات مصرف می کردند و بیش تر لباس ها و زیور آلات نیز در داخل کشور تولید می شد و محتاج محصولات غربی نبودند. این موضوع، برای سرمایه داری غرب غیرقابل تحمل بود. از این رو، با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آن ها را وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند. بدین ترتیب، کم کم صنایع داخلی از قبیل کارگاه های نسّاجی پارچه و شال و نمدمالی و عبابافی و..، چون نمی توانستند با مدهای رنگارنگ پاریس و لندن و نیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایه های داخلی، به جای تولید، مجبور به واردات شده و سرمایه داران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند.

باید صورتا و سنتا غربی شویم

رضا شاه بعد از مسافرت ترکیه، در اغلب اوقات، ضمن صحبت از پیشرفت سریع کشور ترکیه، از تغییر لباس مردان و رفع حجاب خانم ها سخن می گفت و این مسأله را تشویق می کرد. او یک روز اوایل خرداد 1314، هیأت دولت را احضار کرد و گفت: «ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول، کلاه ها تبدیل به شاپو شود. پس فردا که افتتاح مجلس دوره دوازدهم است، همه باید با شاپو حاضر شوند و در مجالس باید کلاه را به عادت غربی ها از سر بردارند و نیز باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود. شما وزرا و معاونان باید پیشقدم شوید».

جنبش شیراز، مقدمه قیام مشهد

چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، یعنی در یکی از شب های جمعه ماه ذی الحجه سال 1353ق، وزیر معارف مسافرتی به شیراز می کند و به مناسبتی، مجلس جشنی با حضور قشرهای مختلف مردم برپا می شود. پس از ایراد سخنرانی ها و نمایش، در خاتمه، عده ای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان می شوند و ناگهان نقاب از چهره برمی گیرند و ارکستر آهنگ رقص می نوازد و دختران به پای کوبی می پردازند. در این هنگام، عده ای به عنوان اعتراض از آن جا خارج می شوند. روز بعد، این خبر مانند بمبی صدا می کند و عده ای از مردم در مسجد وکیل اجتماع می نمایند. سید حسام الدین فالی که از عالمان و روحانیان با نفوذ شیراز بود، به منبر می رود و این گونه اعمال را تقبیح و محکوم می کند. خبر جنبش شیراز و تعطیل بازار به تهران می رسد، به ناچار دستور گرفتاری سید حسام الدین صادر می شود و او را زندانی می کنند.

تغییر لباس، مقدمه کشف حجاب

خبر گرفتاری حسام الدین فالی از روحانیان شیراز به حوزه علمیه قم، مشهد و تبریز می رسد. در تبریز دو مرجع بزرگوار، یکی آیت اللّه سید ابوالحسن انگجی و دیگری آیت اللّه آقا میرزا صادق، درباره تغییر لباس و کلاه شاپو اعتراض می کنند. از تهران دستور تعقیب داده می شود که آن دو نفر توقیف و به سمنان تبعید می گردند. در مشهد هم که دستور تغییر لباس، به همراه خبر جشن شیراز و گرفتاری فالی و تبعید دو نفر از عالمان تبریز، غوغایی برپا می کند و مراجع روحانی را سخت ناراحت نموده، جلساتی برای بحث و گفت وگو درباره این مسایل تشکیل می گردد. در این جلسات، مسأله تغییر لباس مطرح می شود و علما اظهار عقیده می کنند که دنباله تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید با شدت از آن جلوگیری نمود.

تغییر لباس پیامد تغییر فرهنگ

تغییر لباس، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمی تواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس آنان را به تن نمی کند.

درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود را به گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه به شمار می آید». لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست؛ پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ پیروی می کند. هم چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.

گرد همایی مردم در مسجد گوهرشاد

مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنرانی بر ضد لباس بیگانه و اسلام زدایی شده بود. با بازداشت برخی از عالمان مبارز، اجتماعات وسیع تر گردیده و لحن سخنرانان آتشین تر و شعار مردم تندتر شده بود. از مرکز به شهربانی مشهد دستور داده شد که واعظان معروف شهر را دستگیر کنند. اما گردهمایی فزاینده مردم در مسجد گوهرشاد برای شنیدن سخنان واعظان و روحانیان، بیش تر شد. علما و مجتهدان در منزل یکی از مراجع اجتماع کرده و تصمیم گرفتند که تلگرافی به شاه مخابره و او را از اقدامات ضد دینی اش منصرف سازند. این تلگراف به امضای هشت تن از علمای متعهد ارسال گردید. سپس خطبای معروف و مشهور چون شیخ مهدی واعظ خراسانی، شیخ عباس علی محقق و شیخ بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر رفتند و مردم را بیش از پیش آگاه ساختند.

حمله به مسجد گوهرشاد

صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و... به طرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی داده می شد و مسجد یک پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسل های سنگین را بر بام های مشرف به مسجد کار گذاشتند.

حیله اسدی، نائب التولیه آستان قدس رضوی

قزّاقان و نیروهای شهربانی و آگاهی که در اطراف مسجد و نقاط حساس شهر مشهد مستقر شده بودند، شایع کردند که برای حفاظت از بانک ها آمده اند. اسدی، نایب التولیه رضاشاه، از نقشه کشتار مطلع شد و چون می دانست که مجتهدان هم در مسجد هستند، درصدد برآمد که آن ها را از آن جا خارج کند. از این رو، به دروغ پیغام فرستاد که تلگراف شما را اعلی حضرت همایونی پاسخ گفته، تشریف بیاورید برای مذاکره و با این حیله مجتهدان را از کشیک خانه به مسجد دارالتولیه کشاند. او می دانست اگر مجتهدان و عالمان طراز اول در این حمله و یورش کشته شوند، خراسان یک پارچه آتش خواهد شد و این آتش، گسترش خواهد یافت و دیگر به هیچ روی نمی توان از آن جلوگیری کرد. پس با این حیله علما را از مسجد خارج ساخت.

فتح مسجد گوهرشاد

پاسی از نیمه های شب دوازدهم ربیع الثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسل های قزّاقان، حرم مطهر امام رضا علیه السلام را به لرزه انداخت و سربازان شاه، به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد. عده ای از مأموران مخفی رژیم، پیش تر وارد مسجد شده بودند و قرار بود آن ها از داخل وارد عمل شده و راه را برای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار کنند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست، پا به درون خانه خدا گذاشتند و همه مسجدیان را از دم تیغ گذراندند.

توقیف علما و روحانیان

از روز یکشنبه 22 تیر، دولت به توقیف و بازداشت علما و روحانیان مشهد اقدام نمود وعده ای از علما را توقیف کرد و عده ای از آن ها هم مخفی شدند. از جمله توقیف شدگان، آیت اللّه سید یونس اردبیلی و آقازاده، فرزند آخوند ملامحمد کاظم بودند. بیش از سی نفر از عالمان و واعظان را دستگیر کردند و شهر تقریبا حالت حکومت نظامی به خود گرفته و ورود و خروج اشخاص به شهر، مستلزم داشتن جواز بود. ماموران برای دستگیری شیخ بهلول جایزه تعیین کرده بودند. پس از رفع غائله، اداره شهربانی برای پیدا کردن عاملان واقعه دست به کار شد و عده ای تحت بازجویی قرار گرفتند و در نتیجه، اسدی، نائب التولیه آستان قدس هم که یکی از محرکان معرفی شد، بلافاصله دستگیر شد و تحت محاکمه قرار گرفت و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم گردید.

اهانت به آستان قدس رضوی

کشتار دسته جمعی مردم مشهد و دستیگری و محاکمه عده ای از علما و محکوم کردن جمعی در دادگاه های نظامی و صدور مجازات های سنگین و حکم اعدام برای عده ای، رفته رفته در کشور موجب گفت وگوها و ابراز نارضایتی هایی گردید و مردم در مورد دیانت رضاخان دچار تردید شدند؛ زیرا مردم آن چه در صحن حضرت رضا دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کرده و این همه قساوت و خون ریزی را تقبیح می کردند؛ چرا که نظامیان، حرمت آستان قدس رضوی را رعایت نکرده و در این مکان مقدس، خون هزاران بی گناه را بر زمین ریخته بودند.

سخن رهبر کبیر انقلاب

رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله در خصوص تغییر لباس و کلاه چنین بیان داشتند: «... آن هایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آن ها حرفی نداریم که آن ها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آن ها را اجانب دزدیده اند... . آن روز که کلاه پهلوی سر آن ها گذاشتند، همه می گفتند: مملکت باید شعار ملی داشته باشد، استقلال در پوشش دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد، کلاه لگنی [شاپو] گذاشتند سر آن ها، یک دفعه حرف ها عوض شد. گفتند: ما با اجانب مراوده داریم. باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم. مملکتی که با کلاه عظمت برای خود درست می کند یا برایش درست می کنند، هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم می برند».

قیام مسجد گوهرشاد، نقطه اوج مبارزات

قیام مسجد گوهرشاد و کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع بسیاری از آن ها، نقطه اوج مبارزه های بر ضد رضاخان بود و از آن واقعه جان گداز تا سقوط پهلوی اول و دوم، این مبارزه هم چنان ادامه داشت تا این که خداوند متعال، پاداش این مبارزات و از جان گذشتگی ها را، پیروزی انقلاب اسلامی، که از بزرگ ترین انقلاب های تاریخ است، قرارداد و این ملت را به نعمت استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی آراسته و مفتخر ساخت و عظمت اسلام را زنده نمود و آن را مقدمه ای برای ظهور و قیام شمشیر انتقام گیری و عدالت فراگیر و نابودی بت های گسترده عالم گیر، حضرت مهدی موعود(عج) قرار داد.

اعلام برنامه های سازمان بسیج جامعه زنان به مناسبت هفته عفاف و حجاب

معرفی برنامه ها

اعلام برنامه های سازمان بسیج جامعه زنان به مناسبت هفته عفاف و حجاب

به همت و تلاش کوشش جامعه زنان استان اصفهان به مناسبت هفته ی عفاف و حجاب با همکاری نواحی و حوزه های مقاومت اقدام به برگزاری برنامه های رادیویی و تلویزیونی و ... کرده است . شرح مفصل برنامه ها به شرح ذیل می باشد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس اصفهان ، برنامه های سازمان بسیج جامعه زنان استان اصفهان در هفته ی عفاف و حجاب به شرح زیر است:

برگزاری نشست های تخصصی عفاف وحجاب با موضوع شهیده طیبه واعظی (شهیده شاخص سال94) در رده های مقاومت بسیج

اجرای کمپین عفاف وحجاب در سایتها بمناسبت روزملی عفاف وحجاب

  1. طرح موضوع عفاف وحجاب درحلقه های صالحین پایگاههای مقاومت

  2. برگزاری نمایشگاههای عکس وپوستر وکتاب ومحصولات عفاف وحجاب توسط حوزه های مقاومت بسیج

  3. برگزاری نشست های مادرانه با موضوع سبک زندگی اسلامی وعفاف وحجاب خاص مادران

  4. برگزاری کارگاههای دخترانه جهت افزایش توانمندی دختران جوان برای اداره موفق خانواده براساس مبانی دینی وفرهنگ ملی وتأثیر عفاف وحجاب دختران بر زندگی

  5. معرفی شهیده طیبه واعظی به عنوان شهیده عفاف وحجاب وتوزیع بروشور این شهید بزرگوار در سطح شهر

  6. برگزاری جلسات مشاوره خصوصی جهت خانواده های آسیب دیده وتوجیه چهره به چهره افراد بدحجاب ودعوت از آنان جهت حضور در برنامه های بسیج

  7. استفاده از ظرفیت روز قدس(جمعه 19 تیرماه)جهت اختصاص موضوع عفاف وحجاب(محتوای خطبه های نماز جمعه،شعار،قرائت بیانیه،نمایشگاه ،توزیع محموله فرهنگی و...)

  8. پخش کلیپ وسروده های حامد زمانی وافتخاری در هفته عفاف وحجاب  از صدا وسیمای استان

  9. گردهمایی وتجمع خواهران در روز 21 تیرماه با همکاری دستگاهها و...(محل تجمع اداره راه ، دعوت سخنران به عهده ستاد احیاء)

  10. تشویق خواهران محجبه شده (حجاب برتر)در رده های مقاومت بسیج

  11. برگزاری مسابقات کتابخوانی با موضوع عفاف وحجاب وسبک زندگی فاطمی

  12. برگزاری تریبون آزاد در مراکز شهر ومکانهای پرتجمع(پارکها ودانشگاه و...)

  13. برگزاری مانور تذکر لسانی توسط گروههای امر به معروف وبسیج طلاب وضابطین در مراکز پرتردد و...

در ضمن جناب آقای صالحی جانشین ریاست صدا و سیمای مرکز اصفهان توانمدی صدا و سیما جهت اختصاص برنامه های این مرکز به مناسبت این روز را به این شرح بیان داشتند :

لحظه های بندگی ویژه سحر

بخشی از برنامه ی اصفهان امروز در تاریخ های 21 و 22 تیرماه سال 94

تولید برنامه ی آیینه ویژه عفاف و حجاب

پخش دو فیلم سینمایی در تاریخ 20 و 21 تیرماه با موضوع عفاف و حجاب ( فیلم جلباب و ...)

ارائه 5 گزارش در بخش خبری

در خصوص برنامه های رادیویی ( ویژه برنامه ی افطار ، آیینه ، برنامه قبل از نماز ظهر و برنامه ی ثابت با موضوع بانوان شهیده و جانباز و ....)

"کمپین ما همه طیبه ایم"

0

"مرا بکشید، اما حجابم را بر ندارید"

"کمپین ما همه طیبه ایم"

با همت بسیج جامعه زنان استان اصفهان کمپین ما همه طیبه ایم اشاره به شهید طیبه واعظی و شخصیت عفیف این شهید راه اندازی شده است .

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس اصفهان ، خرداد 1356، در بحبوحه مبارزه علیه رژیم ستم شاهی، وقتی برای احیای جهاد علیه طاغوتیان دستگیر شد، حتی زیرفشار شکنجه فراموش نکرد که حفاظت از"حجاب" وظیفه اصلی اوست. به گونه ای که صدایش در کالبد تاریخ جاری شود، فریاد برآورد؛ "مرا بکشید، اما حجابم را بر ندارید"

اکنون خون طیبه و همه طیبه های شهید مسجد گوهر شاد، جای جای تاریخ این سرزمین را به عطر دل انگیز نجابت و پاکدامنی آغشته و معطر ساخته.

از خرداد 1356 تا سالگرد واقعه مسجد گوهرشاد  در 21 تیرماه 1394 و تا همیشه تاریخ پیمان می بندیم، که همه ما دختران و بانوان پاکدامن این سرزمین، تا پای جان حتی با دست های بسته چون 175 شهید غواص، میراث دار شایسته ای برای نجابت و حجاب اسلامی مان باشیم.

کنگره ملی شهیده طیبه واعظی سال 1394

 قالب های اجرا:

*راه اندازی کمپین و جمع آوری امضا در فضای واقعی خصوصا هم زمان با سالگرد واقعه مسجد گوهرشاد در 21 تیر ماه

*راه اندازی صفحه ای مستقل به نام "ماطیبه ایم" در فضای مجازی و جمع آوری امضاهای مجازی در قالب لایک

توضیح:

به دلیل هماهنگی و یکسانی حرکت در گستره ملی عنوان کمپین تغییر نکرد تا اثرگذاری آن بیشتر شود.

 سخنانی از آیت الله بهجت(ره)


 ۱) هر روز، یک روایت از کتاب (جهاد النفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید! [همان: ۱۴۳]
 
 ۲) بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. [به سوی محبوب: ۳۴]
 
 ۳) هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. [همان: ۴۰]
 
 ۴) باید بدانیم علاج ما، اصلاح نفس است در همه مراحل، و از این مستغنی نخواهیم بود و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد. [همان: ۱۰۴]
 
 ۵) خدا می داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند، چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است! [همان: ۱۱۴]
 
 ۶) انسان باید دائم الذکر باشد! زیرا کسی که دائم الذکر باشد، همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید. [برگی از دفتر آفتاب: ۱۴۴]
 
 ۷) اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد که از رحمت خدا ناامید می شویم! [در محضر بهجت:۱/۱۹۳]
 
 ۸) التزام به سنخ دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) اولین مرتبه اش، مجالست و مؤانست با آنها است. [همان: ۱/۲۴۶]
 
 ۹) در تعبدیات، کوه کندن از ما نخواسته اند، سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت، تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی، بلکه نیم ساعت زودتر بخواب، تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی! [همان: ۲/۱۷۰]
 
 
 ۱۰) در قضیه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است: (اخرج علیهن: بر آنان بیرون آی.) فقط یک دیدار بود، و پس از دیدن جمال حضرت یوسف… دستها را قطع کردند و بی اختیار شدند!… پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق، به هر چه غیر او است پشت پا نزنند؟! [همان: ۲/۱۷۶]

 منبع: رایحه خوشبختی

لباس ملی، تلاش برای تحمیل سنت یا احیای تمدن ایرانی

گزارشی که پیش رو دارید، به تحلیل بحث لباس ملی از منظری خاص پرداخته است .مشکل پوشش در ایران، آن قدر آشکار است که نویسنده را ناگزیر می کند تا صریح و بی پرده به سراغ معضلات برود. پیشاپیش از خوانندگان به خاطر رک گویی ها در این گزارش تحلیلی عذرخواهی می کنم.

قرن ها از روزگاری که که بشر لباس را فقط به عنوان وسیله ای برای پوشش و حفاظت خود از سرما و عوامل طبیعی به کار می برد، می گذرد؛ اما دیر زمانی بیشتر از این موضوع که این عنصر به یکی از تأثیرگذارترین شاخصه های فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی مبدل گردیده، سپری نشده است.

وقتی گاندی در هند با حربه فرهنگی - اقتصادی لباس و پارچه ملی به نبرد با استعمار انگلستان شتافت و در این کار چنان توفیقی یافت که تصویر چرخ ریسندگی، نماد ملی و آرم پرچم هندوستان گردید، غرب فهمید که این شی ء به ظاهر ساده، چه قدر قدرت دارد .

چنین بود که مغرب زمین دانست که برای چیرگی فرهنگی بر مشرق، قبل از ترویج زبان، موسیقی و یا هر مؤلفه فرهنگی دیگر که در قرون 18 و 19 قابل اشاعه بود، باید لباس سنتی مردمان ممالک عقب مانده را از تن آنها بیرون آورد.

لباس، بر خلاف بسیاری دیگر از انواع فرهنگی که درست یا غلط به آنها به چشم تفنن نگریسته می شود، جزئی از ضروریات حیات بشری شمرده می شود و غنی و فقیر، به لحاظ الزام اجتماعی، مجبور به استفاده از آن هستند.

از سویی، هیچ چیز به اندازه لباس نمی توانست در آن واحد، تمام انگیزه های استعمار نوین از جمله ترویج بی بندوباری جنسی، اشاعه آیین ها و انگاره های غرب برای رسیدن به جهانی شدن، تبلغ برای کالاهای ساخت اروپا و آمریکا و ده ها هدف دیگر را تأمین کند.

از این رو، تهاجم به پوشش ملی ملت های تحت سلطه، باید جدی گرفته می شد و چنین نیز شد.

یکی از کشورهایی که برنامه اصلی استعمار برای مسخ فرهنگی آنها بر روی مقوله پوشش محوریت یافت، ایران بود. یافتن پاسخ برای چرایی این موضوع، چندان سخت نیست. ایرانیان در میان مردم سایر بلاد، بیش از همه حجاب و پوشش ملی خود را پاس داشته، به آن پایبند بودند.

از سویی چون حجاب برای پارسیان از دو جنبه ملی و دینی دارای اهمیت بود و حتی به عنوان اصلی ترین جلوه دینداری نیز از قدیم مطرح بوده است، تهاجم به آن، یک تیر با صد نشان محسوب می شد.

چنین بود که رضاخان، حاصل تمام مردم فریبی های خود در مؤمن مآبی و اعتقاد به اسلام را به یک باره بر باد داد و با صدور فرمان کشف حجاب، اوج وابستگی به استعمار را به نمایش گذاشت.

اولین حرکت منسجم برای تغییر در لباس ایرانیان، از سوی مجلس شورای ملی و در نخستین سال های حکومت رضاخان آغاز شد. پارلمان در 29 بهمن 1301ش. تصویب کرد که همه کارکنان شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس، در طول ساعات کاری، باید لباسی شامل کت و شلوار آبی رنگ و کلاهی لبه دار موسوم به کلاه پهلوی را بر سر کنند.

شش سال بعد، این قانون به همه اتباع مذکر ایرانی تسرّی داده شد و در عوض، گروه هایی همچون روحانیون از آن استثنا شدند.

در ماده سوم این قانون موءکداً بیان شده بود که سرپیچی کنندگان از این مقررات، به 1 تا 5 تومان جزای نقدی و یا تا هفت روز حبس محکوم می شوند.

با اجرای این قانون و سخت گیری شدید در اجرای آن، در حقیقت الگوی لباس ایرانی که به نوشته دانشنامه «ایرانیکا» تا اوایل سلسله پهلوی، بیان گر اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و طبقات اجتماعی بود، از میان رفت و شاید از همان جا بود که تمسخر لباس های ملی و محلی اقوام ایرانی، به صورت یک خرده فرهنگ و همچون یک انگل مزمن در دل فرهنگ اجتماعی ما جای گرفت تا جایی که اینک آرام آرام پوشاک های محلی بسیار کم کاربرد شده و یا در برخی جاها همچون شمال کشور، به کلی منسوخ و به مراسم و آیین ها منحصر گردیده است.

هم شکل کردن لباس های مردان، چندان هزینه ای برای حکومت وقت نداشت؛ اما طولی نکشید که حلقه دوم از سناریوی رضاخان به اجرا درآمد و مجلس به دستور رضاشاه در دی ماه سال 1314ش. برای زنان پوششی غربی و فاقد پوشش موی سر را اجباری کرد.

حتی همسر و دو دختر رضاشاه، اشرف و شمس، در تاریخ هفدهم دی ماه 1314ش. برای اولین بار در تاریخ ایران، به صورت سربرهنه و با لباس مدل غربی (دامن ماکسی و کلاه لبه دار) در انظار عمومی حاضر شده، در مراسم رژه دختران محصل بی حجاب در حضور پدرشان شرکت کردند.

رضاخان، مدتی بعد از سلطنت استعفا کرد و به جزیره ای دورافتاده تبعید شد تا در سختی و فلاکت بمیرد؛ اما بنیانی که او بر جای گذاشت، به هر دلیل، اثرات مخرب خود را روی ذهن و فکر ایرانی ها باقی گذاشت. بسیاری از زنان با رفع اجبار، مجدداً به حجاب خود بازگشتند؛ اما این رجوع دوباره، رجوع به همان حجاب ابتدایی نبود؛ بلکه حکومت محمدرضا شاه این بار هم با ارائه زیرکانه الگوی چادر گلدار که پوشش زیر آن هم هیچ محدودیتی نداشت، عملاً مسیر برگشت را به انحراف کشاند. هر چند بازگشت به حجاب دوره قاجاریه، مشتمل بر چادر مشکی کمری که تمام اندام را می پوشاند و پارچه سفید رنگی به نام پیچه که روی صورت می انداختند، کمی آرمان خواهانه به نظر می رسید؛ اما تهی شدن چادر و پوشش، از فلسفه اولیه خود یعنی پوشاندن بدن زن از نامحرمان، نمی توانست بدون برنامه ریزی باشد.

با این مقدمه نه چندان کوتاه به 19 تیر ماه 1383ش. باز می گردیم؛ جایی که رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مدیران، نخبگان و مردم همدان در سخنانی از مدگرایی افراطی در جامعه و تقلید از مدل های غربی به شدت انتقاد و پیشنهاد کرد که با ارائه الگوهای بومی ایرانی، «لباس ملی ایرانیان» طراحی شود.

تحلیل این که چه موضوعی نابسامانی وضع لباس ایرانیان را تا بدان جا رسانده که با وجود آن که یکی از اصلی ترین رویکردهای نهادهای دست اندر کار امور فرهنگی در کشور و نیز نیروهای انتظامی و انضباطی از روزهای نخست استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، مبارزه با بدحجابی بوده است، مسئول نخست کشور شخصاً در مورد آن به اظهار نظر پرداخته، موضوعی شایان توجه است.

مسأله آن است که برخورد با موضوع حجاب در کشورمان، با چنان دگرگونی و تنوعی روبه رو بوده که ابعاد آن برای بررسی نیازمند رویکردی تاریخی - سیاسی است.

از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ایران، پوشش افراد به نماد و تابلوی گرایش سیاسی آنها تبدیل شد؛ چنان که نیروهای دسته بندی شده در طیف طرفدار روحانیت، از زدن کراوات خودداری کردند و نیز زنان عضو این گروه ها، اکثراً چادر به سر می کردند.

این مسأله و مرزبندی، کاملاً پررنگ و واضح بود؛ به طوری که به آسانی تبدیل به معیار اصلی استخدام ها و یا پروسه های بازسازی انسانی قرار گرفت.

با عزل بنی صدر و فرار او به خارج، گفتمان چادر و پیراهن روی شلوار، بر سایر شیوه های لباس پوشیدن، غالب شد. این چیرگی، سال ها ادامه یافت تا آن که جنگ به پایان رسید و فن سالاران، بر سیاست و اقتصاد حاکم شدند. این حضور به معنای پایان دوره ارزش مندی ناآراستگی و مدگرایی در میان بدنه رسمی جامعه بود. مدیران ارشد غیرروحانی، مرغوب ترین کت و شلوارهای دوخت گالری های معروف جهان را بر تن می کردند و پیراهن های خود را با فریم عینک هایشان ست می نمودند.

زنان این جمع اما یارای به کنار گذاردن یک باره چادر را نیافتند؛ اما در عمل و سخن از اجبار زنان به پوشیدن چادر مشکی انتقاد کردند و حتی گاهی رنگ سیاه برای لباس زنان را بدعت در دین و بر خلاف سنت شیعه خواندند. این گروه، اگر چه چادر را نتوانست منسوخ کند، اما چنان آن را از تقدس خارج کرد که نزدیک به یک دهه پوشیدن چادر یا مانتو و نزاع بر سر آن میان والدین و دختران جوان و یا بین دختران و پسران در شرف ازدواج، به اصلی ترین چالش اجتماعی کشور تبدیل شد.

طیفی از حاکمیت به کمک سنت شتافت و در و دیوار شهر از پلاکاردهایی در مذمت بدحجابی پر شد. جمله مشهور «حجاب مصونیت است نه محدودیت» در چنان اوضاعی و در پاسخ به همین معترضان در تیراژ وسیع در معابر و شوارع جلوه گر گردید.

اما این نیروهای کمکی هم خیلی دیر رسیدند و هم خیلی ناشیانه و ضعیف به میدان رسیدند.

در نبرد نابرابر حجاب و بدحجابی، دومی پیروز شد و شهرها و روستاها را فتح کرد.

ارزانی، فراوانی، تنوع و تبلیغ مناسب در مجلات و حتی صدا و سیما هم به کمک فاتحان آمد و مدل های جدید لباس، به ویژه مانتوی کوتاه برای دختران و شلوار جین و تی شرت برای پسران را تا بدان جا فراگیر کرد که شاید از دید یک ناظر خارجی این گونه لباس ها، پوشاک ملی ایرانی تلقی می شد!

با نگاه به آن چه گفته شد، در می یابیم که نه زور توپ و تفنگ قزاق های رضاخانی و کشتار در مسجد گوهرشاد توانست ریشه های حجاب باستانی زنان ایرانی را بخشکاند و نه پس از انقلاب، برخی حرکات افراطی و فیزیکی توانست بساط بدحجابی را برچیند.

چنین است که گفتمان لباس ملی را که رویکردی دگرگونه در پیش گرفته است، شایسته تحلیل می دانیم؛ زیرا چنان نبوده است که پس از سخنان رهبری با برخی نمایندگان مجلس، بدنه فیزیکی سامانه دفاع اجتماعی به صحنه آورده، بخواهد در عمل «پوشاک ملی» را بر مردم تحمیل نماید؛ بلکه این کار در یک برنامه تبلیغی علمی قرار گرفته، بیش تر از پیاده نظام، ارتش فکری به کمک تحقق این ایده آمده است.

وقتی از لباس ملی سخن به میان می آید، عدم توجه به تعریفی جامع و مانع از آن، می تواند بحث را به انحراف بکشاند.

واژه لباس ملی از دیدگاه تاریخی، بامسمّا و قابل تطبیق با دست آوردهای دیرین شناسانه است؛ زیرا ایرانیان به واقع درست در زمانی که در تمدن اروپا برهنگی یک ارزش بود و از این رو هم مجسمه های خدایان ایشان عمدتاً برهنه یا نیمه لخت بوده است، دارای فرهنگ پوشش کامل و متناسب با درجه و طبقه بوده اند.

آثار باقی مانده بر کتیبه های تخت جمشید، معبد آناهیتا و تصاویر روی فرش پازیریک، به خوبی بر این مسئله صحّه می گذارد.

آن گاه که می گوییم لباس ملی، ذهن می تواند تا شناخته شده ترین عناصر تمدنی را به عنوان منبع در ذهن و نظر خود درآورد. اما آیا صرف این که لباس در جامعه ملی ما چنین قدمتی دارد، باید برای طراحی آن به طور کامل تسلیم انگاره های پیشین شد؟

حسین درگاهی، کارشناس امور اجتماعی که تحقیقاتی نیز در زمینه معضلات رفتاری جوانان انجام داده است، می گوید: قبل از این که بدانیم لباس ملی باید چگونه باشد، شایسته است به این مسئله بپردازیم که لباس ملی چگونه باید باشد تا رایج شود؛ زیرا گاهی تعریف یک موضوع، همان بیان ویژگی های مثبت آن است.

وی می افزاید: در کشور ما اگرچه دین اسلام قدمتی 15 قرنه و توحید، دیرینه ای فراوان دارد، اما هنوز به دلیل پاره ای از برخوردها و واکنش های نامناسب، دین و ملیت، دو عنصر کاملاً جداگانه به شمار رفته؛ به طوری که اگر چیزی یا کسی ملّی یا وطنی بود، تصور می شود که او مذهبی نیست.

اما این موضوع در مورد لباس با یک واقعیت شیرین تاریخی مواجه است. زیرا ایرانیان باستان به طور نمادین لباس هایی را بر تن می کرده اند که اسلام امروزی تقریباً همان ها را به عنوان پوشش آرمانی یک مسلمان عرضه می کند.

برای آن که برای همه روشن شود منظورم چیست و از آن جا که امروز از فرهنگ باستانی ما چیزی نمانده که مثال بزنم، به لباس زنان هندی اشاره می کنم.

هندی ها به طور سنتی لباسی دارند که در آن زنان سر خود را با یک پوشش بلند شبیه به چادر می پوشانند. این تقریباً همان چیزی است که در تصویر زن ایرانی نقش بسته روی فرش پازیریک، می توان دید.

پس ایران و ایرانی ذاتاً با حجاب - که بیرونی ترین جلوه فرهنگ اسلامی است - هیچ مشکلی ندارد؛ زیرا سال ها قبل از ورود اعراب به ایران هم زنان ما هرگز به برهنگی و بی عفّتی گرفتار نبوده اند.

از این رو، یک فصل مشترک برای لباس ملی ایرانیان برای زنان، آن است که باید پوشیده و محجب باشد؛ اما این موضوع را - که پوشش تا چه حد لازم است و تا کجا باید جلو رفت - کارشناسان امور دینی باید پاسخ دهند.

آیة الله حائری شیرازی، امام جمعه شیراز و نماینده رهبری در استان فارس، در این رابطه چادر کمری را مناسب می داند. طرح نظر وی بیش از آن که موضوعیت داشته باشد، می تواند طریقیت داشته باشد؛ زیرا او نماینده دیدگاه های رسمی متدینان جامعه است واز تحلیل این نظر، می توان به نکات مهمی رسید.

یکی آن که چادر و انواع آن از دیدگاه نخبگان دین هنوز بهترین نوع پوشش برای زنان است و اصولاً تصور این که کسی از تریبون رسمی بخواهد با این نوع پوشش مخالفت کند، وجود ندارد.

واقعیت آن است که تا کنون همان قدر که داشتن ریش برای مردان، ملاک قضاوت در مورد تدیّن آنها بوده، چادری یا مانتویی بودن هم راه میان بر ارزیابی افراد از لحاظ شخصیت دین باورشان تلقی گردیده است.

از بین رفتن این نظریه جمعی که نه تنها در میان یاخته های سنتی از بافت اجتماع، بلکه در تصورات رسمی نیز رسوخ دارد، چنان هزینه ای از مروجان لباس ملی خواهد گرفت که در عمل تلاش برای جا انداختن آن را بی ثمر خواهد کرد. در این منظر، لباس ملی برای زنان، باید حتماً رگه هایی از پوشش چادر را در خود داشته باشد وگرنه قطعاً هم از سوی طبقه سنتی و هم از سوی طبقه رسمی مطرود می گردد.

روی دیگر سکه هم آن است که اگرچه بر اساس اطلاعات یونسکو، 70% از زنان ایرانی چادری هستند، اما در پایتخت و شهرهای بزرگ این آمار کاملاً برعکس است.

از جمله اگر آمار بانوانی را که به واسطه اجبار محل کار یا تحصیل چادر به سر می کنند، از این بخش جدا کنیم، در خوش بینانه ترین حالت در شهرهای بزرگی مثل تهران، زنان چادری حداکثر تا 40 درصد کل جمعیت بانوان را تشکیل می دهند و باز هم اگر این آمار را در میان گروه سنی 13 تا 28 سال که سن مولد محسوب می گرد، متمرکز کنیم، قطعاً آمار بانوانی که پوششی غیر از چادر دارند، بالاتر می رود.

پس اگر قرار باشد پوشش ملّی، نوعی از چادر باشد، با مقاومت اکثریتی از زنان مواجه می گردد که تا کنون هم با وجود همه تبلیغات و حتی فشارها، حاضر به کنار آمدن با چادر نشده اند.

این چالش عمده پیش روی ترویج لباس ملی را از دو منظر مورد بررسی قرار دادیم.

یکی از دانشجویان رشته طراحی لباس که اتفاقاً چادری هم بود، نظر جالبی داشت. او می گفت: اگر واقع بین باشیم، اذعان می کنیم که وقتی نسبت به یک موضوع واکنش نشان داده می شود که در آن رابطه، کمبود و یا نقص مشاهده گردد؛ به ویژه آن که رهبر معظم انقلاب خود ناچار شود به میدان آمده، تصریح کند که وجود لباس ملی چقدر ضروری است. مسلم است که کسی در نظام اسلامی با این موضوع که برخی از زنان و دختران حجاب خود را کاملاً رعایت کنند، مشکلی ندارد. به هر حال که حتی بی دین ترین افراد جامعه ما هم جرأت و وقاحت آن که بخواهند بگویند زنان محجبه باید چادر را از سر درآورده، لباس ملی بر تن کنند، ندارند؛ پس دو راه داریم؛ یا آن که بگوییم منظور رهبری و کارشناسان از لباس ملی همان چادر است و یا آن که بپذیریم منظور از ترویج لباس ملی، جایگزینی آن با مانتوهای عجیب و غریب است و نه چادر.

از منظری دیگر، شنیدن نظر ترابیان استاد طراحی لباس دانشگاه های کشور هم که می اندیشد لباس ملی باید متنوع و برای همه سلایق باشد، خواندنی است.

او می گوید: چه دلیلی دارد بگوییم که همه باید یک جور لباس که در آن نشانه های ملی ما به کار رفته، تهیه کنند. هر مدرسه برای دانش آموزان یا هر دانشگاه برای دانشجویان خود می تواند یک جور لباس طراحی کند.

وقتی می گوییم لباس ملی، یعنی پوششی که مردم ما و عرف عمومی جامعه ما آن را مناسب و در شأن یک انسان مسلمان و ایرانی با سال ها سابقه تمدن بدانند و این لباس الزاماً چادر نیست؛ اما نوعی از چادر که ضمن پوشیدگی، زیبا و دارای نقش های اصیل ایرانی هم باشد، می تواند یکی از لباس های پیشنهادی با صنعت ملی باشد.

ترابیان می افزاید: جا افتادن لباس ملی در جامعه هم این گونه نیست که بخواهیم مثل رواج دادن عروسک دارا و سارا به جای باربی، آن را رواج دهیم؛ یعنی نمی شود عروسک و وسایل باربی با کمترین قیمت ها در بازار باشد، آن وقت عروسک دارا و سارا به چند برابر قیمت عرضه گردد و بعد هم بخواهیم بچه ها از عروسک ملی استفاده کنند.

لباس ملی هم همین طور است؛ یعنی دولت باید به هر زن ایرانی، متناسب با شغل و علاقه اش، لباس مناسب هدیه کند؛ مثلاً اداره ها به کارمندهایشان هدیه کنند و برای زنان خانه دار هم هزینه لباس ملی به همسرهایشان داده شود.

این استاد دانشگاه تربیت دبیر دکتر شریعتی، سپس در بیان سایر ویژگی های لباس ملی می گوید: این لباس، باید از زیباترین پارچه های ایرانی تهیه شود.

باید توجه کنیم که چقدر در بین ایرانی ها تزئین لباس اهمیت دارد. فقط 140 نوع و مدل اصلی سوزن دوزی در یکی از مناطق ایران وجود دارد.

زری دوزی، ترمه و نقش های اصیل ما که دنیا عاشق آن است، ولی ما از آن غافلیم، باید احیا شود.

کارگاه های چاپ روی پارچه، باید دوباره راه بیفتد و از اساتید مظلوم و گمنام مانده این رشته ها دل جویی شود.

لباس ملی برای زن پرستار باید آرام بخش باشد. لباس برای کارکنان هتل ها، باید مجلل و تشریفاتی باشد و برای کارمندان هر اداره، باید متناسب با رنگ، فرم و وظایف همان جا باشد. این را هم بدانیم که به هیچ عنوان نمی توان با زور و اجبار، لباس ملی را جا بیندازیم. این کار باید به صورتی آرام و زیرکانه انجام گیرد که همه مردم خودشان مشتاقانه سراغ لباس ملی بیایند.

به هر حال لباس ملی چیزی است که ضرورت آن هر روز بیش از گذشته احساس می شود؛ اما تعارضات مربوط به این حرکت ملی باید رفع شود تا این طرح به مانند ده ها طرح بر زمین مانده فرهنگی، به فراموشی سپرده نشود. هراس جامعه مذهبی از آن است که در فردایی نه چندان دور، پوشیدن لباس های محجب به یک ضدارزش تمام عیار تبدیل گردد و چادر و مقنعه، به همان سرنوشتی دچار شوند که لباس های محلی دچار آن شده اند. به راستی برای نجات بارزترین جلوه فرهنگ دینی خود چه کرده ایم؟

منبع:پرسمان - اسفند 1383، شماره 30 -

چادر مشکی و حجاب برتر

 سوال
 
 آیا حدیث معتبری مبنی بر اینکه چادر آن هم رنگ مشکی آن حجاب برتر است موجود است - آیا اگر شخصی حدود لازم حجاب خود راطبق دستورات فقهی بدون استفاده از چادر رعایت کند آیا فرقی با یک خانم چادری دارد
 
 پاسخ
 
 ما با التفات به قرآن برای شما پاسخی آماده نموده که در ضمن آن به حدیثی در این باره نیز اشاره خواهیم کرد. خداوند در قرآن می فرماید:
 
 یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً[1]
 
 [ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین بگو روسری‏های بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند.
 
 در اینکه منظور از شناخته شدن چیست؟ دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتی با هم ندارند.
 
 نخست اینکه در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون می‏آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند گاهی بعضی از جوانان هرزه مزاحم آنها می‏شدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامی را کاملا رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه‏ای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند. بدیهی است مفهوم این سخن آن نیست که اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند. دیگر اینکه هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل‏انگار و بی اعتنا نباشند مثل بعضی از زنان بی بند و بار که در عین داشتن حجاب آن چنان بی‏پروا و لاابالی هستند که غالبا قسمتهایی از بدنهای آنان نمایان است و همین معنی توجه افراد هرزه را به آنها جلب می‏کند.
 
 در اینکه منظور از" جلباب" چیست مفسران و ارباب لغت چند معنی برای آن ذکر کرده‏اند:
 
 1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه‏ها را می‏پوشاند.
 
 2- مقنعه و خمار (روسری).
 
 3- پیراهن گشاد [2]
 
 گرچه این معانی با هم متفاوتند ولی قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند. اما بیشتر به نظر می‏رسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنان که نویسنده" لسان العرب" روی آن تکیه کرده است.
 
 و منظور از" یدنین" (نزدیک کنند) این است که زنان" جلباب" را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طوری که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند. اما اینکه بعضی خواسته‏اند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشانید هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن‏ صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است[3]. در اینکه آیا حکم حجاب صورت و دستها حتی از مچ به پائین را نیز شامل می‏شود یا نه، در میان فقهاء بحث فراوان است، بسیاری عقیده دارند که پوشاندن این دو (وجه و کفین) از حکم حجاب مستثنی است، در حالی که جمعی فتوا به وجوب پوشاندن داده، یا حد اقل احتیاط می‏کنند، البته آن دسته که پوشاندن این دو را واجب نمی‏دانند نیز آن را مقید به صورتی می‏کنند که منشا فساد و انحرافی نگردد، و گر نه واجب است.[4] به هر حال از این آیه استفاده می‏شود که حکم" حجاب و پوشش" برای آزادی زنان قبل از این زمان نازل شده بود، ولی بعضی روی ساده‏اندیشی درست مراقب آن نبودند آیه فوق تاکید می‏کند که در رعایت آن دقیق باشند.
 
 و از آنجا که نزول این حکم، جمعی از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان می‏ساخت، در پایان آیه می‏افزاید:" خداوند همواره غفور و رحیم است"(وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
 
 هر گاه از شما تا کنون در این امر کوتاهی شده چون بر اثر جهل و نادانی بوده است خداوند شما را خواهد بخشید، توبه کنید و به سوی او باز گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبی انجام دهید.][5]
 
 با توجه به تفسیر آیه معلوم می شود که هدف از حجاب امنیت زن و معنای آن پوشش است و فرقی نمی کند چادر باشد یا چیز دیگری، همانگونه که در روایت آمده است حد پوشش برای زن همه تن، جز آنچه برکنار شده می باشد[6]‏ پس هر چیزی که باعث شود بیشتر، میل و رغبت هوسبازان را دفع نماید حجاب برتر به حساب می آید اما در مورد مشکی بودن آن بهتر است با دید روانشناسی به موضوع بنگریم و آن این است که در روان‏شناسی رنگ‏ها می‏خوانیم که رنگ سیاه نمایان‏گر مرز مطلق است.[7] لذا کسی که رنگ سیاه می‏پوشد، می‏خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است . اما این که این مرز برای چیست، در موقعیت‏های مختلف ممکن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا می‏پوشند، برای آن که نشان دهند بین آن‏ها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آن‏ها را از هم جداکرده است. اما گاهی هم سیاه می‏پوشند، نه برای عزا و ماتم بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریم‏های اجتماعی که حجاب یک خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی که خانمی چادر مشکی به سر می‏کند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصه‏ی اجتماع می‏گذارد، با این نحوه‏ی پوشش می‏خواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی، در واقع او با حجاب مشکی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم موزه ای عاقلانه ایجاد می‏کند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود می‏خواهد نگاه تیز و برنده‏ی هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی به منزله‏ی حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان می‏دهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیده‏ی احترام و ادب نگریست.
 
 از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه‏ی سیاهی را می‏بیند، دیگر چندان رغبتی به نگاه کردن پیدا نمی‏کند و خود به خود نظر را بر می‏گرداند. نگاه به رنگ‏های روشن چشم را باز و رغبت مشاهده و تمرکز بر دیدن را دو چندان می‏کند، به عبارت دیگر از دیدگاه روان‏شناسی رنگ‏ها، نگاه به رنگ‏های تیره، به ویژه رنگ سیاه که بی رنگی مطلق است، تقریبا تمام رغبت‏ها را از بین می‏برد .
 
 روان شناسان امروز می‏گوید: «سیاه به معنای «نه‏» بوده و نقطه‏ی مقابل «بله‏» یعنی سفید است‏»[8] با این نگاه باید گفت: آن کس که در مقابل نامحرم، سیاه می‏پوشد، در واقع می‏خواهد به او «نه‏» بگوید و آن کسی که رنگ جذاب می‏پوشد، در واقع خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه‏های هرزه و آلوده قرار می‏دهد و وسیله‏ی آلودگی و انحراف خود و جامعه را فراهم می‏کند .
 
 در روان ‏شناسی رنگ‏ها می‏خوانیم که «سفید به صفحه‏ی خالی می‏ماند که داستان را باید روی آن نوشت، ولی سیاه نقطه پایانی است که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد»[9] بنابراین زنی که در برابر نامحرم و در بیرون از خانه لباس سفید و رنگارنگ می‏پوشد، از ایمنی کمتری برخوردار است، ولی زنی که چادر سیاه می‏پوشد، حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است و نشان می‏دهد که اینجا نقطه‏ی پایان نگاه‏های نامحرمان است و در فراسوی این حجاب، جایی برای نفوذ نگاه‏ها و نیت‏های ناپاک نیست. در جای دیگری در بحث روان‏شناسی رنگ‏ها می‏خوانیم که: «سیاه، نشان‏گر ترک علاقه یا انصراف نهایی بوده ... و از تاثیر قوی بر هر رنگی که در همان گروه (درکنار آن) قرار گرفته باشد، برخوردار است و خصلت آن رنگ را مورد تاکید و اهمیت قرار می‏دهد . . »[10]
 
 از این رو کسی که چادر مشکی می‏پوشد، می‏خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاه‏های دیگران دور نگه دارد. آن کس که چادر مشکی می‏پوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاه‏های نامحرم می‏گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد. بنابراین باید به روان‏شناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت، عفت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعه‏ی خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود، بهترین حجاب، یعنی چادر و مناسب‏ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .
 
 زنان و دختران نجیب ایرانی برای حفظ حرمت و احترام خود و برای سالم سازی محیط اجتماعی خویش و برای دور ماندن خود و جامعه از آلودگی‏ها، وقتی که از خانه بیرون می‏آیند، چادر مشکی بر سر می‏کنند و پس از انجام کارهای روزمره و ضروری خود با قلبی آرام و فکری آزاد و سالم وقتی که به خانه بر می‏گردند، یا در محیطی که از نگاه‏های مشکوک و آلوده به دور است قرار می‏گیرند، چادر مشکی را از سر بر می‏دارند و در حدود مرزها و مملکت ‏خویش با پوشیدن بهترین لباس‏ها و با جذاب‏ترین رنگ‏ها، طراوت، زیبایی، گرمی و شادابی خود را برای اهل خانه، برای همسر و همدم و مونس خویش به نمایش می‏گذارند و به محیط خانه صمیمیت، صفا و آرامش می‏بخشند و به شریک زندگی خود و یا به والدین خود با کمال سرافرازی و صداقت اعلام می‏دارند که امانت وجودم را در صیانت صدف محکم چادر مشکی بدون دستبرد نگاه‏های آلوده به خانه برگردانده‏ام و منتظر دریافت نگاه‏های گرم و محبت‏آمیز صاحبان حرم خود هستم.
 
 بنابراین بهترین حجاب زنان در بیرون از خانه و در محیط اجتماع به طور کل در برابر نامحرمان، چادر مشکی است که علم تجربی روان شناسان روز نیز آن را تایید می‏کند. باید صمیمانه از مادران و والدین تشکر و سپاس‏گزاری کنیم که به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، این گونه زیبا، به جا و دقیق، چادر مشکی را برای حجاب خود و دختران عفیفشان برگزیده‏اند و در آن زمان که هنوز علم روان‏شناسی به شکل امروزی خود از مادر علم متولد نشده بود، با دیدی کارشناسانه و به عبارت دقیق‏تر با دیدی الهی، روان شناختی و جامعه شناسانه با ما رفتار کرده و رفتار کردن را به ما آموخته‏اند.
 
 در پایان نتیجه ای که از مباحث می توانیم به شما گرامی ارائه نمائیم این است حجاب برتر به حجابی گفته می شود که اولا ساتر باشد یعنی بدن زن را بپوشاند همچون صدفی که در را می پوشاند. ثانیا اندام نما نباشد یعنی با توجه به پوشش، برجستگی ها ی بدن زن را نیز به چشم نیاورد. و تعیین آن به دست عرف می باشد.
  --------------------------------------------------------------------------
 [1] .سوره مبارکه احزاب آیه 59
  [2] . لسان العرب، مجمع البحرین، مفردات راغب، قطر المحیط و تاج العروس.
  [3] . در باره فلسفه حجاب و اهمیت آن و همچنین استثناء وجه و کفین( صورت و دستها تا مچ) در جلد 14 تفسیر نمونه ذیل آیه 30 و 31 سوره نور( صفحه 442 به بعد) بحث مشروحی داشته‏ایم.
  [4] . تفسیر نمونه، ج‏14، ص: 449
  [5] . تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 427 تا ص: 429
  [6] . آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج‏1، ص: 153
  [7] . ماکس بوشهر - روان‏شناسی رنگ‏ها - ترجمه ویدا ایزاده .
  [8] . همان
  [9] . همان
  [10] . همان

چادر ، لباس ملی و ایرانی + پوستر

چادر ، لباس ملی و ایرانی + پوستر

دانلود 


مردم ما چادر را انتخاب كرده‌اند. البته ما هيچ وقت نگفتيم كه «حتماً چادر باشد، و غيرچادر نباشد.» گفتيم كه «چادر بهتر از حجابهاى ديگر است. ولى زنان ما مى‌خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند.» چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‌كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست  .


(امام خامنه ای - مهرماه 73)

نگاهی اجمالی به حجاب در تاریخ ایران

پارسیان قبل از اسلام :

پارسیان در روزگار باستان،خوش لباس بودند و شبیه مادها جامعه می پوشیدند.آنان جز دو دست،باز گذاشتن هر یک از قسمت های بدن را خلاف ادب می شمردند. ایشان شلوار و پیراهن کتابی و دو لباس رو داشتند. اختلاف لباس زنان با مردان در این بود که پیراهنشان شکاف داشت. پیراهن زنان،تزئینات بسیار داشت و به رنگ های زنده ای بود.  برای پوشاندن سر،از یک سر بند استفاده میکردند که در زیر چانه به وسیله ی دو بست محکم میشد.               روی این سر بند،نیز یک روسری بزرگ به نام "مکنو" میپوشیدند.پوشاندن موی سر طبق آئین باستنی معمول بود و    اکنون نیز میان زنان زرتشتی متداول است.

حکومت ساسانیان :

در اواخر سلسله ی ساسانیان به علت عیاشی و هرزگی خانواده ی سلطنتی،آلودگی موبدان و زوال دین زرتشتی،پوشش زنان تنها برای پوشیدگی نبود،بلکه نوعی مخفی کردن آنان از طمع شاهزادگان  و مردان قدرتمند،محسوب می شد.

پارسیان بعد از اسلام:

پس از ورود اسلام به ایران،پوشش زنان ایرانی به لباس های عربی شاهت یپدا کرد،ولی پوشاک روستائیان تغییری نیافت.

قرن سوم هجری :

از حدود قرن سوم هجری به بعد که اسلام در میان اقوام مختلف وارد گردید،زنان کارگر و دهقان و کنیزان  تازه مسلمان،چون حجاب را مانع فعالیت روزانه خود میدانستند،آن را به طور کامل رعایت نمی کردند و پوشش،   بیشتر میان طبقات ممتاز رواج داشت.

دوران صفویه:

 از دوران صفویه به بعد،مدارک زیادی در مورد پوشاک ایرانیان موجوداست.  در این دوره،زنان ایرانی لباس های فاخر می پوشیدند که تفاوت کمی با لباس مردان داشت و هنگام بیرون آمدن، چادری سفید می  پوشیدند که سر تا پای آن ها را غیر از چشم ها،مستور می نمودند.      این چادر میان فقر و غنی یکسان بود. ظاهراً  زنان کشاورز در ایران و عراق چهره ی خود را نمی پوشاندند.

دوران زندیه و قاجار:

در دوران زندیه و قاجار،چادر حجاب رسمی محسوب می شد؛ چادر هایی به رنگ بنفش و سیاه. صورت را نیز با روبندی از چلوار کلفت میپوشاندند. فقط زنان چادرنشین و روستایی چهره ی خود را باز می گذاشتند.               « نقاب »نیز یکی ازپوشش های چهره بود و از مو ساخته می شد. پوشش دیگر چهره «پیچه » بود که پارچه ای  نیمه شفاف بود و چشمان را کم و بیش می پوشاند. زنان هنگام خارج شدن از خانه، چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد به پامی کردند.

دوران ناصر الدین شاه:

از دوران ناصرالدین شاه و در پی سفر های او به فرهنگ، تغییراتی در لباس زنان پدید آمد و شلیته (دامن کوتاه) متداول شد. از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تا وقوع مشروطه، تغییر محسوسی ایجاد نشد.

پوشش بعد از ورود مشروطه:

بعد از مشروطه و ایجاد تحولات سیاسی و اجتماعی و ورود لباس های متنوع غربی و خیاطان و طراحان اروپایی مخصوصاً فرانسوی به تهران، کم کم سبک لباس ها تغییر کرد.                                                            با تغییر جو سیاسی و اجتماعی، موضوع ورود زن ها به اجتماع و رفع حجاب از آن ها نیز مطرح گردید. عده ای، رشد و پیشرفت زنان را مترادف با بی حجابی می دانستند و در مقابل آن ها،برخی از روشنفکران و شعرایی مانند  اشرف الدین گیلانی(نسیم شمال) این مسأله را عامل خطرناکی برای جامعه می دیدند.

 

منبع:کتاب درسنامه حجاب محسن دهقانی .ص ۲۸-۳۱

‏زنان شایسته ایران اسلامی

در فضای آلوده فرهنگی قبل از انقلاب هر ساله مسابقه دختر شایسته برگزار می شد. این مسابقه   محملی برای عرضه بخش‌هایی از بدن برهنه دختر ایرانی و بررسی تناسب اندام او و در نهایت دادن نمره ای که گویای میزان زیبایی و جذابیت زنانه و امثال آن بود، فراهم می‌کرد. آن چنان فضا غیرسازنده و مخرب بود که نامی از ورزشکاران و قهرمانان زن در رشته‌های مختلف ورزشی وجود نداشت و معدود قهرمانانی هم که در این عرصه پا به میدان می‌گذاشتند، در سایه شهرت خوانندگان و رقاصان زن گم می‌شدند. در آن فضا بود که خواننده‌ها و رقاصه‌های زن، یکه تاز فضای ذهنی و زندگی و آرزوهای دختران جوان بودند. 
این فضای مخرب با وقوع انقلاب اسلامی متوقف شد و زنان و دختران ایرانی به دنبال ارزش‌های واقعی زندگی و بروز استعدادهای خود رفتند. یکی از میادینِ بروز استعداد ورزش بود. کم کم استعداد دختران ایرانی در محافل ورزشی بروز کرد و آینده روشنی را در برخی رشته های ورزشی برای زنان ایرانی رقم زد.
اما چند سال پس از انقلاب وقتی قهرمانان زن ایرانی قصد شرکت در مسابقات بین المللی را داشتند، فضای سکولار و غیر فرهنگی غالب بر ورزش جهانی مانع از حضور آنان می شد. گاهی به بهانه اینکه زنان ایرانی با حجاب در میادین ورزشی ظاهر می‌شدند به مذاق مدیران ورزشی غربی خوش نمی‌آمد و آنها را از رقابت باز می‌داشتند. این در حالی بود که زنان ورزشکار ما با رضایت و میل قلبی حجاب را برای مسابقات انتخاب می‌کردند و در هر صحنه ای که به آنها اجازه رقابت داده شد، درخشیدند.
کسب قهرمانی آسیا و نیز اولین مدال جهانی در رشته تکواندو برای زنان ما کم افتخاری نیست. همچنین زنان ایرانی در رشته‌های تیراندازی، شمشیرزنی، ووشو، پینگ پنگ، ورزش‌های جمعی مانند فوتسال و حتی در رقابت‌های پارالمپیک و نیز کسب سهمیه بازی‌های المپیک و ... در این سال‌ها موفقیت‌های زیادی کسب کرده‌اند. 
علاوه بر آن در مسابقات اتومبیلرانی هم زنان ایرانی خوش درخشیده اند. لاله صدیق یک زن ورزشکار ایرانی است که در چند رشته‌ از جمله اتومبیل‌رانی، سوارکاری، و خلبانی تبهر دارد و سابقه قهرمانی در رقابت‌های اتومبیل‌رانی رالی بانون و سوارکاری بانوان ایران را در کارنامه اش دارد. لاله صدیق نخستین زن در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که در یکی رشته‎های ورزشی (اتومبیل‎رانی) به رقابت با مردان پرداخته است. وی همچنین به عنوان مسئول آموزش بخش بانوان فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی ایران، مشغول به فعالیت است.


گفتنی است رمان زندگی این بانو در آمریکا چاپ شده و به عنوان رمان پرفروش چند سال اخیر مطرح است. این در حالی است که ساخت فیلم سینمایی زندگی او در ایران و در مراحل تصویربرداری متوقف مانده است.
یک نکته جالب در مسیر قهرمانی و زندگی لاله صدیق آن است که او به دلیل پایبندی به ارزش‌های دینی برای شرکت در مسابقات از مراجع قم نیز سوال شرعی و کسب اجازه می‌کند و در نهایت با بررسی ابعاد شرعی مسابقات و همچنین رضایت همسر خود در مسابقات شرکت می‌کند. بنابراین این اتفاق در شرایط فرهنگی و ورزشی بعد از انقلاب و پس از اعلام نظر مرجع دینی به وقوع می‌پیوندد.
در مجموع باید گفت شرایط انسانی زن مسلمان ایرانی و کسب مدارج و افتخارات فراوان او مرهون پیروزی انقلاب و دیدگاه روشن امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) است که این مسیر را برای زنانِ ما هموار نموده اند. 
امیدواریم این روحیه همراه با حفظ عزت اسلامی در میان ورزشکاران زن ایرانی حفظ شود که در این صورت قهرمانی و کسب مدال و کسب افتخارات، ارزش دو جانبه و ماندگارتری خواهد داشت.

منبع : عمارنامه

زیباترین لباس زن ایرانی

زیباترین لباس زن ایرانی

،حجاب چادر

یادم می‌آید همین چند سال پیش بود كه مادرم پارچه چادری را وسط اتاق روی زمین پهن كرد تا برش بزند. بعد هم چادر را جلوی آینه سرش می‌كرد و چندین بار می‌چرخید و از دیگری كمك می‌گرفت كه آیا كاملا درست قیچی زده است و كوتاهی و بلندی ندارد؟ روزهای خاطره‌انگیزی بود.

شاید ماهی یك بار یا دو بار در خانه ما این اتفاق ـ برش و دوختن چادر ـ تكرار می‌شد. بعضی اوقات همسا‌یه‌ها نیز پارچه‌های چادری خود را به منزل ما می‌آوردند تا مادرم برای آنها برش كند و بدوزد. معتقد بودند، دست مادرم خوب است؛ هم برای آنها آمد دارد و هم این كه مادرم خوب چادر برش می‌كند.

یادش بخیر، دیگر از این روزها در خانه ما خبری نیست. هم مادرم دیگر چشمی برای دوختن چادر ندارد هم این كه اكنون نیازی نیست پارچه چادری بخریم و كسی آن را برش كند. چادرهای آماده، بازار را قبضه كرده است. همه مدل چادر در بازار یافت می‌شود. چادرهای دوخته شده در جعبه‌‌های بسته‌بندی، آماده و بدون زحمت، فقط باید در قبالش پول بپردازی. چادر دوخته شده یا ندوخته به هر صورت جزئی جدایی‌ناپذیر از زن ایرانی شده است. باورها و سنت‌های عمیقی پشت این پارچه مشكی است كه نمی‌توان براحتی آن را در معادلات مربوط به مسائل زنان ایرانی نادیده گرفت. این كه این پوشش با این ویژگی‌ها سوغات اعراب مسلمان و فاتح بوده یا ریشه در فرهنگ اصیل و باستانی ایران دارد، جای مناقشه اهل فن است؛ اما هرچه كه هست چادر حجاب ملی ماست؛ یك حجاب كاملا ایرانی.

فراز و فرودهای چادر

می‌گویند اولین نشانه‌‌های وجود پوشش برای زنان به پیش از میلاد مسیح و دوره فرمانروایی آشوریان برمی‌گردد. در آن دوره، حجاب مشخصه خاص زنان اشرافی و نجیب‌زاده بود و زنان طبقه پایین و متوسط، اجازه برخورداری از آن را نداشتند چرا كه از نظر آنان، حجاب برای زنان اشرافی، زینت محسوب می‌شده است.

در ایران باستان نیز حجاب وجود داشت. در میان مجسمه‌های باقیمانده از این دوران، پیكره‌هایی از زنان پوشیده به چشم می‌خورد كه نشانه اعتقاد ایرانیان باستان به حجاب به عنوان نماد پاكی و پاكدامنی است.

در تمدن فنیقی‌ها نیز كه چهار هزار سال پیش از میلاد می‌زیستند زنان آنها دارای حجاب بودند و برای پوشش خویش از پارچه‌هایی به سرخ‌رنگ استفاده می‌كردند. زنان آریایی نیز دارای حجاب بودند بویژه زنان طبقات بالای اجتماعی كه برایشان حجاب دارای ارزش ویژه‌ای بود. در بین یونانیان نیز رسم بود كه زنان حتی صورت‌های خویش را با قسمتی از روپوش بسیار ظریف بپوشانند. دختران اسپارتی هم پس از ازدواج حجاب می‌گرفتند.

حجاب ،چادر، روسری پوشش اسلامی

در ایران باستان نیز حجاب وجود داشت. در میان مجسمه‌های باقیمانده از این دوران، پیكره‌هایی از زنان پوشیده به چشم می‌خورد كه نشانه اعتقاد ایرانیان باستان به حجاب به عنوان نماد پاكی و پاكدامنی است. براساس همین روایت پس از میلاد مسیح، حجاب زنان فقط در مراسم عزاداری به صورت پارچه‌ای بلند كه با سنجاق روی كلاه زنان وصل می‌شد، مورد استفاده قرار می‌گرفت. همچنین در آن زمان حجاب برای زنان به معنای مصمون ماندن از خطرات احتمالی، كاربرد داشت؛ چنانچه زنی به تنهایی به مسافرت می‌رفت، با استفاده از چادر، خود را به نوعی در برابر حوادث و اتفاقات می‌توانست مصون نگه دارد.

 

در واقع در ایران باستان چادر قبل از حضور دین اسلام به عنوان مقوله‌ای ملی مطرح بوده است. تا بدآنجا كه برخی محققان و اندیشمندان پوشش اسلامی را نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان دانسته‌اند.

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد كه زنان ایران زمین از زمان مادها كه نخستین ساكنان این دیار بوده‌اند حجاب كامل شامل پیراهن بلند چین‌دار و شلوار تا مچ و شنلی بلند روی لباس‌ها داشته‌‌اند این حجاب در دوران پارس‌ها نیز معمول بوده است. در همه آن زمان‌ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد و هم‌پای مردان كار می‌كردند در زمان ساسانیان نیز علاوه بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول بود.

همچنین گفته می‌شود در ایران قبل از اسلام در میان زرتشتیان استفاده از چادر رواج داشته و پوششی بوده كه موی سر زنان را پوشانده و تا نزدیكی‌های زانو می‌آمده است. برای همین است كه می‌گویند چادر بیشتر از آن‌كه پوششی عربی باشد پوششی ایرانی است.

در ایران قبل از اسلام در میان زرتشتیان استفاده از چادر رواج داشته و پوششی بوده كه موی سر زنان را پوشانده و تا نزدیكی‌های زانو می‌آمده است.

چادر در میان اعراب

چادر به صورتی كه در میان ایرانیان معمول است ـ چادر بلند كه تا پایین می‌رسد ـ در میان عرب‌ها معمول نبوده ولی چیزی شبیه نیمه چادر رایج بود، چیزی كه نه مثل مقنعه و روسری كوتاه بود و نه مثل چادر خیلی بلند. این حجاب شاید تا كمر و كمی پایین‌تر می‌رسیده است. می‌گویند عرب‌ها از پوششی به نام «درع» كه پیراهن بلندی بوده و ملحفه كه همان چادر بوده است و مقنعه استفاده می‌كردند و درع هم پیراهن بلندی بوده كه تا پشت پا می‌رسید و آستین‌هایش بلند و گشاد بوده و ملحفه هم چادری بوده كه به خودشان می‌پیچیدند. در دوره اسلام نیز حجاب یا چادر وسیله‌ای برای بالا بردن شأن و منزلت زنان در جامعه تلقی می‌شد. به بیان دیگر چادر با بالا بردن حس اعتماد به نفس زن به او جایگاه ویژه‌ای در میان مردم و اجتماع می‌داد. در واقع حجاب نشان‌دهنده جایگاه اجتماعی زن بود. در همین دوران زنانی كه به اصول اخلاقی و اجتماعی پایبند نبودند، اجازه برخورداری از چادر را نداشتند.

حجاب،چادر

علی‌رغم این دوره‌ها كه ذكر شد در دوره قاجار بود كه نشانه‌های كشف حجاب خودنمایی كرد. مسافرت‌های ناصرالدین‌شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپایی تاثیر بسزایی در رواج بی‌حجابی داشت تا این كه در دوره پهلوی سفر رضا‌شاه به تركیه و مشاهدات وی نیز از بی‌حجابی وی را مصمم ساخت كه زنان ایرانی را به داشتن لباس متحد‌‌الشكل مجبور كند لذا كشف حجاب در سال‌های باقی‌مانده حكومت رضاخان اجباری و حجاب‌ اسلامی مظهر عقب‌ماندگی شمرده شد.

انقلاب اسلامی، نقطه عطف چادر

در حال حاضر آنچه كه به عنوان چادر برای پوشش زنان در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد، نقطه عطفی به نام انقلاب اسلامی دارد كه اگرچه پیش از انقلاب اسلامی فقط در میان خانواده‌های مذهبی رواج داشت، پس از انقلاب اسلامی كاربرد آن شكلی همگانی گرفت و اغلب زنان به استفاده از‌ آن راغب شدند تا این كه با گسترش ورود زنان به عرصه‌های مختلف اجتماعی خصوصا فتح زمینه‌های شغلی مردانه احتیاج به پوششی كه علاوه بر حفظ ارزش‌ها و اصالت‌های چادر، امكان فعالیت اجتماعی بیشتری را به زنان بدهد كاملا احساس شد از سوی دیگر روند رو به افزایش مد و مدگرایی نیز سبب شد كه چادر هم تحت‌تاثیر همین دنیای هزار رنگ مد قرار گیرد.

 این چادرها اگرچه كمی شبیه چادرهای عربی بودند ولی به دلیل تغییرات خاص آن به چادر ایرانی و ملی معروف شدند. یكی از ویژگی‌های شاخص این چادرها بسته بودن جلوی آن و آستین‌دار بودنش است.

از این زمان به بعد بود كه انواع مدل‌های چادر وارد بازار شد تا پاسخگوی همین نیازها باشد چادر ملی، چادر دانشجویی، چادر عربی، چادر اسلامی، چادر شال‌دار هم اسم‌های جدیدی است كه چند سالی وارد فرهنگ پوششی ما شده است.

اگرچه این چادرها از شكل و حالت سنتی خود خارج شده است ولی به دلیل طرح‌هایی كه بر روی آن صورت گرفته استفاده از آن در اماكن مختلف تا حدودی آسان‌تر شده است.

تاریخ ورود چادرهای مدل جدید را می‌توان سال 83 عنوان كرد. این چادرها اگرچه كمی شبیه چادرهای عربی بودند ولی به دلیل تغییرات خاص آن به چادر ایرانی و ملی معروف شدند. یكی از ویژگی‌های شاخص این چادرها بسته بودن جلوی آن و آستین‌دار بودنش است.

برای پوشیدن این چادر دیگر نیازی به انداختن آن بر سر نیست و مهارت پوشیدنش به سختی چادرهای معمولی نیست. طراحی این چادر به گونه‌ای است كه پوشش آن بیشتر به یك مانتو شباهت دارد تا چادر.خانم‌های ایرانی حالا به راحتی می‌توانند در محل كار خود چادر سر كنند و نگرانی از جمع كردن دسته‌های چادر و خاكی شدن آن نداشته باشند.چادرهای ملی اولیه گشاد بود كه در جلوی آن دكمه‌هایی هم تعبیه شده بود اما پس از گذشت مدتی چادرهایی تنگ‌تر به سبك مانتو همراه با نواردوزی بر آستین‌ها و لبه‌های چادر از سادگی آن كاستند. به گفته یك طراح چادر، این مدل چادرها مورد توجه قشر وسیعی از جوانان و نوجوانان قرار گرفته است تا جایی كه از آغاز معرفی آن زنان و دختران ایرانی از آن استقبال كرده‌اند و آن را برای حفظ حجاب، متانت و حضور در جامعه پوششی مناسب می‌دانند چرا كه در این طرح هم زیبایی حفظ شده و هم در پوشش و حفظ وضعیت زنان در حالت‌های مختلف كمك بزرگی به آنان می‌كند.

 

برای همیشه می‌ماند

اما در كنار تمام این حرف و حدیث‌ها، چادر راه خود را می‌رود. شاید تا چند سال آینده دیگر چادر عربی، دانشجویی و شال‌دار مد نباشد اما چادر مشكی همیشه هست و خواهد بود. شاید از این روست كه سازمان میراث فرهنگی اخیرا چادر را به عنوان حجاب اقوام ایرانی به ثبت ملی رساند. چادر همچنان مسیر خود را از قرن‌ها پیش تاكنون طی می‌كند . چادر جزئی از هویت زن ایرانی است كه حتی به زور سرنیزه رضاخان نیز تسلیم نشد.

 منبع : جام جم

پنج الگوی برتر دختران و زنان مسلمان (اینفوگرافی)

در این راهنمای تصویری به پنج شخصیت برتر و الگوی زنان و دختران در اسلام اشاره می شود.

به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ در این راهنمای تصویری به پنج الگوی برتر زنان و دختران مسلمان؛ حضرت فاطمه (س)؛ حضرت مریم؛ حضرت خدیجه؛ حضرت سمیه (رض) و حضرت زینب (س) در آیات و روایات اسلامی اشاره می شود.
برای مشاهده اندازه اصلی اینجا کلیک کنید.

خدمات حضرت خدیجه(س) به اسلام

به مناسبت وفات حضرت خدیجه کبری(س)

خدمات حضرت خدیجه(س) به اسلام

رحلت خدیجه برای پیغمبر (ص) مصیبتی بزرگ بود.....

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس،اصفهان، حضرت خدیجه علیها السلام در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام (ص)، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایت های مالی، روحی، عاطفی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمی کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه هایی از این خدمات ارزشمند است. حضرت خدیجه علیها السلام پس از ازدواج با پیامبر، دارایی اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می فرماید: «هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود.»

حضرت خدیجه علیها السلام، این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختی ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت آید. هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله با باری از مصیبت و اندوه به خانه می آمد، خدیجه او را دلداری می داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می زدود

وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س) در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا (ص) شخصا خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا (ص) شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید. آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون » واقع است.

رحلت خدیجه برای پیغمبر (ص) مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد (ص) احترام می گذاشتند و از آزار وی خودداری می کردند.

حجاب و توصیه های رهبری

همسر محجبه معمار کشف حجاب (عکس)

گرچه کمال آتاتورک در تاریخ به کشف حجاب و ترویج پوشش اروپایی شناخته می‌شود اما همسر خود او چندان پایبند به سیاست های وی نبود و با حجاب در انظار ظاهر می‌شد.

عکس زیر یکی از اسنادی است که آتاتورک را در کنار همسر محجبه‌اش نشان می‌دهد. این عکس مربوط به سال ۱۹۳۲ یعنی ۶ سال قبل از مرگ آتاتورک است.

گردشگرانی که سواحل شمال را با آنتالیا اشتباه می‌گیرند!

به نقل از بلاغ، همزمان با شروع تعطیلات نوروزی مسافرت در سراسر کشور آغاز می‌شود، تنوع مکان‌های تفریحی و زیارتی در ایران آن‌قدر زیاد است که تمامی سلائق را به خود جذب می‌کند.

 

گردشگرانی که سواحل شمال را با آنتالیا اشتباه می‌گیرند!


بسیاری از مردم در ایام تعطیلات به شهرهای زیارتی سفر می‌کنند، مشهد مقدس، قم و … که هرساله در ایام تعطیلات میزبان تعداد زیادی از زائران می‌شود.

عده‌ای دیگر نیز مکان‌های تفریحی را برای گذراندن اوقات تعطیل و فراغت خود انتخاب می‌کنند تا برای چند روز در آرامش و آسودگی کامل استراحت کنند.

در این میان تعداد زیادی از مردم، شهرهای ساحلی به‎ویژه شمال کشور را برای سپری کردن ایام تعطیلات خود انتخاب می‌کنند تا از آب‎وهوایی سالم، ساحل، کوه و جنگل طبیعی که موهبت پروردگار است، استفاده کنند.

اقوام مختلف با فرهنگ‌های متفاوت به شهرهای مختلفی سفر می‌کنند اما شهرهای شمالی برای تعدادی از این مسافران خوشایند‌تر به‎نظر می‌رسد.

آنچه نگارنده به آن اشاره می‌کند هجمه فرهنگ‌های غلطی است که شهرهای شمالی کشور در ایام تعطیلات با آن دست‎وپنجه نرم می‌کند.

بعضی از مسافران با ورود به شهرهای ساحلی آنچنان احساس آزادی بیش از حدی به آنها دست می‌دهد که گویی خیابان را با حیاط خلوت‌شان اشتباه گرفته‌اند.

بسیاری از این گردشگران با کشف حجاب خود چنان به صندلی‌های وسایل نقلیه خود تکیه می‌زنند که گویی در کاناپه خانه خود نشسته‌اند و یا شاید آن را برای خود افتخاری می‌دانند و از این حرکت لذت می‌برند.

در سواحل به‎ویژه در خارج از طرح‌های سالم‌سازی، پوشش و حجاب رنگی ندارد و حتی اگر فردی آنها را دعوت به رعایت حجاب کند، با برخورد تند این افراد روبرو می‌شود.

هجمه فرهنگی در شهرهای ساحلی تا جایی نفوذ کرده که حتی به خیابان‌های اصلی، پاساژها و بازارها نیز رسیده است، پوشیدن لباس‌های بدون آستین، شلوار کوتاه از سوی مردان و بعضاً بانوان، آرایش‌های بسیار زننده از سوی برخی از مسافرنماها و ساپورت‌های کذایی برای بسیاری از مردم ناراحت‌کننده است.

به جرأت می‌توان گفت امروز بزرگ‌ترین معضل فرهنگی ایجادشده از سوی مسافران و گردشگران در شهرهای شمالی کشف حجاب است.

نگارنده به متولیان فرهنگی متذکر می‌شود فرهنگ از دغدغه‌های مهم و ضروری رهبری است و باید برای مقابله با این هجمه در این مناطق برنامه‌ریزی بهتری شود و بنا بر فرموده رهبری نقش تمام مردم به ویژه مسئولان در این زمینه پررنگ است.