چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند
تاریخ: ۱۳۹۴/۰۴/۲۱ منبع : پژوهشكده عفاف
پارسیان قبل از اسلام :
پارسیان در روزگار باستان،خوش لباس بودند و شبیه مادها جامعه می پوشیدند.آنان جز دو دست،باز گذاشتن هر یک از قسمت های بدن را خلاف ادب می شمردند. ایشان شلوار و پیراهن کتابی و دو لباس رو داشتند. اختلاف لباس زنان با مردان در این بود که پیراهنشان شکاف داشت. پیراهن زنان،تزئینات بسیار داشت و به رنگ های زنده ای بود. برای پوشاندن سر،از یک سر بند استفاده میکردند که در زیر چانه به وسیله ی دو بست محکم میشد. روی این سر بند،نیز یک روسری بزرگ به نام "مکنو" میپوشیدند.پوشاندن موی سر طبق آئین باستنی معمول بود و اکنون نیز میان زنان زرتشتی متداول است.
حکومت ساسانیان :
در اواخر سلسله ی ساسانیان به علت عیاشی و هرزگی خانواده ی سلطنتی،آلودگی موبدان و زوال دین زرتشتی،پوشش زنان تنها برای پوشیدگی نبود،بلکه نوعی مخفی کردن آنان از طمع شاهزادگان و مردان قدرتمند،محسوب می شد.
پارسیان بعد از اسلام:
پس از ورود اسلام به ایران،پوشش زنان ایرانی به لباس های عربی شاهت یپدا کرد،ولی پوشاک روستائیان تغییری نیافت.
قرن سوم هجری :
از حدود قرن سوم هجری به بعد که اسلام در میان اقوام مختلف وارد گردید،زنان کارگر و دهقان و کنیزان تازه مسلمان،چون حجاب را مانع فعالیت روزانه خود میدانستند،آن را به طور کامل رعایت نمی کردند و پوشش، بیشتر میان طبقات ممتاز رواج داشت.
دوران صفویه:
از دوران صفویه به بعد،مدارک زیادی در مورد پوشاک ایرانیان موجوداست. در این دوره،زنان ایرانی لباس های فاخر می پوشیدند که تفاوت کمی با لباس مردان داشت و هنگام بیرون آمدن، چادری سفید می پوشیدند که سر تا پای آن ها را غیر از چشم ها،مستور می نمودند. این چادر میان فقر و غنی یکسان بود. ظاهراً زنان کشاورز در ایران و عراق چهره ی خود را نمی پوشاندند.
دوران زندیه و قاجار:
در دوران زندیه و قاجار،چادر حجاب رسمی محسوب می شد؛ چادر هایی به رنگ بنفش و سیاه. صورت را نیز با روبندی از چلوار کلفت میپوشاندند. فقط زنان چادرنشین و روستایی چهره ی خود را باز می گذاشتند. « نقاب »نیز یکی ازپوشش های چهره بود و از مو ساخته می شد. پوشش دیگر چهره «پیچه » بود که پارچه ای نیمه شفاف بود و چشمان را کم و بیش می پوشاند. زنان هنگام خارج شدن از خانه، چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد به پامی کردند.
دوران ناصر الدین شاه:
از دوران ناصرالدین شاه و در پی سفر های او به فرهنگ، تغییراتی در لباس زنان پدید آمد و شلیته (دامن کوتاه) متداول شد. از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تا وقوع مشروطه، تغییر محسوسی ایجاد نشد.
پوشش بعد از ورود مشروطه:
بعد از مشروطه و ایجاد تحولات سیاسی و اجتماعی و ورود لباس های متنوع غربی و خیاطان و طراحان اروپایی مخصوصاً فرانسوی به تهران، کم کم سبک لباس ها تغییر کرد. با تغییر جو سیاسی و اجتماعی، موضوع ورود زن ها به اجتماع و رفع حجاب از آن ها نیز مطرح گردید. عده ای، رشد و پیشرفت زنان را مترادف با بی حجابی می دانستند و در مقابل آن ها،برخی از روشنفکران و شعرایی مانند اشرف الدین گیلانی(نسیم شمال) این مسأله را عامل خطرناکی برای جامعه می دیدند.
منبع:کتاب درسنامه حجاب محسن دهقانی .ص ۲۸-۳۱

به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از نامه، چند روز پیش مصاحبهای تلویزیونی از یک خیر فرانسوی منتشر شد که بد نیست با کار خیر او آشنا شویم و مقایسهای داشته باشیم بین عمل خیر دو مسلمان؛ یکی ایرانی و دیگری فرانسوی.
این مسلمان فرانسوی میلیونر به تازگی مصاحبهای با یکی از شبکههای فرانسوی داشته است. کار خیر این میلیونر فرانسوی مربوط میشود به قانونی که فرانسه برای مقابله با زنان محجبه وضع کرده که طی آن هرکس با حجاب از خانه بیرون بیاید باید جریمه بپردازد.
وی در این مصاحبه تلویزیونی یک برگ چک را نشان داده و گفته است: من یک میلیون یورو کنار گذاشتهام تا وقتی زنان مسلمان خواستند با حجاب از منزل بیرون بیایند راحت باشند، چون جریمهشان را من میدهم.
میلیونر فرانسوی خطاب به زنان مسلمان فرانسوی گفت: خواهر من، آزادانه هرجا که میخواهی برو، من جریمهاش را میدهم.
این دو میلیونر هر دو مسلمانند و تفاوتی در دین ندارند، تنها تفاوتشان این است که یکی در نظام اسلامی نفس میکشد و دیگری در بلاد کفر!
تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند. فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند
بر اساس آنچه که در دانش نامه ایرانیکا نوشته شده ، پوشاک ایرانی ها طی سال های اولیه سلسله پهلوی، شبیه پوشاک دوره قاجار بود که اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و نیز طبقات اجتماعی را منعکس می کرد. در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاش های زیادی برای تغییر پوشش از سوی حکومت صورت گرفت. مخصوصا پس از انقلاب مشروطه که بسیاری از مردان به خارج سفر کرده بودند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را پذیرا شدند. در 29 بهمن 1301 مجلس لایحه ای را تصویب کرد که همه کارکنان خدمات شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس را ملزم به پوشیدن پوشاک دوخت ایران در طول ساعات کار می کرد. این دستورالعمل در اول میزان 1302 بنا بر حکم وزیر جنگ، سردار سپه شامل پرسنل نظامی نیز شد.
در 4 مهر 1307کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی به طور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند. تن پوش های بیرونی سنتی مانند شال ها، قباها، سرداری ها و لباده ها، با کت جایگزین شد. شلوارهایی که به طور سنتی از پارچه سیاه جناغی یا مشابه آن دوخته می شد با شلوار و کمربند غربی جایگزین شدند.
این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند
تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند. فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند.
در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند. توجیه او این بود که لبه پهن کلاه، کارگرانی را که در هوای آزاد کار می کردند از آفتاب سوختگی حفظ می کند. در 16 تیر 1334 حکم کابینه، به سر گذاشتن این کلاه را برای تمام مردان اجباری ساخت و به این ترتیب جای کلاه پهلوی را گرفت. این دستور که به شدت اعمال می شد مقاومت های زیادی را خصوصاً در استان ها برانگیخت.
در یک واقعه مشهور، گروهی از مسلمانان به رهبری روحانی صریح اللهجه ای به نام شیخ تقی بهلول در مسجد گوهر شاد مشهد بست نشستند که در آنجا مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و تعدادی از مردم کشته شدند. پیش از واقعه گوهر شاد، پهلوی اول شخصاً برای تغییر لباس زنان الزام و اجباری اعلام نکرده بود.
در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند
بعضی اعضای دربار که در خارج تحصیل کرده بودند با منسوخ کردن کامل حجاب موافق بوده و بر حضور زنان در فعالیت های اجتماعی تاکید داشتند. یکی از حامیان چنین دیدگاهی، وزیر وقت دربار، عبدالحسین تیمورتاش بود که در جلسه کابینه در سال 1312 واردات کلاه زنانه از خارج را قانونی کرد. سرانجام در سال 1314 پهلوی اول، دستور به کشف حجاب داد. وی نخستین حکمران منطقه بود که چنین کاری را انجام می داد. آتاترک حجاب را ممنوع نکرده بود.
این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند. از طرفی فشار پلیس اجتناب ناپذیر بود. آنها زنان را کتک می زدند، چادرها و روسری هایشان را کشیده و پاره می کردند و حتی خانه هایشان را به زور می گشتند. هر چند رفته رفته مقاومت مردم بر زور حکومت فایق آمد، اما سه تا چهار سال آخر سلطنت پهلوی اول، زن ها با لباس های بلند ساده، جوراب های کلفت و کلاه های حصیری لبه پهن، در اجتماع ظاهر می شدند. در برخی روستاها و شهرهای کوچک، زنان دیگر خانه هایشان را ترک نکردند، تا آنکه رضا خان در شهریور 1320 مجبور به کناره گیری شد. در دوران پهلوی دوم نیز بی حجابی و تقلید از مدهای غربی میان گروهی از مردم ایران رواج داشت. تا آنکه در سال 1357 و با پیروزی انقلاب اسلامی، بی حجابی برای زنان ممنوع و پوشیدن لباس های ساده تر از آنچه مد غرب بود برای مردان به عنوان ارزش شناخته شد.




آیتالله
توکل، استاد اخلاق حوزه علمیه بابل و نماینده یکی از ادوار گذشته مجلس
خبرگان رهبری به دلیل امر به معروف یک زن بدحجاب مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

قم فردا نوشت: از 5سال پیش قانون ممنوعیت استخدام افرادی که ملزم به پوشش حجاب ، ردا یا عمامه به عنوان بخشی از لباس مذهبی خود هستند، در اداره ی پلیس سوئد وضع شد. از همان سال این موضوع در این کشور به عنوان یک موضوع بحث برانگیز بوده و تا کنون هیچ زنی با پوشیدن حجاب مسلمان در آکادمی پلیس سوئد حضور نداشته است .
با این حال دونا الجمّال که از دوران کودکی می خواست یک افسر پلیس شود ، اخیرا وارد پلیس شد. وی می گوید : من کار کردن با مردم را دوست دارم ، کمک به مردم را دوست دارم ، و من همیشه می دانستم که این کار مناسب شخصیت من است و این موضوع نشان می دهد که ما زنان محجبه نه تنها ضعیف و مظلوم نیستیم بلکه قوی و مستقل هستیم .
آکادمی پلیس قبل از پذیرش الجمّال وی را برای انجام دادن خدمات مخصوصی به یکی از زندان های سوئد فرستاد . اما آیا حجاب برای او مشکل پدید آورد؟ به گفته ی وی نه تنها هرگز اینطور نبود بلکه حجاب باعث شد او همیشه احساس خوبی داشته باشد و دیگر کارکنان به او احترام بگذارند . دونا فکر می کند که تمام حرفه ها نیازمند افرادی با پیشینه ی فرهنگی و مذهبی مختلف دارند .
او ادامه داد : واضح است که من حجاب را با دانش بدست آورده ام . از آن زمان که بعنوان یک زن محجبه وارد پلیس شده ام ، اعمال من توسط دیگران به دقت نظاره می شود و علتش این است که من اولین کسی هستم که با حجاب بعنوان پلیس انتخاب شده ام و من اکنون بعنوان یک الگو به شمار می روم و باید درس عبرت صحیحی برای دیگران باشم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران ؛ سکینه قاسمی مشهور به
«پری بلنده» از اوباش مشهور در ساقط کردن دولت مصدق بود که پس از انقلاب
اسلامی ایران در سال 1357 در ایران، در 21 تیر 1358 به اتهام فساد
فیالارض، اعدام شد.
وی از جمله افراد فعال ـ سلطنت طلبهای
چاقوکش، ارازل و اوباش ـ در کودتا، که در بسیج تودههای ناآگاه مردم علیه
دکتر مصدق نقش مهمی داشت.
متاسفانه اطلاعات زیادی از زندگی او وجود
ندارد ولی از عومل سرکوب رژیم شاهنشاهی بود که به همراه شعبان جعفری مشهور
به شعبان بیمخ در در بازگرداندن «محمد رضا پهلوی» به قدرت و ساقط کردن
دولت مصدق به خوبی ایفای نقش کرد. همچنین وی یکی از مشهورترین زنان اوباش
تهران بود که باندهای گستردهای در اغفال دختران روستایی و به کار گیری
آنان در خانههای فساد خود داشت.

پری بلنده چماق بدست در کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد
او
زنی شاهدوست و دیکتاتورطلب بود که باند مافیایی فحشا و فساد را در طول
دهها سال رهبری میکرد. پری بلنده چندین خانهٔ فساد در محلهٔ بدنام تهران
«شهر نو» و منازل متعددی در سایر نقاط تهران داشت و از طریق تهیه کردن مواد
مخدر و دخترکان کم سن و سال برای محافل مقامات دولتی و دربار ستمشاهی، سر و
سری هم با رجال به هم زده و به قول معروف دارای تیغ برندهای بود!
سکینه
قاسمی؛ زنان و دختران زیادی را به فساد و گمراهی کشاند، بخصوص دختران
روستایی که از سواد کمتری برخوردار بودند. عوامل باند پری بلنده؛ زنان و
دختران روستایی را میربودند و یا اغفال میکردند و به «شهر نو» منتقل
میکردند.
بازی روزگار اما چنان بود که «پری بلنده» که نقش مهمی در
سرنگون کردن دولت محمد مصدق ایران داشت، پس از دو دهه از وقوع کودتای 28
مرداد و با وقوع انقلاب اسلامی، به حکم قاضی شرع انقلاب،به جرم فساد فی
الارض اعدام شد.
منبع: فارس
شاد
و پرنشاط ، سرزنده و پرکار قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ
هم میخوانـــــــــــــــــــــم عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستــــم
،یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه هم حفظم!! پای سجاده ام گریه اگر میکنم ،
خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است ! من یک عالمه دوست و رفیق دارم
تابستان ها اگر اردوی جهــــــــــــــادی میرویم ،
اردوهای تفریحی ام نیز هر هفته پا برجاست ..
ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است ..
مسجد اگر پاتوق ماست ، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست ..
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریـــــــــــــــــــــم ،
هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم !!!
دعای عهدمان را اگر میخوانیم ،
همانجا سفره باز میکنیم
و با خنده و شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !
ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ،
خطمان هم خوب است ،
حرفهای دخترانه مان سرجایش ،
شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم ،
نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ،
سینما هم اگر فیلم خوب داشت ..
کوه هم میرویم ،
عکس های یادگاری ،
فیلم های پر از خنده و شادی ..
کی گفته ما چادری ها " .... "
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !
دنیای من و این رفیقان با خدایم ،
همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن نیستند ،
همین هایی که حیاشان را نفروختند ..
خوشبخت ندیده ، هرکس ما را ندیده ...
در پی انتشار گفتوگوی خبرگزاری فارس با دختر آمر به معروف، کمیسیون فرهنگی مجلس نسبت به اتفاق رخ داده، واکنش نشان داد.
سید علی طاهری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با خبرنگار جامعه فارس اظهار داشت: در پی انتشار مطلب تأسف بار کشیدن چادر خانم آمر به معروف در خیابان، به نظر پیگیری مناسبی از سوی مسئولان صورت نپذیرفت. به همین دلیل موضوع را با رئیس و نائب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در میان گذاشتیم.
وی ادامه داد: قرار بر این شد که با این خانم تماس گرفته شود و از ایشان بخواهیم که در اولین جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس حضور یابد تا هم از جزئیات موضوع، مطلع شویم و هم اینکه به نوعی قدردانی از این حرکت شایسته ایشان به عمل بیاید.
سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس تصریح کرد: در همین راستا برخوردهای مسئولان را نیز مورد پیگیری قرار میدهیم.
طاهری گفت: نخستین جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس احتمالاً سه شنبه هفته جاری یا هفته آینده خواهد بود که اطلاع رسانی میشود.
خانم شمس، یکشنبه 23 تیرماه امسال در پی امر به معروف و نهی از منکر به یک زن بدحجاب، مورد حمله وی قرار گرفت. این اتفاق در ماه مبارک رمضان در میدان پونک تهران رخ داد. در این ماجرا، خانم بدحجاب، تلاش بر این داشته است تا چادر و روسری این آمر به معروف را از سر وی بردارد که موفق نمیشود.
شمس، در خصوص دعوت کمیسیون فرهنگی مجلس برای حضور وی در این کمیسیون نیز به خبرنگار گروه جامعه فارس گفت: استقبال میکنم چون حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد.
رجا نیوز نوشت: سمیه حیدری، ورزشکار زن کوراش کشورمان در دیدار فینال وزن منهای 57 کیلوگرم با شکست برابر حریفی از ازبکستان به مدال نقره بسنده کرد. خانم حیدری که در دور نخست استراحت کرده بود، در دور دوم، حریف اهل کره جنوبی را مقتدرانه شکست داد تا رسانههای کره از این حادثه به عنوان یک شگفتی یاد کنند.
اما افتخارآفرینی این دختر شایسته ایران به همینجا ختم نشد و خانم حیدری نشان داد که حاضر نیست برای دریافت مدال، تاج بندگی پروردگار را کنار بگذارد. حضور سمیه حیدری با پوشش چادر روی سکوی قهرمانی و فلاش متعدد عکاسانی که در حال ثبت این لحظه تاریخی بودند، درخششی فراتر درخشش مدال نقره این دختر شایسته داشت.
اما چرا این رویداد ارزشمند، بازتابی
در رسانههای غربی نداشت و این رسانهها تلاش کردند تا با بیتوجهی از کنار
آن بگذرند؟ به نظر میرسد ترس و واهمه از تبدیل دختران مسلمان ایران به
الگوی برتر دختران مسلمان در جهان، در همه عرصههای فرهنگی، اجتماعی و حتی
ورزشی نفوذ کرده و یک اتاق فکر بسیار گسترده را برای جلوگیری از وقوع این
موضوع شکل داده است.
به عنوان مثال، چند سال پیش افتخارآفرینی تاریخی
دختران شایسته ایرانی در مسابقات آسیایی چین اگرچه طبق معمول با بیمهری
مسئولان سیاسی و فرهنگی کشور روبرو شد اما مخالفان جمهوری اسلامی ایران را
به تکاپوی شدید انداخت. رسانههای معاند تلاش ویژهای کردند تا با تهیه
گزارش، مصاحبه و خبرهای جهتدار درباره این دختران شایسته، این موفقیت
بینظیر را تحتالشعاع قرار دهند و به روند همیشگی خود در اتهام به وضعیت
حقوق زنان در ایران ادامه دهند.
دویچهوله، بیبیسی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه و دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی در اقدامی هماهنگ با صدها سایت اینترنتی وابسته به جریان اپوزیسیون، سعی کردند تا دختران ایرانی را که در مسابقات آسیایی موفق به کسب موفقیت و مدالهای رنگارنگ شدند، افرادی معرفی کنند که هیچ اعتقادی به مقررات کشور ایران و مقدسات و احکام دین اسلام ندارند. این رسانهها با تمرکز ویژه بر روی پوشش و حجاب این دختران ورزشکار، آن را مانعی بر سر ورزش زنان در ایران نامیدند که دختران ایران از روی «اجبار» باید آن را رعایت کنند. حتی تلویزیون دولتی انگلیس پا را از این فراتر گذاشت و در برنامه «نوبت شما»، صریحا مدعی شد که «ورزش بانوان در ایران در شعاع حجاب گیر کرده است.»
با تمام این تفاسیر و البته در غیبت مایوس کننده و تاسف بار رسانههای تصویری و مکتوب ایرانی، دختران افتخارآفرین و قهرمان ایران با اقدامات خود پاسخی صریح، قاطع و شفاف به این رویکرد تخریبی علیه مقدسات دینی دادند و نشان دادند که شاید بتوان با استفاده از جذابیتهای بصری، اینگونه مطالب ناصواب را برای مخاطبان ناآگاه عرضه کرد اما افکار عمومی جهان شاهد روی دیگری از سکه این مساله بوده است.
به عنوان مثال، «الهه احمدی» عضو تیم ملی تیراندازی جمهوری اسلامی ایران که در مسابقات گوانگژو موفق به کسب 3 مدال رنگارنگ (2 نقره و 3 برنز) شد، در هر سه نوبتی که بر روی سکوی اهدای مدال رفت، یک جلد کلام الله مجید به همراه خود برد تا هم مشتی بر دهان کشیش هتاک آمریکایی (تری جونز) که رد آن زمان اقدام به قرآن سوزی کرده بود، زده باشد و هم اعتقاد اصیل و راسخ خود به دین مبین اسلام را به نمایش بگذارد.
به نظر میرسد وحشت از تهاجم فرهنگی دختران محجبه ایرانی به باورهای غربی و نمایش نمونه یک زن موفق و اجتماعی در سایه رعایت حدود شرعی و اسلامی سبب شده است تا مقابله با این دختران از حالت تبلیغاتی به حذف ناجوانمردانه از صحنههای مهم و پرمخاطب سوق پیدا کند.
یکی از پلیدترین توطئههای دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه کشف حجاب است. رضاخان- که با طرح کودتای سوم اسفند 1299 و با حمایت و هدایت انگلیسیها بر سر کار آمد- درصدد اجرای تز اسلامزدائی و جایگزینی ارزشهای لیبرالیستی در جامعه بود. از مهمترین جلوههای این طرح، پدیده کشف حجاب بود. برای آماده ساختن زمینه کشف حجاب، مجلس، در ششم دیماه 1307 قانون متحدالشکل نمودن البسه را تصویب کرد که بر اساس آن، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی، برای مردان الزامی شد. تلاشهای رضاخان، باعث شد تا عدهای از زنان غربزده، بهویژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بیحجاب یا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند و مردم نیز تحت تأثیر اختناق و ظلم رضاخانی، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند.
در سال 1313 رضاخان عازم ترکیه شد و با مشاهدی تغییراتی که رژیم لائیک ترکیه به رهبری مصطفیکمالآتاتورک در جهت غربی کردن جامعه مسلمان ترکیه اجرا کرده بود، تحت تأثیر قرار گرفت و شدیدتر از گذشته، در راستای اسلامزدایی و بهویژه حجابزدایی گام برداشت. در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند که بدون حجاب به تحصیل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در این جهت، واکنش و مخالفتهای مردمی را به رهبری روحانیت باعث شد که از مهمترین آنها، میتوان به سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مظلوم اشاره کرد.
حدود شش ماه پس از فاجعه مسجد گوهرشاد، رضاخان با بیاعتنایی به علما و مردم، در روز 17 دی 1314 در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، مقررات کشف حجاب زنان را به طور آشکار و رسمی اعلام کرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش- که بدون حجاب بودند- در این جشن که به ابتکار علیاصغر حکمت، وزیر معارف و فراموسونر معروف تشکیل شد، شرکت و سخنرانی کرد.
شورای فرهنگ عمومی کشور، سالروز قیام مردم مشهد را علیه کشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نامگذاری کرده است. قیام مردم مشهد و واقعه مسجد گوهرشاد در مقابله با کشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منکری است که هنوز متأسفانه آثار شومش در کشور ریشه کن نشده است. حمله قزاقهای رضاخانی به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پیشینهی درخشان مردم خطه خورشید، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب میشود.
در ادامه تعدادی از اسناد موجود در روند شکلگیری کشف حجاب و گزارشات واصله به پایتخت مبنی بر کشف حجاب را مشاهده میکنید.
دستور منتظر خدمت کردن کارکنان مالیه در صورت بر نداشتن چادر خانمهایشان

بخشنامه، در مورد لزوم شرکت رئیسان ادارات در تمام مجالس و محافل خصوصی و عمومی همراه با خانمهای خود و بدون چادر

گزارش نحوهی اجرای امریهی کشف حجاب در کاشان و تقاضای واگذاری مساعده به کارکنان مالیهی آن شهر، برای تهیهی لباس مناسب برای همسرانشان در راستای اجرای امریهی مربوط به کشف حجاب.

گزارش مستخدم دبستان دولتی طالخونجهی اصفهان، در مورد وضعیت حجاب در مدرسه و قصبهی مذکور

گزارش، در مورد وضعیت حجاب در گیلان بعد از اجرای مقررات کشف حجاب

بخشنامه به کلیهی وزارتخانهها در مورد پیشرفت نداشتن موضوع رفع حجاب در بعضی از شهرستانها و برخورد با غفلت مأموران دولت در این زمینه

اخطار فرماندار اصفهان به شهرداری سده، در بارهی پیشرفت نداشتن کشف حجاب در سده، و پاسخ شهردار به این اخطار و ذکر اقدامهای به عمل آمده در این حوزه و پافشاری مردم سده در حفظ حجاب.

دستور وزیر کشور، در مورد جلوگیری از تبلیغات واعظان مدافع حجاب

مهدی یاراحمدی خراسانی، 21 تیر 92
«فرنگیس حیدرپور»؛ نامش آشنا نیست! شیرزن کرد را هم که به پسوند اسمش اضافه
کنی شاید کمتر کسی بداند او زنی است که با یک تبر به جنگ با سربازان عراقی
در دوران دفاع مقدس رفته و اتفاقا پیروز هم شده است.

به گزارش
ایسنا، اغلب ایرانیان داستان تخیلی آن پسرک فداکار که انگشتش را به سوراخ
سد فرو برد بخاطر دارند و حتی بدون آوردن توصیف اضافهتری هم میدانند که
آن پسرک فداکار اروپاییها پتروس نام دارد؛اما بخاطر ندارند که در همین
گیلانغرب خودمان زن کُردیست که در ایام دفاع مقدس با یک تبر، یک نیروی
مزدور عراقی را به هلاکت رسانده و یکی دیگر را نیز به اسارت گرفته، شیرزنی
که رهبر معظم انقلاب نیز در سفرشان به گیلانغرب شجاعتس را ستودند.
«فرنگیس
حیدرپور»، در سال 1341 در یکی از روستاهای گیلانغرب در استان کرمانشاه
متولد شد و 18 ساله بود که در سال 59 دشمن بعثی در ادامه تجاوزش به خاک
ایران روستای محل سکونتش را هم با توپ و تانک نواخت تا بر اثر اصابت گلوله
توپ برادر، دایی، عمو، پسر دایی، دختر دایی، دختر عمو و دیگر اعضای
خانوادهاش به شهادت برسند.
پس از آن شیرزن ایرانی در حالی که
تنها یک تبر به همراه داشت به جنگ با سربازان دشمن بعثی رفت و یکی از آنان
را به هلاکت رساند و یکی دیگر را نیز به اسارت گرفت.
پس از پایان
جنگ تحمیلی گرچه تندیسی از «فرنگیس حیدرپور» به عنوان شیرزن ایرانی در
بوستان شیرین کرمانشاه تهیه و نصب شد اما امروزه با گذشت بیش از 20 سال از
اتمام جنگ اقدام درخور و شایستهای برای معرفی این زن ایرانی صورت نگرفته
تا همچنان باربی و پتروس و بتمن و اسپایدرمنهای تخیلی قهرمان کودکان ما
باشند.
به نقل از روزنامه جام جم؛ مهریههای عجیب و غریب بارها سوژه خبرها شده
است، از هزار کیلو بار مگس گرفته تا قلب و دست و پای آقای داماد ... اما
این بار مهریه عجیبی خبرساز شده است که نقلش مثل نمونههای قبلی اسباب خنده
را فراهم نمیکند، بلکه تاثیرگذار و آموزنده محسوب میشود.
ماجرا
از این قرار است که صفیه رضازاده، متولد ۱۳۶۱، دانشجوی دوره تخصصی قلب و
عروق دانشگاه تهران در نهایت سادگی با همسرش اسماعیل توکلی سی ویک ساله که
او نیز دانشجوی سال سوم تخصصی داخلی دانشگاه شهید بهشتی است با مهریه تکفل
پنج یتیم به مدت ۱۴ سال پیمان زناشویی بسته است.
مهریه عروس خانم نیز عندالمطالبه است که قرار شده در روز ایتام اکرام در ماه مبارک رمضان به اجرا گذاشته شود.
صفیه رضازاده در خصوص نوع مهریه و انگیزه اش در این خصوص به مهر گفته است:
همیشه دوست داشتم مهریه ام چیزی باشد که هم دنیای مرا بسازد و هم آخرتم را
آباد کند از این رو به نیت ۱۴ معصوم به مدت ۱۴ سال و به نیت پنج تن تکفل و
سرپرستی پنج یتیم را جزو مهریه ام قرار دادم.
او ادامه می دهد:
سکه هر تعداد هم که باشد حتی اگر بتوانی آن را به صورت کامل از داماد بگیری
فقط می تواند یک دلخوشی زودگذر برای این دنیا باشد، اما من دوست داشتم
مهریه ام ماندگار باشد و دنیا و آخرت مرا تامین کند.
او می گوید:
با تقبل سرپرستی این ایتام نه تنها مهریه ام را از همان ابتدا دریافت کرده
ام و همسرم شیرینی لذت پرداخت مهریه مرا می چشد برای هر دوی ما باقیات
صالحاتی ایجاد شده که باعث خیر هر دوی ماست و ما می توانیم بهشت دنیوی و
اخروی را در کنار هم بسازیم و مسیر کمال و سعادت را با یکدیگر طی کنیم.
اسماعیل توکلی نیز در خصوص چگونگی مهریه همسرش گفته است: در صحبت هایی که
با هم داشتیم مشخص شد که خط مشی ما بسیار شبیه هم است و از آنجایی که از
قبل دوست داشتم چنین کاری را انجام دهم این موضوع را به عنوان مهریه لحاظ
کردیم و در صورتی که وسع مالی ما بهتر شود تعداد را افزایش خواهیم داد.
یک طراح مد و لباس بریتانیایی سبک لباس پوشیدن میشل اوباما همسر رییس جمهوری آمریکا را وحشتناک دانست.می گفت:«باید افتخار کنی که در فضای غیر دینی طاغوت،حجابت را رعایت می کنی!»
یک کارتن کتاب مسئله حجاب استاد مطهری را خرید و گذاشت خانه.
گفت:«حالا باید روی دوستانت هم کار کنی.»
کتاب ها را یواشکی به بعضی از دوستانم دادم تا بخوانند.
هشت نفر از هم کلاسی هایم تصمیم گرفتند که حجابشان را درست کنند!
یکیشان دختر رئیس کلانتری بود.
مدیر فهمید، صدایم زد و گفت: «اگر دختر ِدرس خوانی نبودی، همین الان از مدرسه بیرونت می کردم.»
*شمسی کلانتری،خواهر ِ شهید کلانتری.