چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند  

چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند      روز ملی حجاب و عفاف شورای فرهنگ عمومی كشور وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالروز قيام مردم مشهد را عليه كشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نام‌‌ گذاری كرده است. قيام مردم مشهد و واقعه‌ مسجد گوهرشاد در مقابله با كشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منكری است كه هنوز متأسفانه آثار شومش در كشور ريشه ‌كن نشده است. حمله‌ قزاق‌ های رضاخانی به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پيشينه‌ درخشان مردم خطه‌ خورشيد، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب می شود.1      قیام مردم مشهد در مسجد گوهرشاد       روز 21 تیر 1314 قیام مردم مشهد در اعتراض به سیاست‌ های ضداسلامی رضاخان در صحن مسجد گوهرشاد سركوب شد. این قیام زمانی شكل گرفت كه رضاخان دین‌ ستیزی را به اوج خود رسانده و درصدد بود تا سنت‌ های مذهبی و قوانین اسلامی را محو و نابود كند و فرهنگ غربی را به جای آن بنشاند.         رضاخان در پیگیری این سیاست دستور داده بود تا حجاب از سر زنان مسلمان برگیرند، مردان كلاه غربی به سر كنند، روحانیون لباس روحانیت را از تن بیرون كنند و ... در واكنش به این سیاست، روحانیون و مردم مسلمان در هر نقطه‌ ای به مخالفت برخاستند ولی در این ماجرا مشهد پیشقدم‌ شد و قیام شكوهمندی در دل تاریخ به ثبت رسید.         علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حركت رضاخان مقابله كنند و او را از این كار بازدارند. در یكی از این جلسات پیشنهاد شد آیت الله حاج آقا حسین قمی به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاكره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش باز دارد. وقتی آیت الله قمی به تهران آمد، بلافاصله از سوی حكومت دستگیر و ممنوع‌ الملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس‌، به آگاه كردن مردم پرداختند. مسجد گوهرشاد از جمله مكان‌ های تجمع مردم بود. اجتماعات مردم در این مسجد هر روز بیشتر می‌ شد و شهر حالت عادی خود را از دست می‌ داد و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین می‌ پرداختند.        همزمان با بازداشت حاج آقا حسین قمی‌، در مشهد نیز به دستور حكومت‌، روحانیونی همچون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ نیشابوری دستگیر شدند. صبح روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را كشتند و زخمی كردند، ولی مردم مقاومت كرده و سربازان نیز بنا به دستوری كه به آنها رسیده‌، مراجعت كردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد با بیل و داس و ... به سوی مسجد حركت كردند. فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع كردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات كامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودكار و حتی توپها را به منظور سركوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به كشتار آنان پرداختند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند. كشتار مردم در این مسجد به اندازه‌ ای بود كه به نقل از شاهدان عینی چند كامیون جنازه از صحنه كشتار خارج كردند. یك روز پس از این فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد كثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند.        رضاخان با کودتایی که به رهبری انگلیس انجام شد به قدرت رسید. در زمان او براي آماده ساختن زمينه‌ كشف حجاب، مجلس، در ششم دي‌‌ ماه 1307 قانون متحدالشكل نمودن البسه را تصويب كرد كه بر اساس آن، پوشيدن كت و شلوار و كراوات و كلاه فرنگي، برای مردان الزامي شد. تلاش‌های رضا‌خان، باعث شد تا عده‌ ای از زنان غرب‌ زده، به‌ ويژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بی حجاب يا بدحجاب، در مجامع و معابر  عمومی ظاهر شوند و مردم نيز تحت تأثير اختناق و ظلم رضاخانی، حساسيت لازم را از خود نشان ندادند.         در سال 1313 رضا‌خان عازم تركيه شد و با مشاهد‌ه تغييراتی كه رژيم لائيك تركيه به رهبری مصطفی كمال‌ آتاتورك در جهت غربی كردن جامعه‌ مسلمان تركيه اجرا كرده بود، تحت تأثير قرار گرفت و شديدتر از گذشته، در راستای اسلام‌ زدائی و به‌ ويژه حجاب‌ زدائی گام برداشت.      در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند كه بدون حجاب به تحصيل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در اين جهت، واكنش و مخالفت‌ های مردمي را به رهبری روحانيت باعث شد كه از مهمترين آن‌ها، مي‌توان به سركوب قيام مسجد گوهرشاد و كشتار مردم مظلوم اشاره كرد. بی عفتی رسمی و قانونی اعلام شد     حدود شش ماه پس از فاجعه‌ مسجد گوهرشاد، رضا‌خان با بی اعتنائی به علما و مردم، در روز 17م دي 1314 در جشن فارغ التحصيلی دانش سرای مقدماتی دختران در تهران، مقررات كشف حجاب زنان را به طور آشكار و رسمی اعلام كرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش -كه بدون حجاب بودند- در اين جشن كه به ابتكار علی اصغر حكمت، وزير معارف و فراماسونر معروف تشكيل گرديد، شركت و سخنرانی كرد و دوره‌ ای سياه برای زنان ايران در تاريخ آغاز گرديد. پاورقی مطالب فوق از دو منبع زیر انتخاب شده است: 1. http://www.nlai.ir/tabid/2598/mid/5853/ctl/asnad/Default.aspx?Subjectmid=5850&SubjectID=5896. 2. http://www.irdc.ir/fa/calendar/582/default.aspx.
  تاریخ: ۱۳۹۴/۰۴/۲۱ منبع : پژوهشكده عفاف

وقتی بی‌حجابی‌ مدرن می شود/کاریکاتور

 وقتی بی‌حجابی‌ مدرن می شود/کاریکاتور حالا یک کم مو پیدا باشه و روسری شل باشه که دیگه ایراد نداره، خدا می‌بخشه، قدیم‌ بود که می‌گفتند باید با حجاب باشی، این حرفا دیگه مُرد الان دیگه همه اینطوری می‌پسندند» این‌ها نمونه‌ای از توجیهات شنیدنی بعضی از دختران بدحجاب است
 به نقل از شاخه طوبی، «ای بابا، مثل اینکه خیابونارو ندیدی، این ‌همه بدتیپ هست، شما فقط نگاهتون به ما خورده تازه ما که حجابمون خیلی هم بد نیست. اصلا کی به ما نگاه می‌کنه» .... «الان همه همینطورند، اصلا اگه اینطور نباشه مسخره می‌کنن، ما هم می‌خواهیم مثل بقیه باشیم. حالا یک کم مو پیدا باشه و روسری شل باشه که دیگه ایراد نداره، خدا می‌بخشه، قدیم‌ بود که می‌گفتند باید با حجاب باشی، این حرفا دیگه مُرد الان دیگه همه اینطوری می‌پسندند» این‌ها نمونه‌ای از توجیهات شنیدنی بعضی از دختران بدحجاب است.
در همین خصوص "زهرا لواف" یکی از کاریکاتوریست های جوان سمنانی بی‌حجابی‌ مدرن  را به تصویر کشید.

لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند     . پیامبر اکرم(ص

نگاهی اجمالی به حجاب در تاریخ ایران

پارسیان قبل از اسلام :

پارسیان در روزگار باستان،خوش لباس بودند و شبیه مادها جامعه می پوشیدند.آنان جز دو دست،باز گذاشتن هر یک از قسمت های بدن را خلاف ادب می شمردند. ایشان شلوار و پیراهن کتابی و دو لباس رو داشتند. اختلاف لباس زنان با مردان در این بود که پیراهنشان شکاف داشت. پیراهن زنان،تزئینات بسیار داشت و به رنگ های زنده ای بود.  برای پوشاندن سر،از یک سر بند استفاده میکردند که در زیر چانه به وسیله ی دو بست محکم میشد.               روی این سر بند،نیز یک روسری بزرگ به نام "مکنو" میپوشیدند.پوشاندن موی سر طبق آئین باستنی معمول بود و    اکنون نیز میان زنان زرتشتی متداول است.

حکومت ساسانیان :

در اواخر سلسله ی ساسانیان به علت عیاشی و هرزگی خانواده ی سلطنتی،آلودگی موبدان و زوال دین زرتشتی،پوشش زنان تنها برای پوشیدگی نبود،بلکه نوعی مخفی کردن آنان از طمع شاهزادگان  و مردان قدرتمند،محسوب می شد.

پارسیان بعد از اسلام:

پس از ورود اسلام به ایران،پوشش زنان ایرانی به لباس های عربی شاهت یپدا کرد،ولی پوشاک روستائیان تغییری نیافت.

قرن سوم هجری :

از حدود قرن سوم هجری به بعد که اسلام در میان اقوام مختلف وارد گردید،زنان کارگر و دهقان و کنیزان  تازه مسلمان،چون حجاب را مانع فعالیت روزانه خود میدانستند،آن را به طور کامل رعایت نمی کردند و پوشش،   بیشتر میان طبقات ممتاز رواج داشت.

دوران صفویه:

 از دوران صفویه به بعد،مدارک زیادی در مورد پوشاک ایرانیان موجوداست.  در این دوره،زنان ایرانی لباس های فاخر می پوشیدند که تفاوت کمی با لباس مردان داشت و هنگام بیرون آمدن، چادری سفید می  پوشیدند که سر تا پای آن ها را غیر از چشم ها،مستور می نمودند.      این چادر میان فقر و غنی یکسان بود. ظاهراً  زنان کشاورز در ایران و عراق چهره ی خود را نمی پوشاندند.

دوران زندیه و قاجار:

در دوران زندیه و قاجار،چادر حجاب رسمی محسوب می شد؛ چادر هایی به رنگ بنفش و سیاه. صورت را نیز با روبندی از چلوار کلفت میپوشاندند. فقط زنان چادرنشین و روستایی چهره ی خود را باز می گذاشتند.               « نقاب »نیز یکی ازپوشش های چهره بود و از مو ساخته می شد. پوشش دیگر چهره «پیچه » بود که پارچه ای  نیمه شفاف بود و چشمان را کم و بیش می پوشاند. زنان هنگام خارج شدن از خانه، چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد به پامی کردند.

دوران ناصر الدین شاه:

از دوران ناصرالدین شاه و در پی سفر های او به فرهنگ، تغییراتی در لباس زنان پدید آمد و شلیته (دامن کوتاه) متداول شد. از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تا وقوع مشروطه، تغییر محسوسی ایجاد نشد.

پوشش بعد از ورود مشروطه:

بعد از مشروطه و ایجاد تحولات سیاسی و اجتماعی و ورود لباس های متنوع غربی و خیاطان و طراحان اروپایی مخصوصاً فرانسوی به تهران، کم کم سبک لباس ها تغییر کرد.                                                            با تغییر جو سیاسی و اجتماعی، موضوع ورود زن ها به اجتماع و رفع حجاب از آن ها نیز مطرح گردید. عده ای، رشد و پیشرفت زنان را مترادف با بی حجابی می دانستند و در مقابل آن ها،برخی از روشنفکران و شعرایی مانند  اشرف الدین گیلانی(نسیم شمال) این مسأله را عامل خطرناکی برای جامعه می دیدند.

 

منبع:کتاب درسنامه حجاب محسن دهقانی .ص ۲۸-۳۱

همسر محجبه معمار کشف حجاب (عکس)

گرچه کمال آتاتورک در تاریخ به کشف حجاب و ترویج پوشش اروپایی شناخته می‌شود اما همسر خود او چندان پایبند به سیاست های وی نبود و با حجاب در انظار ظاهر می‌شد.

عکس زیر یکی از اسنادی است که آتاتورک را در کنار همسر محجبه‌اش نشان می‌دهد. این عکس مربوط به سال ۱۹۳۲ یعنی ۶ سال قبل از مرگ آتاتورک است.

حجاب خانم بازیگر

حجاب خانم بازیگر
حجاب زنان بازیگر موضوع تکراری است. بدحجابی برخی شان بیشتر از هر چیز بوی هتک هویت ایرانی اسلامی را می دهد. ماجرا فراتر از یک مساله شخصی است. خدا نکند که برخی شان به جشنواره های بین المللی راه یابند. تنها چیزی که مشاهده نمی شود جلوه ای از پوشش و لباس یک ایرانی متمدن و با فرهنگ است. فرهنگی ناب که ریشه در ایران با هویت و اسلام عزیز دارد. تا آنجا که صدای برخی از دوستان و همکاران شان و دیگر اهالی هنر را هم در آورده است.

جشنواره فیلم هم همیشه برای این دست افراد فرصتی بوده است تا آن را تبدیل به سالن مد و زنده کردن خاطرات میهمانی های شبانه شان کنند. تا آنجا که رسانه ملی مجبور می شود دوربین خود را هنگامی که بازیگر زن روی سن می رود روی در و دیوار ببرد.

اما در همین میان شب گذشته لباس یک بازیگر زن توجه همه را به خود جلب کرد. بازیگری که در این دوره از جشنواره اسمش مدام بر سر زبان ها بود و به دلیل بازی زیبا و هنرمندانه و خالصانه اش از سوی مردم و داوران و متخصصین مورد تقدیر ویژه قرار گرفت. خانم مریلا زارعی فارغ از هنر تحسین برانگیزش با لباسی فاخر، زیبا و پوشیده روی سن رفت که همین نیز از چشم مردم و رسانه ها دور نماند. از هر حیث مریلا زارعی توانست جشنواره را تحت الشعاع خودش قرار دهد.

حجاب زن ایرانی 5 هزار ساله شد

حجاب زن ایرانی 5 هزار ساله شد

زابل - ایرنا - مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان گفت: البسه کشف شده از پوشش مردان و زنان شهر سوخته نشان دهنده جایگاه ویژه حجاب زن ایرانی در پنج هزار سال قبل است.


ملک محمد سنجرانی روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی با اشاره به جایگاه حجاب در میان زنان ایران عصر باستان افزود: پوشش زنان کشف شده از شهر باستانی سوخته به روز و نسبتا کامل بوده به طوری که این پوشش در عصر حاضر و در جامعه اسلامی کنونی نیز قابل استفاده است.

وی اظهار داشت: تاکنون هشت دست از لباس های بانوان شهر سوخته بازسازی و به نمایش گذاشته شده که رنگ این لباسها نیز برگرفته از رنگهای کرم و قهوه ای مورد استفاده در آن زمان است که نشان می دهد مردم این شهر باستانی برای برجسته کردن پارچه از گره های تار و پود استفاده می کردند.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان بیان کرد: بسیاری از باستان شناسان اظهار نظر کرده اند که پوشش مردم شهر سوخته در پنج هزار سال پیش نسبتا کامل بوده است این در حالیست که از 100 درصد محدوده شهر سوخته تاکنون تنها چهار درصد کاوش شده و 96 درصد دیگر باقی مانده که این خود نشانگر پنهان ماندن بسیاری از زوایای زندگی و فعالیت مردمان آن دوران است.

سنجرانی گفت: در محدوده صنعتی شهر سوخته فعالیتهای مهم تراش سنگ انجام می شده بطوریکه سنگ لاجورد را به شکل های مختلف در آورده و به سایر نقاط صادر می کردند اما هنوز دستگاههای تراش سنگ کشف نشده است.

وی افزود: بر اساس برآورد کارشناسان و باستانشناسان کشف زوایا و آثار و بقایای کامل شهر سوخته به حدود 400 تا 500 سال زمان نیاز دارد.

در همین ارتباط ˈطاهره شهرکیˈ پژوهشگر مردم شناس سیستان نیز به ایرنا گفت: دستگاههای بافت پارچه در شهر سوخته زابل از جنس چوپ و فلز بوده و نمونه ای از قلاب های بافتنی نیز در این شهر باستانی کشف شده است.

وی افزود: در شهر سوخته زابل با توجه به نمونه های به دست آمده معمولا پارچه های ظریف مختص بانوان و پارچه های ضخیم مختص مردان بوده است.

پژوهشگر مردم شناس سیستان گفت: شهرسوخته برای بسیاری از باستان شناسان مهم و شرایط ویژه ای دارد که این شرایط باعث شده اشیا و آثار 5 هزار ساله به صورت تقریبا سالم کشف شود.

وی افزود: وجود املاح و نمک در خاک و یک لایه جوش طبیعی بر روی قبرستان این شهر باعث شده بقایای آثار در طول هزاران سال شرایط مناسب و اطلاعات خوبی به باستان شناسان منتقل کند.

شهرکی اظهار داشت: پارچه های مکشوفه شهرسوخته که تنوع زیادی داشته یکی از مهم ترین آثار منقول کشف شده در این پایگاه است بطوریکه پارچه های سالم بدست آمده مدل و رنگ لباس ها را مشخص کرده است.

وی با بیان اینکه مدل های بازسازی شده اصولا بر چند دلیل استوار هستند، بیان کرد: بقایای لباس ها و آثار پارچه های شهر سوخته اطلاعات خوبی در مورد برش، طرح، رنگ و تزیینات پارچه ها از جمله ریشه ها، برجستگی ها و گلمنگل های موجود در پارچه های آن زمان مردمان شهرسوخته ارائه کرده است.

وی ادامه داد: بقایای پیکرک ها و مجسمه های زنان شهرسوخته از جمله پیکرک سنگی زن ساری پوش، پیکرک مسرقی زن شهرسوخته و همچنین پیکرک گِلی که بر روی آن نگین هایی از گِل و همچنین کمربند به کار رفته، کمک بزرگی برای بازسازی لباس های آن دوران بود.

وی، با اشاره به مطالب منتشره در کتاب ˈپوشش در شهرسوختهˈ به نویسندگی دکتر سید منصور سیدسجادی سرپرست گروه باستان شناسی و حفاری های شهر سوخته، اطلاعات این مجموعه را نیز کمک خوبی در بازسازی البسه زنان باستان ایران عنوان کرد.

شهرکی با بیان اینکه گروه باستان شناسی شهرسوخته یکی از معتبر ترین هیات های باستان شناسی ما قبل تاریخ دنیا محسوب می شود، اظهار داشت: از آنجایی که از دیگر پایگاه های ما قبل تاریخ در ایران اطلاعات خاصی درخصوص پوشش زنان و مردان آن تمدن ها به دست نیامده این کتاب و این دست بافته ها یکی از ارزشمندترین آثاری هستند که اطلاعات جامعی به پژوهشگران ارائه می دهد.

وی ادامه داد: بقایای لباس ها، پیکرک ها و مجسمه ها و شرایط آب و هوایی منطقه، ارتباط با نوع فرهنگ پوشش و تزیینات از جمله عوامل کمک کننده در بازسازی این البسه هستند.

وی با اشاره به جایگاه حجاب قبل از اسلام در ایران گفت: فطرت انسان گرایش به پاکی، نجابت و حفظ حریم شخصی دارد و مردم ایران از هزاران سال پیش تاکنون در رعایت این فطرت پیشگام بوده اند و دین اسلام نیز بر این مهم تاکید فراوان کرده است.

وی با تصریح بر اینکه مروجان بی حجابی حتی در کشورهای غربی اندک هستند، اظهار داشت: در بیشتر فرهنگ ها و تمدن ها، انسانها تمایل به پوشش مناسب و شایسته دارند.

به گزارش ایرنا شهر سوخته با پنج هزار سال قدمت در شمال سیستان و بلوچستان در کنار محور ارتباطی زاهدان - زابل واقع شده و تاکنون آثار بسیار مهم و گرانقدری همچون نخستین چشم مصنوعی، نخستین جراحی مغز، بقایای شهرسازی، لوله های فاضلاب، پارچه های دوخته شده، سفالها، مهرها، نگین ها و سنگهای تراشیده شده و صدها اثر دیگر از این محوطه باستانی کشف شده است که نشان دهنده اوج تمدن، فرهنگ و پیشرفت صنعتی ایران باستان است.

پاسخ ظریف به اصرار وزیر خارجه ایتالیا برای ورود بدون حجاب به ایران


«اما بنینو» وزیر امور خارجه ایتالیا در سفر اخیرش به تهران به شدت اصرار داشت تا بدون حجاب وارد کشور شود که این موضوع با واکنش مقامات کشورمان مواجه شد.

 سایت جهان نوشت: طبق پروتکلی که از پیش میان ایران و سایر کشورهای جهان به توافق رسیده است، کلیه بانوان دیپلمات سایر کشورها موظفند با حجاب روسری و پوشیدگی متعارف در ایران وارد کشور شوند.

اما هنگام نشستن هواپیمای حامل وزیر امور خارجه ایتالیا، وقتی مدیر تشریفات وزارت امور خارجه با سه روسری رنگین برای استقبال از وی وارد هواپیما می‌شود، او قبول نمی‌کند و می‌گوید که فقط بدون حجاب حاضر است وارد ایران شود.

وقتی گفته می‌شود که طبق پروتکل باید عمل شود، وی پاسخ می دهد که چطور مقامات ایرانی در ضیافت‌های ما به خاطر سرو مشروب حاضر نمی‌شوند، من هم حاضر نیستم تن به این محدودیت بدهم.

اصرار‌ها راه به جایی نمی‌برد و بالاخره مدیرکل تشریفات با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان تلفنی تماس می‌گیرد و کسب تکلیف می‌کند و خواستار مکالمه وی با وزیر امور خارجه ایتالیا می‌شود.

ظریف ضمن اینکه حاضر به مکالمه تلفنی نشده است می‌گوید: بگویید اگر نخواهید حجاب داشته باشید، نمی‌توانیم در تهران از شما پذیرایی کنیم و همه قرارهای شما لغو می‌شود.

وی با ناراحتی در داخل هواپیما ابتدا با ایتالیا تماس تلفنی برقرار می‌کند و بعد با عصبانیت و پس از کشیدن چند سیگار، با اکراه روسری را به سر کرده و از پلکان هواپیما پایین می آید.

حجاب عضو شورا در دیدار با رهبری+عكس


 فاطمه دانشور، عضو اصلاح‌طلب شورای‌شهر تهران در دیدار ديروز اعضاي شورا و شهرداري با رهبر انقلاب، با حجابي متفاوت (با مانتو و روسري رنگي) حضور داشت. عكس از سايت انصاف نيوز برداشت شده است.

خواهر من، آزادانه هرجا که می‌خواهی برو، من جریمه‌اش را میدهم.


ا مقایسه کار خیر میلیونر ایرانی و میلیونر مسلمان فرانسوی!+ عکس ا

در همان روزهایی که یک خیر ایرانی یک میلیون دلار برای جریمه فسخ قرارداد خلعتبری اهدا کرد، یک خیر فرانسوی هم یک چک یک میلیون یورویی کشید.

به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از نامه، چند روز پیش مصاحبه‌ای تلویزیونی از یک خیر فرانسوی منتشر شد که بد نیست با کار خیر او آشنا شویم و مقایسه‌ای داشته باشیم بین عمل خیر دو مسلمان؛ یکی ایرانی و دیگری فرانسوی.

این مسلمان فرانسوی میلیونر به تازگی مصاحبه‌ای با یکی از شبکه‌های فرانسوی داشته است. کار خیر این میلیونر فرانسوی مربوط می‌شود به قانونی که فرانسه برای مقابله با زنان محجبه وضع کرده که طی آن هرکس با حجاب از خانه بیرون بیاید باید جریمه بپردازد.

وی در این مصاحبه تلویزیونی یک برگ چک را نشان داده و گفته است: من یک میلیون یورو کنار گذاشته‌ام تا وقتی زنان مسلمان خواستند با حجاب از منزل بیرون بیایند راحت باشند، چون جریمه‌شان را من میدهم.

میلیونر فرانسوی خطاب به زنان مسلمان فرانسوی گفت: خواهر من، آزادانه هرجا که می‌خواهی برو، من جریمه‌اش را میدهم.

این دو میلیونر هر دو مسلمانند و تفاوتی در دین ندارند، تنها تفاوتشان این است که یکی در نظام اسلامی نفس می‌کشد و دیگری در بلاد کفر!

تاریخچه لباس ملی در ایران


تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند. فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند


 

لباس قدیم

 

بر اساس آنچه که در دانش نامه ایرانیکا نوشته شده ، پوشاک ایرانی ها طی سال های اولیه سلسله پهلوی، شبیه پوشاک دوره قاجار بود که اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و نیز طبقات اجتماعی را منعکس می کرد. در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاش های زیادی برای تغییر پوشش از سوی حکومت صورت گرفت. مخصوصا پس از انقلاب مشروطه که بسیاری از مردان به خارج سفر کرده بودند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را پذیرا شدند. در 29 بهمن 1301 مجلس لایحه ای را تصویب کرد که همه کارکنان خدمات شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس را ملزم به پوشیدن پوشاک دوخت ایران در طول ساعات کار می کرد. این دستورالعمل در اول میزان 1302 بنا بر حکم وزیر جنگ، سردار سپه شامل پرسنل نظامی نیز شد.

در 4 مهر 1307کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی به طور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند. تن پوش های بیرونی سنتی مانند شال ها، قباها، سرداری ها و لباده ها، با کت جایگزین شد. شلوارهایی که به طور سنتی از پارچه سیاه جناغی یا مشابه آن دوخته می شد با شلوار و کمربند غربی جایگزین شدند.

این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند

تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند. فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند.

لباس قدیم

 

در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند. توجیه او این بود که لبه پهن کلاه، کارگرانی را که در هوای آزاد کار می کردند از آفتاب سوختگی حفظ می کند. در 16 تیر 1334 حکم کابینه، به سر گذاشتن این کلاه را برای تمام مردان اجباری ساخت و به این ترتیب جای کلاه پهلوی را گرفت. این دستور که به شدت اعمال می شد مقاومت های زیادی را خصوصاً در استان ها برانگیخت.

در یک واقعه مشهور، گروهی از مسلمانان به رهبری روحانی صریح اللهجه ای به نام شیخ تقی بهلول در مسجد گوهر شاد مشهد بست نشستند که در آنجا مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و تعدادی از مردم کشته شدند. پیش از واقعه گوهر شاد، پهلوی اول شخصاً برای تغییر لباس زنان الزام و اجباری اعلام نکرده بود.

در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند

بعضی اعضای دربار که در خارج تحصیل کرده بودند با منسوخ کردن کامل حجاب موافق بوده و بر حضور زنان در فعالیت های اجتماعی تاکید داشتند. یکی از حامیان چنین دیدگاهی، وزیر وقت دربار، عبدالحسین تیمورتاش بود که در جلسه کابینه در سال 1312 واردات کلاه زنانه از خارج را قانونی کرد. سرانجام در سال 1314 پهلوی اول، دستور به کشف حجاب داد. وی نخستین حکمران منطقه بود که چنین کاری را انجام می داد. آتاترک حجاب را ممنوع نکرده بود.

لباس قدیم

 

این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند. از طرفی فشار پلیس اجتناب ناپذیر بود. آنها زنان را کتک می زدند، چادرها و روسری هایشان را کشیده و پاره می کردند و حتی خانه هایشان را به زور می گشتند. هر چند رفته رفته مقاومت مردم بر زور حکومت فایق آمد، اما سه تا چهار سال آخر سلطنت پهلوی اول، زن ها با لباس های بلند ساده، جوراب های کلفت و کلاه های حصیری لبه پهن، در اجتماع ظاهر می شدند. در برخی روستاها و شهرهای کوچک، زنان دیگر خانه هایشان را ترک نکردند، تا آنکه رضا خان در شهریور 1320 مجبور به کناره گیری شد. در دوران پهلوی دوم نیز بی حجابی و تقلید از مدهای غربی میان گروهی از مردم ایران رواج داشت. تا آنکه در سال 1357 و با پیروزی انقلاب اسلامی، بی حجابی برای زنان ممنوع و پوشیدن لباس های ساده تر از آنچه مد غرب بود برای مردان به عنوان ارزش شناخته شد.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

زنان چادری و وظیفه ای به نام خودنمایی

حکایت مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را نه در هنگامه راهپیمایی 22 بهمن می توان سنجید و نه در کوچه ها و محله های سنتی شهر.
 «کافی بود محو تماشای ویترین یک مغازه شوی و دستان کوچکت از دستان مادر رها شود، آن وقت برایت شروع سردرگمی بود، اندکی جلو می رفتی و مادر را می دیدی و صدایش می کردی، رویش را که بر می گرداند و قامتِ کوچکت را که با نگاهی آمیخته به تعجب می نگریست، آن موقع تو می ماندی و سکوت ناشی از یک شرمندگی کودکانه…» این حکایت زمانی است که می توانستی در پیاده روهای شهر قدم بزنی و آسوده خاطر فقط مغازه ها را بنگری بی آن که نگران از فرو رفتن تیرهای شیطانی به چشمان خود باشی، آری شاید بتوان گفت این روزها تنها سود پوشش های رنگارنگ و چسبان و کوتاه زنان سرزمین ما این است که کودکان کمتر مادران خود را اشتباه می گیرند. 
 
حکایت مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را نه در هنگامه راهپیمایی بیست و دو بهمن می توان سنجید و نه در صحن و سرای امام رئوف و نه در کوچه ها و محله های سنتی شهر. مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را آن زمان در می یابی که به سینما می روی، به تئاتر، به مراکز بزرگ خرید، به جشنواره های هنری، به پیاده روهای خیابان های بالای شهر، به کوه و پارک های جنگلی و نشانی از زنان چادری نمی یابی، تو گویی که تمام زنان شهر چادر را به کناری نهاده اند، این چنین است که "باربارا اسلاوین” خبرنگاری که نام او را در جمع همکاران روزنامه های واشنگتن پست، نیویورک تایمز و اندیشکده علوم و امنیت بین الملل ( ISIS )  وابسته به اسرائیل می توان یافت در آخرین سفر خود به تهران از وضعیت امروزِ حجاب زنان ایرانی نسبت به گذشته ها ابراز رضایت می کند و در گزارشِ آخرین سفر خود به ایران در پایگاه تحلیلی المانیتور اینطور می نویسد که "این روزها در تهران دیگر زنان زیر پنجاه سال چادری کم‌تر به چشم می‌خورند”. 
 
اما به راستی آیا واقعیت همین است که مشاهده می شود؟ آیا نسبت زنان چادری به دیگر خانم ها که البته آنان نیز در صورت رعایت حجاب اسلامی محترم و قابل تکریم هستند، این قدر کم و ناچیز شده است یا این که برخی از زنان چادری ترجیح می دهند فضای اجتماعی را به خصوص در فعالیت های فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی دربست تقدیم دیگران کنند و سپس خود نیز به جمع کسانی بپیوندند که از وضعیت بد حجاب در این اماکن گلایه مند هستند؟ 
 

حضور انبوه زنان چادری در اکران یک فیلم سینمایی 
 
ممکن است استدلال شود که اجتناب حضور خانم های چادری در برخی فضاها به واسطه نامناسب بودن آن فضاهاست، اتفاقا همین عدم حضور این دسته از خانم ها یکی از دلایلی است که آن فضاها را نامناسب و جولانگاه بدحجابی کرده است. اگر برخی فضاها نامناسب است چه کسانی باید آن را درست کنند؟ آیا جز این است که همین زنان محجبه باید با حضور فعال و با نشاط و با جاذبه ی ناشی از رفتار رحمانی خویش ورق را برگردانند؟ آیا با در خانه نشستن اوضاع عوض می شود؟ 


 
سمیه حیدری و نمایشی از حضور چادر مشکی در ورزش بانوان 
 
روی این سخن البته با معدود افرادی نیست که چادر را از روی عادت و اکراه بر سر نگه داشته اند و هر جا مجالی بیابند خود را از آن آسوده می کنند و یا با رفتار سبک و دور از متانت یک زن محجبه شأن چادر را مخدوش می کنند، بلکه با آنانی است که با عشق و بر اساس یک باور درونی حجاب برتر را انتخاب کرده و خود نیز از وضعیت امروز حجاب در کشور ناراحت هستند و نسبت به بهبود آن احساس وظیفه می کنند. 
 
در عرصه اجتماعی تکلیف بزرگی بر دوش زنانی است که چادر را با معرفت برگزیده اند و آن این است که با خودنمایی خویش در عرصه های اجتماعی مانع از شکل گیری انگاره ی ذهنی در اقلیت بودن زنان چادری در محیط های فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی شوند. این خودنمایی آن خودنمایی توأم با خودآرایی نیست که قطعا نکوهیده و مذموم است بالاخص برای زنان چادری، بلکه در واقع بالا نگاه داشتن عَلَم چادر مشکی در جامعه اسلامی و اثبات گزاره توانمندی زنان محجبه در عرصه های اجتماعی است. اتفاقی که تا کنون به دلایل متعددی تقریبا شکل نگرفته است و برخی فضاها را فقط زنان بدحجاب پر کرده اند و شاید هم این گونه بگوییم که برخی فضاها فقط زنان بدحجاب را جذب کرده اند تا جایی که اگر در مواردی نادر زنان چادری نیز مجال ورود یافته اند به دلیل سنگین بودن محیط ترجیح داده اند چادر خود را به کناری نهند و همرنگ جماعت شوند، دنیای سینما و بازیگری از آن دست فضاهایی است که تا کنون در بست دور از دسترس زنان محجبه باقی مانده است. 

 


نفیسه روشن از معدود خانم های چادری بازیگر که او هم پس از مدتی چادر خود را کنار گذاشت 
 
اما به راستی چه باید کرد؟ آیا جز این است که وظیفه اصلی در باب نهادینه کردن فرهنگ حجاب بر دوش خود خانم های محجبه است؟ آیا جز این است که تا کنون فریادها و مرثیه خوانی ها از اوضاع غیرقابل قبول حجاب در عمل تاثیری نداشته است؟ به نظر می رسد این روزها که لشگر بی حجابان و ساپورت پوشان خیابان های شهر را به تسخیر درآورده اند، زنان محجبه بیش از گذشته وظیفه دارند با رفتار آمیخته با محبت و تدبیر در محیط های اجتماعی بالاخص فضاهای فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی فعالیت کنند و توانمندی های خود را ارائه کنند، این فعالیت حتی اگر به صرفِ حضور و در سکوت کامل نیز باشد ارزشمند است، آن چنان که امام صادق (ع) در روایتی می فرمایند: با سکوت مردم را به سوی ما دعوت کنید.

4 نسل چادری ها؛چادری های فشن


4 نسل چادری ها؛ چادری های فشن

نسل اول چادری ها: روزگاری چادر نماد یک جریان اعتقادی بود. چادر نه یک نوع لباس بلکه خروجی یک فرهنگ و ارزش اخلاقی و دینی تلقی می شد. ارزش چادر نه به رنگ و شکل بلکه به فرهنگ غنی متصل به آن بود. چادر پوشیدن یا نپوشیدن مساله نبود. حجاب کامل داشتن مسله بود.

نسل دوم چادری ها: مدتی بعد چادر حجابی رسمی و متصل به حاکمیت شد. از این دوره به بعد بود که نماد طبقاتی - سیاسی چادر به نماد ارزشی آن چربید. پیروی نسل ها در پوشش چادر، طبقاتی سازی این پوشش را بیشتر کرد. تا اینکه به صدها دلیل گسست اجتماعی و گسست های نسلی شکل گرفت و بچه ها از مادران خود تبعیت نکردند و کم کم چادر خاصیت طبقاتی خود را از دست داد.
تفاوت نسل دوم چادری ها با نسل اول در نحوه چادر سر کردن و رو گرفتن بود.

نسل سوم چادری ها: نسل سوم چادری ها برای دخترانی است که به صداها دلیل نخواستند یا نتوانستند به رسم و سنت مادران خود پشت کنند. اما از سوی دیگر نیز نخواستند از رقابت با مدینگ جا بمانند. این نسل چادر را دستخوش تطور و تحول کرد. چادری های فشن محصول این نسل است.
حاکمیت نیز برای اینکه چادر را همچنان به عنوان حجاب رسمی داشته باشد با این نسل همراهی کرد. انواع و اقسام چادر طراحی شد. چادر برای این نسل یک نوع پوشش بود مثل مانتو و پوشش های دیگر.
تفاوت این نسل از چادری ها با نسل دوم در شکل و رنگ چادر است.

نسل چهارم چادری ها: مدینگ سازی چادر باعث می شود چادر مثل هر مدی تاریخ مصرف پیدا کند. از سوی دیگر گسست های اجتماعی و شکاف نسلی باعث میشود کارکرد طبقاتی چادر از بین برود.
در این میان کسانی که بمانند نسل چهارم هستند. کسانی که نه به دلیل خاصیت حاکمیتی چادر ونه مدینگ بودن و طراحی آن بلکه به دلیل صبغه ارزشی آن و محتوای عمیق فرهنگی آن چادری ماندند. این نسل چادری ها فرا مد و فرا طبقاتی و فرا سیاسی هستند.
از این نسل کارها برآید.
 
 

شوهر زن بدحجاب عضو اسبق مجلس خبرگان را مورد ضرب و شتم قرار داد

همسر وی با این استاد اخلاق درگیر می شود و پس از درخواست آیت الله توکل از وی برای پایان غائله، وی اظهار داشته: «دل خوشی از شما ندارم، شما به چه حقی به خانم من بابت حجابش تذکر دادید و ...» آیت الله توکل در پاسخ گفت: « امر به معروف وظیفه من می باشد، حتی اگر به قیمت جانم تمام شود » که در این حین این فرد اقدام به ضرب و شتم ایشان نمود.
آیت‌الله توکل، استاد اخلاق حوزه علمیه بابل و نماینده یکی از ادوار گذشته مجلس خبرگان رهبری به دلیل امر به معروف یک زن بدحجاب مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

به گزارش فارس، سایت بلاغ نوشت: آیت الله توکل استاد اخلاق حوزه علمیه بابل و نماینده یکی از ادوار گذشته مجلس خبرگان رهبری به دلیل امر به معروف یک زن بدحجاب توسط همسر این زن مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

این اتفاق زمانی رخ داد که این زن و شوهر خودروی خود را در مقابل منزل آیت الله توکل پارک نموده و پس از پیاده شدن از خودروی خود، با توجه به آنکه این زن حجاب مناسبی نداشته از سوی آیت الله توکل مورد امر به معروف قرار می گیرد که همسر وی با این استاد اخلاق درگیر می شود و پس از درخواست آیت الله توکل از وی برای پایان غائله، وی  اظهار داشته: «دل خوشی از شما ندارم، شما به چه حقی به خانم من بابت حجابش تذکر دادید و ...» آیت الله توکل در پاسخ گفت: « امر به معروف وظیفه من می باشد، حتی اگر به قیمت جانم تمام شود » که در این حین این فرد اقدام به ضرب و شتم ایشان نمود.

چندی پیش نیز یک آمر به معروف در چمستان نور به دلیل تذکر به دو مسافر که با پوشش بسیار نامناسب از سوی آنان مورد حمله قرار گرفته و از ناحیه گردن به وسیله شیشه نوشابه مجروح و به بیمارستان منتقل شد.

رواج این گونه ضرب و شتم ها و اهانت ها به آمرین معروف و عدم برخورد مناسب با ضاربین این جرات را به اهانت کنندگان به شعائر اسلامی می دهد که به راحتی هنجارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی را زیر پا بگذارند و امر به معروف و نهی از منکر به راحتی به دست فراموشی سپرده شود.

رهبر معظم انقلاب در بیاناتی در تاریخ 1371/07/29 خود بقدری برای امر به معروف و نهی از منکر شان و مقام قائل می شوند که می فرمایند اگر احساس کنم در قضیه ای از ناهی از منکر حمایت نشده است خودم وارد قضیه می شوم.

اما حالا این را مقایسه کنید با همین جریان اخیری که پیش آمده، بی تفاوتی و احساس وظیفه نکردن دستگاه های مسئول در برابر ناهی از منکر میتواند چه خسارات جبران ناپذیری به فرهنگ اسلامی ما داشته باشد.

اندام نمایی با پرچم اسرائیل در تهران!

چند روز پیش از سوی نیروی انتظامی دو دختر جوان که با ساپورت هایی منقش به پرچم اسرائیل در میدان ونک در حال تردد بودند دستگیر شدند.

 به نقل از " ندای انقلاب "، چند روز پیش از سوی نیروی انتظامی دو دختر جوان که با ساپورت هایی منقش به پرچم اسرائیل در میدان ونک در حال تردد بودند دستگیر شدند تا پروژه اندام نمایی زنان در خیابان های تهران، رنگ و بویی جدید به خود بگیرد.

در شرایطی پروژه بی عفتی و هجوم به باورهای اجتماعی در ابعادی گسترده کار خود را به ریشه های فکری جوانان رسیده است جای این سوال است که چرا مطبوعات کشور به عنوان وکیل مدافع حقوق مردم در این زمینه هیچ گونه ورودی پیدا نکرده و از نگاه جامع شناختی به چالش ها و تهدیدات این موضوع نپرداخته اند. جالب اینجاست که در قبال این موضوع بسیاری از فعالان رسانه ای برگزیدن سکوت را بر حرف زدن ترجیح داده اند و چشم های خود را بر واقعیت تلخی که بسترساز بسیاری از جرایم در آینده نزدیک خواهد بود بسته اند.

موضوع پروژه " اندام نمایی " هر چند مفهومی سیاسی در ابعاد خود دارد اما نباید فراموش کرد که کم کاری های اجتماعی صورت گرفته در این بخش هم اکنون عرصه را به تنگ آورده و اصحاب رسانه را به عنوان چشم های بینای اجتماعی به حاشیه کشیده است.

موضوعی که افعی گونه بر جامعه چمبره زده و هر روز تعداد زیادی از جوانان را به کام زهر آگین خود می کشد و رسانه ها تنها در برابر آن با رویکردی منفعالانه چشم انتظار آینده مانده اند.

نباید این نکته را به فراموشی سپرد در جامعه ای که وجود حداقل های اخلاقی ارزش طلقی می شود این دسته از جوانان با چه رویکردی و با چه منطقی اینگونه بی مهابا به صورت جامعه چنگ می زنند تا کم کم بطن اجتماع را به نوعی بی خیالی به این موضوع و یا عادی شدن تن نمایی ترغیب کنند موضوعی که اکنون برای رسانه ها عادی سازی شده و با سری رو به پایین از کنار آن عبور می کنند.

درود به شرفت......

داشتم اسامی نفرات برتر کنکور ۹۲ رو نگاه می کردم.خانمی رو دیدم که علی رغم روشن دل بودن تونسته رتبه ممتازی در کنکور گروه انسانی کسب کنه.من که سالم بودم نتونستم رتبه دو رقمی بشم اما این خانم رتبه دو رقمی کسب کرده.....قابل توجه خودم و بقیه که سالمیم ولی قدر نمی دونیم ........از این همت های بلند باید درس گرفت......درود به شرفت...... 
 
 
 
مليحه وروانى فراهانى
 
 
 
 
از اراک
رتبه در منطقه سه :۴۳
 رشته علوم انسانی 

استانبول: تحصن مرد محجبه علیه برخورد با زن مسلمان (+عکس)


یک موسیقیدان اهل ترکیه با پوشیدن روسری در مقابل کنسولگری سوئد در استانبول متحصن شد تا اعتراض خود را به برخورد با یک زن محجبه در سوئد اعلام کند.
 
به گزارش "هشت صبح" ، "دوغال دمیر" اعلام کرد که بیشتر معترضین به  حادثه برخورد با یک زن محجبه در سوئد، مرد هستند و عکس هایی با حجاب در اعتراض به آن گرفته اند و در شبکه های اجتماعی منتشر کرده اند.
 
این موسیقیدان ترک از حزب میانه رو شریک در ائتلاف دولت در سوئد خواست از تکرار این حوادث جلوگیری کند و در برابر آن همچون نقض حقوق بشر در سوریه و مصر سکوت نکنند.
 



در روزهای اخیر نیز به دنبال این حادثه، تعدادی از زنان بی حجاب سوئد در حمایت از زن مسلمان با حجاب در این کشور،  عکس هایی از خود در حالی که روسری بر سر دارند در شبکه های اجتماعی منتشر کرده اند.
 
سیاستمداران چپ‌گرا و شخصیت‌های برنامه‌های نمایشی سوئد نیز در میان معترضانی هستند که با راه انداختن «فراخوان حجاب» در توییتر تصاویر با حجاب خود را در اعتراض به حمله به یک زن مسلمان محجبه باردار منتشر کرده‌اند.
 
صفحه‌ای هم در این باره در «فیس‌بوک» ایجاد شد. این صفحه که بیش از 10 هزار کاربر را به خود جذب کرده بود پس از آنکه طرفداران تبعیض جنسیتی و نژادی تعداد زیادی کامنت‌ در آن گذاشتند، بسته شد.
 
چند روز پیش در منطقه فارستا در نزدیکی شهر استکهلم سوئد زن مسلمان محجبه بارداری مورد حمله یک ناشناس قرار گرفت.
 
 مهاجم، حجاب این زن را پاره کرده و با بیان جملاتی نژادپرستانه، سر او را به اتومبیلی می‌کوبد، به گونه‌ای که این زن هوشیاری خود را از دست می‌دهد.
 
این فرد به این زن مسلمان گفته بود ما نمی‌خواهیم زنان مسلمان و محجبه ای مثل تو در کشورمان داشته باشیم.

زنی که اولین پلیس محجبه لقب گرفت

دونا الجمّال با ۲۶ سال سن به عنوان اولین پلیس محجبه در یکی از ادارات پلیس سوئد استخدام و مشغول به کار شد .

 قم فردا نوشت: از 5سال پیش قانون ممنوعیت استخدام افرادی که ملزم به پوشش حجاب ، ردا یا عمامه به عنوان بخشی از لباس مذهبی خود هستند، در اداره ی پلیس سوئد وضع شد. از همان سال این موضوع در این کشور به عنوان یک موضوع بحث برانگیز بوده و تا کنون هیچ زنی با پوشیدن حجاب مسلمان در آکادمی پلیس سوئد حضور نداشته است .

با این حال دونا الجمّال که از دوران کودکی می خواست یک افسر پلیس شود ، اخیرا وارد پلیس شد. وی می گوید : من کار کردن با مردم را دوست دارم ، کمک به مردم را دوست دارم ، و من همیشه می دانستم که این کار مناسب شخصیت من است و این موضوع نشان می دهد که ما زنان محجبه نه تنها ضعیف و مظلوم نیستیم بلکه قوی و مستقل هستیم .

آکادمی پلیس قبل از پذیرش الجمّال وی را برای انجام دادن خدمات مخصوصی به یکی از زندان های سوئد فرستاد . اما آیا حجاب برای او مشکل پدید آورد؟ به گفته ی وی نه تنها هرگز اینطور نبود بلکه حجاب باعث شد او همیشه احساس خوبی داشته باشد و دیگر کارکنان به او احترام بگذارند . دونا فکر می کند که تمام حرفه ها نیازمند افرادی با پیشینه ی فرهنگی و مذهبی مختلف دارند .

او ادامه داد : واضح است که من حجاب را با دانش بدست آورده ام . از آن زمان که بعنوان یک زن محجبه وارد پلیس شده ام ، اعمال من توسط دیگران به دقت نظاره می شود و علتش این است که من اولین کسی هستم که با حجاب بعنوان پلیس انتخاب شده ام و من اکنون بعنوان یک الگو به شمار می روم و باید درس عبرت صحیحی برای دیگران باشم.

طلاق زن زیبا به خاطر رعایت حجاب

زنی در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه ارائه کرد. وی در توضیح دلیل این درخواست گفت: یک سال گذشته به عقد همسرم درآمدم و بعد از مدت کوتاهی با برگزاری مراسم عروسی به منزل مشترک رفتیم و متاسفانه از همان ابتدا سر مسائل مذهبی دچار مشکل شدیم.
زن جوان ادامه داد: من و همسرم هر دو در خانواده مذهبی بزرگ شدیم و زمانی که همسرم به خواستگاری من آمد از این موضوع اطلاع داشت که حجاب من چگونه است و من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم آن را تغییر دهم. وی با بیان اینکه همسرم از ابتدا حجاب من را پذیرفته بود، اظهار کرد: بعد از گذشت مدت کوتاهی از شروع زندگی مشترک‌مان، مرتب از من ایراد می‌گرفت که چرا حجاب من این‌قدر پوشیده است در حالی که حجاب خانواده خودش نیز همانند حجاب من است.


زن جوان که ۲۵ سال سن داشت، عنوان کرد: همسرم از من می‌خواست تا حجابم را مطابق میل او تغییر دهم و در مهمانی‌هایی که من هرگز نمی‌توانم در آن حضور داشته باشم شرکت کنم. اوایل فکر کردم شاید بعد از گذشت مدت کوتاهی از حرف‌های خود پشیمان شود اما اصرار او هر روز پررنگ‌تر می‌شد. شوهر این زن جوان نیر گفت: این درست است که من جزء خانواده مذهبی و معتقدی هستم اما افکار و عقاید شبیه آنها نیست و همسرم در واقع انتخاب پدر و مادرم است نه انتخاب خودم. زیرا من دوست ندارم همسرم حجاب داشته باشد.


وی در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه اگر افکارت این‌گونه است چرا این دختر را به عقد خود درآوردی؟، گفت: همسرم از لحاظ ظاهری بسیار زیباست و زمانی که او را دیدم به او علاقمند شدم و فکر کردم می‌توانم او را از افکارش دور کنم و پوشش او را به آنچه که خود می‌خواهم تغییر دهم. مرد ۲۹ ساله مدعی شد: همسرم از نظر ظاهری بسیار زیبا است و به نظر من باید تا زمانی که زنده است از این زیبایی استفاده کند در حالی که او خود را در پوششی پنهان کرده است که نمی‌تواند از آن لذت ببرد.


پدر مرد که در دادگاه حضور داشت نیز گفت: پسرم لیاقت چنین دختری را ندارد، زیرا همه آرزوی داشتن چنین همسری را دارند اما پسر من آن‌قدر بی‌غیرت است که نمی‌داند از همسرش که ناموس او است چه چیزی را می‌خواهد. وی ادامه داد: پسر من باید برای همیشه فراموش کند که پدر و مادری دارد. قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین با صادر کردن حکم طلاق به زندگی یک‌ساله این زوج پایان داد.و در اخر کفتم من چادرم با هیچ چیز عوض نمی کنم چون نشانه زهرا بودنم هست

مشهور‌ترین زن اوباش تهران +عکس

سکینه قاسمی مشهور به «پری بلنده» مشهور‌ترین زن اوباش تهران بود که با همراهی شعبان بی‌مخ، در بازگرداندن «محمدرضا پهلوی» به قدرت و ساقط کردن دولت مصدق به خوبی ایفای نقش کرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران ؛ سکینه قاسمی مشهور به «پری بلنده» از اوباش مشهور در ساقط کردن دولت مصدق بود که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در ایران، در 21 تیر 1358 به اتهام فساد فی‌الارض، اعدام شد.

وی از جمله افراد فعال ـ سلطنت طلب‌های چاقوکش، ارازل و اوباش ـ در کودتا، که در بسیج توده‌های نا‌آگاه مردم علیه دکتر مصدق نقش مهمی داشت.

متاسفانه اطلاعات زیادی از زندگی او وجود ندارد ولی از عومل سرکوب رژیم شاهنشاهی بود که به همراه شعبان جعفری مشهور به شعبان بی‌مخ در در بازگرداندن «محمد رضا پهلوی» به قدرت و ساقط کردن دولت مصدق به خوبی ایفای نقش کرد. همچنین وی یکی از مشهور‌ترین زنان اوباش تهران بود که باندهای گسترده‌ای در اغفال دختران روستایی و به کار گیری آنان در خانه‌های فساد خود داشت.


پری بلنده چماق بدست در کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد

او زنی شاه‌دوست و دیکتاتورطلب بود که باند مافیایی فحشا و فساد را در طول ده‌ها سال رهبری می‌کرد. پری بلنده چندین خانهٔ فساد در محلهٔ بدنام تهران «شهر نو» و منازل متعددی در سایر نقاط تهران داشت و از طریق تهیه کردن مواد مخدر و دخترکان کم سن و سال برای محافل مقامات دولتی و دربار ستمشاهی، سر و سری هم با رجال به هم زده و به قول معروف دارای تیغ برنده‌ای بود!

سکینه قاسمی؛ زنان و دختران زیادی را به فساد و گمراهی کشاند، بخصوص دختران روستایی که از سواد کمتری برخوردار بودند. عوامل باند پری بلنده؛ زنان و دختران روستایی را می‌ربودند و یا اغفال می‌کردند و به «شهر نو» منتقل می‌کردند.

بازی روزگار اما چنان بود که «پری بلنده» که نقش مهمی در سرنگون کردن دولت محمد مصدق ایران داشت، پس از دو دهه از وقوع کودتای 28 مرداد و با وقوع انقلاب اسلامی، به حکم قاضی شرع انقلاب،به جرم فساد فی الارض اعدام شد. 


منبع: فارس

من يك دختر چادري ام


من يك دختر چادري ام
وبلاگ نوشته است:

شاد و پرنشاط ، سرزنده و پرکار قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ هم میخوانـــــــــــــــــــــم عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستــــم ،یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه هم حفظم!! پای سجاده ام گریه اگر میکنم ، خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است ! من یک عالمه دوست و رفیق دارم
 
تابستان ها اگر اردوی جهــــــــــــــادی میرویم ،
اردوهای تفریحی ام نیز هر هفته پا برجاست ..
 
ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است ..
مسجد اگر پاتوق ماست ، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست ..
 
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریـــــــــــــــــــــم ،
هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم !!!
 
دعای عهدمان را اگر میخوانیم ،
همانجا سفره باز میکنیم
و با خنده و شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !
 
ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ،
خطمان هم خوب است ،
حرفهای دخترانه مان سرجایش ،
شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم ،
نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ،
سینما هم اگر فیلم خوب داشت ..
کوه هم میرویم ،
عکس های یادگاری ،
فیلم های پر از خنده و شادی ..
 
کی گفته ما چادری ها " .... "
 
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !
دنیای من و این رفیقان با خدایم ،
همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن نیستند ،
همین هایی که حیاشان را نفروختند ..
خوشبخت ندیده ، هرکس ما را ندیده ...

واکنش کمیسیون فرهنگی مجلس به کشیدن چادر از سر دختر آمر به معروف

در پی انتشار گفت‌وگوی فارس انجام شد
واکنش کمیسیون فرهنگی مجلس به کشیدن چادر از سر دختر آمر به معروف

در پی انتشار گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با دختر آمر به معروف، کمیسیون فرهنگی مجلس نسبت به اتفاق رخ داده، واکنش نشان داد.

خبرگزاری فارس: واکنش کمیسیون فرهنگی مجلس به کشیدن چادر از سر دختر آمر به معروف

سید علی طاهری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار جامعه فارس اظهار داشت: در پی انتشار مطلب تأسف بار کشیدن چادر خانم آمر به معروف در خیابان، به نظر پیگیری مناسبی از سوی مسئولان صورت نپذیرفت. به همین دلیل موضوع را با رئیس و نائب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در میان گذاشتیم.

وی ادامه داد: قرار بر این شد که با این خانم تماس گرفته شود و از ایشان بخواهیم که در اولین جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس حضور یابد تا هم از جزئیات موضوع، مطلع شویم و هم اینکه به نوعی قدردانی از این حرکت شایسته ایشان به عمل بیاید.

سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس تصریح کرد: در همین راستا برخوردهای مسئولان را نیز مورد پیگیری قرار می‌دهیم. 

طاهری گفت: نخستین جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس احتمالاً سه شنبه هفته جاری یا هفته آینده خواهد بود که اطلاع رسانی می‌شود.

خانم شمس، یکشنبه 23 تیرماه امسال در پی امر به معروف و نهی از منکر به یک زن بدحجاب، مورد حمله وی قرار گرفت. این اتفاق در ماه مبارک رمضان در میدان پونک تهران رخ داد. در این ماجرا، خانم بدحجاب، تلاش بر این داشته است تا چادر و روسری این آمر به معروف را از سر وی بردارد که موفق نمی‌شود.

شمس، در خصوص دعوت کمیسیون فرهنگی مجلس برای حضور وی در این کمیسیون نیز به خبرنگار گروه جامعه فارس گفت: استقبال می‌کنم چون حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد.

سانسور خبر قهرمانی ورزشکار محجبه در رسانه های غربی


حضور سمیه حیدری با پوشش چادر روی سکوی قهرمانی و فلاش متعدد عکاسانی که در حال ثبت این لحظه تاریخی بودند، درخششی فرا‌تر از درخشش مدال نقره این دختر شایسته داشت.

 رجا نیوز نوشت: سمیه حیدری، ورزشکار زن کوراش کشورمان در دیدار فینال وزن منهای 57 کیلوگرم با شکست برابر حریفی از ازبکستان به مدال نقره بسنده کرد. خانم حیدری که در دور نخست استراحت کرده بود، در دور دوم، حریف اهل کره جنوبی را مقتدرانه شکست داد تا رسانه‌های کره از این حادثه به عنوان یک شگفتی یاد کنند.

اما افتخارآفرینی این دختر شایسته ایران به همینجا ختم نشد و خانم حیدری نشان داد که حاضر نیست برای دریافت مدال، تاج بندگی پروردگار را کنار بگذارد. حضور سمیه حیدری با پوشش چادر روی سکوی قهرمانی و فلاش متعدد عکاسانی که در حال ثبت این لحظه تاریخی بودند، درخششی فرا‌تر درخشش مدال نقره این دختر شایسته داشت.

 

 

اما چرا این رویداد ارزشمند، بازتابی در رسانه‌های غربی نداشت و این رسانه‌ها تلاش کردند تا با بی‌توجهی از کنار آن بگذرند؟ به نظر می‌رسد ترس و واهمه از تبدیل دختران مسلمان ایران به الگوی بر‌تر دختران مسلمان در جهان، در همه عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی ورزشی نفوذ کرده و یک اتاق فکر بسیار گسترده را برای جلوگیری از وقوع این موضوع شکل داده است.
به عنوان مثال، چند سال پیش افتخارآفرینی تاریخی دختران شایسته ایرانی در مسابقات آسیایی چین اگرچه طبق معمول با بی‌مهری مسئولان سیاسی و فرهنگی کشور روبرو شد اما مخالفان جمهوری اسلامی ایران را به تکاپوی شدید انداخت. رسانه‌های معاند تلاش ویژه‌ای کردند تا با تهیه گزارش، مصاحبه و خبرهای جهت‌دار درباره این دختران شایسته، این موفقیت بی‌نظیر را تحت‌الشعاع قرار دهند و به روند همیشگی خود در اتهام به وضعیت حقوق زنان در ایران ادامه دهند.

دویچه‌وله، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه و ده‌ها شبکه رادیویی و تلویزیونی در اقدامی هماهنگ با صد‌ها سایت اینترنتی وابسته به جریان اپوزیسیون، سعی کردند تا دختران ایرانی را که در مسابقات آسیایی موفق به کسب موفقیت و مدال‌های رنگارنگ شدند، افرادی معرفی کنند که هیچ اعتقادی به مقررات کشور ایران و مقدسات و احکام دین اسلام ندارند. این رسانه‌ها با تمرکز ویژه بر روی پوشش و حجاب این دختران ورزشکار، آن را مانعی بر سر ورزش زنان در ایران نامیدند که دختران ایران از روی «اجبار» باید آن را رعایت کنند. حتی تلویزیون دولتی انگلیس پا را از این فرا‌تر گذاشت و در برنامه «نوبت شما»، صریحا مدعی شد که «ورزش بانوان در ایران در شعاع حجاب گیر کرده است.»

با تمام این تفاسیر و البته در غیبت مایوس کننده و تاسف بار رسانه‌های تصویری و مکتوب ایرانی، دختران افتخارآفرین و قهرمان ایران با اقدامات خود پاسخی صریح، قاطع و شفاف به این رویکرد تخریبی علیه مقدسات دینی دادند و نشان دادند که شاید بتوان با استفاده از جذابیت‌های بصری، اینگونه مطالب ناصواب را برای مخاطبان ناآگاه عرضه کرد اما افکار عمومی جهان شاهد روی دیگری از سکه این مساله بوده است.

به عنوان مثال، «الهه احمدی» عضو تیم ملی تیراندازی جمهوری اسلامی ایران که در مسابقات گوانگ‌ژو موفق به کسب 3 مدال رنگارنگ (2 نقره و 3 برنز) شد، در هر سه نوبتی که بر روی سکوی اهدای مدال رفت، یک جلد کلام الله مجید به همراه خود برد تا هم مشتی بر دهان کشیش هتاک آمریکایی (تری جونز) که رد آن زمان اقدام به قرآن سوزی کرده بود، زده باشد و هم اعتقاد اصیل و راسخ خود به دین مبین اسلام را به نمایش بگذارد.

 

به نظر می‌‎رسد وحشت از تهاجم فرهنگی دختران محجبه ایرانی به باورهای غربی و نمایش نمونه یک زن موفق و اجتماعی در سایه رعایت حدود شرعی و اسلامی سبب شده است تا مقابله با این دختران از حالت تبلیغاتی به حذف ناجوانمردانه از صحنه‎های مهم و پرمخاطب سوق پیدا کند.

کشف حجاب به روایت اسناد


خبرگزاری شبستان: شورای فرهنگ عمومی کشور، سالروز قیام مردم مشهد را علیه کشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نام‌‌گذاری کرده است.

 یکی از پلیدترین توطئه‌های دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه‌ کشف حجاب است. رضا‌خان- که با طرح کودتای سوم اسفند 1299 و با حمایت و هدایت انگلیسی‌ها بر سر کار آمد- درصدد اجرای تز اسلام‌زدائی و جایگزینی ارزش‌های لیبرالیستی در جامعه بود. از مهم‌ترین جلوه‌های این طرح، پدیده‌‌ کشف حجاب بود. برای آماده ساختن زمینه‌ کشف حجاب، مجلس، در ششم دی‌‌ماه 1307 قانون متحدالشکل نمودن البسه را تصویب کرد که بر اساس آن، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی، برای مردان الزامی شد. تلاش‌های رضا‌خان، باعث شد تا عده‌ای از زنان غرب‌زده، به‌ویژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بی‌حجاب یا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند و مردم نیز تحت تأثیر اختناق و ظلم رضاخانی، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند.

در سال 1313 رضا‌خان عازم ترکیه شد و با مشاهد‌ی تغییراتی که رژیم لائیک ترکیه به رهبری مصطفی‌‌کمال‌آتاتورک در جهت غربی کردن جامعه‌ مسلمان ترکیه اجرا کرده بود، تحت تأثیر قرار گرفت و شدیدتر از گذشته، در راستای اسلام‌زدایی و به‌ویژه حجاب‌زدایی گام برداشت. در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند که بدون حجاب به تحصیل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در این جهت، واکنش و مخالفت‌های مردمی را به رهبری روحانیت باعث شد که از مهم‌ترین آن‌ها، می‌توان به سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مظلوم اشاره کرد.

حدود شش ماه پس از فاجعه‌ مسجد گوهرشاد، رضا‌خان با بی‌اعتنایی به علما و مردم، در روز 17 دی 1314 در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، مقررات کشف حجاب زنان را به طور آشکار و رسمی اعلام کرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش- که بدون حجاب بودند- در این جشن که به ابتکار علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف و فراموسونر معروف تشکیل شد، شرکت و سخنرانی کرد.

شورای فرهنگ عمومی کشور، سالروز قیام مردم مشهد را علیه کشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نام‌‌گذاری کرده است. قیام مردم مشهد و واقعه‌ مسجد گوهرشاد در مقابله با کشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منکری است که هنوز متأسفانه آثار شومش در کشور ریشه ‌کن نشده است. حمله‌ قزاق‌های رضاخانی به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پیشینه‌ی درخشان مردم خطه‌ خورشید، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب می‌شود.

 

در ادامه تعدادی از اسناد موجود در روند شکل‌گیری کشف حجاب و گزارشات واصله به پایتخت مبنی بر کشف حجاب را مشاهده می‌کنید.

 

دستور منتظر خدمت کردن کارکنان مالیه در صورت بر نداشتن چادر خانم‌هایشان

 

بخشنامه، در مورد لزوم شرکت رئیسان ادارات در تمام مجالس و محافل خصوصی و عمومی همراه با خانم‌های خود و بدون چادر

 

گزارش نحوه‌ی اجرای امریه‌ی کشف حجاب در کاشان و تقاضای واگذاری مساعده به کارکنان مالیه‌ی آن شهر، برای تهیه‌ی لباس مناسب برای همسرانشان در راستای اجرای امریه‌ی مربوط به کشف حجاب.

 

گزارش مستخدم دبستان دولتی طالخونجه‌ی اصفهان، در مورد وضعیت حجاب در مدرسه و قصبه‌ی مذکور

 

 

گزارش، در مورد وضعیت حجاب در گیلان بعد از اجرای مقررات کشف حجاب

 

بخشنامه به کلیه‌ی وزارتخانه‌‌ها در مورد پیشرفت نداشتن موضوع رفع حجاب در بعضی از شهرستان‌ها و برخورد با غفلت مأموران دولت در این زمینه

 

اخطار فرماندار اصفهان به شهرداری سده، در باره‌ی پیشرفت نداشتن کشف حجاب در سده، و پاسخ شهردار به این اخطار و ذکر اقدام‌های به عمل آمده در این حوزه و پافشاری مردم سده در حفظ حجاب.

 

دستور وزیر کشور، در مورد جلوگیری از تبلیغات واعظان مدافع حجاب

 

سبک زندگی و تیپولوژی حجاب

مهدی یاراحمدی خراسانی، 21 تیر 92

تمام افعال ارادى انسان، تابع حسن و قبحى است كه تشخیص مى‏دهد. «حجاب و بى‏حجابى» نیز از این چارچوب برون نیست. عده‏اى حجاب را نیك مى‏دانند و بدان پایبندند و در مقابل، بى‏حجابى را زشت مى‏شمارند و از آن بیزارى مى‏جویند؛ چنان كه گروهى بى‏حجابى را پسندیده، به آن اهتمام مى‏ورزند و حجاب را عملى مرتجعانه و زشت دانسته و به آن علاقمند نیستند. بر این اساس اکنون که مقوله ی سبک زندگی در کشور بحث روز حوزه اجتماعی است پرداختن به موضوع هایی که نشان دهنده ی سبک زندگی و باورهای مردم است می تواند جذابیت بیشتری داشته باشد. از این رو در این مجال گزیده ای از "تیپولوژی حجاب" که بخشی از رفتار و باور مردم در عرصه ی اجتماعی است به صورت مختصر ارائه می گردد.

تیپ اول:
بی حجابی که بی دینی نیست. دلت پاک باشد: دختر جوان که حسابی به مد روز راه می رود و به تعبیر امروزی ها شیک پوش و آرایش کرده در خیابان ها قدم می گذارد در طول مسیر که می آید بارها و بارها با افراد مختلفی مواجه می شود که برای او مزاحمت ایجاد می کنند:
• خانوم....شــماره بدم؟
• خانومی برسونمتون؟؟
• عزیزم چند لحظه وقتتو به من میدی؟
• و ...

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
هرچند بیچــاره اصـلاً اهل این حرفها نبود و این اتفاق به شدت آزارش می داد ولی حاضر به تغییر در ظاهر خود نیست. چون به شدت دوست دارد در جامعه آزادانه لباس بپوشد و حجاب داشته باشد و به این امر اعتقاد فراوانی دارد.
حال وقتی از این دخترجوان می پرسند چرا موهایت بیرون است؟ جواب می دهد به خودم مربوط است تو چه کار داری؟
برایش توضیح بیشتری که می دهند می گوید: حجاب که مهم نیست. خدا کند آدم دلش پاک باشد!

عده ای با بیان این جمله، بی حجابی را در جامعه توجیه می کنند. حال اگر به فرض، قبول کردیم بی حجابی بی دینی نیست، اما این تناقض چگونه حل می شود؛ حجاب طبق آیات و روایات صریح از ضرورت های بارز دین است. پس چگونه می شود که قلب پاک از اجرای حکم قطعی دین سرپیچی نماید؟ این قلب از چه چیز پاک است؟ از گناه یا از اطاعت؟! «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض‏» تعبیر این گونه رفتارهاست.

حال سوال اینجاست؛ یعنی امکان ندارد دل و ظاهر با هم پاک باشند؟ امام علی(ع) فرمودند: ایمان به قلب و زبان و عمل است.

تیپ دوم:
حجاب سازمانی: دختر محجبه به کلاس زبان می رود. در جای خود که می نشیند همکلاسی اش که آن چنان حجاب مناسبی هم ندارد از او می پرسد:
چرا چادر سر می کنی؟ چرا اینقدر محجبه ای؟ در سازمان خاصی کار می کنی؟
پاسخ می دهد: نه مگر فقط کارمندان دولتی محجبه اند؟
گفت: آخر آنهایی که با جاهای خاص در ارتباطند این جوری حجاب کامل دارند. انگار هنوز قانع نشده بود پرسید: شهرستانی هستی؟ دختر چادری جواب داد نه. حتماً درنظرش دهاتی ها و شهرستانی ها باحجابند!!

بازهم دست بردار نبود. پرسید دانشجو هستی؟ پاسخ داد بله. پایان نامه دکتری می نویسم. گفت چه رشته ای؟ جواب داد: علوم قرآنی.
انگار رمز جدول را پیداکرده باشد گفت: آهااان!! دختر محجبه که انگار قبلاً تجربه چنین برخوردی را داشته است بلافاصله و با اعتماد به نفس فراوان جواب داد:

نمی‌دانی چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش‌رنگ‌ترین زن‌هاست می‌زند.
نمی‌دانی چقدر احساس امینت می کنم وقتی در خیابان و دانشگاه و... راه می‌روم و صد قافله دل، همراه من نیست.
نمی‌دانی چقدر لذت‌بخش است وقتی وارد مغازه‌ای می‌شوم و می‌پرسم: آقا! این‌ها قیمتش چند است؟ فروشنده جوابم را نمی‌دهد؛ دوباره می‌پرسم: آقا! این‌ها چنداست؟ فروشنده که محو صورت بزک کرده و رنگ موهای زن دیگری است، من را اصلاً نمی‌بیند. و باز هم سوالم بی‌جواب می‌ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می‌آیم.
و دختر جوان محجبه همین طور ادامه می دهد...

تیپ سوم:
اسلام، حجاب و نگاهي پیشرفته: حجاب یکی از احکام وجوبی اسلام است که بر اساس آن زن باید، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‎گری و خودنمایی نپردازد. از منظر اسلام حجاب بانوان، داراي ابعاد سلبی و ايجابي است. بُعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است؛ و بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و اين دو بُعد بايد در کنار يکديگر باشد تا حجاب اسلامي تحقق یابد؛ اگر یکی باشد و دیگری نباشد در اين حالت حجاب اسلامي محقق نشده است.

هرچند ماهواره، اینترنت و وسایل ارتباط جمعی در عصر فناوری تلاش می کنند سبک زندگی و نوع پوشش و رفتار مردم در دهکده ی جهانی را تا حد زیادی مشابه هم سازند، اما هيچ کس بدون پذيرفتن هويت واقعي خود که تحت تأثير دين و رسوم کشورش مي باشد، نمي تواند به سبک صحيحي از زندگي دست یابد. بانوی ایرانی مسلمان هم برای نوع پوشش خود نمی تواند الگوی زنی را داشته باشد که هم دین، هم وطن و هم مسلک او نیست.

لذا برای ترویج حجاب باید الگوهای سبک زندگی اصلاح و حساسیت ها افزایش یابد. بعضی وقت ها به چیزی اعتقاد فکری داریم اما تبدیل به باور قلبی نشده است. باید نسبت به حجاب اقنای ذهنی و فکری صورت پذیرد، یعنی حساسیت‌ها به سمت حجاب بیشتر شود و مردم نسبت به آن التزام عملی پیدا کنند. مردم نسبت به مسأله حجاب و اقامه آن حساس شوند، چراکه برخی افراد به حجاب اعتقاد دارند، علاقه‌مند هم هستند و التزام عملی هم دارند، اما نسبت به گسترش آن در جامعه حساس نیستند.

احكام‌ اسلام‌ بر اساس‌ جلب‌ مصالح‌ و دفع‌مفاسد مبتنی‌ بر فطرت‌ پاك‌ انسان‌ و عدم‌ ضرر است‌. خالق‌ انسان‌ بهتر از هر نهاد یا منبعی‌ می‌داندكه‌ نیاز فطری‌ انسان‌ چیست‌. خداوند پارساترین‌ افراد را باكرامت‌ترین‌ می‌داند و حجاب‌ در تعریف‌ خالق ‌انسان‌ یكی‌ از نمادهای‌ پارسایی‌ است‌. زن‌ مسلمان‌واقعی‌، پارسا و با كرامت‌ است‌ وخداوند راضی‌نیست‌ زیبایی‌ و محاسن‌ چنین‌ زنی‌ در منظر و دید افراد فاسد قرار گیرد تا در بعضی‌ موارد مورد استمتاع‌ و شهوترانی‌ آنان‌ واقع‌ شود. حرمت‌ زن‌مسلمان‌ به‌ اعتبار اسلام‌ و پارسایی‌ اقتضا دارد كه برخلاف‌ زن‌ كافر، محاسن‌ و زیبایی های‌خود را از نامحرمان‌ بپوشاند و مجاز باشد تنها برای‌ محارم‌ تا حدودی‌ و برای‌ شوهرش‌ هیچ‌ گونه ‌حجابی‌ نداشته‌ باشد.

منبع:الف

آیا این شیر زن ایرانی را می‌شناسید؟


«فرنگیس حیدرپور»؛ نامش آشنا نیست! شیرزن کرد را هم که به پسوند اسمش اضافه کنی شاید کمتر کسی بداند او زنی است که با یک تبر به جنگ با سربازان عراقی در دوران دفاع مقدس رفته و اتفاقا پیروز هم شده است.
 

آیا این شیر زن ایرانی را می‌شناسید؟

به گزارش ایسنا، اغلب ایرانیان داستان تخیلی آن پسرک فداکار که انگشتش را به سوراخ سد فرو برد بخاطر دارند و حتی بدون آوردن توصیف اضافه‌تری هم می‌دانند که آن پسرک فداکار اروپایی‌ها پتروس نام دارد؛اما بخاطر ندارند که در همین گیلانغرب خودمان زن کُردیست که در ایام دفاع مقدس با یک تبر، یک نیروی مزدور عراقی را به هلاکت رسانده و یکی دیگر را نیز به اسارت گرفته، شیرزنی که رهبر معظم انقلاب نیز در سفرشان به گیلانغرب شجاعتس را ستودند.
 
«فرنگیس حیدرپور»، در سال 1341 در یکی از روستاهای گیلانغرب در استان کرمانشاه متولد شد و 18 ساله بود که در سال 59 دشمن بعثی در ادامه تجاوزش به خاک ایران روستای محل سکونتش را هم با توپ و تانک نواخت تا بر اثر اصابت گلوله توپ برادر، دایی، عمو، پسر دایی، دختر دایی، دختر عمو و دیگر اعضای خانواده‌اش به شهادت برسند.
 
پس از آن شیرزن ایرانی در حالی که تنها یک تبر به همراه داشت به جنگ با سربازان دشمن بعثی رفت و یکی از آنان را به هلاکت رساند و یکی دیگر را نیز به اسارت گرفت.
 
 پس از پایان جنگ تحمیلی گرچه تندیسی از «فرنگیس حیدرپور» به عنوان شیرزن ایرانی در بوستان شیرین کرمانشاه تهیه و نصب شد اما امروزه با گذشت بیش از 20 سال از اتمام جنگ اقدام درخور و شایسته‌ای برای معرفی این زن ایرانی صورت نگرفته تا همچنان باربی و پتروس و بتمن و اسپایدرمن‌های تخیلی قهرمان کودکان ما باشند.

مهریه جالب یک عروس در تهران خبرساز شد!


به نقل از روزنامه جام جم؛ مهریه‌های عجیب و غریب بارها سوژه خبرها شده است، از هزار کیلو بار مگس گرفته تا قلب و دست و پای آقای داماد ... اما این بار مهریه عجیبی خبرساز شده است که نقلش مثل نمونه‌های قبلی اسباب خنده را فراهم نمی‌کند، بلکه تاثیرگذار و آموزنده محسوب می‌شود.

ماجرا از این قرار است که صفیه رضازاده، متولد ۱۳۶۱، دانشجوی دوره تخصصی قلب و عروق دانشگاه تهران در نهایت سادگی با همسرش اسماعیل توکلی سی ویک ساله که او نیز دانشجوی سال سوم تخصصی داخلی دانشگاه شهید بهشتی است با مهریه تکفل پنج یتیم به مدت ۱۴ سال پیمان زناشویی بسته است.

مهریه عروس خانم نیز عندالمطالبه است که قرار شده در روز ایتام اکرام در ماه مبارک رمضان به اجرا گذاشته شود.

صفیه رضازاده در خصوص نوع مهریه و انگیزه اش در این خصوص به مهر گفته است: همیشه دوست داشتم مهریه ام چیزی باشد که هم دنیای مرا بسازد و هم آخرتم را آباد کند از این رو به نیت ۱۴ معصوم به مدت ۱۴ سال و به نیت پنج تن تکفل و سرپرستی پنج یتیم را جزو مهریه ام قرار دادم.

او ادامه می دهد: سکه هر تعداد هم که باشد حتی اگر بتوانی آن را به صورت کامل از داماد بگیری فقط می تواند یک دلخوشی زودگذر برای این دنیا باشد، اما من دوست داشتم مهریه ام ماندگار باشد و دنیا و آخرت مرا تامین کند.

او می گوید: با تقبل سرپرستی این ایتام نه تنها مهریه ام را از همان ابتدا دریافت کرده ام و همسرم شیرینی لذت پرداخت مهریه مرا می چشد برای هر دوی ما باقیات صالحاتی ایجاد شده که باعث خیر هر دوی ماست و ما می توانیم بهشت دنیوی و اخروی را در کنار هم بسازیم و مسیر کمال و سعادت را با یکدیگر طی کنیم.

اسماعیل توکلی نیز در خصوص چگونگی مهریه همسرش گفته است: در صحبت هایی که با هم داشتیم مشخص شد که خط مشی ما بسیار شبیه هم است و از آنجایی که از قبل دوست داشتم چنین کاری را انجام دهم این موضوع را به عنوان مهریه لحاظ کردیم و در صورتی که وسع مالی ما بهتر شود تعداد را افزایش خواهیم داد.

قصاب و زن همسایه (عاقبت شوم بد حجابی )+16



یکی از قضات دادگستری نقل می‌کند:
در یوسف آباد تهران، خانواده‌ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی‌کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می‌رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه‌ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می‌رود.

پس از گذشت چند ساعت، بچه‌ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می‌کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه‌ها طول می‌کشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچه‌ها می‌گیرد و بچه‌ها می‌گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می‌رود و پرس و جو می‌کند؛ ولی قصاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند.

آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می‌رود و جریان را تعریف می‌کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش می‌کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی‌اطلاعی کرد.
 
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می‌بردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می‌یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
 
سرانجام با پی‌گیری‌های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
 
 این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی‌کرد و سر و سینه خود را نمی‌پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه‌ای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره می‌لرزید، اما چاره‌ای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوان‌ها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
 
 
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی‌کرد که بدحجابی می‌تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
 
 
 
 با تخلیص، نقل از «فرشتگان زمین». ص 34 ـ تألیف عباس رحیمی، نشر جمال، قم، 1385.به نقل از گنجینه عفاف: مهدى نصیریان دهزیری
منبع: جام نیوز

روزی که زن‌ها رئیس می‌شوند


بر اساس یک سنت دیرینه در مراسم ورف‌چال، مردان روستای اسک در مازندران از صبح روستا را ترک می‌کنند و به منطقه اسک‌وش می‌روند و زنان و دختران در روستا تنها می‌مانند و برای یک روز پادشاهی می‌کنند.
 
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از آمل، آیین سنتی برف‌چال که در زبان مازندران ورف‌چال نامیده می‌شود برگرفته از نام مکانی در منطقه اسکوش بخش لاریجان شهرستان آمل است که هر ساله اهالی روستای آب اسک در آن گردهم می‌آیند.

این منطقه سرسبز و زیبا در دامنه کوه دماوند، مرکز چرای دام به شمار می‌رفته و در باورهای این مردم زمانی که به دلیل خشکسالی دسترسی به آب کم شده، با عصای پیر مرشدی به نام سیدحسن ولی که از سادات به شمار می‌رفت چاهی حفر کرده و هر ساله با آیینی سنتی در آن برف می‌ریزند تا ذخیره تابستان‌شان باشد.

اما سید حسن ولی شروط دیگری نیز برای ورف‌چال گذاشت و آن عدم حضور زنان و دختران در این مکان است.

بر اساس این سنت هر ساله مردان روستای اسک از صبح روستا را ترک می‌کنند و به منطقه اسک‌وش می‌روند و زنان و دختران در روستا تنها می‌مانند.

شاید این امر بهانه‌ای برای حکومت یک روزه زنان در این روستا شده است که زنان نیز به همین بهانه تمام مردان را از کودک هفت ساله تا مرد 70 ساله از روستا بیرون کرده و برای خود یک پادشاهی یک روزه بنا می‌کنند.

حکومت زنان در شهرها و روستاها در ایران محدود به یک منطقه خاص نیست، در تاریخ نیز زنانی برای مناطقی از ایران در دوره‌هایی هرچند محدود حکومت می‌کردند و یا از قدرت و ابهت خاصی برخوردار بودند.

بخش لاریجان نیز در تاریخ خود تجربه حضور یک زن را به عنوان حاکم  داشته است.

ماه اردیبهشت برای زنان این روستا کم اهمیت نیست، از هفته‌های منتهی به این ماه زنان تدارک شیرینی‌های سنتی را می‌بینند و منتظرند تا بزرگان روستا روز ورف‌چال را مشخص کنند.

امسال کم شدن ذخایر برف در کوه دماوند مردان روستا را بر آن داشت که پیش از فرارسیدن اردیبهشت و قبل از تمام شدن ذخایر برف، زمان ورف‌چال را اعلام کنند.

حضور مردان در این روستا به قدری ممنوع است که تقریبا هیچ مردی جرات گذر از پل ورودی این روستا و وارد شدن به آن را ندارد و به دلیل زنانه بودن این مراسم کمتر تصویرسازی نسبت به آن صورت گرفته است.

روستای اسک در دامنه کوه دماوند و در 80 کیلومتری تهران در کنار محور هراز از روستاهای قدیمی، اصیل و زیبای این منطقه است.

وقتی به ابتدای روستای اسک رسیدیم، خودروهای زیادی در ابتدای روستا در انتظار بودند، تعدادی از خودروها زنان و دختران را که به عنوان میهمانی به این روستا آمده بودند مشایعت می‌کردند و تعدادی نیز در انتظار مردان بودند تا آنها را به اسک‌وش ببرند.

در ابتدای گذر از پل  ورودی روستا که بر روی رودخانه خروشان هراز بنا شده، رنگ‌های خاکستری و سبز بیشتر جلوه می‌کرد، خاکستری کوه‌ها و سنگ‌های اطراف روستا و سبزی درختان سیب، آلوچه، آلو و گلابی و گیلاس در این روستای ییلاقی چشم میهمانان را خیره می‌کرد. حوالی ساعت 9 صبح بود که وارد روستا شدیم، زنان دسته‌دسته از پل می‌گذشتند و وارد روستا می‌شدند. در روستا صدای چاووشی‌خوانی گروهی از مردان می‌آمد که به مازندرانی می‌خواندند. در گذرهای کوچه‌ها زنان برای مشایعت مردان اسپند دود می‌کردند و مردان نیز آرام آرام روستا را ترک می‌گفتند.


صدای چاووشی‌خوانی که بلندتر شد هم بر تعداد مردان و هم بر تعداد زنان افزوده شد، خروجی‌ها بیشتر و و کم‌کم سر و کله نگهبانان زن پیدا شد. همه داستان این روز در اسک یک روز شاد و بانشاط است، زنان نگهبان به هر بهانه مردان قوم و خویش خود را با چوب دستی و جارو دستی می‌زدند و به آنها اخطار می‌کردند که آخرین دقایق حضورشان در روستا است و باید هر چه سریعتر خارج شوند. مرد چاووش‌خوان حالا کم کم به میان جمعیت آمده بود و می‌خواند: به امر سید حسن ولی برف را بر دوش می‌کشیم، جا نمانید اهل محل و اشعاری محلی که در ستایش کار و توکل بر خدا بود. تعدادی خروجی‌های مردان کم‌کم سرعت می‌گیرد و بر تعداد خودروهایی که خارج می‌شوند افزوده می‌شد، تعداد مردان که در روستا به تعداد انگشتان دست رسید و دیگر ورود مردان جدید به سختی انجام می‌شد. زنان با دیدن هر مرد تازه‌وارد و یا خودرویی که هنوز خارج نشده به سویش می‌رفتند، با چوب دستی و جارو میهمانشان می‌کردند و بعد به او اخطار می‌دادند.


این نخستین بار بود می‌دیدم مردان جملگی بی چون و چرا اطاعت می‌کردند و شاید به دلیل این بود که قاطعیت زنان را می‌دانستند که اگر بمانند روزگار خوشی در انتظارشان نیست.

در میان زنان کهنسال روستا ایستاده بودم، انگار دیدن کتک خوردن مردانی که مقاومت می‌کردند و یا تعلل داشتند از تفریحات و سرگرمی‌های این روز بود.

بوی اسپندها، حضور زنان نگهبان، خروج ماشین‌ها و مقاومت تعدادی از پسران جوان سرگرمی جالبی برای زنان بود که عمدتا از اقوام و خویشانشان بودند، زنان پسران جوان را با چوبی دستی و جارو می‌زدند و می‌گفتند امروز قسمت است که چوب ورف‌چال را بخوری برایت خوش یمن است.


پیر زنان اسپند دود می‌کردند و زیر لب برای تمام حاجت‌مندان دعا می‌کردند. از سید حسن ولی جدشان که می‌گویند نسبش به امام موسی کاظم(ع) می‌رسد برایشان طلب شادی و سلامت داشتند.

فاطمه زنی 70 ساله است، پیر است و خیلی توان راه رفتن ندارد اما آهسته آهسته کوچه‌های باریک اسک را طی کرده به محل بدرقه مردان آمده است؛ می‌گوید: از وقتی دختری کوچک بودم این مراسم را به یاد داریم، ورف‌چال برای مردم این روستا خوش یمن است و کسی که به آن عمل نکند و در روستا بماند مرگ و بیماری در انتظارش است.

فاطمه شروع می‌کند به نام بردن از زنانی که به منطقه ورف‌چال رفته‌اند و یا مردانی که در روستا مانده‌اند و یا آن را تمسخر کرده‌اند که همه آنها چگونه بیمار شده و یا عزیزان خود را تا ورف‌چال سال آینده از دست داده‌اند.

فاطمه زیر لب دعا می‌کند و از سیدحسن ولی برای کمک به جوانان طلب دعای خیر می‌کند.

زمان حرف زدن با این پیرزن اسکی خروجی روستا شلوغ‌تر شده، زنان اسپندهایشان را جمع‌ کرده و در انتظار خروج اندک مردان باقی مانده هستند.

کم کم در آن سوی پل و در ورودی روستا نیز خودروهای مردانه به سمت اسک‌وش حرکت کرده و روستا دیگر تقریبا خالی از مردان شده است.


زنان نگهبان به سمت خانه‌هایشان می‌روند تا لباس بپوشند و برای مراسم که دقایقی دیگر شروع می‌شود حاضر شوند.

می‌گویند مراسم‌ پادشاهی زن‌ها در میدانی در روستا به  نام " درویش‌باغ" صورت می‌گیرد که روزگاری محل تجمع بزرگان روستا بوده است.

راه رسیدن به درویش‌باغ یک کوچه به عرض سه متر و باریک است که یک خودرو به سختی از آن گذر می‌کند و در سمت راست آن نیز دره‌ای سهمگین به سمت رودخانه هراز دیده می‌شود که با نرده محافظت شده است.وارد این میدان‌گاه که شدیم، اجتماع زنان بیشتر بود و در ورودی‌ها نیز بر تعداد زنان افزوده می‌شد.خانه‌ای در ابتدای درویش باغ، سفره‌ای پهن کرده و از میهمانان با نان و پنیر و چای پذیرایی می‌کرد.

سیما 50 ساله است، وقتی می‌خواهم به سراغش بروم چهره یک خودرو مردانه در ورودی میدانگاه پیدا می‌شود، این بار زنان دست به تکه‌های سنگ می‌برند و به شوخی مرد را هدف قرار می‌دهند، زن‌ها به دنبال ماشین می‌دوند و بازهم زنی وساطت می‌کند و مرد سریع فرار می‌کند.

سیما می‌گوید: هر ساله اگر کسی نذری داشته باشد که می‌خواهد برآورده شود و یا برآورده شده لباس مردانه می‌پوشد و نگهبان می‌شود و من هم برای نذری که برای پسرم داشتم 10 سالی است که در این مراسم سرباز می‌شوم.

وی ادامه می‌دهد: در روز ورف‌جال، زن‌ها شاه، وزیر، عروس و داماد، سرهنگ و خیاط باشی دارند و همه زنانی هستند که گریم کرده و لباس مردانه پوشیده‌اند.

سیما تاکید می‌کند که در طول سال‌ها مردانی بوده‌‌اند که نخواستند از روستا بیرون بروند اما قدرت زنان در این روز از مردان بیشتر است.

وی می‌گوید: مردانی را که از این قانون پیروی نمی‌کنند با طناب می‌بندیم به میان زنان می‌آوریم و او را به باد کتک می‌گیریم البته سیما تاکید می‌کند که پیش‌ترها مردان را به الاغ می‌بستند و در روستا می‌گرداندند.

حالا سیما بیشتر خنده‌اش گرفته ماجرای کتک خوردن مرد دستفروشی را می‌گوید که چند سال پیش بدون توجه وارد روستا شد و زنان استقبالی از او کردند که گفتنش هنوز زنان را به خنده وا می‌دارد.

زنان دیگر به دنبال سیما می‌آیند تا مراسم جلوس شاه را اجرا کنند.


زنان می‌گویند حاکم امروز ده سالی است که بعد از فوت خواهرش که او هم شاه بود به این مقام رسیده و تا وقتی خود نخواهد و یا نتواند شاه می‌ماند.حاکم در میان هلهله و کل کشیدن زنان وارد درویش‌باغ می‌شود، زنی مسن و جا افتاده اما چهار شانه و سرحال که او هم زنی خوش رو و شاد است و برای زنان روزی با نشاط را موجب می‌شود.حاکم که با اعوان و انصارش آمد، کم کم زنانی که لباس‌های محلی پوشیده‌اند دور و برش را می‌گیرند. سربازان و وزرا برایش زبان بازی می‌کنند که والاحضرتا دستور بده تا اجرا کنیم.

حاکم از زنان می‌خواهد به سخنانش گوش دهند و او شروع می‌کند به سخنرانی؛ برای همه بیماران و نیازمندان طلب صحت و سلامتی می‌کند، برای کسانی که سال گذشته بودند و امسال نیستند می‌خواهد فاتحه‌ای بخوانند.

سخنرانی شاه که تمام می‌شود، زنان دسته جمعی اشعاری محلی می‌خوانند، گروهی هنوز مشغول پذیرایی کردن هستند و عده‌ای در صف تصنیف‌خوانی.

حاکم می‌گوید برنامه نمایش هم دارند و غضنفر و مادرش را به زنان معرفی می‌کند و زنان با هورا و دست او را تشویق می‌کنند.

بعد از نمایش مراسم طناب‌کشی و بازی‌های بومی هم دارند که در این روز برایشان اجرا می‌شود.نیم ساعتی از ورود حاکم گذشته که زنی که لباس محلی پوشیده زنان دیگر را دعوت می‌کند تا به " نومزه سره" بروند.این رسم روز ورف‌چال است که زنان برای تبریک و شادباش به خانه دخترانی می‌روند که به تازگی نامزد کرده‌اند.زنی دف به دست پیشقراول می‌شود، اشعاری عاشقانه برای عروس تازه می‌خواند و زنان دیگر پشت سرش تکرار می‌کنند. گروه زنانی که از این پیشنهاد استقبال کرده‌اند از زنانی که برای طناب کشی مانده‌اند بیشتر می‌شود.

زنان با شادمانی به خانه تازه عروس می‌رسند بر در خانه‌اش می‌کوبند و شیرینی طلب می‌کنند، صاحب خانه هم مهیا است برایشان "دختردونه" و "بشتزیک" و قطاب می‌آورد.رفتن به خانه سه عروس دیگر در همان کوچه ادامه دارد، خانه‌های دیگر نیز با تخم مرغ رنگی و شربت تازه آلبالو از میهمانان پذیرایی می‌کنند.جشن و شادی در خانه تازه نامزدها ادامه دارد که به میدانگاه باز می‌گردیم، هنوز حاکم و دار و دسته‌اش در حال محلی خوانی هستند و زنان از این برنامه بیشتر از هر برنامه دیگری لذت می‌برند.

فاطمه صغری از طایفه امیر اسک 20 سال است که نقش سرهنگ حاکم را بازی می‌کند، قیافه‌ای خشن با لباس سرهنگی قدیمی که بر تن کرده چشم از حاکم بر نمی‌دارد.می‌گوید: وقتی از سیدحسن ولی نذرم را گرفتم برای مراسم لباس می‌پوشم. او هم ماندن مردان در روستا را بدشگون می‌داند و به رسمی که اجدادشان گذاشته‌اند پایبند است.زن‌ها بیکار نیستند و همچنان ادامه می دهند، حاکم از تصنیف‌ها به سخنان نغز بزرگان بومی مازندران رسیده و حالا لطیفه‌های محلی تعریف می‌کند و بعد جایش را به دیگر زنان می‌دهد تا به رسم یکی دیگر از مراسم‌های این روز، در روستا گشتی بزند.

حاکم که راه می‌افتد گروهی از زنان نیز به دنبالش می‌روند، کل می‌کشند و دست می‌زنند. حاکم از کوچه‌ها گذر می‌کند،  در راه پیرزنانی که بر در خانه‌هایشان نشسته‌اند از وی با سلام و صلوات استقبال می‌کنند و جمله معروفی دارند که همه‌شان تکرار می‌کنند." همیشه باشد" جمله‌ای است که امروز تکرار می‌کنند و با آن آرزو می‌کنند که این شادی و این مراسم همیشه برقرار باشد.زمان که به ظهر نزدیک می‌شود، زن‌ها خسته‌ شده‌اند و نزدیک اذان نیز هست، حالا مولودی‌خوانی‌ها شروع می‌شود، بخش‌هایی از دعای توسل را زنان می‌خوانند و برای کسانی که چشم به وساطت ائمه اطهار دارند طلب حاجت روایی می‌کنند.بعد از این مراسم، باز حاکم دست به کار می‌شود زنان را به ناهار و نماز دعوت می‌کند و تقریبا پایان مراسم را با دعای خیر به پایان می‌رساند.زنان اسک و میهمانانشان روز خوبی را گذرانده‌اند، دیگر از سختگیری‌های صبح خبری نیست، حوالی ساعت 3 عصر که می‌شود حکومت زنان با نمایان شدن سروکله مردان به پایان می‌رسد تا سال دیگر و ورف‌چالی دیگر.

طراح مد بریتانیایی: لباس های خانم اوباما وحشتناک است

من دوست ندارم در این باره اظهار نظر کنم. ایشان (میشل اوباما) بانویی بسیار خوش منظر است اما در انتخاب لباس های متناسب با خود سلیقه ندارد.
یک طراح مد و لباس بریتانیایی سبک لباس پوشیدن میشل اوباما همسر رییس جمهوری آمریکا را وحشتناک دانست.

به گزارش عصر ایران " ویوین وست وود " خالق دنیای مد و یکی از نامداران این عرصه در مصاحبه با روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز با اشاره به طرز لباس پوشیدن میشل اوباما :" درباره سبک لباس میشل اوباما از من نپرسید که از نظر من طرز لباس پوشیدن او وحشتناک است."

وست وود افزود:" من دوست ندارم در این باره اظهار نظر کنم. ایشان (میشل اوباما) بانویی بسیار خوش منظر است اما در انتخاب لباس های متناسب با خود سلیقه ندارد."

این طراح مد بریتانیایی در ادامه میشل اوباما را با " جکی کندی" بانوی اول اسبق آمریکا مقایسه کرد و با متفاوت خواندن سبک لباس پوشیدن خانم کندی گفت که سبک لباس پوشیدن او پر زرق و برق و محافظه کارانه تر بود و از این رو با خانم اوباما قابل قیاس نیست.

وست وود از جمله طراحان مد است که تلاش دارد ایده مطابقت و سازگاری با محیط زیست و مبارزه با تغییرات اقلیمی و استفاده از مواد بازیافت شده در طراحی و دوخت لباس ها را ترویج  کند.

انتقادات این طراح مد از بانوی اول آمریکا در حالی است که سبک لباس پوشیدن میشل اوباما همواره یکی از نکات قابل توجه در جنبه های زندگی شخصی وی بوده و عموم رسانه ها و طراحان مد سبک لباس پوشیدن وی را ستایش کرده اند.

گفتنی است وست وود  71 ساله که از او به عنوان مادر مُد " پانک " نیز نام برده می شود از حامیان جدی جولیان آسانژ مدیر وب سایت افشاگر ویکی لیکس است که در ماه های گذشته از بیم استرداد به آمریکا، درسفارت اکوادور در لندن پناه گرفته است.








مسئله حجاب



می گفت:«باید افتخار کنی که در فضای غیر دینی طاغوت،حجابت را رعایت می کنی!»

یک کارتن کتاب مسئله حجاب استاد مطهری را خرید و گذاشت خانه.

گفت:«حالا باید روی دوستانت هم کار کنی.»

کتاب ها را یواشکی به بعضی از دوستانم دادم تا بخوانند.

هشت نفر از هم کلاسی هایم تصمیم گرفتند که حجابشان را درست کنند!

یکی‌شان دختر رئیس کلانتری بود.

مدیر فهمید، صدایم زد و گفت: «اگر دختر ِدرس خوانی نبودی، همین الان از مدرسه بیرونت می کردم.»

 

*شمسی کلانتری،خواهر ِ شهید کلانتری.