راهپیمایی خانم‌های بی‌حجاب در خیابان‌های تهران / تصاویر

راهپیمایی خانم‌های بی‌حجاب در خیابان‌های تهران / تصاویر

 آیا از روز ۲۲ بهمن ۵۷ که انقلاب پیروز شد، همه اقشار بلافاصله  با حجاب در جامعه ظاهر شدند؟

امام و حجاب

عکس ها و فیلم های به جا مانده از دوران مبارزات انقلابی مردم ایران در قبل از ۲۲ بهمن ۵۷، نشانگر آن است که زنان بسیاری در این انقلاب حضور داشتند که مقید به حفظ حجاب نبودند، هر چند تعدادشان بسیار کمتر از زنان محجبه ای بود که در فعالیت های انقلابی مشارکت داشتند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، مدت زمانی طی شد تا قانون حجاب تصویب شد و جامعه به شکل اسلامی درآمد، در اینجا این فاصله زمانی را بررسی کرده و نحوه برخورد مسئولین وقت و مخالفان را بیان می کنیم.

 

پیش از انقلاب و حجاب


پیش از انقلاب زنان کارمند بخش عمده طبقه متوسط جامعه را تشکیل می دادند که بی حجاب و دارای گرایش های لائیک بودند. دغدغه عمده این گروه از زنان مشخص نبودن وضعیت شغلی شان بعد از انقلاب بود. برای مثال، در اوج درگیریهای انقلاب (۱۰ آبان ۱۳۵۷ ) خبرنگار روزنامه« گاردین » از حضرت امام درباره وضعیت آینده این دسته از زنان پرسید: « آیا [زنان] قادر خواهند بود به طور آزادانه بین حجاب و لباس غربی حق انتخاب داشته باشند؟ » حضرت امام با زیرکی تمام در جواب فرمودند:

زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینی آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه، نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند.(۱)

امام خمینی رحمه الله با بیان دو شرط، یعنی « رعایت موازینی » و « پوششی که اسلام می گوید ». در حقیقت، آب پاکی را روی دست آنها ریخت و از همان اول مشخص بود که وضعیت آینده چگونه رقم خواهد خورد.

 

امام و حجاب

 

ماجرای حجاب در بعد از انقلاب

بعد از پیروزی انقلاب بخش عمده ادارات دولتی و کارهای دفتری در دست طبقه متجدد متوسطی بود که نظام تجدد طلب حکومت شاه ایجاد کرده بود. از این رو، مشکل اساسی در روزهای آغازین پس از پیروزی انقلاب، وجود هزاران کارمند زن لائیک و بی حجاب در ادارات دولتی بود. از سوی دیگر، اقشار انقلابی که به خاطر حفاظت از ارزش های معنوی قیام کرده بودند این وضع را تحمل نمی کردند. از این رو، حضرت امام خمینی رحمه الله در پانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در یک سخنرانی فرمودند:

وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه های اسلامی نباید زن ها لخت بیایند؛ زن ها بروند؛ اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند. (۲)

 

امام و حجاب

به دنبال سخنرانی امام و تقارن آن با گرامیداشت روز جهانی زن، مراسم این روز با حرکتهای اعتراض آمیز برخی زنان همراه شد. از روز ۱۶ اسفند زنان سکولار با اجرای مراسم گوناگونی در سالن های مختلف گرد آمدند و مخالفت خود را با حجاب اعلام کردند.

 

امام و حجاب

 

در سالن ورزشی دانشگاه صنعتی ، شهلا روزبه، برادرزاده خسرو روزبه، درباره کشف حجاب در زمان رضاشاه سخنرانی کرد و به تعریف و تمجید از این عمل که ترقی خواهانه قلمداد می شد، پرداخت.(۳) در این روز همچنین گروه هایی از زنان با حرکت به سمت دانشگاه تهران در دانشکده های این دانشگاه اجتماع کردند. حدود ۱۵ هزار نفر نیز در دانشکده فنی دانشگاه تهران گرد آمدند و به دنبال یک رأی گیری، تصمیم به راهپیمایی گرفتند و در حالی که گروهی از مردان آنان را همراهی می کردند به طرف نخست وزیری حرکت نمودند.(۴)بحث درباره حجاب به اداره ها و وزارتخانه ها نیز کشیده شد و در برخی از واحدها کارها برای چند ساعت دچار وقفه گردید. (۵)

 

امام و حجاب

ادامه نوشته

بی‏ حجابی و پیامدهای آن‏

بی‏ حجابی و پیامدهای آن‏

جوان در دوران بلوغ، به علل مختلف، دچار هیجان و میل جنسی زیادی می‏ گردد

در آن هنگام كه خداوند بر حضرت آدم احسان كرد و باغ زندگی او را به وجود «حوا» معنا بخشید، غم تنهایی را از او زایل ساخت . از آن زمان به بعد كه عالم را بقایی و آدم را امیدی به حركت آورد، خیمه زندگی بشر بپا شد . در حالی كه نیمی از آن را «زن‏» استوار كرده بود، موجودی كه بدون او، برای نظام آفرینش، آغاز و انجامی تصور نمی‏شود . بر همین اساس، در آیین حیات‏بخش اسلام برای «زن‏» شخصیتی فوق‏العاده و منزلتی والا مقرر شده است و از او به عنوان موجودی یاد شده كه باید مورد تكریم و مشمول مهر و محبت كافی قرار گیرد . به گونه‏ای كه در قرآن كریم سوره‏ای است‏به نام «نساء» و مشتمل بر 176 آیه . علاوه بر این در اسلام برای تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی، خانوادگی و زناشویی و حقوق زن، قوانین عادلانه‏ای وضع شده است . و از زنان شایسته آن چنان یاد می‏كند كه گویی هیچ فرشته‏ای نمی‏تواند به مقام او نایل آید . در میان قوانین آسمانی كه خدای متعال، با توجه به نیاز زن به امنیت و آرامش، بر او مقرر كرده است، حكم «حجاب‏» است . حجاب قانونی است كه نه برای محدود كردن استعدادهای زنان، بلكه برای محدود كردن خطرهایی است كه استعدادها و موجودیت زن را تهدید می‏كند . دیدگاه اسلام به اجتماع و مسائل آن، كاملا حكیمانه است . اسلام می‏خواهد جامعه‏ای آن چنان پاك بسازد كه در آن اثری از فساد و انحراف وجود نداشته باشد . از جمله عوامل اساسی كه پاكیزگی اجتماع و سلامت اخلاقی را ضمانت می‏كند، حكم حجاب است . با وجود حجاب، زنان از بی عفتی و عشوه‏گری و انحراف باز داشته می‏شوند و موجب صیانت‏خانواده و جلوگیری از به هم پاشیدگی آن می‏گردد . «حجاب‏» ایمنی بخشنده و نگهبان جامعه است و هرگز هیچ جامعه‏ای نمی‏تواند از پاكی و امنیت اجتماعی برخوردار باشد، مگر وقتی كه زنانشان نخواهند بی‏بند و بار و برهنه باشند; زیرا «بی‏حجابی‏» همچون «وبا» یی است كه در صورت گسترش آن در میان توده مردم، بسیار زود همه را آلوده و بیمار می‏كند . اسلام با دوراندیشی كامل، پیروان خود را به حجاب و ترك خودنمایی امر می‏كند تا پیش از وقوع حوادث خانمان برانداز و شیوع فساد، ریشه‏ های آن خشك گردد و امكان رشد فساد اجتماعی بوجود نیاید .
«بی‏ حجابی و پیامدهای آن‏»
1 . روی‏آوری جوانان به انحرافات جنسی
جوان در دوران بلوغ، به علل مختلف، دچار هیجان و میل جنسی زیادی می‏گردد . هرگاه این هیجان‏ها و فشارهای جنسی، با دیدن صحنه‏های تحریك‏كننده و چهره‏های بزك كرده زنان بی‏حجاب، همراه باشد، جوان را آن چنان بی‏اختیار می‏كند كه دوست دارد با هر وسیله ممكن، شهوت خود را خاموش سازد . چنان كه حضرت امام رضاعلیه السلام می‏فرمایند: «خدای متعال چشم اندازی به گیسوان زنان را حرام دانست; زیرا موجب تحریك مردان گشته، در نتیجه آن، مفاسد و انحرافاتی به وقوع خواهد پیوست كه نه حلال است و نه پسندیده‏» (1)
آیا زنان بی‏حجاب، كه عامل اصلی انحراف جوانان هستند، در جرم و كیفر آنان شریك نیستند؟ و آیا اینان نبودند كه با خودنمایی و هرزگی خود، غرایز جوانان را تحریك كرده و روانه فساد نمودند؟ به هر حال، زنان بی‏حجاب، باید كیفر نابسامانی‏های اجتماعی و روانی كه برای دیگران پیش می‏آورند، به عهده بگیرند .
2 . بی حجابی و خیانت‏های خانوادگی
از آن زمان كه بی‏حجابی در میان زنان رواج یافت، خیانت‏های خانوادگی نیز گسترش پیدا كرد . از آن پس، پیوسته آمار آن رو به افزایش رفته است . بی شك در بسیاری از موارد، شوهر خود زمینه این خیانت‏ها را فراهم می‏نماید; زیرا با همراه بردن همسرش به مجالس مختلط و منحرف كننده و سینماها و تئاترها، عملا بین او و بیگانگان، آشنایی برقرار می‏كند . بیگانگانی كه در اغلب موارد هیچ گونه تعهد و ایمانی در آنان دیده نمی‏شود . یا آن كه مرد، همسرش را وادار می‏كند تا با مهمانان به گرمی دست دهد و با لبخند، خوش آمدگویی كند . سپس، از آنان پذیرایی كند، آن چنان كه گویی همه با او محرمند! همین رفت وآمدها نامشروع، موجب می‏شود كه روابط خانوادگی سست گردد و اختلافات زندگی شروع شود . اینجاست كه كاخ زیبایی خانواده از هم پاشیده و فرو می‏ریزد و بدبختی كودكان آغاز می‏گردد .
3 . دخترربایی و تجاوزات به زنان و دختران
زن و دختری كه زیبایی‏های خود را به دیگران نشان می‏دهند و غرایز جنسی مردان را تحریك می‏كنند، باید تاوان این رفتار ناصواب را با ریختن آبرو و پذیرفتن آسیب جسمی و روانی بپردازند . نظر جوانان منحرف به زنان بی‏حجاب، چیزی جز از دست دادن آبروی آنان نیست . پس تجاوز و ربودن آنان امر عجیبی نیست! دختر ربایی در كشورهایی كه به حجاب معتقد نیستند، بیداد می‏كند . بر اساس گزارش روزنامه گاردین، در آمریكا (واشنگتن) در هر 15 دقیقه، یك دختر ربوده می‏شود (2) یا در گزارش آمده است: آمارهایی كه از كیف‏های دختران دانشجو در انگلستان به عمل آمده، نشان می‏دهد كه 80 درصد آنان، قرص ضدبارداری با خود همراه دارند . (3)
حال سؤال این است، با توجه به سرانجام بی‏ حجابی كدام یك از این دو نمونه «زن بی‏حجاب و بانوی باحجاب‏» بهترند؟ كدام یك متین و محترم‏ترند؟ مقام و منزلت كدام عالی‏تر است؟
در آخر می‏توان گفت: تفاوت میان زن بی‏حجاب و باحجاب مانند تفاوت اتومبیل شخصی و اتومبیل همگانی (اتوبوس، تاكسی) است . اتومبیل همگانی مورد استفاده عموم است . ولی اتومبیل شخصی، تنها به صاحبش اختصاص دارد . و زن بی‏حجاب كالای همگانی است; زیرا همه مردم قادرند آزادانه از او بهره‏مند شوند . چگونه است كه فردی حاضر نیست اتومبیل شخصی خود را به دست راننده‏ای بی انصاف یا حتی دوست‏خود بسپارد چون ممكن است موجب خرابی آن شود . ولی حاضر می‏شود ناموس خویش را در اختیار دیگران قرار دهد تا در معرض انواع بیماری‏ها قرار گیرد .
منبع: كتاب «خواهرم حجاب سعادت است‏» ، نوشته: محمد ابراهیم الموحد القزوینی، مترجم: یوسف آبادنی
پی‏ نوشت:
1 . بحارالانوار . ج 6، ص 103
2 . مجله لبنانی «الدستور» ، 1980
3 . روزنامه مصری «الاهرام‏» ، 1980

عفاف لازمه عقل و غیرت

عفاف لازمه عقل و غیرت

«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است

مطالعه تاریخ حیات بشر در دورترین زمانهای ذكر شده، همراه با نشانه هایی از تمسك همیشگی انسان به حفظ پاكی و احترام به عفت و پاكدامنی است. همه اینها و مراجعه به وجدان، گویای فطری بودن عفت ‏طلبی انسان می‏باشد؛ یعنی: خداوند متعال، پاك بودن و پاك زیستن را در سرشت و نهاد بشر به ودیعت گذاشت.
در این عصر «ارتباطات و تكنولوژی» با واگذاری امور زندگی به رایانه‏ ها و دست یابی بشر به انرژی های نوین، بیم آن می‏رود كه انسان در گذار از زندگی سنتی به روش مدرن و صنعتی، كم كم جایگاه اثر گذاری و موعظه فعال، به سوی اثرپذیری و انفعال پیش رود، به طوری كه در بعضی مواقع، هویت و مسئولیت خویش را به فراموشی سپارد و همانند ابزاری در دست سامان دهندگان نظم نوین جهانی درآید، كه در نتیجه تمام ارزش های فطری و اخلاقی بی‏رنگ شود و جامعیت شریعت اسلام به دست حیلت ورزان نوین و دگراندیشان به بازی گرفته شود.

تحلیل واژه عفاف:
«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است و لغت شناسان درباره آن گفته‏ اند:
«واصله الاقتصار علی تناول الشی‏ء القلیل» یعنی: عفاف اكتفا ورزیدن به بهره‏مندی كم و شایسته است. و همچنین عفت را چنین معنا می‏كند «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة»(1) عفت پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از افزون‏ طلبی قوه شهوانیه جلوگیری می‏شود و همچنین در مجمع البحرین آمده است: «عف عن الشی‏ء ای امتنع عنه فهو عفیف»(2) عفاف از چیزی ورزید، یعنی: از آن امتناع ورزید، پس او عفیف است. ابن منظور در لسان العرب در این باره می‏نویسد: «العفة: الكفّ عما لایحل و لایجمل»(3) عفت: خویشتن داری ا ز آن‏چه كه حلال و زیبا نیست.
صاحب اقرب الموارد «عفت» را این گونه معنا نموده است: «عفّ الرجل: كفّ عمّا لایحلّ و لا یجمل قولاً او فعلاً و امتنع»(4) عفاف ورزید، یعنی: در گفتار و كردار، از آنچه كه حلال نیست، دوری جست و خویشتن داری نمود. همچنین در قاموس، «عفت» را به معنای كف و خودنگهداری از محرمات و زشتیها كه با زیباگزینی منافات دارد، معنا می‏كند.(5)

در ادب پارسی، عفاف از نظر معنا و گویش، تفاوت یافته است. در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: «عفاف: پارسایی و پرهیزگاری نهفتگی، پاكدامنی، خویشتن داری».(6)

در فرهنگ فارسی «معین» آمده است: «عفاف عبارت است از: پارسایی، پرهیزگاری،پاكدامنی، در تداول غالباً به كسر اول تلفظ می‏كنند»(7) بنابراین در گویش فارسی، عفاف به كسر اول و به معنای «پاكدامنی» به كار می‏رود.

در تفكر اسلامی، عفاف واژه‏ای با بار معنایی خاص برگرفته از آیات و روایات، و گونه‏ای منش است همراه با كنش رفتاری و گفتاری.

مرحوم نراقی در معراج السعاده می‏نویسد: عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوه شهوانیه از برای قوه عاقله كه در اقدام به خوردن و نكاح و حدود اوامر الهی را به لحاظ كمی و كیفی، نگهدارد.(8) عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است، پس در تمامی اخلاق و احوال، حد وسط و راه میانه «عفت» است.

عفاف در آیات و روایات‏
در قرآن كریم خداوند متعال عفت را از صفات مؤمنین شمرده است.(9) در قرآن چهار بار از ریشه «عفاف» استفاده شده است.
1- سوره بقره، آیه 273: «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف» كسانی كه از حال آن‏ها اطلاعی ندارند، به خاطر خویشتن داری و عفت نفس ایشان گمان می‏كنند كه آن‏ها غنی و بی‏ نیازند.(10) در این آیه شریفه، كنش بزرگ منشانه، «مناعت طبع» عفاف است، یعنی: خویشتن داری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز كردن در مقابل دیگران، عفاف است.

2- سوره نساء، آیه 6: درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان به سرپرستان سفارش می‏كند كه از دست یازی به اموال یتیمان خودداری كنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتن داری را عفاف خوانده است.

3- سوره نور، آیه 32: «و لیستعفف الذین لایجدون نكاحا حتی یغنیهم اللّه من فضله» و كسانی كه اسباب زناشوئی نمی‏ یابند، پاكدامنی ورزند تا خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند. در این آیه شریفه خویشتن داری(استعفاف) را به رام كردن قوه جنسی اطلاق فرموده است.

4- سوره نور، آیه 60: «و القواعد من النساء اللّاتی لایرجون نكاحاً فلیس علیهنّ جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرّجات بزینة و ان یستعففن خیرٌ لهنّ و اللّه سمیع علیم»؛و زنان یائسه‏ای كه امید زناشویی ندارند گناهی نیست كه جامه ‏ها (چادرهایشان) را فروگذارند، به شرط آن كه زینت نمائی نكنند و اگر پاكدامنی بورزند(و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای دانا است.(11)

در زبان پارسی، از خویشتن داری در امور جنسی و شره نبودن، به پاكدامنی تعبیر می‏كنند كه بخشی از گستره معنای «عفاف» است، زیرا عفاف، مطلق خویشتن داری را گویند. همان گونه كه در آیات یاد شده، از خویشتن داری در امور اقتصادی و مالی نیز با كلمه استعفاف و تعفف، یاد شده است.

در روایات نیز، از عفت و پاكدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین عبادت و از كمال نعمت و به معنای خویشتن داری در كردار و گفتار تعبیر شده است.

در كتاب «سفینةالبحار» آمده است: «و یطلق فی الاخبار غالباً علی عفة الفرج و البطن و كفّها عن مشتهیاتهما المحرّمه»(12) در روایات، عفاف، بیشتر به معنای خویشتن داری نسبت به شكم و شهوت به كار می‏رود و بازداشتن این دو از فزون خواهی حرام. علی (ع) فرمود: «العفا ف زهاده»(13) عفاف، زهد ورزی و خویشتن داری است و «العفة تضعف الشهوه»(14) خویشتن‏داری شهوت را ناتوان می‏سازد.

از آن جا كه موضوع عفت، «شهوت» است(15) و شهوت در نقطه افراط، به شره و در نقطه تفریط، به خمود می‏رسد و تنها در نقطه اعتدال است كه عفت تحقق می‏یابد، شناسایی مرزهای عفاف و رابطه آن با شهوت، ضروری است، زیرا انحراف از این مرز، ورود به وادی تهتّك و بی پروایی ( 16) را در پی دارد كه در این وادی، غیر از انسانیت، انتظار همه چیز می‏رود.

رابطه «عفت» با «شهوت»
در آیات و روایات، میان «شهوت پرستی» و «عفت»، تقابل جدّی برقرار شده و به دینداران، آموزش داده می‏شود كه شهوت پرستان عفیف نیستند. ولی به نظر می‏رسد كه معمولاً تنها بخشی از گستره معنایی شهوت پرستی، مورد نظر برخی دینداران واقع شده است.

مفهوم لغوی و اصطلاحی «شهوت»:
راغب اصفهانی در المفردات می‏نویسد: «اصل الشهوة نزوع النفس الی ما تریده و ذلك فی الدنیا ضربان، صادقة و كاذبة فالصادقة ما یختل البدن من دونه كشهوة الطعام عند الجوع و الكاذبة ما لا یختل من دونه».(17) اصل شهوت، كه كشش و اشتیاق نفس است به آنچه اراده كند ، در دنیا بر دو گونه است: حقیقی و غیر حقیقی، اشتیاق حقیقی آن است: كه بدن بدون تأمین آن آسیب می‏بیند، همانند: اشتیاق به غذا هنگام گرسنگی، و اشتیاق غیر حقیقی «كاذب» آن است كه بدن بدون تأمین آن آسیب نمی‏بیند.

در مجمع البحرین آمده است: «الشهوات بالتحریك جمع شهوه، و هی اشتیاق النفس الی شی‏ء»(18) شهوات جمع شهوت، به معنای اشتیاق نفس به چیزی است.
در لغت نامه دهخدا آمده است: «شهوت عبارت است از: آرزو و میل و رغبت و اشتیاق و خواهش و شوق نفس و حصول لذت و منفعت»(19) همچنین فرید و جدی در دائرةالمعارف می‏گوید: «الشهوة حركة النفس طلباً للملائم»؛(20) شهوت حركت نفس است در جستجوی آنچه موافق و سازگار است. ا ین معنا، جنبه علمی «شهوت» را نیز در بر دارد در نتیجه، شهوت، معنایی عام دارد. در اصطلاح قرآن كریم(21) نیز شهوت به معنی عام به كار می‏رود: «زیّن للناس حبّ الشّهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضّة و الخیل المسوّمة و الانعام و الحرث ذلك متاع الحیوة الدنیا...» عشق به خواستنیها، از جمله: زنان و فرزندان و مال هنگفت، اعم از زر و سیم و اسبان نشاندار و چارپایان و كشتزاران، در چشم مردم آراسته شده است، اینها بهره زندگانی دنیا است.
معنای اصطلاحی شهوت:
غالباً به خواهش و اشتیاق جنسی انسان، شهوت گفته می‏شود و شهوترانی را در بخش كوچكی از گستره امیال نفس به كار می‏برند. حال آن كه در تحلیل قرآن و روایات، «شهوت به معنی عام» در برابر «عفت به معنای عام» قرار دارد. خواهش نفس و تلاش برای برآ وردن آن میل، در برابر خویشتن داری در طاعت خواهشهای نفسانی است. انسان شهوت پرست، از كردار وگفتارش پیدا است. از كوزه، همان برون تراود كه در اوست.
انسان عفیف و با اصالت نیز از سخن و كنش او آشكار است. عفاف، تنها پاكدامنی جنسی نیست. متفكر شهید استاد مطهری در كتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» می‏نویسد: «عفاف، یعنی آن حالت نفسانی، یعنی رام بودن قوه شهوانی تحت حكومت عقل و ایمان، عفاف و پاكدامنی، یعنی تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن، شره نداشتن. یعنی جزو آن افرادی كه تا در مقابل یك شهوتی قرار می‏گیرند، بی اختیار می‏شوند و محكوم این غریزه خود هستند، نبودن. این، معنای عفاف است.»(22)

عفاف لازمه عقل و غیرت‏
تنها دین نیست كه ما را به عفاف و پاكدامنی فرا می‏خواند، بلكه این ندا از درون آدمی نشأت می‏گیرد، كه دین نیز آن را تأئید می‏نماید. غیرت، جوان مردی و كرامت نفسانی همگی انسان را به عفاف دعوت می‏كند، امام علی(ع) می‏فرماید: «العفة اصل الفتوّة»(23) عفت و پاكدامنی اصل جوانمردی است.

همچنین آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «قدر الرجل علی قدر همّته و عفته علی قدر غیرته»(24) ارزش مرد به اندازه همت او، و عفت او به اندازه غیرت وی خواهد بود.
آفریدگار هستی قبل از تشریع دین و وضع قوانین، فطرت انسان را به مواهبی عجین ساخته كه زمینه ساز كارآمدی شریعتند، چنان كه از عقل به عنوان حجت باطنی تعبیر می‏گردد و از فطرت به عنوان خمیرمایه توحید. اما نقش عفت در این میان چیست؟
سرچشمه ادراك عقلانی مطلوب در گستره روایات، حضور عفاف در وجود انسان است. این خصیصه فطری هرچه در وجود انسان تقویت شود، تكامل نیروی عقلانی قوی‏تر می‏گردد، بدین معنا كه چون انسان به اقتضای فطرتش عفت مدار و طالب زیبایی و نامأنوس با زشتی و پلیدی است. عقل درج داسازی زیبا از زشت و نیك از بد به كمك او می‏شتابد و راه را روشن می‏سازد. امام علی(ع) می‏فرماید: «اصل العقل العفاف و ثمرتها البرائة من الآثام». اساس عقل عفاف است و ثمره آن دوری از زشتی است. یعنی: هر كجا كه قوای عقلانی بر امیال نفسانی غلبه كند به واسطه رشد و حضور حركت آفرین این خصیصه فطری است، افزون بر این، گوهر وجود آدمی و هویت انسانی اش در سایه قوام عفاف آشكار می‏گردد، از این رو رابطه ‏ای معقول و منطقی بین رشد عفاف و عقل وجود دارد، از متون دینی نیز می‏توان دریافت كه تعاملی متقابل بین این دو نیروی باطنی برقرار می‏باشد، به همین جهت امام علی(ع) می‏فرماید: «من عقل عف»(25) هر آن كس كه عقل دارد، عفاف می‏ورزد، زیرا منشأ هر دو صفت، حركت به سوی تعادل و پرهیز از افراط و تفریط است.
این همان مفهومی است كه هم در معنای عفت نهفته است و هم در معنای عقل. در اینجا جهت تشریح مطلب سخنی از رسول مكرم اسلام(ص) را كه بیانگر تعامل عقل و عفاف است، ذكر می‏نماییم:
«وقتی شمعون بن لاوی بن یهودا حواری حضرت عیسی(ع)، از پیامبر اسلام(ص) پرسید كه: «اخبرنی عن العقل ما هو؟ و كیف هو و ما یتشعب منه؟، رسول اكرم(ص) فرمود: انّ العقل عقال من الجهل و النفس مثل اخبث الدواب فان لم تعقل حارث»، عقل همان ریسمانی است كه نفس به سبب آن از جهالت و مهلكه رهایی می‏یابد و اگر عقل نفس را با این ریسمان استوار مهار نكند، نفس همانند حیوانی سركش به ورطه نابودی می‏افتد. حضرت بعد از بیان هویت عقل و رسالت آن فرمود: «فیتشعب من العقل الحلم و من الحلم العلم و من العلم الرشد و من الرشد العفاف و من الع فاف الصیانه»(26) در این عبارت زیبا و متقن، عفاف دست پرورده همه ارزش‏ها است، این منافاتی با این كه اصل عقل عفاف است، ندارد؛ زیرا خمیرمایه فطری كه در درون هر انسانی وجود دارد، عفت است. اما این سرمایه قابلیت پرورش دارد و تعقل و اندیشه و حلم و علم و رشد مایه فزونی آن می‏گردد در این كلام گهربار رسول خدا(ص)، صیانت و حفاظت از ارزشها به عهده عفتی نهاده شد كه در سایه سایر صفات كمال، بارور گردیده است. پس عفاف پیوسته نیاز به پرورش و افزایش دارد تا به سبب آن، حراست و صیانت در درون و بیرون، اندیشه و عمل، نیت و قول تحقق پذیرد. همچنین در روایتی از امام علی(ع) آمده است كه: «یستدل علی عقل الرجل بالتحلی بالعفة و القناعة»(27)؛
میزان اندیشمندی انسان به میزان آراستگی او به عفت و قناعت است. یعنی باروری ارزشهای درون انسان در نگرش و باروری اندیشه و عقل تأثیر دارد. بنابراین اگر حركت بشریت به سوی توسعه و تمدن با آراستگی باطنی و عفت و پاكدامنی، عقل گریزی در او بیشتر می‏گردد. این حقیقت تلخ را امروزه در تمدن بشری به وضوح در می‏ یابیم و گزارشها روز به روز حركت جوامع را به سوی جاهلیت قهقرایی نشان می‏دهد؛ نمونه بارز این مسئله گسترش چشمگیر تجارت سكس در شبكه‏ های جهانی اینترنت، بلیه روز افزون بیماری ایدز، گسترش مخوف شبكه‏ های خرید و فروش انسان در بازارهای جنسی، اختصاص به جزیره هایی به عنوان بهشت جنسی برای ارضای غرایز افراد سركش و شهوت پرست از سراسر جهان و انتقال انسانهای مظلوم و فریب خورده به عنوان ابزار تمایلات این موجودات شوم دیده می‏شود.

امروزه بشریت در این لجنزار مخوف بی عفتی، سخت حیران و سرگردان است و علی رغم دستیابی به تكنیك و تمدن، پدیده شوم ابتذال و بی‏بند و باری گسترش یافته و در این رهگذر، سردمداران استكبار جهانی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود غالب آمده‏ اند، در یك جمله می‏توان گفت: همه بدبختی های موجود در دنیای امروز تحقیر كردن اصول عفاف و تقوای در امور جنسی است.

ارتباط عفاف و نفس انسانی‏
نفس انسان بین دو قوس قرار دارد كه یك سوی آن نفس «مسوله»(28) و «اماره»(29) است و سوی دیگر آن نفس «لوامه»(30) و «مطمئنه»(31) می‏باشد و پیوسته در این مدار حركت می‏كند، از این رو، حالات متعدد و متفاوتی در انسان وجود دارد، به تعبیر قرآن «و نفس و ما سوّی ها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زكّیها و قد خاب من دسّیها»(32)؛ بنابراین گاهی منشأ فجور می‏شود و گاهی مبدأ تقوی. یعنی قابلیت پذیرش حالات متعدد را داراست، پس نیازمند عامل مؤثری است كه او را به رشد و تزكیه سوق دهد. این قوه محركه و عامل صیانت و حفاظت نفس در بسیاری از متون، «عفاف» معرفی شده است. علی(ع) می‏فرماید: «العفاف یصون النفس و ینزهها عن الدنایا»(33) ؛ عامل صیانت نفس و بازدارنده آن از زشتیها و مایه نزهت و شادابی و شكوفایی آن عفت است.
همچنین در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است كه فرمود: «حلّوا انفسكم بالعفاف و تجنّبوا التبذیر و الاسراف»(34)؛ نفس انسانی بواسطه زیور عفاف آراسته می‏گردد، پس هیأت نفس را به جمال بیارایید و از اسراف و تبذیر بپرهیزید.

این كلام گوهربار حضرت، حامل نكته‏ای است كه عفت حالت تعادل و میانه گزینی را در نفس ایجاد می‏كند و انسان را از افراط و تفریط بر حذر می‏دارد، قوام آفرینش بر پایه اعتدال است و همه موجودات از تعادل تكوینی برخوردارند، از این رو، خداوند هم در شریعت اسلام از ان سان تعادل در سلوك و زندگی را می‏خواهد.

تفاوت عفاف و تقوی‏
با تأمل در منابع اسلامی درمی‏یابیم كه عفاف همان صفت درونی ملكه نفسانی است كه منشأ تقوای درونی می‏شود، یعنی تقوای بیرونی، تجلی عفاف درونی است و عفاف به منزله یك قوه بازدارنده از افراط است كه وقتی به صورت ملكه‏ای در درون درآمد، حاكمیتش در بیرون ظاهر می‏شود، از این رو، امام علی(ع) فرمود: «بالعفاف تزكوا الاعمال»(35)؛ اعمال ظاهری را بواسطه عفاف باطنی پاكیزه و تصفیه كنید.

همچنین در روایت دیگر از آن حضرت آمده است كه فرمود: «ثمرة العفاف الصیانه»(36) صیانت و تقوی، حاصل عفت است. بر همین اساس علی(ع) در صفات متقین می‏فرماید: «المتقون انفسهم عفیفه و حاجاتهم خفیفه، خیراتهم مأموله و شرورهم مأمونه»؛ نشان پرهیزگاران آن است كه نفسها یشان عفیف است و خواهششان كم و خفیف، و نیكی و خیرشان مورد امید و انتظار مردم است و از بدیهایشان همه در امانند.

در حكمت 474 نهج البلاغه می‏فرماید: «ما المجاهد فی سبیل اللّه باعظم اجرا ممن قدر فعفّ. لكاد العفیف أن یكون ملكا من الملائكه»؛ اجر شهیدی كه در راه خدا مجاهده می‏كند، بالاتر از اجر و ثواب كار انسانی نیست كه سنجیده و بر اساس اندازه و حساب عفاف می‏ورزد، انسا ن عفیف نزدیك است كه در زمره ملكی از ملائكه درآید. طبق این بیان، عفاف همان مجاهده درونی برای غلبه ارزشهاست.

بنابراین، تلاش درونی انسان برای حاكمیت خوبیها و محسنات در سیطره وجودش عفت است و چون تقویت عفت موجب پاكی و نزهت است. هر مقدار كه انسان عفیف باشد به عالم قدس و ملائك نزدیك‏تر است، از این رو، انسان عفیف در جایگاه ملائكه است. بنابراین عفت موجب عبور انسان از عالم ملك به عالم ملكوت می‏گردد. چنانكه در مورد انسانهای شایسته‏ای چون حضرت ابراهیم(ع) قرآن كریم می‏فرماید: «و كذلك نری ابراهیم ملكوت السموات و الارض»(37) ابراهیم به بطن عالم ملكوت راه یافته بود، به گونه‏ای كه متن عالم ماده و حقایق آن را می‏دید. در واقع خداوند بواسطه صفت عفاف، قدرت عبور از عالم ملك را به عالم ملكوت در درون انسان به ودیعت نهاده، و او می‏تواند با باروری و شكوفا سازی این شاخصه اوج بگیرد و فراتر از آن‏چه تصور انسانهاست، پرواز كند.

رابطه حیاء و عفاف‏
حیاء در لغت به معنای شرم، آزرم آمده است، شرمی برخاسته از ادراك خوبیها و بدیهای اختیاری، بدین جهت است كه انسان برخی از كارها را نیكو و بعضی دیگر را زشت می‏داند. برخلاف حیوانات كه چون فاقد ادراك می‏باشند، شرم و حیا نیز ندارند. علی(ع) در تعریف «حیا» می‏فرماید: «الحیاء خلق مرضی، الحیاء خلق جمیل»(38). و همچنین می‏فرماید: «الحیاء تمام الكرم و احسن النسیم، الحیاء یصدّ عن فعل القبیح»؛(39) حیاء از كار زشت جلوگیری می‏كند و همچنین آن حضرت حیاء را سبب «عفت» می‏نامند: «سبب العفة الحیاء»(40) و در روایت دیگر حیاء را میوه و ثمره «عفت» معرفی می‏نماید: «الحیاء ثمرة العفة»(41) در تعبیری از امام صادق(ع) آمده است: «الحیاء نور جوهره صدر الایمان».(42)
علامه مجلسی (ره) درباره «حیا» می‏فرماید: «ملكه ‏ای است كه موجب خودداری از كارهای قبیح می‏گردد.»(43)
یكی از زمینه‏ های عفاف و در عین حال از ثمرات آن، كه از اصلی‏ترین موانع انحراف جنسی محسوب می‏شود، احساس حیاء و شرم و آزرم از كارهای زشت است. این حقیقت كه شرم و آزرم، مانع افسار گسستگی‏ های جنسی می‏شود و بازدارنده از بسیاری گناهان اجتماعی دیگر و سرآمد خوبیه است، در كلام درربار امام صادق(ع) نمودار است. حضرت فرمود: «ای مفضل! بنگر به آن ویژگی كه انسان را از حیوانات ممتاز نموده، و آن نعمت شرم و آزرم است. اگر این نعمت، در وجود انسان نبود، هیچ مهمانی نوازش نمی‏شد و به وعده‏ ها وفا نمی‏شد و نیازهای مردم انجام نمی‏گرفت و زیباییها رواج نمی‏ یافت. از زشتیها جلوگیری نمی‏شد، حتی بسیاری از واجبات، كه به خاطر شرم و آزرم، انجام می‏گیرد، ترك می‏شد، چه اینكه گروهی از مردم، اگر شرم و آزرم نبود، حق پدر و مادر را پاس نمی‏داشتند و به خویشاونداری و پس دادن امانت، اهمّیتی نمی‏دادند و از هیچ كار زشتی روی گردان نبودند.»(44)

هر قدر این احساس شرم و آزرم در انسان بیشتر باشد، عفت او نیز بیشتر خواهد بود، چنان كه امام علی(ع) فرمود: «اعفكم احیاكم» با عفت‏ترین شما، با حیاترین شماست.(45)
كسانی كه در درون خود فریاد «حیا» را خفه كرده‏ اند، كمتر عاملی می‏تواند آنها را از ارتكاب انواع اعمال ناشایست باز دارد، چنان كه در روایات به آن اشاره شده است:
رسول اكرم(ص) فرمود: «از سخنانی كه در میان مردم است، تنها یك جمله از انبیای گذشته باقی مانده است كه می‏گویند: اگر حیا نداری، هرچه می‏خواهی انجام بده».(46) بدلیل این كه دین، بلكه تمام قوانین موضوعه بشری برای كنترل جامعه است و ضامن اجرایی آن حیا است، شخص بی حیا در منابع روایی شریعت اسلام، «بی ایمان» معرفی شده است، امام صادق(ع) در این باره فرمود: «لا ایمان لمن لاحیاء له»(47) كسی كه حیا ندارد، ایمان ندارد.

از احادیث ذكر شده درمی‏یابیم كه در جامعه، افرادی هستند كه پای‏بند به اخلاق و ایمان نمی‏ باشند، ولی به سبب حیا از دیگران، به پاره‏ای ازگناهان دست نمی‏زنند، زیرا، شكنجه افكار عمومی و ملامتهای مردم، از كیفر و مجازات زندان و شلاق به مراتب سخت‏تر است. مرد و ز ن بی عفت، از رسوایی عمومی بیشتر رنج می‏برند تا از سایر شكنجه‏ ها.

دكتر فلاسن، استاد دانشگاه روچستبر، می‏گوید: خجالت كشیدن و حیاء علامت سلامت است و در میان تمام افراد بشر، حتی آنهایی كه برهنه زندگی می‏كنند، نیز رایج است.(48) اگر در جامعه، روح حیا - كه به فرموده امام علی(ع) ثمره عفت است - حاكم باشد، بسیاری از نزاعها و اختلافهای خانوادگی و بسیاری از جرایم اجتماعی و بزهكاریها از بین می‏رود.

گر حیا نبود، بیفتد رسم عصمت از میان‏
ور حجابی در میان است، از تقاضای حیاست

پی ‏نوشتها:
1. راغب اصفهانی، معجم مفردات، ص 350.
2. طریحی، مجمع البحرین، ج 5، ص 101.
3. ابن منظور لسان العرب، ج 9، ص 253.
4. شرتونی لبنانی، اقرب الموارد، ج 2، ص 803.
5. قرشی علی اكبر، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلامیه، ج 5،ص 19.
6. دهخدا، علی اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 14081.
7. دكتر معین، فرهنگ فارسی معین، ج 2، ص 207.
8. ملااحمد نراقی(ره)، معراج السعادة، ص 243.
9. سوره مؤمنون، آیه 5.
10. از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: كه این آیه درباره اصحاب «صفّه» نازل شده است (اصحاب صفه: حدود چهارصد نفر از مسلمانان مكه و اطراف مدینه بودند كه چون خانه و كاشانه‏ای نداشتند در مسجد پیامبر(ص) زندگی می‏كردند، این افراد به فرموده قرآن با وجود نیازمندی شدید، عفت نفس به خرج می‏دادند، به طوری كه هر كس كه اطلاعی از وضعیت آنان نداشت، گمان می‏كرد كه ایشان و بی‏نیازند) تفسیر نمونه، ج 3، ذیل آیه 273، سوره بقره، ص 264.
11. ترجمه بهاء الدین خرمشاهی از قرآن مجید.
12. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 207.
13. میزان الحكمه، ج 6، ص 359، ح 12824.
14. همان، ص 363، ح‏12861.
15. عن علی(ع):الفضائل اربعه اجناس...الثانی: العفة و قوامعها فی الشهوة...
16. قال الصادق(ع)...والعفة و ضدها التهتّك.
17. راغب اصفهانی معجم مفردات الراغب، ص 276.
18. طریحی مجمع البحرین، ج 1، ص 252.
19. لغت نامه دهخدا، ج 9، 13894.
20. فرید وجدی، دائرةالمعارف القرن العشرین، ج 6، ص 515.
21. سوره آل عمران، آیه 14.
22. شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات الزهراء، ص 106.
23. میزان الحكمه، ج 6، ص 359.
24. همان منبع، ص 362.
25. رسولی محلاتی، غررالحكم موضوعی، ج 2، ص 130، میزان الحكمه، ج 6،ص 362.
26. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ج 1، ص 117، ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی عطائی، انتشارات علمیه اسلامی، ص 19.
27. محمد ری شهری، میزان الحكمه، ج 6، ص 428.
28. نفسی كه زشتیها را زیبا نشان می‏دهد.
29. نفسی كه پیوسته انسان را به زشتی امر می‏كند.
30. نفسی كه انسان را ملامت می‏كند(وجدان صالح بشری).
31. نفسی كه سكونت و استقرار و اطمینان را در سایه بندگی یافته است.
32. سوره شمس، آیه 11 - 8.
33. رسولی محلاتی، غررالحكم موضوعی، ج 2، ص 127.
34. همان منبع، ص 129.
35. همان منبع.
36. همان منبع.
37. سوره انعام، آیه 75.
38. رسولی محلاتی، غررالحكم موضوعی، ج 1، ص 311.
39. میزان الحكمه، ج 2،ص 564.
40. غررالحكم، ح 5527.
41. همان، ح 4612.
42. بحارالانوار، ج 71،ص 336.
43. علامه مجلسی، مرآت العقول، ج 8، ص 187.
44. بحار الانوار، ج 2، ص 25.
45. همان، ح 2837.
46. سفینة البحار، ج 1، ص 361، ح 340.
47. بحارالانوار، ج 78، ص 111؛ میزان الحكمه، ج 2، ص 565.
48. فلسفی، محمد تقی (ره)، كودك، ج 2، ص 371.

چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند  

چون می خواستند بی عفت نباشند کشته شدند      روز ملی حجاب و عفاف شورای فرهنگ عمومی كشور وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالروز قيام مردم مشهد را عليه كشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نام‌‌ گذاری كرده است. قيام مردم مشهد و واقعه‌ مسجد گوهرشاد در مقابله با كشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منكری است كه هنوز متأسفانه آثار شومش در كشور ريشه ‌كن نشده است. حمله‌ قزاق‌ های رضاخانی به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پيشينه‌ درخشان مردم خطه‌ خورشيد، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب می شود.1      قیام مردم مشهد در مسجد گوهرشاد       روز 21 تیر 1314 قیام مردم مشهد در اعتراض به سیاست‌ های ضداسلامی رضاخان در صحن مسجد گوهرشاد سركوب شد. این قیام زمانی شكل گرفت كه رضاخان دین‌ ستیزی را به اوج خود رسانده و درصدد بود تا سنت‌ های مذهبی و قوانین اسلامی را محو و نابود كند و فرهنگ غربی را به جای آن بنشاند.         رضاخان در پیگیری این سیاست دستور داده بود تا حجاب از سر زنان مسلمان برگیرند، مردان كلاه غربی به سر كنند، روحانیون لباس روحانیت را از تن بیرون كنند و ... در واكنش به این سیاست، روحانیون و مردم مسلمان در هر نقطه‌ ای به مخالفت برخاستند ولی در این ماجرا مشهد پیشقدم‌ شد و قیام شكوهمندی در دل تاریخ به ثبت رسید.         علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حركت رضاخان مقابله كنند و او را از این كار بازدارند. در یكی از این جلسات پیشنهاد شد آیت الله حاج آقا حسین قمی به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاكره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش باز دارد. وقتی آیت الله قمی به تهران آمد، بلافاصله از سوی حكومت دستگیر و ممنوع‌ الملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس‌، به آگاه كردن مردم پرداختند. مسجد گوهرشاد از جمله مكان‌ های تجمع مردم بود. اجتماعات مردم در این مسجد هر روز بیشتر می‌ شد و شهر حالت عادی خود را از دست می‌ داد و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین می‌ پرداختند.        همزمان با بازداشت حاج آقا حسین قمی‌، در مشهد نیز به دستور حكومت‌، روحانیونی همچون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ نیشابوری دستگیر شدند. صبح روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را كشتند و زخمی كردند، ولی مردم مقاومت كرده و سربازان نیز بنا به دستوری كه به آنها رسیده‌، مراجعت كردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد با بیل و داس و ... به سوی مسجد حركت كردند. فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع كردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات كامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودكار و حتی توپها را به منظور سركوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به كشتار آنان پرداختند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند. كشتار مردم در این مسجد به اندازه‌ ای بود كه به نقل از شاهدان عینی چند كامیون جنازه از صحنه كشتار خارج كردند. یك روز پس از این فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد كثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند.        رضاخان با کودتایی که به رهبری انگلیس انجام شد به قدرت رسید. در زمان او براي آماده ساختن زمينه‌ كشف حجاب، مجلس، در ششم دي‌‌ ماه 1307 قانون متحدالشكل نمودن البسه را تصويب كرد كه بر اساس آن، پوشيدن كت و شلوار و كراوات و كلاه فرنگي، برای مردان الزامي شد. تلاش‌های رضا‌خان، باعث شد تا عده‌ ای از زنان غرب‌ زده، به‌ ويژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بی حجاب يا بدحجاب، در مجامع و معابر  عمومی ظاهر شوند و مردم نيز تحت تأثير اختناق و ظلم رضاخانی، حساسيت لازم را از خود نشان ندادند.         در سال 1313 رضا‌خان عازم تركيه شد و با مشاهد‌ه تغييراتی كه رژيم لائيك تركيه به رهبری مصطفی كمال‌ آتاتورك در جهت غربی كردن جامعه‌ مسلمان تركيه اجرا كرده بود، تحت تأثير قرار گرفت و شديدتر از گذشته، در راستای اسلام‌ زدائی و به‌ ويژه حجاب‌ زدائی گام برداشت.      در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند كه بدون حجاب به تحصيل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در اين جهت، واكنش و مخالفت‌ های مردمي را به رهبری روحانيت باعث شد كه از مهمترين آن‌ها، مي‌توان به سركوب قيام مسجد گوهرشاد و كشتار مردم مظلوم اشاره كرد. بی عفتی رسمی و قانونی اعلام شد     حدود شش ماه پس از فاجعه‌ مسجد گوهرشاد، رضا‌خان با بی اعتنائی به علما و مردم، در روز 17م دي 1314 در جشن فارغ التحصيلی دانش سرای مقدماتی دختران در تهران، مقررات كشف حجاب زنان را به طور آشكار و رسمی اعلام كرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش -كه بدون حجاب بودند- در اين جشن كه به ابتكار علی اصغر حكمت، وزير معارف و فراماسونر معروف تشكيل گرديد، شركت و سخنرانی كرد و دوره‌ ای سياه برای زنان ايران در تاريخ آغاز گرديد. پاورقی مطالب فوق از دو منبع زیر انتخاب شده است: 1. http://www.nlai.ir/tabid/2598/mid/5853/ctl/asnad/Default.aspx?Subjectmid=5850&SubjectID=5896. 2. http://www.irdc.ir/fa/calendar/582/default.aspx.
  تاریخ: ۱۳۹۴/۰۴/۲۱ منبع : پژوهشكده عفاف

حجاب؛ قانون مدنی یا اخلاقی؟

به بهانه 21 تیرماه؛ روز حجاب و عفاف
  • حجاب؛ قانون مدنی یا اخلاقی؟
طرح‌های ضربتی ضرورتاً بد نیستند؛ اما مشکل آنجاست که پلیس نگاهی محدود دارد و ...

پس از انقلاب اسلامی ایران، یکی از مسایل بحث‌برانگیز قانون‌هایی است که ریشه در دین دارند و در جوامع غیردینی مشابه آن‌ها وجود ندارد؛ به عنوان مثال، قوانین مقابله با قتل، دزدی یا جرایم اقتصادی در همه کشورها وجود دارد؛ منتها در کشورهای اسلامی حد و تعزیر آن بر اساس دین تعریف می‌شود و در کشورهای دیگر بر اساس فلسفه‌های انسانی. اما قانونی مثل حجاب یا مقابله با روزه‌خواری آشکار قانونی کاملاً اسلامی است که مشابه غیردینی و غیر اسلامی در کشورهای دیگر ندارد. بنابراین، مهم‌ترین وجه تمایز یک حکومت دینی با انواع حکومت غیردینی در مبانی قانون‌گذاری است که می‌بایست بر مبنای دین و فلسفه دینی صورت پذیرد؛ و مهم‌ترین نمود این تفاوت در قوانین کاملاً اسلامی مانند قانون حجاب اجباری می‌باشد.

حجاب اگر چه «اقدامی» فردی است، اما تبعات و اهداف آن جمعی است و حکومتی که بر اساس دین اسلام شکل گرفته، موظف به وضع قوانینی برای رعایت حجاب در سطح جامعه می‌باشد. نکته بسیار مهم در این میان اینجاست که نه میزان دین‌داری همه مردم در یک جامعه دینی و حکومت اسلامی یکسان است و نه همه مردم مسلمان هستند. در نتیجه وجه اشتراک مردمی که در سایه نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، مسلمان بودن نیست، بلکه همچون جوامع غیردینی «قانون» وجه اشتراک تمام مردم به شمار می‌آید؛ بنابراین، به جای نگاه فردی یا اخلاقی و دینی به مسئله حجاب، ضرورتاً می‌بایست نگاه قانونی و قانون‌مدارانه به این موضوع داشت.
اقداماتی که طی بیش از سه دهه از زمان انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ تاکنون در خصوص حجاب صورت گرفته با اشکالاتی مواجه بوده است؛ اشکالاتی که باعث شده بحث حجاب در ایران در یک وضعیت بلاتکلیف و نامشخص قرار گیرد؛ شرایطی که نه حجاب اجباری به چشم می‌خورد و نه آزادی حجاب!

3748_hijab.jpgقانون گذاری
ابتدایی‌ترین اشتباهات را باید به قانون گذاران نسبت داد. زمانی که اوایل انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) در خصوص ضرورت حفظ حجاب اشاراتی داشتند، تنها کاری که مجلس شورای اسلامی انجام داد، تصویب حدود تعزیر بی‌حجابی در عین عدم شفافیت و دقت بود. عدم شفافیت آنجا بود که تعریف مشخصی از حجاب و بی‌حجابی ارائه نشده  و عدم دقت نیز آنجا نمود داشت که نه ضمانت اجرایی برای این قانون لحاظ شده و نه مرجع نظارت و تصمیم‌گیری در خصوص شیوه اجرای این قانون مشخص شده بود.
در سال‌های اخیر نیز، شورای عالی انقلاب فرهنگی که مصوبات آن به عنوان سند بالادستی، حکم قانون دارد و لازم‌الاجراست، وارد میدان شد؛ اما این شورا نیز قانونی برای «ترویج حجاب و عفاف» تصویب کرد، نه قانونی برای رعایت حجاب. در این میان، مصوبه شورا بیش از بیست نهاد دولتی و حکومتی را موظف به اقدامات مشخصی نمود که تنها نیروی انتظامی با راه‌اندازی گشت ارشاد تلاش نمود نقش خود را ایفا کند – نقد عملکرد گشت ارشاد فرصت مقتضی خود را می‌طلبد. به بیان دیگر، مصوبه شورا نیز توجهی به جایگاه قانون به عنوان وجه اشتراک مردم نداشته و تنها به دنبال ترویج وجه فردی حجاب در میان مردم است.

نظارت و اجرا
مشکل نظارت بر قانون، تنها به مسئله حجاب محدود نمی‌شود. متأسفانه جایگاه قانون در ایران، به نحو شایسته شناخته نمی‌شود. بخشی از این مشکل به فرهنگ‌سازی برای حاکمیت قانون و بخشی به عملکرد مسئولان در حفظ قانون و شأن آن باز می‌گردد. به عنوان مثال، قوانین راهنمایی و رانندگی همان قدر قانون هستند که قانونی در مقابله با دزدی و قتل! اگر طبق قانون پرهیز اختلاس و رانت‌خواری، تعرض به حقوق دیگران، تجاوز و... ضروری است، رعایت حجاب و قوانین راهنمایی و رانندگی نیز قانونی و ضروری است. متأسفانه فرهنگ قانون‌مداری در ایران هنوز جانیافتاده است.
بدتر از آن اینکه، نیروی انتظامی که ناظر و حامی قانون است، عملکرد ضعیفی در این خصوص دارد. در حالی که یک پلیس باید نگاه جامعی به قانون داشته باشد، معمولاً نیروی انتظامی ایران به صورت مقطعی و موسمی به برخی قوانین حساسیت نشان می‌دهد. به عنوان نمونه، گاهی بر بستن کمربند ایمنی تمرکز می‌کنند، گاهی بر سرعت غیرمجاز و گاه حجاب و پوشش زنان. طرح‌های ضربتی ضرورتاً بد نیستند؛ اما مشکل آنجاست که پلیس نگاهی موردی و محدود دارد و معمولاً خارج از این بازه زمانی حساسیتی روی این تخلفات ندارد.
این نگاه از آنجا نشات می‌گیرد که قانون به حاکمیت خود در جامعه نرسیده است و بسیاری از مسئولان و ناظران نه اهتمام جدی دارند و نه خود قانون را چندان جدی می‌گیرند. جالب اینجاست که از آنجایی که در حکومت اسلامی، قوانین مبتنی بر شریعت اسلامی تصویب می‌شوند، جایگاه شرعی نیز پیدا می‌کنند؛ همان طور که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به عنوان رهبران و بسیاری از مراجع معظم تقلید تبعیت از قانون را واجب شرعی می‌دانند. بنابراین، علاوه بر دقت در قانونگذاری، نظارت بر قانون‌مداری و حسن اجرای قانون نیز اهمیت دوچندانی در جامعه ما دارد. این نظارت می‌بایست با اهتمام و جدیت تمام صورت پذیرد تا علاوه بر قانون حجاب، تمامی وجوه قانون مورد احترام و اجرا قرار گیرند.

فرهنگ‌سازی
در زمینه فرهنگ‌سازی برای ترویج قانون‌مداری، به دلیل مشکل فوق، نه تنها اقدام صحیحی صورت نگرفته است، بلکه نسبی‌گرایی مسئولان باعث شده تا به جای فرهنگ‌سازی، ارزش‌های اجتماعی که منجر به قانون‌مداری می‌شود نیز از بین برود. مهم‌ترین آسیب‌ها در این زمینه از سوی صدا و سیما و سینما بر پیکره فرهنگ اجتماعی مردم وارد آمده است. تصویری که از حجاب در سینما و تلویزیون، به عنوان «دانشگاه عمومی» و تاثیرگذارترین رسانه در ایران، ارائه شده است تصویری نسبی و از سر اجبار است که الگوهایی متناقض و متضاد در اختیار مخاطب می‌گذارد. این افراط و تفریط‌ها و بلاتکلیفی‌ها تا آنجاست که صدا و سیما مجبور می‌شود تولیدات خود را سانسور نماید! علاوه بر این، الگوهایی که گهگاه برای ارائه تصویری از حجاب یا زن محجبه ارائه شده است، بازیگرانی بوده‌اند که تصاویر بی‌حجاب و اصطلاحا بدحجاب آن‌ها نیز منتشر شده و مخاطب را با دوگانگی و تناقض روبرو می‌کند.

3747_hijab.jpgراهکار پیشنهادی
با بررسی اشکالات عمده در خصوص قانون حجاب، باید دید چه اقداماتی می‌توان جهت شفاف‌سازی و اصلاح وضعیت انجام داد. حکومت اسلامی وظیفه دارد حفظ حجاب در جامعه را تضمین نماید و مهم‌ترین ابزار برای این مهم، ابزار قانون است. بنابراین، اولین قدم تصویب قوانینی دقیق و شفاف در خصوص حجاب است که در آن حد و حدود حجاب برای مسلمانان، غیرمسلمانان و اتباع غیرمسلمان خارجی که وارد ایران می‌شوند، به تفکیک تعیین شده باشد. علاوه بر این، مرز عدم رعایت حجاب و جریمه‌ها و تعزیراتی که برای آن لحاظ می‌شود نیز باید به ‌روزرسانی و واقع‌بینانه شود.

قدم دوم، قانونگذاری در حوزه مسایلی است که تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر عفاف و حجاب می‌گذراند. به عنوان مثال واردات لباس‌هایی که با نفس مساله حجاب تناقض دارند، برنامه‌ها و اقداماتی که به ترویج بی‌حجابی و بی‌حیایی می‌پردازند، و اقلامی که ماهیتا و اصالتا کاربرد خلاف عرف و شرع دارند باید با قانون‌گذاری دقیق و صریح مورد توجه و برخورد قرار گیرند.

قدم سوم، تصریح در ضمانت اجرای قانون و نظارت بر حسن اجرای آن است. یعنی هم مجریان و هم ساز و کارهایی که طبق آن از اعمال سلیقه و کارهای کلیشه‌ای و نسبی پیشگیری شود باید به دقت تعیین شوند. علاوه بر این، نیروی انتظامی به عنوان پاسدار قانون، می‌بایست نیروهای خود را به نحوی تربیت نماید که جامع‌نگر باشند و در عین حال که در مقابله با سرقت و امثال این جرایم جدیت دارند، در مقابله با عدم رعایت حجاب نیز اهتمام جدی داشته باشند.

قدم چهارم، فرهنگ‌سازی برای قانون‌مداری است که اهتمام جدی مسئولان و رسانه‌ها را می‌طلبد. از آنجایی که قوانین حکومت اسلامی با شرع اسلامی تطبیق یافته و از تنفیذ شرعی برخوردارند، قانون می‌بایست به عنوان فصل خطاب و وجه اشتراک تمامی مردم کشور شناخته شود. در این فرهنگ‌سازی، ترویج الگوی صحیح حجاب نیز باید مورد ملاحظه باشد. متأسفانه تاکنون این الگوسازی‌ها به نحوی پیش رفته که بر خلاف نگرش اسلامی، در میان افکار عمومی تنها «چادر» به معنای حجاب شناخته شده است و هر کس «چادر» نداشته باشد، بی‌حجاب یا بدحجاب تلقی می‌شود.

اما مهم‌ترین قدم، توجه به نقش مردم است. با ارائه الگوی صحیح و شفاف از حجاب و فرهنگ‌سازی برای رعایت آن، می‌بایست زمینه‌های امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم نیز آماده شود. بنابراین، علاوه بر قوانینی که پیشتر ذکر شد، ضروری است قوانینی تصویب شود تا مردم بتوانند به مسئولیت‌های اجتماعی خود برای نظارت بر اجرای این قانون (و قوانین دیگر) عمل کنند و حافظ فرهنگ و قانون مملکت خود باشند. این امر مستلزم تصویب قوانینی کاملاً شفاف و جزیی‌نگر است که از بروز مشکلات در اجرای این امر جلوگیری نماید.

چادر مشکی و حجاب برتر

 سوال
 
 آیا حدیث معتبری مبنی بر اینکه چادر آن هم رنگ مشکی آن حجاب برتر است موجود است - آیا اگر شخصی حدود لازم حجاب خود راطبق دستورات فقهی بدون استفاده از چادر رعایت کند آیا فرقی با یک خانم چادری دارد
 
 پاسخ
 
 ما با التفات به قرآن برای شما پاسخی آماده نموده که در ضمن آن به حدیثی در این باره نیز اشاره خواهیم کرد. خداوند در قرآن می فرماید:
 
 یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً[1]
 
 [ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین بگو روسری‏های بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند.
 
 در اینکه منظور از شناخته شدن چیست؟ دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتی با هم ندارند.
 
 نخست اینکه در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون می‏آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند گاهی بعضی از جوانان هرزه مزاحم آنها می‏شدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامی را کاملا رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه‏ای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند. بدیهی است مفهوم این سخن آن نیست که اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند. دیگر اینکه هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل‏انگار و بی اعتنا نباشند مثل بعضی از زنان بی بند و بار که در عین داشتن حجاب آن چنان بی‏پروا و لاابالی هستند که غالبا قسمتهایی از بدنهای آنان نمایان است و همین معنی توجه افراد هرزه را به آنها جلب می‏کند.
 
 در اینکه منظور از" جلباب" چیست مفسران و ارباب لغت چند معنی برای آن ذکر کرده‏اند:
 
 1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه‏ها را می‏پوشاند.
 
 2- مقنعه و خمار (روسری).
 
 3- پیراهن گشاد [2]
 
 گرچه این معانی با هم متفاوتند ولی قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند. اما بیشتر به نظر می‏رسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنان که نویسنده" لسان العرب" روی آن تکیه کرده است.
 
 و منظور از" یدنین" (نزدیک کنند) این است که زنان" جلباب" را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طوری که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند. اما اینکه بعضی خواسته‏اند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشانید هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن‏ صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است[3]. در اینکه آیا حکم حجاب صورت و دستها حتی از مچ به پائین را نیز شامل می‏شود یا نه، در میان فقهاء بحث فراوان است، بسیاری عقیده دارند که پوشاندن این دو (وجه و کفین) از حکم حجاب مستثنی است، در حالی که جمعی فتوا به وجوب پوشاندن داده، یا حد اقل احتیاط می‏کنند، البته آن دسته که پوشاندن این دو را واجب نمی‏دانند نیز آن را مقید به صورتی می‏کنند که منشا فساد و انحرافی نگردد، و گر نه واجب است.[4] به هر حال از این آیه استفاده می‏شود که حکم" حجاب و پوشش" برای آزادی زنان قبل از این زمان نازل شده بود، ولی بعضی روی ساده‏اندیشی درست مراقب آن نبودند آیه فوق تاکید می‏کند که در رعایت آن دقیق باشند.
 
 و از آنجا که نزول این حکم، جمعی از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان می‏ساخت، در پایان آیه می‏افزاید:" خداوند همواره غفور و رحیم است"(وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
 
 هر گاه از شما تا کنون در این امر کوتاهی شده چون بر اثر جهل و نادانی بوده است خداوند شما را خواهد بخشید، توبه کنید و به سوی او باز گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبی انجام دهید.][5]
 
 با توجه به تفسیر آیه معلوم می شود که هدف از حجاب امنیت زن و معنای آن پوشش است و فرقی نمی کند چادر باشد یا چیز دیگری، همانگونه که در روایت آمده است حد پوشش برای زن همه تن، جز آنچه برکنار شده می باشد[6]‏ پس هر چیزی که باعث شود بیشتر، میل و رغبت هوسبازان را دفع نماید حجاب برتر به حساب می آید اما در مورد مشکی بودن آن بهتر است با دید روانشناسی به موضوع بنگریم و آن این است که در روان‏شناسی رنگ‏ها می‏خوانیم که رنگ سیاه نمایان‏گر مرز مطلق است.[7] لذا کسی که رنگ سیاه می‏پوشد، می‏خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است . اما این که این مرز برای چیست، در موقعیت‏های مختلف ممکن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا می‏پوشند، برای آن که نشان دهند بین آن‏ها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آن‏ها را از هم جداکرده است. اما گاهی هم سیاه می‏پوشند، نه برای عزا و ماتم بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریم‏های اجتماعی که حجاب یک خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی که خانمی چادر مشکی به سر می‏کند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصه‏ی اجتماع می‏گذارد، با این نحوه‏ی پوشش می‏خواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی، در واقع او با حجاب مشکی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم موزه ای عاقلانه ایجاد می‏کند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود می‏خواهد نگاه تیز و برنده‏ی هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی به منزله‏ی حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان می‏دهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیده‏ی احترام و ادب نگریست.
 
 از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچه‏ی سیاهی را می‏بیند، دیگر چندان رغبتی به نگاه کردن پیدا نمی‏کند و خود به خود نظر را بر می‏گرداند. نگاه به رنگ‏های روشن چشم را باز و رغبت مشاهده و تمرکز بر دیدن را دو چندان می‏کند، به عبارت دیگر از دیدگاه روان‏شناسی رنگ‏ها، نگاه به رنگ‏های تیره، به ویژه رنگ سیاه که بی رنگی مطلق است، تقریبا تمام رغبت‏ها را از بین می‏برد .
 
 روان شناسان امروز می‏گوید: «سیاه به معنای «نه‏» بوده و نقطه‏ی مقابل «بله‏» یعنی سفید است‏»[8] با این نگاه باید گفت: آن کس که در مقابل نامحرم، سیاه می‏پوشد، در واقع می‏خواهد به او «نه‏» بگوید و آن کسی که رنگ جذاب می‏پوشد، در واقع خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه‏های هرزه و آلوده قرار می‏دهد و وسیله‏ی آلودگی و انحراف خود و جامعه را فراهم می‏کند .
 
 در روان ‏شناسی رنگ‏ها می‏خوانیم که «سفید به صفحه‏ی خالی می‏ماند که داستان را باید روی آن نوشت، ولی سیاه نقطه پایانی است که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد»[9] بنابراین زنی که در برابر نامحرم و در بیرون از خانه لباس سفید و رنگارنگ می‏پوشد، از ایمنی کمتری برخوردار است، ولی زنی که چادر سیاه می‏پوشد، حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است و نشان می‏دهد که اینجا نقطه‏ی پایان نگاه‏های نامحرمان است و در فراسوی این حجاب، جایی برای نفوذ نگاه‏ها و نیت‏های ناپاک نیست. در جای دیگری در بحث روان‏شناسی رنگ‏ها می‏خوانیم که: «سیاه، نشان‏گر ترک علاقه یا انصراف نهایی بوده ... و از تاثیر قوی بر هر رنگی که در همان گروه (درکنار آن) قرار گرفته باشد، برخوردار است و خصلت آن رنگ را مورد تاکید و اهمیت قرار می‏دهد . . »[10]
 
 از این رو کسی که چادر مشکی می‏پوشد، می‏خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاه‏های دیگران دور نگه دارد. آن کس که چادر مشکی می‏پوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاه‏های نامحرم می‏گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد. بنابراین باید به روان‏شناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت، عفت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعه‏ی خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود، بهترین حجاب، یعنی چادر و مناسب‏ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .
 
 زنان و دختران نجیب ایرانی برای حفظ حرمت و احترام خود و برای سالم سازی محیط اجتماعی خویش و برای دور ماندن خود و جامعه از آلودگی‏ها، وقتی که از خانه بیرون می‏آیند، چادر مشکی بر سر می‏کنند و پس از انجام کارهای روزمره و ضروری خود با قلبی آرام و فکری آزاد و سالم وقتی که به خانه بر می‏گردند، یا در محیطی که از نگاه‏های مشکوک و آلوده به دور است قرار می‏گیرند، چادر مشکی را از سر بر می‏دارند و در حدود مرزها و مملکت ‏خویش با پوشیدن بهترین لباس‏ها و با جذاب‏ترین رنگ‏ها، طراوت، زیبایی، گرمی و شادابی خود را برای اهل خانه، برای همسر و همدم و مونس خویش به نمایش می‏گذارند و به محیط خانه صمیمیت، صفا و آرامش می‏بخشند و به شریک زندگی خود و یا به والدین خود با کمال سرافرازی و صداقت اعلام می‏دارند که امانت وجودم را در صیانت صدف محکم چادر مشکی بدون دستبرد نگاه‏های آلوده به خانه برگردانده‏ام و منتظر دریافت نگاه‏های گرم و محبت‏آمیز صاحبان حرم خود هستم.
 
 بنابراین بهترین حجاب زنان در بیرون از خانه و در محیط اجتماع به طور کل در برابر نامحرمان، چادر مشکی است که علم تجربی روان شناسان روز نیز آن را تایید می‏کند. باید صمیمانه از مادران و والدین تشکر و سپاس‏گزاری کنیم که به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، این گونه زیبا، به جا و دقیق، چادر مشکی را برای حجاب خود و دختران عفیفشان برگزیده‏اند و در آن زمان که هنوز علم روان‏شناسی به شکل امروزی خود از مادر علم متولد نشده بود، با دیدی کارشناسانه و به عبارت دقیق‏تر با دیدی الهی، روان شناختی و جامعه شناسانه با ما رفتار کرده و رفتار کردن را به ما آموخته‏اند.
 
 در پایان نتیجه ای که از مباحث می توانیم به شما گرامی ارائه نمائیم این است حجاب برتر به حجابی گفته می شود که اولا ساتر باشد یعنی بدن زن را بپوشاند همچون صدفی که در را می پوشاند. ثانیا اندام نما نباشد یعنی با توجه به پوشش، برجستگی ها ی بدن زن را نیز به چشم نیاورد. و تعیین آن به دست عرف می باشد.
  --------------------------------------------------------------------------
 [1] .سوره مبارکه احزاب آیه 59
  [2] . لسان العرب، مجمع البحرین، مفردات راغب، قطر المحیط و تاج العروس.
  [3] . در باره فلسفه حجاب و اهمیت آن و همچنین استثناء وجه و کفین( صورت و دستها تا مچ) در جلد 14 تفسیر نمونه ذیل آیه 30 و 31 سوره نور( صفحه 442 به بعد) بحث مشروحی داشته‏ایم.
  [4] . تفسیر نمونه، ج‏14، ص: 449
  [5] . تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 427 تا ص: 429
  [6] . آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج‏1، ص: 153
  [7] . ماکس بوشهر - روان‏شناسی رنگ‏ها - ترجمه ویدا ایزاده .
  [8] . همان
  [9] . همان
  [10] . همان

زیباترین لباس زن ایرانی

زیباترین لباس زن ایرانی

،حجاب چادر

یادم می‌آید همین چند سال پیش بود كه مادرم پارچه چادری را وسط اتاق روی زمین پهن كرد تا برش بزند. بعد هم چادر را جلوی آینه سرش می‌كرد و چندین بار می‌چرخید و از دیگری كمك می‌گرفت كه آیا كاملا درست قیچی زده است و كوتاهی و بلندی ندارد؟ روزهای خاطره‌انگیزی بود.

شاید ماهی یك بار یا دو بار در خانه ما این اتفاق ـ برش و دوختن چادر ـ تكرار می‌شد. بعضی اوقات همسا‌یه‌ها نیز پارچه‌های چادری خود را به منزل ما می‌آوردند تا مادرم برای آنها برش كند و بدوزد. معتقد بودند، دست مادرم خوب است؛ هم برای آنها آمد دارد و هم این كه مادرم خوب چادر برش می‌كند.

یادش بخیر، دیگر از این روزها در خانه ما خبری نیست. هم مادرم دیگر چشمی برای دوختن چادر ندارد هم این كه اكنون نیازی نیست پارچه چادری بخریم و كسی آن را برش كند. چادرهای آماده، بازار را قبضه كرده است. همه مدل چادر در بازار یافت می‌شود. چادرهای دوخته شده در جعبه‌‌های بسته‌بندی، آماده و بدون زحمت، فقط باید در قبالش پول بپردازی. چادر دوخته شده یا ندوخته به هر صورت جزئی جدایی‌ناپذیر از زن ایرانی شده است. باورها و سنت‌های عمیقی پشت این پارچه مشكی است كه نمی‌توان براحتی آن را در معادلات مربوط به مسائل زنان ایرانی نادیده گرفت. این كه این پوشش با این ویژگی‌ها سوغات اعراب مسلمان و فاتح بوده یا ریشه در فرهنگ اصیل و باستانی ایران دارد، جای مناقشه اهل فن است؛ اما هرچه كه هست چادر حجاب ملی ماست؛ یك حجاب كاملا ایرانی.

فراز و فرودهای چادر

می‌گویند اولین نشانه‌‌های وجود پوشش برای زنان به پیش از میلاد مسیح و دوره فرمانروایی آشوریان برمی‌گردد. در آن دوره، حجاب مشخصه خاص زنان اشرافی و نجیب‌زاده بود و زنان طبقه پایین و متوسط، اجازه برخورداری از آن را نداشتند چرا كه از نظر آنان، حجاب برای زنان اشرافی، زینت محسوب می‌شده است.

در ایران باستان نیز حجاب وجود داشت. در میان مجسمه‌های باقیمانده از این دوران، پیكره‌هایی از زنان پوشیده به چشم می‌خورد كه نشانه اعتقاد ایرانیان باستان به حجاب به عنوان نماد پاكی و پاكدامنی است.

در تمدن فنیقی‌ها نیز كه چهار هزار سال پیش از میلاد می‌زیستند زنان آنها دارای حجاب بودند و برای پوشش خویش از پارچه‌هایی به سرخ‌رنگ استفاده می‌كردند. زنان آریایی نیز دارای حجاب بودند بویژه زنان طبقات بالای اجتماعی كه برایشان حجاب دارای ارزش ویژه‌ای بود. در بین یونانیان نیز رسم بود كه زنان حتی صورت‌های خویش را با قسمتی از روپوش بسیار ظریف بپوشانند. دختران اسپارتی هم پس از ازدواج حجاب می‌گرفتند.

حجاب ،چادر، روسری پوشش اسلامی

در ایران باستان نیز حجاب وجود داشت. در میان مجسمه‌های باقیمانده از این دوران، پیكره‌هایی از زنان پوشیده به چشم می‌خورد كه نشانه اعتقاد ایرانیان باستان به حجاب به عنوان نماد پاكی و پاكدامنی است. براساس همین روایت پس از میلاد مسیح، حجاب زنان فقط در مراسم عزاداری به صورت پارچه‌ای بلند كه با سنجاق روی كلاه زنان وصل می‌شد، مورد استفاده قرار می‌گرفت. همچنین در آن زمان حجاب برای زنان به معنای مصمون ماندن از خطرات احتمالی، كاربرد داشت؛ چنانچه زنی به تنهایی به مسافرت می‌رفت، با استفاده از چادر، خود را به نوعی در برابر حوادث و اتفاقات می‌توانست مصون نگه دارد.

 

در واقع در ایران باستان چادر قبل از حضور دین اسلام به عنوان مقوله‌ای ملی مطرح بوده است. تا بدآنجا كه برخی محققان و اندیشمندان پوشش اسلامی را نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان دانسته‌اند.

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد كه زنان ایران زمین از زمان مادها كه نخستین ساكنان این دیار بوده‌اند حجاب كامل شامل پیراهن بلند چین‌دار و شلوار تا مچ و شنلی بلند روی لباس‌ها داشته‌‌اند این حجاب در دوران پارس‌ها نیز معمول بوده است. در همه آن زمان‌ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد و هم‌پای مردان كار می‌كردند در زمان ساسانیان نیز علاوه بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول بود.

همچنین گفته می‌شود در ایران قبل از اسلام در میان زرتشتیان استفاده از چادر رواج داشته و پوششی بوده كه موی سر زنان را پوشانده و تا نزدیكی‌های زانو می‌آمده است. برای همین است كه می‌گویند چادر بیشتر از آن‌كه پوششی عربی باشد پوششی ایرانی است.

در ایران قبل از اسلام در میان زرتشتیان استفاده از چادر رواج داشته و پوششی بوده كه موی سر زنان را پوشانده و تا نزدیكی‌های زانو می‌آمده است.

چادر در میان اعراب

چادر به صورتی كه در میان ایرانیان معمول است ـ چادر بلند كه تا پایین می‌رسد ـ در میان عرب‌ها معمول نبوده ولی چیزی شبیه نیمه چادر رایج بود، چیزی كه نه مثل مقنعه و روسری كوتاه بود و نه مثل چادر خیلی بلند. این حجاب شاید تا كمر و كمی پایین‌تر می‌رسیده است. می‌گویند عرب‌ها از پوششی به نام «درع» كه پیراهن بلندی بوده و ملحفه كه همان چادر بوده است و مقنعه استفاده می‌كردند و درع هم پیراهن بلندی بوده كه تا پشت پا می‌رسید و آستین‌هایش بلند و گشاد بوده و ملحفه هم چادری بوده كه به خودشان می‌پیچیدند. در دوره اسلام نیز حجاب یا چادر وسیله‌ای برای بالا بردن شأن و منزلت زنان در جامعه تلقی می‌شد. به بیان دیگر چادر با بالا بردن حس اعتماد به نفس زن به او جایگاه ویژه‌ای در میان مردم و اجتماع می‌داد. در واقع حجاب نشان‌دهنده جایگاه اجتماعی زن بود. در همین دوران زنانی كه به اصول اخلاقی و اجتماعی پایبند نبودند، اجازه برخورداری از چادر را نداشتند.

حجاب،چادر

علی‌رغم این دوره‌ها كه ذكر شد در دوره قاجار بود كه نشانه‌های كشف حجاب خودنمایی كرد. مسافرت‌های ناصرالدین‌شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپایی تاثیر بسزایی در رواج بی‌حجابی داشت تا این كه در دوره پهلوی سفر رضا‌شاه به تركیه و مشاهدات وی نیز از بی‌حجابی وی را مصمم ساخت كه زنان ایرانی را به داشتن لباس متحد‌‌الشكل مجبور كند لذا كشف حجاب در سال‌های باقی‌مانده حكومت رضاخان اجباری و حجاب‌ اسلامی مظهر عقب‌ماندگی شمرده شد.

انقلاب اسلامی، نقطه عطف چادر

در حال حاضر آنچه كه به عنوان چادر برای پوشش زنان در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد، نقطه عطفی به نام انقلاب اسلامی دارد كه اگرچه پیش از انقلاب اسلامی فقط در میان خانواده‌های مذهبی رواج داشت، پس از انقلاب اسلامی كاربرد آن شكلی همگانی گرفت و اغلب زنان به استفاده از‌ آن راغب شدند تا این كه با گسترش ورود زنان به عرصه‌های مختلف اجتماعی خصوصا فتح زمینه‌های شغلی مردانه احتیاج به پوششی كه علاوه بر حفظ ارزش‌ها و اصالت‌های چادر، امكان فعالیت اجتماعی بیشتری را به زنان بدهد كاملا احساس شد از سوی دیگر روند رو به افزایش مد و مدگرایی نیز سبب شد كه چادر هم تحت‌تاثیر همین دنیای هزار رنگ مد قرار گیرد.

 این چادرها اگرچه كمی شبیه چادرهای عربی بودند ولی به دلیل تغییرات خاص آن به چادر ایرانی و ملی معروف شدند. یكی از ویژگی‌های شاخص این چادرها بسته بودن جلوی آن و آستین‌دار بودنش است.

از این زمان به بعد بود كه انواع مدل‌های چادر وارد بازار شد تا پاسخگوی همین نیازها باشد چادر ملی، چادر دانشجویی، چادر عربی، چادر اسلامی، چادر شال‌دار هم اسم‌های جدیدی است كه چند سالی وارد فرهنگ پوششی ما شده است.

اگرچه این چادرها از شكل و حالت سنتی خود خارج شده است ولی به دلیل طرح‌هایی كه بر روی آن صورت گرفته استفاده از آن در اماكن مختلف تا حدودی آسان‌تر شده است.

تاریخ ورود چادرهای مدل جدید را می‌توان سال 83 عنوان كرد. این چادرها اگرچه كمی شبیه چادرهای عربی بودند ولی به دلیل تغییرات خاص آن به چادر ایرانی و ملی معروف شدند. یكی از ویژگی‌های شاخص این چادرها بسته بودن جلوی آن و آستین‌دار بودنش است.

برای پوشیدن این چادر دیگر نیازی به انداختن آن بر سر نیست و مهارت پوشیدنش به سختی چادرهای معمولی نیست. طراحی این چادر به گونه‌ای است كه پوشش آن بیشتر به یك مانتو شباهت دارد تا چادر.خانم‌های ایرانی حالا به راحتی می‌توانند در محل كار خود چادر سر كنند و نگرانی از جمع كردن دسته‌های چادر و خاكی شدن آن نداشته باشند.چادرهای ملی اولیه گشاد بود كه در جلوی آن دكمه‌هایی هم تعبیه شده بود اما پس از گذشت مدتی چادرهایی تنگ‌تر به سبك مانتو همراه با نواردوزی بر آستین‌ها و لبه‌های چادر از سادگی آن كاستند. به گفته یك طراح چادر، این مدل چادرها مورد توجه قشر وسیعی از جوانان و نوجوانان قرار گرفته است تا جایی كه از آغاز معرفی آن زنان و دختران ایرانی از آن استقبال كرده‌اند و آن را برای حفظ حجاب، متانت و حضور در جامعه پوششی مناسب می‌دانند چرا كه در این طرح هم زیبایی حفظ شده و هم در پوشش و حفظ وضعیت زنان در حالت‌های مختلف كمك بزرگی به آنان می‌كند.

 

برای همیشه می‌ماند

اما در كنار تمام این حرف و حدیث‌ها، چادر راه خود را می‌رود. شاید تا چند سال آینده دیگر چادر عربی، دانشجویی و شال‌دار مد نباشد اما چادر مشكی همیشه هست و خواهد بود. شاید از این روست كه سازمان میراث فرهنگی اخیرا چادر را به عنوان حجاب اقوام ایرانی به ثبت ملی رساند. چادر همچنان مسیر خود را از قرن‌ها پیش تاكنون طی می‌كند . چادر جزئی از هویت زن ایرانی است كه حتی به زور سرنیزه رضاخان نیز تسلیم نشد.

 منبع : جام جم

گردشگرانی که سواحل شمال را با آنتالیا اشتباه می‌گیرند!

به نقل از بلاغ، همزمان با شروع تعطیلات نوروزی مسافرت در سراسر کشور آغاز می‌شود، تنوع مکان‌های تفریحی و زیارتی در ایران آن‌قدر زیاد است که تمامی سلائق را به خود جذب می‌کند.

 

گردشگرانی که سواحل شمال را با آنتالیا اشتباه می‌گیرند!


بسیاری از مردم در ایام تعطیلات به شهرهای زیارتی سفر می‌کنند، مشهد مقدس، قم و … که هرساله در ایام تعطیلات میزبان تعداد زیادی از زائران می‌شود.

عده‌ای دیگر نیز مکان‌های تفریحی را برای گذراندن اوقات تعطیل و فراغت خود انتخاب می‌کنند تا برای چند روز در آرامش و آسودگی کامل استراحت کنند.

در این میان تعداد زیادی از مردم، شهرهای ساحلی به‎ویژه شمال کشور را برای سپری کردن ایام تعطیلات خود انتخاب می‌کنند تا از آب‎وهوایی سالم، ساحل، کوه و جنگل طبیعی که موهبت پروردگار است، استفاده کنند.

اقوام مختلف با فرهنگ‌های متفاوت به شهرهای مختلفی سفر می‌کنند اما شهرهای شمالی برای تعدادی از این مسافران خوشایند‌تر به‎نظر می‌رسد.

آنچه نگارنده به آن اشاره می‌کند هجمه فرهنگ‌های غلطی است که شهرهای شمالی کشور در ایام تعطیلات با آن دست‎وپنجه نرم می‌کند.

بعضی از مسافران با ورود به شهرهای ساحلی آنچنان احساس آزادی بیش از حدی به آنها دست می‌دهد که گویی خیابان را با حیاط خلوت‌شان اشتباه گرفته‌اند.

بسیاری از این گردشگران با کشف حجاب خود چنان به صندلی‌های وسایل نقلیه خود تکیه می‌زنند که گویی در کاناپه خانه خود نشسته‌اند و یا شاید آن را برای خود افتخاری می‌دانند و از این حرکت لذت می‌برند.

در سواحل به‎ویژه در خارج از طرح‌های سالم‌سازی، پوشش و حجاب رنگی ندارد و حتی اگر فردی آنها را دعوت به رعایت حجاب کند، با برخورد تند این افراد روبرو می‌شود.

هجمه فرهنگی در شهرهای ساحلی تا جایی نفوذ کرده که حتی به خیابان‌های اصلی، پاساژها و بازارها نیز رسیده است، پوشیدن لباس‌های بدون آستین، شلوار کوتاه از سوی مردان و بعضاً بانوان، آرایش‌های بسیار زننده از سوی برخی از مسافرنماها و ساپورت‌های کذایی برای بسیاری از مردم ناراحت‌کننده است.

به جرأت می‌توان گفت امروز بزرگ‌ترین معضل فرهنگی ایجادشده از سوی مسافران و گردشگران در شهرهای شمالی کشف حجاب است.

نگارنده به متولیان فرهنگی متذکر می‌شود فرهنگ از دغدغه‌های مهم و ضروری رهبری است و باید برای مقابله با این هجمه در این مناطق برنامه‌ریزی بهتری شود و بنا بر فرموده رهبری نقش تمام مردم به ویژه مسئولان در این زمینه پررنگ است.

4 نسل چادری ها؛چادری های فشن


4 نسل چادری ها؛ چادری های فشن

نسل اول چادری ها: روزگاری چادر نماد یک جریان اعتقادی بود. چادر نه یک نوع لباس بلکه خروجی یک فرهنگ و ارزش اخلاقی و دینی تلقی می شد. ارزش چادر نه به رنگ و شکل بلکه به فرهنگ غنی متصل به آن بود. چادر پوشیدن یا نپوشیدن مساله نبود. حجاب کامل داشتن مسله بود.

نسل دوم چادری ها: مدتی بعد چادر حجابی رسمی و متصل به حاکمیت شد. از این دوره به بعد بود که نماد طبقاتی - سیاسی چادر به نماد ارزشی آن چربید. پیروی نسل ها در پوشش چادر، طبقاتی سازی این پوشش را بیشتر کرد. تا اینکه به صدها دلیل گسست اجتماعی و گسست های نسلی شکل گرفت و بچه ها از مادران خود تبعیت نکردند و کم کم چادر خاصیت طبقاتی خود را از دست داد.
تفاوت نسل دوم چادری ها با نسل اول در نحوه چادر سر کردن و رو گرفتن بود.

نسل سوم چادری ها: نسل سوم چادری ها برای دخترانی است که به صداها دلیل نخواستند یا نتوانستند به رسم و سنت مادران خود پشت کنند. اما از سوی دیگر نیز نخواستند از رقابت با مدینگ جا بمانند. این نسل چادر را دستخوش تطور و تحول کرد. چادری های فشن محصول این نسل است.
حاکمیت نیز برای اینکه چادر را همچنان به عنوان حجاب رسمی داشته باشد با این نسل همراهی کرد. انواع و اقسام چادر طراحی شد. چادر برای این نسل یک نوع پوشش بود مثل مانتو و پوشش های دیگر.
تفاوت این نسل از چادری ها با نسل دوم در شکل و رنگ چادر است.

نسل چهارم چادری ها: مدینگ سازی چادر باعث می شود چادر مثل هر مدی تاریخ مصرف پیدا کند. از سوی دیگر گسست های اجتماعی و شکاف نسلی باعث میشود کارکرد طبقاتی چادر از بین برود.
در این میان کسانی که بمانند نسل چهارم هستند. کسانی که نه به دلیل خاصیت حاکمیتی چادر ونه مدینگ بودن و طراحی آن بلکه به دلیل صبغه ارزشی آن و محتوای عمیق فرهنگی آن چادری ماندند. این نسل چادری ها فرا مد و فرا طبقاتی و فرا سیاسی هستند.
از این نسل کارها برآید.
 
 

چادر لباس ملی و باستانی ایرانیان است.


بیستم مهرماه1373، مقام معظم رهبرى در دیدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زینب»(س): مردم ما چادر را انتخاب کرده‏اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجاب‌هاى دیگر است.» ولى زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آن‏که یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.

دکتر محمد بقایی (ماکان) محقق و نویسنده کشورمان در مورد سابقه تاریخی حجاب در ایران قبل از اسلام گفت:


 براساس تحقیقات به عمل آمده در مورد تاریخ حجاب در میان زنان ایرانی، مورخان بر این عقیده‌اند در ایران باستان زمانی که زنان همراه مردانشان در کاروان‌ها سفر می‌کردند برای آنکه مورد تعرض راهزنان قرار نگیرند در کاروان‌ها که به طور طبیعی برای محفوظ بودن از طوفان و گرد و خاک‌های حاصل از آن بر روی پوشش‌هایی می‌انداختند. 

وی افزود: این پوشش‌ها سبب می‌شد که راهزنان تفاوت میان زن و مرد را در کاروان‌ها و همین طور کجاوه‌ها تشخیص ندهند و چون به تدریج دانستند که چنین پوششی می‌تواند سبب شود که راهزنان گمان کنند که کسی که در زیر آن پوشش هست احتمالا مرد است که در صورت تعرض به آنان به خوبی از خود دفاع خواهد کرد صلاح را در این دیدند که این پوشش را به طور دائم در سفر‌ها چه بر مرد و چه بر زن در شرایطی که احساس می‌کردند ممکن است مورد تعرض راهزنان قرار گیرند استفاده کنند. 

نویسنده «شناخت‏نامه ایرانی» در ادامه سخنانش اظهار داشت: بنابراین این در پوشش رفتن به تدریج در میان زنان ایرانی باب شد که رفته رفته در شرایط طبیعی نیز رواج پیدا کرد و مردان که دیدند تعرض تنها در حالت‌های راهزنی نیست و می‌تواند از طریق نگاه هم در شهر‌ها و معابر عمومی و گذرگاه‌ها نیز مصداق پیدا کند، از این رو آنرا به تدریج متحول کردند که به صورت پوششی برای پوشاندن روی زنان و بعد در حالت تکامل یافته‌تر صورت پوشش کامل که فراخ‌های زنان را می‌پوشاند درآمد. 

بقایی (ماکان) تصریح کرد: در واقع این پوشش بدل به نوعی لباس شد که امروز در فرهنگ ایرانی بنام چادر معروف است که اصلا ریشه‌ای ملی دارد به طوری که ترجمه آن در دیگر زبان‌ها دقیقا با همین تلفظ چادر به کار می‌رود زیرا اگر به جز این ترجمه شود هیچ معنایی نخواهد داشت یعنی اگر چنانچه در انگلیسی به Tent به معنای چادر ترجمه شود بیشتر معنای خیمه را می‌دهد تا چادر به معنای عقیدتی دارد. 

مترجم «سیر حکمت در ایران» در پایان سخنانش یادآور شد: پس از آنکه اسلام وارد ایران شد از آنجا که تأکید بر پوشش زنان بوده و باز از آنجا که بسیاری از عقاید اسلامی را ایرانیان با عقاید قابل قبول پیشین خود درآمیختند چادر را مناسب‌ترین وسیله برای حجاب دانستند که امروز به طور خاص در میان زنان ایران معمول است و از همین روست که نظیر آن را این چنین که در البسه ایرانی به کار می‌رود و مصرف دارد در سرزمین‌های دیگر نمی‌بینیم و اگر هست در واقع تقلیدی است از نوع پوشش که ریشه ایرانی دارد.

فواید عجیب نگاه نکردن به نامحرم!


وقتی برای حفظ سلامت جنسی جامعه چشم می پوشی، بازهم نفعی هست که تو را به آن وا می دارد. اما راهی هست برای اینکه از حتی برای طمع به این نفع هم نباشد.

به گزارش خبرگزاری عتبات، وقتی برای حفظ سلامت جنسی جامعه چشم می پوشی، بازهم نفعی هست که تو را به آن وا می دارد. اما راهی هست برای اینکه از حتی برای طمع به این نفع هم نباشد.

برای فرو بستن چشم هایم، بهانه ای زیباتر از اینکه خداوند گفته ای مومن به من! چشمت را از نگاه ناروا فرو بند، پیدا نکردم.

 

قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌

به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه ‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است.» سوره مبارکه نور – آیه 30

راه درمان (نگاه به نامحرم) چیست؟

راستی راه درمان این همه فساد و ابتذال و ناهنجاری و ولنگاری که در اجتماع ما مشاهده می شود،چیست؟!

 

پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) در کلامی حکیمانه و برخاسته از منطق وحی، فرمودند: باعِدوا بین انفاسِ الرّجال والنّساء فاِنًَه اذا کانت المعاینةُ واللّقاء کان الداءُ الّذی لا دواء له.

بین مردان و زنان(نامحرم) فاصله و جدایی بیندازید (تا کمتر با یکدیگر برخورد داشته باشند) زیرا هنگامی که مردان و زنان با هم تماس داشته باشند و رو در روی یکدیگر قرار گیرند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.

 

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند


نگاه نکردن به نامحرم فایده ای هم دارد؟

اینکه ما به نا محرم نگاه نکنیم و چشم خود را از گناه حفظ کنیم علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :

 

اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش ‏بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می ‏بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.‏

 

دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد. ‏

 

سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.

 

وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه ‏جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.

 

چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت ‏برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود ‏حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.

 

چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.

 

این شناخت و ‏معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.‏

 

پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با ‏قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.

 

‏امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر ‏پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی ‏را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.‏

 

ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب ‏خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک ‏نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.

 

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری  را نصیب می گرداند.‏
منبع:جام

سبک زندگی و تیپولوژی حجاب

مهدی یاراحمدی خراسانی، 21 تیر 92

تمام افعال ارادى انسان، تابع حسن و قبحى است كه تشخیص مى‏دهد. «حجاب و بى‏حجابى» نیز از این چارچوب برون نیست. عده‏اى حجاب را نیك مى‏دانند و بدان پایبندند و در مقابل، بى‏حجابى را زشت مى‏شمارند و از آن بیزارى مى‏جویند؛ چنان كه گروهى بى‏حجابى را پسندیده، به آن اهتمام مى‏ورزند و حجاب را عملى مرتجعانه و زشت دانسته و به آن علاقمند نیستند. بر این اساس اکنون که مقوله ی سبک زندگی در کشور بحث روز حوزه اجتماعی است پرداختن به موضوع هایی که نشان دهنده ی سبک زندگی و باورهای مردم است می تواند جذابیت بیشتری داشته باشد. از این رو در این مجال گزیده ای از "تیپولوژی حجاب" که بخشی از رفتار و باور مردم در عرصه ی اجتماعی است به صورت مختصر ارائه می گردد.

تیپ اول:
بی حجابی که بی دینی نیست. دلت پاک باشد: دختر جوان که حسابی به مد روز راه می رود و به تعبیر امروزی ها شیک پوش و آرایش کرده در خیابان ها قدم می گذارد در طول مسیر که می آید بارها و بارها با افراد مختلفی مواجه می شود که برای او مزاحمت ایجاد می کنند:
• خانوم....شــماره بدم؟
• خانومی برسونمتون؟؟
• عزیزم چند لحظه وقتتو به من میدی؟
• و ...

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
هرچند بیچــاره اصـلاً اهل این حرفها نبود و این اتفاق به شدت آزارش می داد ولی حاضر به تغییر در ظاهر خود نیست. چون به شدت دوست دارد در جامعه آزادانه لباس بپوشد و حجاب داشته باشد و به این امر اعتقاد فراوانی دارد.
حال وقتی از این دخترجوان می پرسند چرا موهایت بیرون است؟ جواب می دهد به خودم مربوط است تو چه کار داری؟
برایش توضیح بیشتری که می دهند می گوید: حجاب که مهم نیست. خدا کند آدم دلش پاک باشد!

عده ای با بیان این جمله، بی حجابی را در جامعه توجیه می کنند. حال اگر به فرض، قبول کردیم بی حجابی بی دینی نیست، اما این تناقض چگونه حل می شود؛ حجاب طبق آیات و روایات صریح از ضرورت های بارز دین است. پس چگونه می شود که قلب پاک از اجرای حکم قطعی دین سرپیچی نماید؟ این قلب از چه چیز پاک است؟ از گناه یا از اطاعت؟! «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض‏» تعبیر این گونه رفتارهاست.

حال سوال اینجاست؛ یعنی امکان ندارد دل و ظاهر با هم پاک باشند؟ امام علی(ع) فرمودند: ایمان به قلب و زبان و عمل است.

تیپ دوم:
حجاب سازمانی: دختر محجبه به کلاس زبان می رود. در جای خود که می نشیند همکلاسی اش که آن چنان حجاب مناسبی هم ندارد از او می پرسد:
چرا چادر سر می کنی؟ چرا اینقدر محجبه ای؟ در سازمان خاصی کار می کنی؟
پاسخ می دهد: نه مگر فقط کارمندان دولتی محجبه اند؟
گفت: آخر آنهایی که با جاهای خاص در ارتباطند این جوری حجاب کامل دارند. انگار هنوز قانع نشده بود پرسید: شهرستانی هستی؟ دختر چادری جواب داد نه. حتماً درنظرش دهاتی ها و شهرستانی ها باحجابند!!

بازهم دست بردار نبود. پرسید دانشجو هستی؟ پاسخ داد بله. پایان نامه دکتری می نویسم. گفت چه رشته ای؟ جواب داد: علوم قرآنی.
انگار رمز جدول را پیداکرده باشد گفت: آهااان!! دختر محجبه که انگار قبلاً تجربه چنین برخوردی را داشته است بلافاصله و با اعتماد به نفس فراوان جواب داد:

نمی‌دانی چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش‌رنگ‌ترین زن‌هاست می‌زند.
نمی‌دانی چقدر احساس امینت می کنم وقتی در خیابان و دانشگاه و... راه می‌روم و صد قافله دل، همراه من نیست.
نمی‌دانی چقدر لذت‌بخش است وقتی وارد مغازه‌ای می‌شوم و می‌پرسم: آقا! این‌ها قیمتش چند است؟ فروشنده جوابم را نمی‌دهد؛ دوباره می‌پرسم: آقا! این‌ها چنداست؟ فروشنده که محو صورت بزک کرده و رنگ موهای زن دیگری است، من را اصلاً نمی‌بیند. و باز هم سوالم بی‌جواب می‌ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می‌آیم.
و دختر جوان محجبه همین طور ادامه می دهد...

تیپ سوم:
اسلام، حجاب و نگاهي پیشرفته: حجاب یکی از احکام وجوبی اسلام است که بر اساس آن زن باید، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‎گری و خودنمایی نپردازد. از منظر اسلام حجاب بانوان، داراي ابعاد سلبی و ايجابي است. بُعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است؛ و بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و اين دو بُعد بايد در کنار يکديگر باشد تا حجاب اسلامي تحقق یابد؛ اگر یکی باشد و دیگری نباشد در اين حالت حجاب اسلامي محقق نشده است.

هرچند ماهواره، اینترنت و وسایل ارتباط جمعی در عصر فناوری تلاش می کنند سبک زندگی و نوع پوشش و رفتار مردم در دهکده ی جهانی را تا حد زیادی مشابه هم سازند، اما هيچ کس بدون پذيرفتن هويت واقعي خود که تحت تأثير دين و رسوم کشورش مي باشد، نمي تواند به سبک صحيحي از زندگي دست یابد. بانوی ایرانی مسلمان هم برای نوع پوشش خود نمی تواند الگوی زنی را داشته باشد که هم دین، هم وطن و هم مسلک او نیست.

لذا برای ترویج حجاب باید الگوهای سبک زندگی اصلاح و حساسیت ها افزایش یابد. بعضی وقت ها به چیزی اعتقاد فکری داریم اما تبدیل به باور قلبی نشده است. باید نسبت به حجاب اقنای ذهنی و فکری صورت پذیرد، یعنی حساسیت‌ها به سمت حجاب بیشتر شود و مردم نسبت به آن التزام عملی پیدا کنند. مردم نسبت به مسأله حجاب و اقامه آن حساس شوند، چراکه برخی افراد به حجاب اعتقاد دارند، علاقه‌مند هم هستند و التزام عملی هم دارند، اما نسبت به گسترش آن در جامعه حساس نیستند.

احكام‌ اسلام‌ بر اساس‌ جلب‌ مصالح‌ و دفع‌مفاسد مبتنی‌ بر فطرت‌ پاك‌ انسان‌ و عدم‌ ضرر است‌. خالق‌ انسان‌ بهتر از هر نهاد یا منبعی‌ می‌داندكه‌ نیاز فطری‌ انسان‌ چیست‌. خداوند پارساترین‌ افراد را باكرامت‌ترین‌ می‌داند و حجاب‌ در تعریف‌ خالق ‌انسان‌ یكی‌ از نمادهای‌ پارسایی‌ است‌. زن‌ مسلمان‌واقعی‌، پارسا و با كرامت‌ است‌ وخداوند راضی‌نیست‌ زیبایی‌ و محاسن‌ چنین‌ زنی‌ در منظر و دید افراد فاسد قرار گیرد تا در بعضی‌ موارد مورد استمتاع‌ و شهوترانی‌ آنان‌ واقع‌ شود. حرمت‌ زن‌مسلمان‌ به‌ اعتبار اسلام‌ و پارسایی‌ اقتضا دارد كه برخلاف‌ زن‌ كافر، محاسن‌ و زیبایی های‌خود را از نامحرمان‌ بپوشاند و مجاز باشد تنها برای‌ محارم‌ تا حدودی‌ و برای‌ شوهرش‌ هیچ‌ گونه ‌حجابی‌ نداشته‌ باشد.

منبع:الف

بدحجابی منجر به رواج چشم و هم‌چشمی در جامعه می‌شود

 دبير ستاد صيانت اهواز اظهار كرد: جامعه‌ای كه بدحجابی رواج پيدا كند، چشم و هم چشمی‌ها و ارائه هر چه بهتر زينت آرايی، تمامی نخواهد داشت و زنان سعی می‌كنند تا چشمان بيشتری را متوجه خود سازند.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، حميدرضا اكبری، دبير ستاد صيانت اهواز در نشت بررسی تضعيف اعتقادات دينی در جامعه و نقش حجاب عنوان كرد: در جامعه‌ای كه بدحجابی رواج پيدا كند، چشم و هم چشمی‌ها و ارائه هر چه بهتر زينت‌آرايی، تمامی نخواهد داشت و زنان سعی می‌كنند تا چشمان بيشتری را متوجه خود سازند و در معرض ديد همگان قرار گيرند و اين امر تمامی نخواهد داشت تا جايی كه تمام افراد جامعه را آلوده سازد. در نتيجه، ناامنی نه تنها دامان خود بدحجاب را می‌گيرد بلكه خيلی سريع به اجتماع سرايت می‌كند و جامعه را از فعاليت‌های سالم باز می‌دارد.بی‌حجابی يا حضور تحريك كننده زنان در جامعه آثار زيانبار اخلاقی، فرهنگی، سياسی، اجتماعی و... به همراه دارد.

وی در باب ايجاد ناامنی و سلب آرامش در جامعه گفت: آرامش و امنيت والاترين نعمتی است كه خداوند به جامعه عنايت می‌فرمايد و می‌توان گفت، اگر جامعه‌ای فاقد آن باشد به يك معنا، هيچ چيز ندارد و با وجود امنيت، همه چيز دارد. سلامت جسمی و روحی، روانی جامعه در سايه امنيت حفظ می‌شود و خلاقيت و نوآوری بروز می‌كند. زنان بدحجاب نمی‌دانند كه چه ضربه‌های جبران‌ناپذيری بر پيكره جامعه وارد می‌سازند.

حميدرضا اكبری عنوان كرد: بسياری از كجروی‌های گوناگون اجتماعی مانند مدگرايی، شورش‌ها و درگيری‌های خيابانی، ناهم نوايی اجتماعی و آزارهای جنسی، از بدحجابی و بی‌هويتی اجتماعی سرچشمه می‌گيرند.


وی گفت: زنان بدحجاب كه به نمودهای ظاهری و تجمل و تنوع می‌پردازند و هر روز به سراغ اسباب آرايش و زيورآلات جالب‌تر و كفش و لباس شيك‌تر می‌روند، از سرمايه‌های معنوی محرومند و جمال معنوی برای آنان نامفهوم است. اينان كمبود خويش را بدين گونه جبران می‌كنند و عطش شخصيت‌يابی را از اين طريق فرو می‌نشانند.

حميدرضا اكبری افزود: بدحجابی، ارزش‌های راستين دختران را تحت‌الشعاع ظواهر جنسی‌شان قرار می‌دهد و آنان را فدای هرزگی‌ها و هوس‌رانی‌های شيادان می‌كند. بدحجابی، ارزش زن را از بين می‌برد و او را تا حد يك كالا پست می‌كند. زنی كه تن و اندام خود را در معرض ديد همگان می‌گذارد و آن چه را كه به جنسيت او مربوط می‌شود، به كوچه و بازار می‌كشد، در حقيقت می‌خواهد با تكيه بر زنانگی خويش، جای خود را در جامعه باز كند نه با تكيه بر انسانيت خويش.

دبير ستاد صيانت شهرستان اهواز ادامه داد: در واقع زن بدحجاب، بدين ترتيب اعلام می‌كند كه آن چه برای او اصل است، زن بودن اوست، نه انسان بودن و نه انديشه و لياقت و كارآيی او. چنين زنی قبل از هر چيز اسير خود است. او به مغازه‌داری شبيه است كه دائما در فكر تزيين و تغيير دكوراسيون ويترين مغازه است.

حميدرضا اكبری در اين نشست در خصوص ترويج رذايل اخلاقی بيان كرد: بدحجابی علاوه بر اين كه خود يك ناهنجار اجتماعی به شمار می‌آيد و جامعه را به بی‌بند و باری می‌كشد، زمينه‌ساز بسياری از زشتی‌های اخلاقی است. وقتی به پوشش و متانت بی‌اعتنايی می‌شود، مسائل اخلاقی ديگر هم از جامعه رخت بر می‌بندد.

وی اظهار كرد: بدلباسی، بداخلاقی به دنبال دارد، چنان كه مدپرستی، هواپرستی می‌آورد. جامعه‌ای كه هر روز مد جديدی را به شكل‌های گوناگون بپذيرد، دچار بسياری از بيماری‌های اخلاقی چون غرور تكبر، عصيان، قساوت قلب و فخرفروشی خواهد شد. هرگاه جامعه‌ای به انجام دادن گناه جسارت پيدا كرد و مفاسد و معاصی رواج پيدا كرد، زشتی گناه از بين می‌رود و اين خود گناه بزرگتری است. يعنی جامعه‌ای كه گناه را گناه نداند، به سبب رواج زياد و همگانی شدن آن، سقوط خواهد كرد. بنابراين، بدحجابی قبح و زشتی گناه رااز بين می‌برد و باعث رواج گناهان ديگر می‌شود. امام صادق(ع) می‌فرمايد؛ وَ اَمّا اللِّباسُ یَحْمِلُكَ عَلَی الْعُجْبِ وَ الرِّياء وَ التَّزْيیِنِ وَ التَّفاخُرِ وَ الْخُیَلاءِ فَاِنَّها مِن آفاتِ الدِّينِ وَ مُورِثُهُ الْقَسْوَةُ فِی الْقَلْبِ؛ لباست، لباسی نباشد كه تو را به گناه خودپسندی، ريا، آراسته نشان دادن، مباهات به ديگران، فخرفروشی و تكبر، آلوده كند كه تمام اينها از آفات دين و موجب سختی دل است.

حميدرضا اكبری در ادامه اضافه كرد: بدحجابی موجب سوء ظن نيز می‌شود. پوشش، نشانه ترس از خدا و آتش جهنم است و زن باحجاب، خود را به احكام الهی پای بند می‌داند. از آن طرف زنان بدحجاب به راحتی احكام الهی را زير پا می‌گذارند و بی‌مبالاتی خود را به موازين اسلامی اعلام می‌دارند. چنين زنانی در معرض گناه هستند و افراد جامعه به آنها گمان بد می‌‌برند و زمينه اين گناه را تنها زنان بدحجاب به وجود می‌آورند. پس زنان پاك دامن و با عفاف، بايد كاری كنند كه در معرض تهمت قرار نگيرند.

وی ابراز كرد: زنان بدحجاب در محل كار، به دليل خودآرايی و خودنمايی، تمركز فكری لازم را از دست می‌دهند؛ در حالی كه لازمه كار و تلاش جدی در محل كار، حضور قلب و تمركز حواس است. زن با بدحجابی و آرايش، نه تنها به كار جدی نمی‌پردازد، بلكه نيروی كارآمد ديگران را نيز دچار سستی و ركود می‌كنند، در نتيجه چرخه فعاليت كاری جامعه را به كندی رهنمون می‌كند.

دبير ستاد صيانت اهواز اظهار كرد: از طرفی خانواده‌هايی كه غيرت دينی بالايی دارند، از حضور دختران و زنان خود در چنين جامعه‌ای نگران هستند و نخواهند گذاشت حضور پرشور آن‌ها در فعاليت‌های اجتماعی جلوگيری می‌كنند. در نتيجه، جامعه ضرر خواهد كرد و بخش بزرگی از نيروهای كاری را از دست خواهد داد.

وی گفت: پوشش و حجاب، نه تنها باعث سلامت اخلاقی جامعه و پای بندی به هنجارهای دينی می‌شود، بلكه زمينه بروز و شكل‌گيری بزه‌كاری‌های جنسی را به حداقل می‌رساند و اعضای جامعه را نيز به سوی تشكيل خانواده، تنظيم روابط جنسی و عاطفی و قاعده‌مند كردن آن سوق می‌دهد.

حميدرضا اكبری دبير ستاد صيانت شهرستان اهواز در خصوص اختلالات روحی و روانی در بعد بدحجابی گفت: اختلال روحی و روانی از آثار ناگوار بدحجابی در جامعه است. برخی از دختران و زنان، بر اساس نياز ذاتی خود برای جلب رضايت محيط و توجه بيشتر بينندگان، به خودآرايی و جلوه‌گری و ارائه پوشش غير متعارف می‌پردازند و افكار خود را در بعد تمايلات و تخيلات موهوم، تقويت می‌كنند. بنابراين، پوشش و حجاب ناقص فشارهای فراوانی را بر روح و روان افراد وارد می‌سازد. چنين افرادی هميشه در پی‌آنند كه خود را به گونه‌ای ارائه دهند كه افكار و نگاه‌های آلوده و هوس انگيز را به خود جلب كنند و شخصيت خود را با خواسته‌های ديگران همگون سازند. اين خواسته‌ها محدود نيست و وقتی دختران نتوانند خود را مطابق خواست‌ها ارائه دهند. افراد جامعه ثبات روحی و روانی خود را از دست می‌دهند و اميدها و آرزوها به نااميدی می‌گرايد.

وی ادامه داد: تشكيل نهاد خانواده، مقدس‌ترين پيوند زناشويی است. برای ثبات اين نهاد، عفت و حجاب خانوادگی مهم‌ترين عامل به شمار می‌آيد. اگر زن لذت‌های جنسی خود را از محيط خانواده بيرون نبرد و دستورهای اسلام را اطاعت كند، محيط خانه سالم و آرام بخش خواهد بود. ولی اگر عفت را رعايت نكند و لذت‌های جنسی و خودنمايی‌ها را به بيرون منزل بكشاند، مورد نگاه‌های هوس آلود نامحرمان قرار خواهد گرفت و ناخواسته عامل پاشيدگی و تيرگی روابط افراد خانواده خواهد شد. وقتی اختلافات زن و شوهر در محكمه‌های قضايی، را ريشه‌يابی می‌كنيم، پی‌می‌بريم كه بسياری از ناسازگاری‌ها به دليل رعايت نكردن حجاب است.

اكبری ادامه داد: وقتی زن با آرايش و بدحجابی در جامعه ظاهر می‌شود، چشم‌ها، به سوی او نشانه می‌روند و او هم دل باخته و فريفته چشم چرانان می‌شود و كم كم از نگاه‌های شوهرش لذت نمی‌برد و از او سرد می‌شود و سرانجام باعث جدايی می‌شود. گاهی همين امر از طرف شوهر صورت می‌گيرد. بر اثر چشم‌چرانی و نگاه‌های هوس آلود به دختران و زنان بدحجاب، از همسرش دل سرد می‌شود و لذات‌ها و محبت‌هايش در بيرون از خانه صرف می‌شود. در نتيجه، بنای ناسازگاری با همسرش شروع می‌شود و تيرگی بر كانون خانواده سايه می‌افكند.

وی افزود: برای حفظ نظام خانواده و به وجود آوردن محيطی سالم و فرزندان پاك رعايت حجاب ضروری است و بايد بالاترين امنيت، يعنی امنيت ناموسی، در خانه حاكم شود. از طرفی بديهی است، اگر خانواده سالم باشد و پوشش را رعايت كند، جامعه كه از اجتماع خانواده‌ها تشكيل شده، سالم و پايدار خواهد ماند. در جامعه‌ای كه بيشتر اعضای آن را جوانان تشكيل می‌دهند بايد در برابر اين فرآيند حساس‌تر باشند؛ زيرا جوانان در برابر مناظر شهوت انگيز و تهييج كننده، زودتر تحريك می‌شوند و چنين مناظری عامل مهمی در سوق دادن آنان به فساد خواهد شد. در نتيجه، نيروی فعال اجتماع به راه‌های فساد و تباهی كشانده می‌شوند و به جامعه ضربه جبران ناپذيری از جهات اقتصادی مادی، اجتماعی و اخلاقی وارد خواهد شد.

دبير ستاد صيانت شهرس اهواز گفت: فرهنگ هر جامعه‌ای، به آموزش‌های آن بستگی دارد. هر قدر آموزش‌ها از غنای بيشتری برخوردار باشد، فرهنگ آن جامعه بالاتر خواهد بود. نخبگان و فرهيختگان، در پرتو تحصيلات شناخته می‌شوند. جامعه‌ای كه دانشمندان آن بيشتر باشد، معمولاً از تمدن بالاتری برخوردار است و پويايی در تمامی زمينه‌های فرهنگی، اقتصادی، سياسی و نظامی كاملاً مشاهده می‌شود.

حميد رضا اكبی در پايان گفت: جامعه‌ای كه در سطح بالايی از باورهای دينی باشد، در سايه ايمان، در برابر بسياری از آسيب‌ها مصون می‌ماند و دشمنان نمی‌توانند در صفوف آن رخنه كنند و نقشه‌های آنان نقش بر آب می‌شود. اين جامعه كه دل به خدا سپرده و سرانجام زندگی را رسيدن به خالق خود می‌داند، دل به ديگری نمی‌سپارد و عقايد خود را متزلزل نمی‌كند. در اين جامعه، حجاب و پوشش جزء احكام مسلم دين و مذهب به شمار می‌رود و زنان حاضر نمی‌شوند خود را به زينت‌های زودگذر و دنيايی مزين كنند و در پرتو آن عقايد ديگران را متزلزل كنند و خود نيز زمينه‌ساز فساد در جامعه شوند.

بی‌حجابی مجازی، دستاورد تروریسم فرهنگی غرب


بی‌حجابی مجازی، دستاورد تروریسم فرهنگی غرب

از آنجا که بی حجابی، یک ناهنجاری محسوب می‌شود، پس رفتار مجازی ما نباید هیچ تفاوتی با محیط حقیقی دنیای خارج داشته باشد. یعنی رفتار ما در محیط طبیعی، در محیط مجازی هم انعکاس پیدا کند و این طور نباشد که چون احساس نمی‌کنیم، ناظری در فضای مجازی وجود ندارد و نیز امکان شبهه در تصورات ذهنی دیگران نسبت به ما ایجاد نمی‌شود، پس بازتر و راحت‌تر حضور پیدا کنیم.

امروزه جمهوری اسلامی ایران در ابعاد فرهنگی و اجتماعی، چه در فضای داخلی و چه برون مرزی، با اتخاذ تدابیر مبتنی بر فرامین اسلام و قرآن، بر حفظ حریم و حرمت زنان و مردان جامعه اسلامی تاکید دارد. این بینش فرهنگ اسلامی که باید شعار علمی و عملی هر جامعه مسلمان و استکبارستیزی باشد، اولاً حکومت را از آسیب‌های احتمالی و فساد داخلی مصون نگه می‌دارد و سپس در ابعاد فراملّی و بین‌المللی، جامعه اسلامی را هم به عنوان یک الگو با ضریب آسیب‌پذیری فرهنگی و امنیتی کمتر به جهان معرفی می‌دارد و هم دیپلماسی فرهنگی اسلامی خود را به دیگر کشور ها صادر می‌کند.

بحران بی‌حجابی در فضای مجازی که مدت زیادی نیست خود را به عنوان یک چالش دینی و فرهنگی نشان داده است، کمتر از یک دهه، پس از شکل‌گیری اولین شبکه‌های اجتماعی بروز یافته است. در این مقاله تلاش بر این است که بایسته‌های حفظ حجاب در فضای سایبر با استناد به مفاهیم قرآنی مورد بررسی قرار گیرد و سپس به آسیب‌شناسی این موضوع پرداخته شود.

حجاب

حجاب در منابع متعدد از نظر لغوی، به معنای مانع، پوشش، پرده و ستر و از لحاظ مفهومی یکی از ارکان اساسی عفاف برای رابطه میان زن و مرد به کار برده می‌شود. پدیده حجاب به عنوان پدیده‌ای دینی، اخلاقی، معرفتی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، حقوقی و ایدئولوژیک به طور قطع از ابعاد فرهنگی و اجتماعی جامعه لاینفک است.

مهمترین آیه قرآن کریم در خصوص حجاب می‌فرماید: ای پیامبر! به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرج‌های خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش‌هایشان را به گریبان‌ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند، مگر برای شوهرانشان، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شده‌اند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است، ظاهر شود. ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا توبه برید، شاید رستگار شوید.

برخلاف تصور عموم مردم، حجاب فقط به معنای پوشش صرف و تنها مخصوص زنان نیست. حجاب و عفاف واقعی از منظر قرآن کریم، برای ارتباط با جنس مخالف حریمی ایجاد می‌کند که براساس آن مردان هم باید محدوده خاصی برای پوشش و ارتباطشان قائل باشند تا این حریم به صورت دو طرفه حفظ شود.

حجاب مجازی

حال این سوال مطرح می‌شود که در فضای مجازی مسئله حجاب با سوء استفاده‌هایی که می‌دانیم تا کنون از حریم کاربران صورت گرفته و آثار مخربی که عدم رعایت آن برای جامعه در بردارد، چه تکلیفی با خود به همراه دارد.

رسانه‌ها به ویژه رسانه‌های تعاملی نظیر اینترنت در دنیای امروز مرز میان زنانگی و مردانگی و نیز فضای خصوصی و عمومی را درنوردیده‌اند. این مسئله با مطرح شدن اولین ایده شبکه اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ و شکل گیری اولین شبکه اجتماعی در سال ۱۹۹۷ تحت عنوان Sixdegrees قوت گرفت و هرساله حتی کشورهای غیر مسلمان که به موضوع حجاب اعتقادی ندارند، از آثار منفی این فضاها مانند سوء استفاده از پوشش کاربران بی‌نصیب نبوده‌اند. برای نمونه همین چندی پیش بود که خبر تجاوز یک جوان انگلیسی به ۱۰۰۰ کودک منتشر شد؛ به طوریکه این فرد با ساختن اکانت‌های جعلی در شبکه‌های متعدد اجتماعی، اقدام به فریب کودکان و نوجوانان کرده بود.

اما واقعیت اینست که بین فضای مجازی و فضای حقیقی تفاوتی وجود ندارد و همین مسئله که برخی تصور می‌کنند، به دلیل عدم حضور محسوس سایرین، می توانند در فضای مجازی امنیت بیشتری داشته باشند، فرضی سراسر اشتباه است و باید گفت که به عنوان یک اصل اساسی و محوری در اسلام، حفظ حجاب چه توسط زنان و چه مردان، بی‌قید ضروری است و این امر در هیچ فضا و مکانی از شمول استثنا خارج نشده است، مگر این‌که کسی هم از دیانت خود دست شسته باشد وهم از امنیت خود خسته شده باشد که « بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» انسان از وضع خود آگاه است(۲) و البته خداوند در همه حال شاهد و ناظر است.

شاید به جد بتوان گفت که یکی از اساسی‌ترین نقاطی که در جنگ نرم کشورهای مستکبر هدف‌گیری شده است، موضوع عفاف و حجاب می‌باشد و در واقع در تاریخ پانصد ساله استعمار می‌توانیم به وضوح مشاهده کنیم، هدف برخی کشورهای غربی استعمارگر و امپریالیست، در کنار استعمار فیزیکی و جغرافیایی مستعمرات، متزلزل کردن باورهای دینی و کم‌رنگ کردن معنویات مردم آن جوامع بوده است. به طور مثال با وجود اینکه کشورمان هرگز مستعمره کشور دیگری نبوده است، مسئله مبارزه با حجاب در دوران پهلوی از حمایت چند کشور غربی برخوردار بوده است. به طور قطع امروز این سلطه چهره جدیدی به خود گرفته است که در کشاکش نامحسوس با عقاید مذهبی ملل دیگر، مسئله ترویج و تبلیغ ضد‌ اسلامی به خوبی دیده می‌شود.

رعایت حجاب یک واجب شرعی است و همان‌طور که مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از زنان نخبه کشور فرموده‌اند: «در غرب با حجاب تدریجاً به صورت علنى دارد مخالفت می شود. عنوانى که براى این مخالفت ذکر می‌کنند، این است که می‌گویند حجاب نماد یک حرکت مذهبى است.» (۳) ایشان همچنین در خصوص تهاجم فرهنگی غرب به حجاب فرموده‌اند: «این‌که مى‌بینید در بعضى از کشورهاى غربى، در بعضى از کشورهاى مسلمان اما با حکومتهاى غیر اسلامى، این‌طور حجاب اسلامى مورد تهاجم دشمنان دین قرار مى‌گیرد، این نشان دهنده گرایش زنان به حجاب است.» (۴) غرب با آزادی‌های اساسی که برای ترویج بی‌حجابی در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی قائل می‌شود، مدعی است که حجاب آزادی زنان را در جامعه سلب می‌کند، در حالیکه می‌بینیم، زنان در جوامع اسلامی با پوشش اسلامی، در بسیاری از عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پا به پای مردان فعالیت دارند.

موارد مبارزه با حجاب در غرب به کرات اتفاق افتاده است که برای مثال می‌توان به فرانسه، به عنوان اولین و تنها کشوری که قانون مصوب فراگیری در برخورد با حجاب اسلامی را وضع کرده است، اشاره کرد (۵)و سایر کشورها مانند انگلیس نیز برخوردهای موردی و مقطعی با حجاب داشته اند. برای نمونه “چریس وکر” استاندار منطقه اسکس در سال ۲۰۰۹ در روش پیشنهادی خود ورود زنان عریان به خیابان‌ها را یکی از راه‌های مقابله با حجاب زنان مسلمان دانست و یا شهادت مروه الشربینی در دادگاه آلمان در برابر دید عموم از این قبیل نمونه هاست. به طور کلی فرانسه، ترکیه و تاجیکستان به ترتیب سه کشور نخست دنیا در مبارزه با حجاب زنان شهروند خود می‌باشند.

از سوی دیگر نظریه مارپیچ سکوت الیزابت نوئل نئومان، اذعان می‌دارد که در یک فضا(حقیقی یا مجازی)، اگر عقیده‌ای خاص و رو به گسترش ˗ به طور مثال پوشش ˗ توسط اکثریت افراد یک جامعه مورد قبول واقع شود و کم‌کم مخالفت با آن موضوع توسط اقلیت جامعه دشوار شود، مارپیچ سکوت در آن جامعه از میان همین اقلیت شکل می‌گیرد و هر کس می‌خواهد بداند نظر دیگری در آن موضوع چیست، که اگر با عقیده خودش در تضاد بود سکوت اختیار کند. در این جا هم مسئله بی‌حجابی حکایت همین نظریه است که کاربران فضای مجازی هر کدام به دیگری نگاه می‌کنند و می‌بینند دوستان، همکاران و حتی برخی بازیگران داخلی که بعضاً هم با پوشش‌های مناسب در اجتماع و رسانه ظاهر می‌شوند، در شبکه‌های مجازی به گونه دیگری عکس‌های کاربری خود را در معرض دید بقیه قرار می‌دهند، پس قبح این قضیه از بعد اجتماعی به تدریج از بین می‌رود و این خود به خود به شکل‌گیری یک مارپیچ بزرگ سکوت نسبت به پوشش کمک می‌کند.

امروزه «فیس‌بوک» به عنوان بزرگترین و گسترده ترین شبکه اجتماعی مجازی که بیش از سایر فضاها مسئله بحران پوشش را با خود به همراه دارد، به عنوان اسب تروای مافیای صهیونیسم، در خدمت سرویس‌های جاسوسی غرب و ایدئولوژی ضد‌اسلامی و نیز تروریسم فرهنگی قرار دارد. شبکه‌های اجتماعی بارها اثبات کرده اند که محلی برای توطئه‌ها و اقدامات تجاوزگرانه به محیط خصوصی افراد هستند. این فضاهای لامکان، مانند شمشیر دو لبه‌ای است که یک سوی آن سکوی رشد و شکوفایی است و سوی دیگر این پتانسیل را دارد که جامعه را به ورطه فساد و تباهی بکشاند و اثر مخرب فرهنگی و اجتماعی برای نسل‌های جدید باقی بگذارد. اما دو استدلالی که کاربران برای عدم حفظ پوشش در این فضا دارند: اولاً مسئله ناشناس ماندن و دیگری این فرض است که ثبات امنیتی آنها دست‌خوش تغییر نمی‌شود؛ که البته فرض دوم کاملاً خطاست. اگر به مثال‌های متعدد از جرایم سایبر که هر روز صفحه حوادث را به خود اختصاص می‌دهند یا وقایعی که پلیس فتا از گوشه و کنار جامعه شرح می‌دهد توجه کنیم، می‌بینیم که هر دو عامل: یعنی فرض ناشناس ماندن و امنیت کاملاً اشتباه است. ما می‌توانیم حجاب را به عنوان پوششی برای حفظ کرامت زن در فضای مجازی این گونه تعبیر کنیم: حجاب به مثابه سرسخت ترین فیلتر برای حفظ امنیت زن.

پدافند

از آنجا که بی حجابی، یک ناهنجاری محسوب می‌شود، پس رفتار مجازی ما نباید هیچ تفاوتی با محیط حقیقی دنیای خارج داشته باشد. یعنی رفتار ما در محیط طبیعی، در محیط مجازی هم انعکاس پیدا کند و این طور نباشد که چون احساس نمی‌کنیم، ناظری در فضای مجازی وجود ندارد و نیز امکان شبهه در تصورات ذهنی دیگران نسبت به ما ایجاد نمی‌شود، پس بازتر و راحت‌تر حضور پیدا کنیم. تحت هیچ شرایطی ارزش‌های شخصی و معیارهای فردی چه در محیط کار، مدرسه و دانشگاه و چه در فضای مجازی نباید دست‌خوش دگرگونی شود؛ تا هم خودمان را به عنوان یک کاربر از آسیب‌های احتمالی بی‌حجابی حفظ کنیم و هم به طور کلی جامعه را از گزندهای جانبی آن در امان نگهداریم.

بنابراین به منظورگسترش حجاب مجازی، کاهش لطمات وارده در اثر سوء استفاده در فضای مجازی، مصونیت قشر زن در جامعه و نیز حفظ ارزش های دینی و ملی، نهادهای فرهنگی ذیربط مانند وزارت ارشاد، وزارت آموزش‌وپرورش و نیز وزارت علوم به همراه رسانه‌های داخلی اعم از صداوسیما، مطبوعات، وب‌سایت‌های تحلیلی، خبری و …. در این امر به طور پویا عمل کنند. در واقع باید میان کلیه نهادهای دولتی و غیردولتی و نیز نهادهای حاکمیتی و نظارتی کشور که به نوعی در ترویج امر حجاب و عفاف دخیل هستند و اقدامات آنها به طور قطع باعث حفظ جایگاه حجاب در جامعه می‌شود، هماهنگی حاصل گردد.

همچنین پیشنهاد می‌شود به دلیل گسترش روز افزون قشر نوجوان و جوان جامعه که بیشتر از همه در معرض آسیب‌های جدی شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ ها و سایت‌ها قرار می‌گیرند، با مسئله بی‌حجابی در فضای سایبر به طور زیرساختی برخورد شود و برگزاری همایش‌ها و نمایشگاه‌های مد و لباس و … در مرحله ثانوی قرار گیرد. منظور از اقدامات زیر‌ساختی اینست که چون می‌دانیم عفاف خانواده‌ها از سوی رسانه‌های بیگانه مورد هدف قرار گرفته است، بهترین راه مقابله، مصون‌سازی جامعه است و این مصون‌سازی ممکن نمی‌شود، مگر از پرورش افراد جامعه از دوران کودکی، زیرا به هر حال از ماهواره، اینترنت و سایر عرصه‌های تبلیغاتی دشمن نمی‌توان جلوگیری کرد.

منبع: پلیس فتا

سیمای حقیقی حجاب را بشناسیم

وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.

مخالفان حجاب و پوشش غالبا بدنبال این هستند که حجاب را امری غیر منطقی و نامعقول معرفی کنند، اما آنچه روشن است که اگر انسان مسئله ای را از اول خرافه فرض کند، توجیهی هم که برای آن ذکر می کند متناسب با خرافه خواهد بود. اگر بحث کنندگان درباره حجاب، مسئله را با بی طرفی مورد کاوش قرار می دادند درمی یابند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامی پوچ و بی اساس نیست.

واژه حجاب
کلمه "حجاب" هم به معنی پوشیدن و هم به معنی پرده و حاجب است، اما بیشتر، استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
معنی شایع لغت "حجاب" پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته، ولی در اسلام وجود ندارد.


پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. سوره مبارکه نور و سوره مبارک احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام است.


می دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است؛ اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می شود: " یا نساء النبی لنسن تحاحد من النساء" یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر، چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانه های خود بمانند و در این جهت بیشتر محف های اجتماعی و سیاسی در کار بوده است.


قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر می گوید "و قرن فی بیوتکن" یعنی در خانه های خود بمانید. اسلام می خواسته است " امهات المومنین" که خواه ناخوه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند ؛ یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده می کرد و ماجراها می آفرید. بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است.

سیمای حقیقی مسئله حجاب
حقیقت امر این است که در مسئله پوشش و به اصطلاح عصر اخیر حجاب سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.


فلسفه پوشش اسلامی چند چیز است: جنبه روانی دارد، جنبه خانوادگی و جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او. حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص می یابد و اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.


از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.


جام جهانی بانوان و اهمیت ترویج حجاب

جام جهانی فوتبال زنان سال 2015 برگزار می شود و تلاش تیم ملی فوتبال کشورمان برای حضور در این رقابت ها آغاز شده است. به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران، مسابقات آسیایی که قرار است اواخر اردیبهشت ماه امسال برگزار شود می تواند مجوز حضور تیم ملی فوتبال کشورمان را در جام جهانی صادر کند.

پیشرفت بانوان در بخش فوتبال وفوتسال قابل تقدیر است علی الخصوص در بحث بین المللی و حضور در تورنمنت های مختلف شاید اگر بی سابقه نباشد از بهترین های روزهای خود برخوردار است.

حضور تیم های مختلف بانوان در رده های سنی متقاوت باعث شده شور و شوق و نشاط عجیبی در فوتبال و فوتسال بانوان را شاهد باشیم.

اما بحث مهم این قضیه مربوط به پوشش اسلامی است که مورد تایید فیفا نیز قرار دارد و همین مسئله اهمیت حضور بانوان را در رخداد های بین المللی بیشتر می کند.

تلاش مستمر فریده شجاعی و فدراسیون فوتبال باعث شد حجاب اسلامی به نوعی نهادینه شود و این موضوع در آینده فوتبال کشورهای اسلامی تاثیر به سزایی خواهد داشت.

مقدماتی جام جهانی یا همان بازی های آسیایی جایی است که ملی پوشان کشورمان می توانند ثمره تلاش خود را ببینند چه از لحاظ فنی و چه در مورد حجاب اسلامی جام جهانی 2015 مکانی است برای ترویج توانمندی ایران در فوتبال با حجاب اسلامی که امیدواریم با حضور در جمع 4 تیم به مرحله نهایی جام جهانی بانوان راه پیدا کنیم.

لیگ پویای داخلی و حضور در تورنمنت های خارجی ملی پوشان کشورمان را پخته تر از قبل کرده است و فقط انتظار صعود به جام جهانی از آنها می رود.

ضمن اینکه با وجود مشکلات مالی عقد قرار داد یکساله با هلنا کاستا سرمربی پرتغالی بانوان از اقدامات مهم فوتبال بانوان بوده است.

البته تا جایی که اطلاع داریم هلنا کاستا پس از تعطیلات کریسمس هنوز به کشورمان باز نگشته است و اردوی این تیم از روز 23 دی ماه آغاز می شود و در نتیجه در صورتیکه وی در تمرینات حاضر نشود مربیان داخلی اردو را، برگزار می کنند.

جام جهانی آوردگاهی است که اگر به مسائل دیگر آن یعنی تبلیغات توجه بیشتری شود در بحث های فرهنگی نیز برای ما سود آوری فراوانی دارد.

موفقیت و توانمندی بانوان ایرانی در جهان و حضور بزرگ ترین رویداد جهانی بانوان که اتفاقا تماشاگران و علاقمندان زیادی دارد میتواند برگ برنده ورزش ما باشد.

جام جهانی فوتبال بانوان از سال 1991 آغاز شد که پس از این تاریخ هر چهار سال یک بار برگزار شده است.

مسابقات جام جهانی تاکنون شش بار انجام شده است وتنها سه کشور المان، و ایالات متحده آمریکا هر کدام دو بار و کشور نروژیک بار قهرمان شدند که در آخرین جام جهانی که به میزبانی کشور آلمان بود تیم ملی ژاپن برای نخستین بار به قهرمانی رسید.

در سال 1991 اولین مسابقه به میزبانی چین برگزار شده بود که تیم های ایالات متحده آمریکا و نروژ به فینال رسیدند که با نتیجه 2 بر1 با قهرمانی تیم آمریکا، به پایان رسید و تیم ملی نروژ نایب قهرمان ، تیم سوئد مقام سوم و تیم ملی آلمان به مقام چهارم دست یافتند.

در دومین مسابقات جام جهانی بانوان تیم های چین، آلمان نروژ، ایالات متحده آمریکا به مرحله نهایی رسیدند که تیم های آمریکا وچین به ترتیب در رده های سوم و چهارم جای گرفتند و تیم های نروژ و آلمان نیز در بازی فینال به رقابت با یکدیگر پرداختند که تیم نروژ توانست با به ثمر رساندن دو گل قهرمانی این دوره را از آن خود کند.

جام جهانی 1999 به میزبانی ایالات متحده آمریکا انجام شد که در این دوره تیم آمریکا توانست در ضربات پنالتی تیم چین را شکست دهد وبه قهرمانی برسد وتیم برزیل نیز که در مقابل تیم نروژ به تساوی بدون گل بود در ضربات پنالتی تیم برزیل توانست تیم نروژ را شکست وبه مقام سوم برسد و چهارمی نیز از آن تیم نروژ شد.

در سال 2003 تیم ایالات متحده آمریکا بار دیگر میزبان این مسابقات بود مانند دوره دوم توانست به مقام سوم برسد تیم آلمان و سوئد به ترتیب مقام های اول و دوم را توانستند در وقت اضافه کسب کنند و تیم کانادا نیز در رده چهارم جدول رده بندی قرار گرفت.

در پنجمین دیدار این مسابقات که به میزبانی کشور چین بود تیم‌آلمان با زدن دو گل به تیم برزیل به مقام قهرمانی رسید و نایب قهرمانی نیز از آن تیم برزیل شد اما تیم ایالات متحده آمریکا در همان رده قبلی مانندو تیم نروژ مقام چهارم این دوره از رقابت ها را کسب کرد.

در آخرین مسابقات جام جهانی فوتبال بانوان که در سال 2011 با میزبانی کشور آلمان برگزار می شد تیم ژاپن وایالات متحده آمریکا برای عنوان قهرمانی با یکدیگر به مصاف هم رفتند که تیم ژاپن توانست با نتیجه 3 بر 1 تیم حریف خود را شکست دهد.

تیم های سوئد و فرانسه نیز برای عنوان سومی به رقابت پرداختند با نتیجه 2 بر یک تیم سوئد توانست فرانسه را شکست دهد.

ششمین دوره جام جهانی دو سال دیگر برگزار می شود و ما در اردیبهشت ماه می توانیم جهانی شویم و بر این باور هستیم که جوانان ما لیاقت و توانایی صعود به این رویداد مهم را دارند و باید دید مسولان فوتبال و رزش کشور چقدر توجه را صفیه پرونده فوتبال و فوتسال بانوان می کنند وحالا که این ورزش رواج موفقی در قشر بانوان داشته مشکلات حضور در مسابقات جهانیش نیز با مجوز پوشش بانوان حل شده اهمیت این موضوع را درک می کنند یا خیر باید منتظر بمانیم تا آغاز اردوها و تدارک مناسب و حضور در مسابقات آسیایی تا توان فوتبال بانوان را به اثبات برسد.

حجاب ریشه در تاریخ کهن ایران زمین دارد



حجاب به معنای پوشاندن بدن از نامحرمان، امری فطری است که برای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد. برهنگی و بی حجابی و حتی بدحجابی از جمله تنشهای فرهنگی، اجتماعی است که جوامع را در آستانه فروپاشی قرار داده و نمونه بارز آن را می توان در غرب بی بند و بار کنونی جستجو کرد.

- معمولا حجاب را یکی از احکام برجسته اسلامی می دانند که البته در قرآن کریم ربانی نیز به صراحت در سوره احزاب و نور از آن یاد شده است و براین اساس در تمامی تبلیغات و تهاجمات فرهنگی- روانی غرب، حجاب را با پوشش اسلامی و حتی چادر برابر می دانند!!
- اما جالب اینجاست که با توجه به فطری بودن مقوله حجاب، تمامی ادیان آسمانی، جامعه را به سوی آن فراخوانده و حتی در قومیت ها و ملل گوناگون با ریشه تاریخی کهن نظیر ایران بعنوان یک فرهنگ نهادینه شده است!
در ایران باستان، چادر قبل از حضور دین مبین اسلام بعنوان مقوله ای «ملی» مطرح بوده است تا بدانجا که برخی محققان و اندیشمندان، پوشش اسلامی را نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان دانسته اند! اما صحیح آن است که مبانی فقهی و احکام اسلامی از آنجا که برپایه فطرت و ارزش های والای بشری بنا نهاده شده است با مهر تایید زدن بر حجاب ایرانی موجب تقویت و اعتلای فرهنگ حجاب که اکنون مترادف با پوشش اسلامی است، شده است.
- چادر نیز تنها یکی از مصادیق بارز و نمونه حجاب می باشد. متاسفانه ملاحظه می شود که جامعه غرب با مساوی جلوه دادن حجاب و چادر و با استناد به مواد ابلاغیه حقوق بشر، اصل فلسفه حجاب را زیر سؤال می برد. غرب به جهت تضعیف باورها و ارزشهای دینی و ملی ما، حجاب را مانعی برای آزادیهای زنان در امور اجتماعی و اقتصادی و… می داند و با نادیده گرفتن عزت و کرامت بانوان و فطری بودن اصل حجاب به دنبال القاء نظریات خود مبنی بر تبعیض آمیز بودن این حکم اسلامی، ایرانی دارد تا از این رهگذر در راستای تاکتیکهای تهاجم فرهنگی (بی هویت نمودن نسل جوان، تضعیف و تخریب باورهای دینی و ملی، شکست انقلاب اسلامی ایران و…) اندلسی دیگر را بوجود آورد.
- مقام معظم رهبری در بیانات گهربار خود با اشاره به ایرانی بودن حجاب می فرمایند:
«زنان ما چادر را انتخاب کرده اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که حتماً چادر باشد و غیرچادر نباشد. گفتیم که چادر بهتر از حجاب های دیگر است.
زنان ما می خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند و چادر «لباس ملی» ماست. چادر بیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد، یک حجاب ایرانی است! مال مردم ما و لباس ملی ماست.(۱)
- همچنین ایشان می فرمایند:
« در عرصه فعالیت های اجتماعی اعم از فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، تلاش کردن در راه خدا و… هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست و اگر کسی عکس این را بگوید منطق اسلام نیست و برخلاف سخن اسلام حرف زده است. البته مرز میان این روابط همان حجاب است.(۲)
- استاد ارجمند شهید مطهری(ره) نیز در کتاب «بررسی حجاب» با اشاره به فرهنگ حجاب در قبل از اسلام در جوامع ایرانی و رومی به تخطئه این ادعا که حجاب از ایران یا جای دیگری به اسلام وارد شده باشد، می پردازد و می فرماید:
«فقط بعدها براثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیرعرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اکرم وجود داشت شدیدتر شد».
استاد دراین کتاب می کوشد تا نگرش غلطی و موذیانه ای که می گوید حجاب از ایران وارد اسلام گردیده است، را نفی کند. زیرا با پیوند و تاکید ایرانی- اسلامی مقوله حجاب و چادر و از این تهاجم شوم، اهداف سیاسی و فرهنگی خاصی را دشمنان و معاندان نظام پیگیری می کنند. درهمین راستا و با توجه به شرایط سیاسی منطقه ای و بین المللی و نقش انکارآمیز ایران با هویتی اصیل ایرانی، اسلامی استراتژی تهاجم فرهنگی هم شکل می پذیرد.
- در کلام روشنفکرانی مانند دکتر علی شریعتی نیز به ریشه تاریخی و فرهنگی حجاب ایرانی اشاره شده است.
دکتر علی شریعتی در جواب سؤالی که می پرسد:
«پوشش سنتی زن ایرانی چیست؟ می گوید: پوشش سنتی؟! فرهنگ و هنر همه اش را می داند! بهتر از من و شما! چون تاریخ آن فرهنگ و هنر را در خود جای داده است.»
همچنین ایشان (دکتر شریعتی) در پاسخ به سنتی بودن پوشش چادر می گوید:
«نه! این پوششی که انتخاب می کنند (چادر) به عنوان برگشت به سنت قدیمی نیست، این جلوتر افتادن از مدرنیسم است!این از مدرن شدن جلوتر است. این پوشش سنتی، ملی و تاریخی ماست!» (۳)
¤ حالا براستی تاریخ درباره ایرانی بودن حجاب چه می گوید؟!
- یافته های پژوهشی نشان می دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان این دیار بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس ها، داشته اند.
این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارس ها نیز معمول بوده است. در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.برابر متون تاریخی، در همه آن زمان ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می کردند و هم پای مردان به کار می پرداختند. و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط های فساد برانگیز همراه بوده است.جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.
در زمان ساسانیان که پس از نبوت زرتشت است افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد.به گفته ویل دورانت، پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جرات نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند.برخی از اندیشمندان و تمدن نگاران، ایران را مبلغ اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند.مرکز بعثت «اشو زرتشت» ایران بوده است و وی درباره حجاب و پوشش زنان و تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران کوشید تا با پندهای خود ریشه های درونی حجاب را مستحکم نماید و عام درون را ضامن اجراء و پشتوانه استمرار و استواری حجاب قرار دهد(۴)
¤ آمارهای منتشره حکایت از حضور ۱۲۰۰۰۰۰ بدحجاب و یا بی حجاب در کشورمان دارد(۵). این عده با فرض عدم اعتقاد به احکام و تعالیم پویای اسلامی، قطعا خود را ایرانی دانسته و متاثر از فرهنگ غنی و پرافتخار ایران باستان می باشند.
این هموطنان عزیز که با حضور در مجامع فرهنگی- هنری و یا دانشجویی در لوای دکترین روشنفکری، نگران تخریب آثار باستانی و تاریخی نظیری بیستون، تخت جمشید و مجموعه توس و… می باشند، آگاه باشند که این یادگار کهن ایران زمین (حجاب) نیز در معرض تخریب و هجمه ای ویران کننده با گلوله های «حجاب گریزی» و «حجاب هراسی» دشمنان و معاندان ایران اسلامی قرار گرفته که نیازمند عزم ملی در جهت حفظ و گسترش و تقویت آن از سوی تمامی هم میهنان عزیز می باشد.
ختم کلام اینکه افتخار باید کرد که نجابت، عفاف، حجاب و غیرت و شجاعت، نهادینه در ضمیر هر ایرانی است.

پی نوشت ها:

۱- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار پرستاران (۲۰/۷/۷۳)
۲- بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زنان خوزستان (۲۰/۱۲/۷۵)
۳- کتاب زن اثر دکتر علی شریعتی ص ۲۷۸
۴- پیام نما (۱۴/۵/۸۵ ص ۷۵۲)
۵- سردار احمدی مقدم/ ۲۰/۹/۸۵

نویسنده:احمد فیاض

برگزاری مسابقه مقاله‌نويسی با رويكرد حجاب و عفاف در شاهين‌شهر

مسابقه مقاله‌نويسی با محوريت «چرا يك دختر مسلمان مقيد به رعايت حجاب است» ويژه بانوان شاهين‌شهری برگزار خواهد شد.

  به نقل از پايگاه اطلاع‌رسانی سازمان رفاهی ـ تفريحی شاهين‌شهر، مركز فرهنگی بانوان سازمان رفاهی ـ تفريحی شاهين‌شهر در اطلاعيه‌ای مسابقه «مقاله بنويسيد جايزه بگيريد» با عنوان «چرا يك دختر مسلمان مقيد به رعايت حجاب است» را جهت بانوان شاهين‌شهری برگزار می‌كند.

يادآور می‌شود، بانوان علاقه‌مند شاهين‌شهری می‌توانند تا 30 آبان‌ماه آثار خود را به دبيرخانه اين مركز به نشانی خيابان عارف، بين فرعی 3 و 4 شرقی ارسال كرده و يا با تلفن‌های 5218090 و 5218060 به پيش‌شماره 0312 تماس بگيرند.

برای ازدواج و طلاق آموزش‌ھای اجباری بگذاریم


رییس کلینیک سلامت خانواده گفت: مشکلی که ما در حال حاضر در ارتباط با مباحث خانوادگی و تبلیغات ماھواره‌ای داریم، تجھیزات نیست و قطعاً عدم درک ھمسر نسبت به ماھیت زن است.

 
سید کاظم فروتن رییس کلینیک سلامت خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی برنا درباره نقش رسانه بر کاھش مشکلات خانوادگی اظهار داشت: در مسایل خانوادگی رسانه جزیی از سیاست‌ھای اجرایی مملکت است. یعنی ما نمی‌توانیم فقط به موضوع رسانه توجه کنیم و برای آن مسوولیت‌ھایی در ارتباط با خانواده در نظر بگیریم و شرح وظایف تعریف کنیم، ولی بقیه ارگان‌ھا و تشکیلات سیاستگذاری‌ھای مملکت را از آن جدا بدانیم. در این صورت به ھیچ نتیجه‌ای نخواھیم رسید چون رسانه در واقع می‌خواھد یک فرھنگ را مطرح کند.
 
وی در ادامه گفت: ما معتقدیم رسانه‌ھا یک دانشگاه ھستند و می‌خواھند موضوعی را آموزش دھند. رسانه فقط می‌تواند پیام منتقل کند و مساله مھم این است که جایگاه اجرایی کردن پیام کجاست؟ آیا ما زمینه‌ھای اجرایی شدن آن را فراھم کرده‌ایم؟ اگر ما در رسانه‌های مساله نیازھای زن و مرد را مطرح کردیم، یا بحث مشکلات و ریشه‌ھای مشکلات را مطرح کردیم و خانواده و ھمسران ھم متوجه موضوع شدند، برای رفع مشکلات خود به چه مراکزی باید مراجعه کنند. ما به طور ویژه چه اشخاص و متخصصانی را در کشور داریم که در زمینه مسایل و مشکلات ھمسران با توجه به فرھنگ ایرانی و اسلامی به درستی ھدایت کنند.
 
فروتن در ادامه خاطرنشان کرد: بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم که رسانه به‌طور مستقل باید چه کار کند و معتقدیم رسانه در یک مجموعه‌ای باید تصمیم گیری و برنامه‌ریزی کند که به سیاست گذاری‌ھای کلان کشور مربوط می‌شود.
 
رییس کلینیک سلامت خانواده در ادامه افزود: اگر ما بتوانیم یک شورای عالی خانواده و مدیریت واحد خانواده را در کشور با حضور سران قوا، نمایندگان قوا، دست اندرکاران سازمان‌ھا و نھادھای مرتبط داشته باشیم و سیاست‌ھای مربوط به نیازھا، اختلافات، طلاق و مشکلاتی که در ارتباط با ازدواج و ادامه زندگی و حتی مسایل مربوط به بعد از طلاق را تعیین کنند، آن وقت می‌توانیم نقش رسانه را نیز مشخص کنیم.
 
وی در ادامه با تاکید بر اینکه گاھی اوقات باید برای ازدواج و طلاق آموزش‌ھای اجباری بگذاریم، اظھار داشت: در حال حاضر ما چقدر به ھمسرانی که در شرف طلاق و جدایی ھستند و فرزند دارند آموزش زندگی طلاق گرفته شده ھمراه با فرزند را داده‌ایم و یا به آنھا آموزش رفتار با فرزندی را داده‌ایم که پدر و مادر او ھستند در حالی که زن و شوھر نیستند.
 
رییس کلینیک سلامت خانواده ادامه داد: نکته دیگر در مورد بعد منفی رسانه‌ھا، مثل تبلیغاتی که در اینترنت و ماھواره وجود دارد که در بسیاری از موارد دارای ظاھری بسیار زیبا و فریبنده و باطنی دروغین ھستند و داروھا، لوازم و وسایلی را تبلیغ می‌کنند و در واقع باعث تغییر تصویر ذھنی فرد نسبت به بدنش می‌شود و فرد تصور می‌کند که انسان سالمی نیست. آن‌ھا به طریق که ایجاد نیاز در افراد، لوازم و داروھای خود را به فروش می‌رسانند و میلیون‌ھا سود اقتصادی خواھند داشت.
 
سید کاظم فروتن، رییس کلینیک سلامت خانواده در پایان اظھار داشت: مشکلی که ما در حال حاضر در ارتباط با مباحث خانوادگی و تبلیغات رسانه‌ای و ماھواره‌ای داریم، تجھیزات نیست و قطعا عدم درک ھمسر نسبت به ماھیت زن است. پس چون افراد از این طریق نمی‌توانند مشکل خود را بیابند، به غلط تصور می‌کنند که گمشده خود را در این تبلیغات خواھند یافت.

فلسفه حجاب

حجاب سر چشمه تکامل زن
فلسفه حجاب
حجاب باعث استواری و تداوم کانون گرم خانواده
چرا حجاب؟ فلسفه حجاب چیست و اینکه چرا زنان مسلمان باید حجاب را رعایت کنند؟
 
 رعایت حجاب نه تنها برای خود زن ارزش می‌ آفریند، بلکه می تواند خانواده، اجتماع و ... را نیز تحت تاثیر قرار دهد. همان طور که رعایت آن به عنوان یک امر ضروری می تواند مفید باشد ،‌عدم رعایت آن نیز پیامدهایی منفی را به
 
همراه دارد.
 
 
اثرات رعایت حجاب و پیامدهای آن .
 
1-حجاب سر چشمه تکامل زن می باشد.
 
2- حجاب از بی بند و باری و مفاسد اجتماعی جلوگیری میکند .
 
3- حجاب باعث استواری و تداوم کانون گرم خانواده ها می شود.
 
4-حجاب همچون سدی محکم در برابر فسادهای اجتماعی است.
 
5-ایجاد آرامش روانی و قرار گرفتن در زمره ی بهترین زنان. همچنین زن در سایه حجاب  می تواند به فعالیت اجتماعی بپردازد بدون آنکه گوهر شخصیتی خود را از دست بدهد . حجاب، زن را از افتادن به گودال بی بند و باری
 
نجات می دهد . زنی که حجاب دارد ، همه چیز دارد : ایمان ،‌شخصیت ، عزت و .. پس ارزش زن به حجاب اوست و این ازش نیاز به مراقبت و نگهداری دارد و هر چه از این ارزش بیشتر مراقبت کنی با ارزش تر می شود ولی اگر در
 
معرض دیده همگان قرار بگیرد، ارزش خود را از دست می دهد
 
 در چند سوره از قران کریم مسئله حجاب تصریح شده است که نشان از اهمیت موضوع دارد .در آیاتی از سوره نور، احزاب و انفال به حجاب و عفت زنان اشاره شده است.
 
در سوره احزاب آیه 59 میخوانیم : ای پیامبر به زنان خود و دختران و زنان مومن بگو روسریها و مقنعه های خود را بپیچانند این جور به عفیفه بودن و شریف بودن شناخته می شوند ،تا کسی معترض ایشان نشود وایشان را ازار
 
ندهد و خداوند امرزنده و مهربان است.
 
حجاب ، عامل تحکیم خانواده
تحکیم و اقتدار خانواده،‌ خود عاملی است که از فلسفه حجاب ناشی می شود . بخشی از بد حجابی یا بی حجابی زنان و دختران مربوط به نوع تربیت آنها در خانواده است. بنابراین خانواده نقش اساسی و کلیدی در حجاب، مسائل
 
 اخلاقی و تربیتی دارد بدون شک تربیت فرزند وظیفه سنگین و مسولیتی بس بزرگ است که بر عهده پدر و مادر گذارده شده است و آنان نمی توانند از این مسولیت بزرگ شانه خالی کنند
 
شیوه های استعمار در انتشار فساد
 
1ـ مخلوط کردن فرهنگ محلّی با فرهنگ فساد.
 
2ـ طرح شعارهای عوام پسندانه مثل،  مهم این است که دلت پاک است .
 
3ـ طراحی و تولید لباس و کفش های تحریک آمیز ارزان قیمت.
 
4ـ ترویج مُدگرایی.
 
5ـ ایجاد خانه های فساد.
 
مشکل بدحجابی وبی بند و باری در حال حاضر
این روزها بد حجابی و بی بند و باری در بسیاری از کلانشهرهای ما به یک معضل جدی تبدیل شده است. بدحجابی اگر چه یک ناهنجاری اجتماعی است اما به اعتقاد کارشناسان می تواند نقطه آغاز بسیاری از آسیب های جدی اجتماعی باشد. یکی از عواقب بسیار مهم این معضل  از بین رفتن عفت عمومی، بالا رفتن آمار بی بند و باری، فساد اخلاقی و مزاحمت های خیابانی در سطح جامعه است که بیشتر متوجه زنان ما می شود. سست شدن کانون خانواده  از مهمترین و خطرناک ترین آسیب های اجتماعی است بنابراین برای مقابله با این معضل باید ریشه ای برخورد کرد چرا که اقدامات سطحی و زودگذر نه تنها تاثیر گذار نیست بلکه ممکن است تاثیرات منفی نیز داشته باشد. بدون شک نمی توان با زور عقاید جوانی که به دلیل ناآگاهی پوشش خاصی را انتخاب کرده و این پوشش را مایه شخصیت اجتماعی خویش می داند تغییر داد. از این رو تلاشی همه جانبه برای  حل مشکل بدحجابی که شامل اقدامات فرهنگی و انتظامی می شود به سرعت می تواند الگوی حجاب و پوشش اسلامی را در میان جوانان ما بازسازی کند. اما نکته مهمی که بسیاری از ما انسانها از آن غافل هستیم مسئله تذکر لسانی است( یعنی همان امربه معروف و نهی از منکر) بنایراین خانواده و اطرافیان فرد بدحجاب اولین کسانی هستند که باید به وی تذکر لسانی بدهند و آسیب هایی را که این نوع پوشش برای وی در آینده نه چندان دور به دنبال خواهد داشت را متذکر شوند. امروزه بسیاری از مردم به شدت از وضعیت بدحجابی ناراحت هستند و رنج می برند ولی کمتر دیده می شود این دل نگرانی به یک اقدام سازنده تبدیل شود. شاید تذکر دادن به افراد بی حجاب که در خیابان می بینیم در حیطه افراد نباشد ولی ما می توانیم به افراد خانواده و حتی به  اطرافیان خود نیز این تذکر سازنده را بدهیم.از طرف دیگر آیا کسانی که اعتقاد به حجاب اصیل اسلامی - ایرانی دارند باید در برابر این نوع بدحجابی ها ساکت باشند؟ در صورتی که اگر تذکر های آنها سازنده همراه با استدلال و منطق باشد می تواند بسیاری از جوانان را قانع سازد. از طرف دیگر معضل بد پوششی و بی حجابی امری نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت و بر آن چشم پوشید.بر مسئولین نیز لازم و ضروری است تا با یک اقدام انقلابی بار دیگر هویت حجاب ، مفهوم پوشش ، کارکردهای فردی و اجتماعی حجاب را تبیین کنند. از این روست که می توان امیدوار بود با گسترش  حجاب اسلامی در سطح جامعه به این معضل برای همیشه پایان دهیم .ولی اگر ما در برابر بدحجابی و بی بند و باری ساکت باشیم و دست روی دست بگذاریم نقطه شروع برای گسترش دیگر ناهنجاریهای اجتماعی است

لباس ملي، ضرورت فراموش شده


سحر داوودي
 
يكي از موارد فرهنگ عمومي، فرهنگ لباس است. وقتي بنده خودم در اين شورا بودم، شورا وزير محترم آن وقت را كه جناب آقاي خاتمي بودند موظف كرد تا الگوي لباس بياورد.
دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۰۶:۱۱
ايشان رفتند زحماتي كشيدند اما به جايي نرسيد. من نمي‌گويم آقايان حتماً كت و شلوار را بكنند و همان لباس‌هاي پيشنهادي را بپوشند اما بگذاريد ما لباسي داشته باشيم كه بگوييم ايراني است، در موزه‌ها آن را نگه داريم و مال زمان هخامنشيان و ساسانيان و سلجوقيان هم نباشد. باب امروز باشد بالاخره جايي بايد موضع خود را درباره اينها (فرهنگ ازدواج و فرهنگ خانواده، فرهنگ لباس و الگوي مصرف و... در فرهنگ عمومي) معين كند، حتي اگر بگويد من الان وقت ندارم و اولويتم تعيين لباس ملي نيست. خيلي خب، معلوم بشود كه ما تا پنج سال يا ۱۰ سال اين اولويت را نداريم و مي‌خواهيم آن را كنار بگذاريم. ليكن بالاخره اين انبار مجموعه فرهنگي صاحبي داشته باشد» (مقام معظم رهبري ۱۳۸۱). 

چند سال پيش بود كه امام خامنه‌اي مسئله لباس ملي را مطرح كردند و از مسئولان ارشد نظام در حوزه فرهنگي خواستند تا در اين‌باره برنامه‌ريزي داشته باشند و كاري بكنند. چنانچه برخي كشورها داراي لباس ملي و بومي هستند كه نه تنها برايشان اهميت دارد، بلكه در مراسم مهم و بين‌المللي هم با افتخار از آن استفاده مي‌كنند، نمونه اخير آن در اجلاس سران كشورهاي عدم‌تعهد در تهران بود كه برخي سران و مسئولان ارشد كشورها با لباس ملي حاضر شده بودند؛ اتفاقي كه سايت‌هاي ايران با تيتر درشت از آن به عنوان لباس‌هاي عجيب و غريب مهمانان در اجلاس ياد نمودند، در حالي كه اين براي آنها نه تنها چيز عجيبي نيست بلكه اهميت هم دارد، البته يكي از مسائلي كه باعث شده است تا لباس ملي و محلي كشورهاي مختلف كمي براي‌مان عجيب به نظر برسد، اين است كه فكر مي‌كنيم فقط كشورهاي جهان سومي و غيرپيشرفته از لباس ملي استفاده مي‌كنند اما در پاسخ بايد گفت در درجه اول استفاده از لباس ملي بيشتر ميان كشورهاي شرقي رايج است و علاوه بر اعراب كه متناسب با فرهنگ خاص خود هر كدام لباسي مختص به فرهنگ و منطقه خويش دارند، اغلب كشورهاي شرقي ازجمله روسيه، هند، ژاپن، پاكستان، مالزي و... لباس خاص خودشان را مي‌پوشند كه نشان‌دهنده هويت و مليت آنهاست. در اجلاس اخير تهران حتي حامد كرزاي نيز با لباس ملي خودش در اجلاس حضور داشت. 

كت و شلوار به همراه كراوات الگوي غربي متناسب با فرهنگ غربي است كه علاوه بر كشورهاي غربي عموماً به وسيله شخصيت‌هاي سياسي‌ از اين لباس‌ها استفاده مي‌شود كه يا لباس ملي ندارند يا در فرهنگ غرب مضمحل شده‌اند، همچنين كساني كه ريشه‌اي در فرهنگ كشور خود نمي‌يابند، با اين وجود افرادي چون حامد كرزاي كه از سرمايه‌داران افغان در ايالات متحده امريكاست هميشه و همه جا لباس ملي خود را به همراه دارد تا از هويت افغاني خود دفاع كند، بنابراين لباس ملي با توجه به اهداف و آرمان‌هاي يك ملت، رسانه‌اي تأثيرگذار است كه مي‌تواند به يك پيام و الگوي فراملي هم تبديل شود، همان طور كه سال ۸۴ با اقبال عمومي به دكتر احمدي‌نژاد، كاپشن ساده وي به عنوان يك نماد ميان مردم رواج پيدا كرد؛ كاپشني كه حتي در بعضي كشورهاي ديگر به وسيله كساني كه علاقه‌مند به ايران يا رئيس‌جمهوري ايران بودند، گاه ديده شده بود مورد استفاده قرار گرفته است، در آن زمان بود كه بازهم انگشت حسرت به دندان گزيديم كه چرا ما لباس ملي نداريم تا اشتياق جهاني به الگوهاي ايراني به اين شكل نمايان شود و نه الزاماً به تي‌شرت‌هاي عكس‌دار نامتعارف. 

سال‌هاست كه حرف حضرت آقا در مورد لباس ملي بر زمين مانده است، مسئولان در خواب خرگوشي خود هستند و هيچ كدام حتي به خود زحمت زنده كردن اين حرف آقا راهم ندادند، چه برسد به اينكه در راستاي آن اقدامي جدي و عملي انجام دهند و اكنون در زماني قرار گرفته‌ايم كه سال‌هاست قدم‌هاي بزرگ‌تري به عقب برداشته‌ايم و حجاب و بدحجابي به معضل فرهنگي كشورمان بدل شده است اگر آن روزي كه آقا فرمودند لباس ملي حقيقتاً كاري انجام مي‌شد، اين چنين در موضع ضعف قرار نمي‌گرفتيم، البته اين بارهم مانند هميشه كه سفارشات معظم‌له ناقص و نيمه‌كاره انجام شد، چنانچه اصل را رها كرديم وبه فرع پرداختيم تحت عنوان طراحي و دوخت چادرهاي ملي با شكل و شمايل ناجور و نامتناسب. هركدام از طراحان به سبك و سياقي چادري براي خانم‌هاي محجبه طراحي كردند كه نه تنها نمادي از لباس ملي نيست، بلكه بيشتر به تخريب هويت ملي و ديني شباهت دارد. 

زماني كه مبحث لباس ملي توسط امام خامنه‌اي مطرح گرديد، در آماري رسمي اعلام شده بود كه از هر ۲۰ امريكايي، ۱۹ نفر آنها ايران را كشوري عربي مي‌دانند و ايرانيان را عرب. با كمال تأسف يكي از مشكلات سياسي كشورمان آن است كه سلسله مزدور پهلوي نام پرشين را براي اهداف سياسي و اتحاد با آلمان به ايران تغيير داد كه پس از مدتي كوتاه با فروپاشي امپراتوري عثماني همسايه‌اي به نام عراق براي ايران تشكيل شد؛ همسايه‌اي كه اسم آن در لغت انگليسي با واژه ايران نزديكي داشت و اين مسئله‌اي بود كه همواره ما را در معرفي كشورمان به غرب و جهان دچار مشكل مي‌كرد زيرا با آوردن اسم ايران بلافاصله نام عراق و صدام به اذهان عمومي جهان متبادر مي‌شد كه غرب هم از آن سوءاستفاده‌هاي زيادي كرد، در صورتي كه اگر ما لباس ملي داشتيم حداقل در ظاهرمان هم كه شده تفاوتي فاحش ميان ما و اقوام و كشورهاي منطقه ديده مي‌شد، زيرا سياستمداران ما بايد با لباس ملي در مجامع و محافل بين‌المللي حضور مي‌يافتند نه لباسي كه بيشتر دولتمردان دنيا مي‌پوشند و اين دغدغه‌اي است كه حضرت آقا هم همواره داشته‌اند ولي بايد گفت «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جايي نرسد فرياد است» معمولاً واژه لباس ملي انسان را به ياد گاندي رهبر فقيد هندوستان و حركت ارزشمندش در مقابله با لباس‌هاي انگليسي مي‌اندازد اما ما در تاريخ پرفرازونشيب معاصرمان مجاهدان بزرگي داشتيم كه متأسفانه حتي اندك اشاره‌اي به آن نمي‌شود براي مثال حضرت آيت‌الله مرعشي نجفي براي آنكه كشورش به غرب وابسته نشود به غير از جمع‌آوري كتب نفيس خطي با هزينه‌هاي شخصي يكي ديگر از كارهاي مهمي كه انجام داد آن بود كه ايشان به هيچ وجه از توليدات خارجي و حتي ملزومات آن در لباس خود استفاده نمي‌كرد و لباس‌هايشان اصلاً دكمه نداشت و به صورت گرهي دوخته شده بود، بنابراين فراموش نكنيم كه لباس مي‌تواند به تنهايي يك نماد در عرصه فرهنگ و فرهنگ‌سازي براي حمايت از سرمايه و توليد ملي باشد اما تا وقتي كه ما در كشورمان افرادي همچون حضرت آيت‌الله مرعشي‌نجفي را به عنوان الگو نمي‌شناسيم، چگونه بايد انتظار داشت از اين ضرورت فراموش شده به عنوان اصلي براي فرهنگ‌سازي و حمايت از توليد ملي قدم برداشته شود.

قدرت و اهميت حجاب در ادیان

قدرت و اهميت حجاب در ادیان
 
حجاب بعد از تولدش در مشرق زمين هنوز هم در بسياري از مناطق جهان نشانه زنده بودن سنت و دين است. اما حجاب در نگاه غرب، نماد غيريت اسلام و همچنين نماد و مظهر ظلم به زنان مسلمان است.اين طرز تلقي ناصواب از حجاب در مواردي بسيار، احساسات ضد اسلامي آنها را بر مي انگيزد .
 حجاب در معناي کلي و عملي آن در غرب فرآيندي را سبب ساز شده است که فرد محجپرتال علمی پژوهشی راه بهشتبه، آن را به عنوان نماد و شاخص موقعيت اجتماعي و هويت خويش قرار مي دهد.حجاب امروز به خصوص در غرب به واسطه موج گرايش به آن متضمن پيوندهاي پيچيده علائق و باورهاي فردي، سياسي و مذهبي است. حجاب براي بسياري نماد آشکاري از ايمان و عقيده شخصي آميخته با مسائل ديني و فرهنگي است و براي بسياري ديگر مبارزه اي سياسي و عبادي عليه وضع موجود و مبارزه اي نمادين براي بهبود شرايط موجود.
 حجاب هر چه باشد به مانند ساير تکاليف وابسته به اصول اسلام يک تکليف است. تکليفي به مثابه پرچمي که مشخص مي کند چگونه بايد زيست و براي تقرب به خداي خويش آن را بايد رعايت کرد. البته حجاب هم نه تحميلي بلکه انتخابي است؛ زيرا يکي از افتخارات دين اسلام اين است که دين انتخاب است نه تحميل. مگر نه اينکه نمي توان به زور آدميان را با حجاب يا بي حجاب کرد. نمونه بارز آن شکست پروژه کشف حجاب اجباري رضاخان است. رضا شاه در پروژه اش شکست خورد. چون از مباني ذهني و فکري مردم که همانا ارادت قلبي به دستورات اسلام است، ناآگاه بود.
 بنابر گواهي متون تاريخي، در اکثر قريب به اتفاق اقوام و ملل، حجاب در ميان زنان معمول بوده، هر چند فراز و نشيب هاي زيادي را طي کرده است و گاهي با اِعمال سليقه ي حاکمان تشديد يا تخفيف يافته است ولي هيچ گاه به طور کامل از ميان نرفته است .
 مورخان به ندرت از اقوامي بدوي ياد مي کنند که زنان شان داراي حجاب مناسب نبوده يا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مي شدند . تعداد اين اقوام به قدري نادر است که در مقام مقايسه - به قول انديشمندان- قابل ذکر نيستند و شايد بتوان گفت وجود برخي موانع سبب جلوگيري از بروز تمايلات و استعدادهاي فطري و طبيعي آنان شده است و يا عواملي باعث انحراف آنان از مسير فطرت گشته است ( حجاب در اديان الهي، ص 22 ).
 شهيد مطهري در مورد اين که کدامين اقوام داراي حجاب بوده اند چنين بيان مي کند :
 در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است اما در عرب جاهليت حجاب وجود نداشته است و به وسيله ي اسلام در عرب پيدا شده است ( مسئله حجاب، ص 5 ).
 «مهدي قلي هدايت» در کتاب «خاطرات و خطرات» در خصوص پوشش زنان در ملل مختلف مي گويد :
 اگر به لباس ملي کشورهاي جهان بنگريم به خوبي حجاب و پوشش زن را در مي يابيم؛ براون واشنايور ، نويسنده ي غربي ، در کتابي به نام پوشاک اقوام مختلف ، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بيستم را به صورت مصور ارائه کرده اند . نگاهي کوتاه به اين کتاب روشنگر اين واقعيت است که در عهد باستان در ميان يهوديان، مسيحيان، زرتشتي ها، يونانيان و اهالي روم، آلمان، خاور نزديک و برخي مناطق ديگر پوشش زن به طور کامل رعايت مي شده است ، به گونه اي که زنان چين در معابر عمومي جز در پرده و ملحفه ظاهر نمي شدند و در خانه نيز داراي اندروني و بيروني بوده اند . ( خاطرات و خطرات، ج4 ص 405 )
 بدون شك، پوشش زن در برابر مردان بيگانه، يكي از ضروريات دين اسلام است. قرآن كريم مي‏فرمايد:
 به مردان مؤمن بگو : چشمان خود را از آنچه حرام است مانند ديدن زنان نامحرم و عورت ديگران فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ كنند، اين براي آنان پاكيزه تر است ، قطعاً خدا به كارهايي كه انجام مي دهند، آگاه است ( نور، آیه30 ) و به بانوان با ايمان بگو چشم‏هاي خود را فروپوشند و عورت‏هاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينت‏هاي خود را، جز آن مقداري كه ظاهر است، آشكار نسازند و روسري‏هاي خودرا بر سينه خود افكنند و زينت‏هاي خود را آشكار نسازند؛ مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم‏كيششان، كنيزانشان و مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند و كودكاني كه از امور جنسي بي‏اطلاعند و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينت‏هاي پنهانشان آشكار شود و همگي به سوي خداوند توبه كنيد اي مؤمنان؛ باشد كه رستگار شويد ( نور، آيه 31 ).
 افزون بر آن، در آيات ديگر، پوشيدگي كامل اندام( احزاب،آیه 59 )، نيك و شايسته، با وقار و بدور از تحريك سخن گفتن و دوري از آرايش‏هاي جاهليت نخستين توصيه شده است( احزاب، آيه 32 ). در روايات نيز پوشيدن جامه بدن‏نما و نازك نزد نامحرم( سنن ابي‏داوود، ج2، ص383 )، آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه ( بحارالانوار، ج103، ص243 )، اختلاط فساد برانگيز زن و مرد( ناسخ التواريخ، ج2 )، دست دادن و مصافحه با نامحرم( همان، ص163 ) و تشبه به جنس مخالف ( بحارالانوار، ج103، ص258 ) منع شده است و مردان با غيرت( نهج‏الفصاحه، ص143 )، به هدايت و كنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم( وسايل الشيعه، ج14، ص138و141 ) و دوري از چشم‏چراني توصيه شده‏اند.
 در مجموع مي توان گفت حجاب به معناي يک رفتار انساني در طول تاريخ با فراز و نشيب هاي فراواني همراه بوده و گرايش هاي مختلفي در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است . اگر چه رسم حجاب در بين اقوام غير عرب مانند ايران باستان ، اروپا، قوم يهود و ... مرسوم بوده است. اسلام، نه تنها واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگيري از افراط و تفريط هايي که در طول تاريخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظيم و تخفيف آن همت گماشته است و آن را به صورتي متعادل ، صحيح و متناسب با فطرت انساني زن ارائه نموده است.
 پس معلوم شد كه تفاوت اساسي حجاب اسلامي با حجاب اديان گذشته، در اين است كه اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعديل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفريط، سهل‏انگاري مضرّ يا سخت‏گيري بي‏مورد به جامعه بشري ارزاني داشته است. حجاب اسلامي همچون حجاب مورد توصيه پاپ‏ها، به معناي حبس زن در خانه يا پرده‏نشيني و دوري از شركت در مسائل اجتماعي نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خويش را بپوشاند و به جلوه‏گري و خودنمايي نپردازد تا در جامعه، غريزه آتشين جنسي تحريك نگردد؛ بلكه در محيط خانواده، اين غريزه به صورت صحيح ارضا گردد..
 
 منبع : سایت راسخون

حجاب از ديدگاه پيامبر أعظم

مقدمه
پس از پيروزي انقلاب اسلامي پيش بيني مي شد جامعه به ارزش هاي والاي انساني كه اسلام بيانگر آن است روي آورده و عظمت از دست رفته خود را باز يابد . اگر چه بسياري از آداب و سنتهاي مبتذل غرب را  كنار گذاشته و بسياري از افراد جامعه به دنبال تحول بعد از انقلاب اسلامي ، به خود انساني خويش بازگشتند ؛ اما افرادي هم وجود دارند كه ارزشهاي مطرح شده انقلاب اسلامي را به تمسخر گرفته و در حسرت مبتذلات غربي و شرقي آه مي‌كشند و اصرار دارند كه با همان روش خود را بيارايند و در اجتماع ظاهر شوند .
پرتال علمی پژوهشی راه بهشت بعد از گذشت چند سال از پيروزي انقلاب اسلامي ، آيا وقت آن نرسيده كه اينان نيز به خود آمده و به حقايقي كه زنجيراسارت شهوت را پاره كرده طوق بردگي و بيگانه پرستي و هواي نفس را از گردنها  بيرون فرو مي نهد روي آورند؟ آيا وقت آن نرسيده كه اينان از اسارت بي حجابي ، بي عفتي ، و بي حيايي رها شده و تسليم شرع و عقل شوند؟
در اين مقاله برآنيم كه مسئله مهم حجاب را از ديدگاه عقل و شرع و از رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مطرح سازيم تا كساني كه متعبد به تكاليف  شرعي هستند برهان شرعي و عقلي آن را بدانند و آناني كه ارجي به اسلام نمي گذارند به نداي عقل پاسخ گفته و به حجاب  كه حافظ و پاسدار ارزشها و اصالتهاي اسلامي يك زن است روي آورند .

تعريف حجاب
حجاب عبارتست از اين كه زن ، خود را از نامحرم بپوشاند ، بگونه اي كه اگر پشت پرده قرار مي گرفت  عضو و برآمدگي اي از او ديده نمي شد و جلب توجه نمي كرد و منظور از ستر كه در كتب فقهي ذكر شده همين است .

حجاب از ديدگاه عقل و شرع
بدون ترديد آنچه در فقه اسلام بيان شده است گزاف و بي حساب نيست . بلكه تابع مصالح و مفاسدي است كه در متعلق هر حكمي وجود دارد . حرمت شراب ، دروغگويي ، خيانت در امانت و ... . به جهت مفاسدي است كه در آنها وجود دارد و وجوب نماز ، روزه ، حج ، زكات و ... به دليل مصالحي است كه در آنها موجود مي باشد . همچنين واجب بودن حجاب و پوشانيدن بدن بيهوده نبوده ، بلكه به اقتضاي مصلحت فردي ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي بوده كه مورد توجه خداي متعال نيز قرار گرفته است و امر بدان تعلق گرفته است . همچنانكه ترك آن داراي مفاسدي است كه ملاك نهي از طرف شارع بوده و مورد نهي قرار گرفته است .
لازم به ذكر است كه عقل به لحاظ محدوديت و بدان جهت كه در محاصره غرايز ، احساسات ، خواسته هاي نفس  و ... قرار گرفته است ، قادر نيست به همه مصلحتها و مفسده ها پي برده و علت حقيقي واجب ، مستحب ، حرام ، مكروه و مباح بودن احكام را كشف كند . اگر چه به نحو جزئي آن هم در برخي از احكام چنين كشفي دارد و اغلب آنچه به عنوان فلسفه احكام از ديد عقل بيان مي شود به عنوان حكمت است نه علت .

برهان عقلي حفظ حجاب
حكم عقل در مورد حفظ حجاب دو گونه است :
1- خدا امر فرموده است كه زن خود را از نا محرم بپوشاند . آياتي از قرآن بيانگر امر فوق است و از آنجا كه خدا مالك انسان است ، عقل حكم به اطاعت از مالك و مولا مي كند . پس زن بايد بنا به حكم عقل كه امر به اطاعت از فرمان خدا مي كند ، خود را از نامحرم بپوشاند. اين دليل براي زن مسلمان متعبد بسيار عالي است ؛ او در مقابل اين دليل خاضع است هر چند ممكن است به معيار وجوب حجاب و حرمت بي حجابي توجه نداشته باشد .
2- حكم ديگر عقل درباره پوشش صحيح ، حكم استقلالي است . بدين معنا كه به حكم شارع توجه نداشته باشد و خود به اين حقيقت نائل شده است كه : بر زن لازم است حجاب داشته باشد . عقل براي حكم خودش مقدماتي را فراهم مي كند و پس از روشن شدن مقدمات به نتيجه گيري مي پردازد .

برهان استقلالي براي حفظ حجاب
انسان عاقل با ترك شهوت راني و هرگونه وابستگي نادرست شهوي است كه به كمال مي رسد .
ترك پوشش كامل محرك شهوت است و باعث حاكميت غريزه  برعقل و مانع رشد و كمال انساني است و هر چيزي كه مانع ظهور انسانيت باشد ، بايد كنار گذاشته شود . اما حفظ حجاب ، جلو بسياري از تحريكات شهوي و هوي و هوس را خواهد گرفت و ارضاي غريزه را در كانال قانوني آن هدايت خواهد كرد . لذا به حكم عقل هر چيزي كه شرط لازم براي كمال و رشد مي باشد ، بايد اجرا شود . پس حفظ حجاب به عنوان شرط لازم عفت و حيا و نابودي فحشا بايد رعايت شود .

سؤال : اين كه ترك پوشش عامل و رعايت صحيح و كامل حجاب شرط لازم باري منع حركتهاي جنسي است ، چگونه براي عقل روشن شده است ؟
پاسخ : عقل برخي از ابزار كارش را در بعضي از موارد به واسطه تجربه بدست مي آورد نگاهي به جوامع به اصطلاح پيشرفته و كشورهاي در حال توسعه بيندازيد ؛ خيلي دور نرويد : قدري به عقب برگرديد (رژيم گذشته) و نظري به شمال تهران ، خيابان لاله زار ، گمرك و ... بيندازيد و يك سري هم به كنار دريا بزنيد !!! نه خيلي لازم نيست به عقب برگرديد : همين الان يك نگاه عميق به خانواده هاي لا ابالي و بي حجاب يا بد حجاب بكنيد همه چيز برايتان روشن خواهد شد .

حجاب از ديدگاه شرع و منظر رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
قبل از بيان ديدگاه شرع ، اين مطلب قابل ذكر است كه دين رابطه مستقيم با دستگاه عقلاني انسان داشته و بعد حيواني و نباتي انسان قابليت پذيرش مذهب را ندارد .
آنان كه از بعد حيواني به دين مي نگرند ، ميل و رغبت به دينداري  ندارند ، زيرا آزادي غرايز ( غريزه جنسي ، غضب ، خواسته هاي تن و ... ) در نفي دين است . آنچنانكه رهايي عقل و حريت آن در پرتو دين و آنجا تكاليف و وظايف ديني است . آنانكه از پشت عينك غرايز به مسائل ديني مي نگرند و آنها را تجزيه و تحليل مي كنند ، انسان را اسير مي بينند  اين يك حقيقت است كه دين بعد حيواني انسان را به بند مي كشد و كنترل مي كند ؛ ارضاي  خواسته هاي آن را از راه هاي غير شرعي حرام مي داند . اغلب آنهايي كه انتقاد به مسائل ديني دارند و آنها را قابل اجرا نمي دانند ، براي همين است كه حقايق مذهبي را در دستگاه خواسته هاي حيواني تحليل مي كنند .
رسول گرامي اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : « انما يدرك الخَيرُ كُلُهُ با لعقلِ وَ لا دينَ لِمن لا عقلَ لَهُ .»
تمام خير ، منحصراً در عقل قابل درك است و هركس كه عقل ندارد دين ندارد .
اين حديث مؤيدي قوي براي اثبات مطلب فوق است كه انسان تنزل يافته در مرحله حيوانيت دين ندارد ، زيرا دين در مرحله عقل مطرح مي شود .
نتيجه اينكه : ما بايد دين را از ديدگاه عقل بررسي كنيم نه از پشت عينك هواهاي نفساني . تأكيد مذهب بر حجاب نيز بايد از همين ديدگاه ارزيابي شود و الا فرياد بعد شهواني اين است كه :
چادر از سر زن برداريد بگذاريد زن عريان به خيابان بيايد و مانع تمتعات زن از مرد و مرد از زن نشويد .

پوشش اسلامي از منظر شرع
« يا ايُّها الذين قُل لِأزواجكَ وَ بَناتِكَ وَ نِسُاءالمؤمنينَ عَلَيهِنَّ من جَلابيبِهِنَّ ذلكَ اَدني اَن يعرفنَ فَلا يؤذَينَ وَكان اللهُ غشفوراً رَحيماً »  اي پيامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنين بگو تا خود را بوسيله جامه اي كه تمام بدن آنها را فرا گيرد بپوشانند به نحوي كه جايي از بدنشان در منظر و ديد نامحرمان نباشد . اين نزديكترين چيزي است كه آنها به عنوان اهل عفت شناخته شوند پس در اين صورت افراد هرزه متعرض آنها نمي شوند و اذيتشان نمي كنند . 
در مورد كلمه جلبات گفته شده است : « الجلبابُ : الرَّداءُ الذي يستُرُ من فَوقٍ الي أسفلٍ او كُلُّ ما يستَتَرُ بِهِ من كساء او غيرِهِ وَ وَ جَمَعُهُ جلابيب »
جلباب روپوشي است كه از بالا تا پايين را مي پوشاند يا هر چيزي كه بدن به سبب آن پوشيده مي شود ، خواه كساء باشد يا غير آن و جمع آن جلابيب مي باشد .
به هر حال آيه دلالت دارد بر اين كه زنان بايد از روپوش كامل جهت پوشش تمام بدن و اندام استفاده كنند پوششي كه معرف شخصيت و عفت زن مومن باشد . اين موجب مي گردد كه افراد لاابالي جرأت نكنند به او جسارت كرده و به ديد شهوت و هوس راني به او بنگرند .
در سبب نزول آيه فوق چنين بيان داشته اند : كه زنان براي نماز به مسجد مي آمدند و نماز را به امامت رسول خدا به جاي مي آوردند . شب كه براي نماز مغرب و عشا از خانه خارج شده و بيرون مي آمدند ، جوانها بر سر راهشان مي نشستند و به آنان متعرض شده و اذيتشان مي كردند . اين آيه براي جلو گيري از اين عمل زشت نازل شد . از مطلب فوق استفاده مي شود كه علت گستاخي جوانان نبودن پوشش كامل زنها بوده است .

بي حرمتي به حجاب
قال النبي (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « ايما أمرهٍ وَضَعَت ْ خمارَها في غَيرِ بيتِ فَقَد هَتَكَت حجا بَها »
رسول اكرم فرمود : هر زني كه براي غير شوهرش روسري خود را كنار بگذارد ، هر آينه به حجاب خود بي حرمتي كرده است .»

آيات حجاب در قرآن
« وَ قُلْ لِلمؤمناتِ ...... لا يبدين زينَتَهُنَّ الّا ما ظَهَرَ منها وَليضرِبنَ بِخُمُرهنَّ علي جيوبهنَّ » اي رسول خدا ، به زنان مومن بگو ... زينت خود را آشكار نسازند مگر آنچه قهراً نمايان است و روسري هاي خود را بر سينه و گردن خود بيفكنند .»
« وَ لا يضربنَ بارجُلِهِنَّ لِيعلَمَ ما يخفينَ من زينَتَهُنَّ » و زنان هنگام راه رفتن پاي خود را به زمين نكوبند تا زينت پنهانشان شناخته نشود .»
« يا بني آدمَ قَد انزلنا عَلَيكُم لِباساً يواري سَواتِكُم و ر
يشاً و لباسُ التَّقْوي ذلك خَيْرٍ .» اي فرزندان آدم ! بر شما لباسي فرو فرستاديم كه اندام (عورت) شما را مي پوشاند و نيز پوششي فرستاديم كه مايه زينت شماست ، و بدانيد كه لباس تقوي بهتر است .»
« اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را بفريبد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد ، لباسشان را از تن آنان بيرون آورد تا عورتشان را بنماياند » 

بهترين گوهر
فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) : « خَيرُ لِنِّساء اَن لا يرين الرجالَ و َ لا يراهُنَّ الرِّجالُ »
روزي رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از اصحاب خود پرسيد : چه چيز براي زنان بهتراست ؟ اصحاب ندانستند . علي (علیه السّلام) نزد فاطمه (سلام الله علیها) آمد و پرسش پيامبر را با او در ميان گذاشت . فاطمه (سلام الله علیها) پاسخ داد :

ادامه نوشته

فلسفه وجودی حجاب و عفاف

«حجاب» و «عفاف» دو ارزش راستين براي انسان ها- به ويژه خداجويان و دين باوران پاك سيرت - محسوب مي شود. «حجاب» مانع ظاهري است كه چون صدف، گوهري گرانسنگ را در آغوش خود حفظ مي كند و نشان از بهاي والا و چشمگير آن دارد و «عفاف» حالتي دروني و نفساني است كه از شعله كشيدن هوا و هوس و پيشروي شهوت جلوگيري مي كند.پرتال علمی پژوهشی راه بهشت


اين دو ويژگي برگرفته از اعتقادات ناب ديني و باورهاي پاك الهي است؛ يكي «پوشش ظاهري» است و ديگري «كوشش باطني»؛ يكي «نماد بيروني» در ديدگان افراد جامعه دارد و چون بيرقي برافراشته و شعاري نمايان همگان را به صلاح و رستگاري فرا مي خواند و ديگري «نمود دروني» در سازماندهي اعضا و مديريت چشم و گوش و دل و ديده دارد تا هر يك در مرحله اي صحيح و سازنده به كار گرفته شوند و در مرزهاي ممنوع الهي متوقف گردند. آن عظمت و اين عزت موجب گرديده كه افزون بر «حق الناس» بودن حجاب، «حق الله» نيز محسوب مي شود و علاوه بر حفظ مصالح عمومي جامعه ـ كه رسالتي سنگين براي پاك سرشتان و آسماني صفتان است - طاعت و اطاعت پروردگار مهربان نيز دانسته شود تا هدفي والا و بالا يعني: «مصون ماندن از گزند نگاه هاي هدف دار و مسموم و جلوگيري از لغزش ها و سقوط هاي هلاكت بار» فراهم شود. از اين رو در نگاه سراسر بصيرت و بينش خردورزان، حجاب هرگز «محدوديت» نخواهد بود، بلكه «مصونيت» از حوادث زيانبار پيدا و ناپيداي جامعه محسوب مي شود.

اگر به انسان و ساختار وجودي او، چه از لحاظ جسمي و چه از نگاه روحي، بنگريم و از اين رهگذر، نظري به انگيزه هاي نهفته و اميال گوناگون خفته در سرشت و خميرمايه وجودي او كه «فطرت» ناميده مي شوند، بيندازيم، به راحتي درمي يابيم كه از جمله نيرومندترين، بزرگ ترين و برترين نيروهاي موجود در او، غريزه «جنسي» است؛ ميلي نيرومند كه اگر در مسير صحيح و راه درست خويش هدايت نشود، به سهولت سرچشمه گناهان بزرگ و معاصي نابخشودني مي شود و پيامدي جز تبديل زندگي پرنشاط و پوياي انساني به زندگي سراسر فلاكت و تباهي در پي ندارد.
انديشمندان و روشنفكران با توجه به چنين نكته اي، سعي در چاره جويي بنيادين در رويارويي با اين غريزه و ميل فطري داشته و در اين راه، نظريه هاي متفاوتي ارائه كرده اند. گروهي همچون «ماني»، «بودا» و «تولستوي» گفته اند: اين ميل نهفته و غريزه ذاتي را به كلي بايد از بين برد تا انسان و جامعه انساني از آسيب هاي آن در امان باشند و گروهي ديگر همچون «فرويد» عكس اين مطلب را بيان كرده اند.

در كشاكش ميان اين دو نظر كه يكي جانب افراط مي پيمايد و ديگري جانب تفريط، مكتبي زندگي آفرين همچون اسلام كه همواره از جايگاه اعتدال و گريز از افراط و تفريط سخن مي گويد، راهكاري ميانه و معتدل ارائه كرده است؛ راهكاري كه به رغم گذشت چهارده قرن از پيدايش آن، هنوز بوي تازگي از آن برمي خيزد. اسلام ميل جنسي را به رسميت مي شناسد و حتي آن را پليد نيز نمي داند، به شرط آنكه به درستي و با شيوه اي مناسب در مسير انسان ساز خويش به حركت درآيد.

راهكار مكتب اسلام در چنين انديشه اي و در مقام عمل به آن، به طور كلي، در دو راهبرد ذيل خلاصه مي شود:
الف) راهبردهاي كوتاه مدت و ميان مدت همچون ازدواج سهل و آسان در جامعه و ترويج فرهنگ آن در ميان اقشار گوناگون، به ويژه جوانان.
ب) راهبردهاي بلندمدت و اساسي همچون از بين بردن زمينه هاي به كارگيري ناسالم اين ميل در جامعه برپايه دستورات و ارزش هايي مانند حجاب، عفاف، خويشتن داري و پرهيز از اختلاط زنان و مردان.
اين دو راهبرد كه برگرفته از دستورات صريح و فرمان هاي روشن پروردگار در قرآن و كلام الهي است، ما را در بيان فلسفه وجودي و وجوبي حجاب و پوشش، با نكاتي همچون نكات ذيل مواجه مي سازند:
1- «امنيت»
به تمام معناي آن از جمله مسائلي است كه در انديشه اسلامي به آن توجه كافي شده است. «برهنگي» به معناي عدم پوشش و ناپوشيدگي در جامعه يا تضعيف و كم توجهي به آن، پيامدهايي ناگوار همچون آرايش، خودآرايي و عشوه گري به همراه دارد و مردان، به ويژه جوانان را در معرض تحريك دائم عصبي و ايجاد التهاب و هيجان دروغين زودگذر قرار مي دهد. اين بار هيجان و التهاب آن چنان است كه گاه فرد را به بيماري رواني مبتلا مي كند و از اين رو، او را به اعمالي وامي دارد كه سرچشمه بسياري از مفاسد و معاصي ديگر مي شود.
2- نگاهي گذرا به تلاش خانواده ها در جوامع گوناگون و گذري آماري بر دلايل بيشتر «طلاق»ها؛ اين پديده شوم، نكات مسلمي را به خودنمايي وامي دارد و درهم شكستن حريم خانواده و برهنگي روزافزون در جامعه انساني، جدايي و از هم گسيختگي خانواده ها و در پي آن، پديده اي تلخ و جانسوز همچون «فرزندان طلاق» را در پي مي آورد. در بازار آزاد برهنگي، زنان به صورت «كالاي مشترك»، دست كم در مراحل غيرآميزش جنسي به شمار مي آيند و ديگر پيوند زناشويي قداست و پاكي خاص خويش را در ميان دو نفر كه به يكديگر تعلق خاطر دارند، ندارد؛ چرا كه هر روز مردي در دام زني ديگر و زني در دام مردي ديگر فرو مي افتد و كانون زندگي او را سست مي گرداند.
3- بسط و گسترش دامنه فحشا در جامعه و افزايش شمار فرزندان نامشروع از ديگر دلايل فلسفه «وجوبي» حجاب است. نگاهي كوتاه به آمار تولد فرزندان نامشروع در كشورهاي غربي و آمريكا نشانگر آن است كه بسياري از فرزندان تازه تولد يافته، نامشروع هستند. اگر صادقانه و با انصاف به شكل گيري چنين روندي نظر اندازيم، مشاهده مي كنيم كه از جمله بسترسازهاي اساسي در وقوع چنين فرايندي، «برهنگي» و روابط بي حد و حصر ميان زنان و مردان است.
4- هنگامي كه برهنگي زن در جامعه به ارزش تبديل شود، پيامد طبيعي آن افزايش روزافزون آرايش و خودنمايي او در جامعه است. در چنين جامعه اي، زن، ديگر از راه علم و آگاهي و دانايي، ارزش نمي يابد، بلكه همچون عروسكي از راه جاذبه جنسي افزون تر به وسيله كسب درآمد گروهي آلوده و فريب كار و ديوصفت تبديل مي شود و كار به جايي مي رسد كه اين اصل در جامعه پاي مي گيرد كه «هر چه جاذبه جنسي افزون تر، ارزش شخصيتي بيشتر!» لذا دستاورد حجاب و عفاف در اسلام جز عزت بخشي و مصونيت براي زنان نبوده و نيست.

برگرفته از : هفته نامه صبح صادق مورخ دوشنبه 27 تير 1390 - سال دوازدهم - شماره 508

حجاب ، نشانه عظمت زن

حجاب نماد عفاف، تواضع و ارزش دهنده به شخصیت والای زن محسوب می‌شود. با اندكی تدبر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونه ای صریح می‌بینیم و درمی یابیم كه احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یكی از فلسفه‌های حجاب است. پرتال علمی پژوهشی راه بهشت


به راستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالارفته و قرآن را كه آیین نامه سعادت و كمال بشر است درك كند، به عظمت حجاب پی برده و می‌فهمد بدحجابی و بی حجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است. خداوند در آیه 31 سوره نور حكم حجاب را به گونه ای صریح و آشكارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافت‌های خاصی كه در نوع پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نیز ذكر می‌كند تا نامحرم‌ها بازشناسانده شوند و در پایان فلسفه پوشش بیان شده است كه زینت ها و زیبایی‌های زنان در مقابل نامحرم آشكار نشود، تا آنها مورد توجه نگاه‌های ناپاك قرار نگیرند و احترام آنان حفظ گردد.

در آیه دیگر حرمت و شخصیت زن به عنوان فلسفه حجاب مطرح می‌شود: «ای پیامبر به زنان ودخترانت و زنان مومن بگو، پوشش خود را بر خود فرو پوشند. این برای آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.» (احزاب، آیه 59) در این آیه زنان و دختران پیامبر و زنانی كه همسر مردان مومن هستند از دیگر زنان جامعه آن روز جدا می‌شوند و حكم حجاب برای این زنان محترم آورده می‌شود.


از ظاهر آیه می‌توان دریافت كه حجاب به خاطر احترام و حرمت زنان بوده و مقام آنان به قدری والاست كه باید از طریق حجاب شناخته شوند؛ مبادا مانند زنان كفار مورد اذیت و آزار قرار گیرند. این دسته از زنان به خاطر اعتقادات و باورهای دینی، دارای ارزش و مقامی افزون از دیگران هستند و حرمت آنها باید مورد شناسایی قرار گیرد.

امام خمینی(ره) پیام آور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی كه اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را كه خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است كه آن ارزش‌های واقعی كه اینها دارند و ممكن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعه ای كه در آن بانوان باحفظ حدود وحقوق دیگران ظاهر می‌شوند و موجب تخریب روح و جسم همنوعان خود شده و محیط آرام وامنی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت.


اگر زنان جامعه با حجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم می‌مانند و هم در جامعه، سلامت خانوادگی حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تاثیر خودنمایی‌های عده ای از زنان بدحجاب و بی حجاب قرار نمی گیرد و هم مراكز اجتماعی مثل اداره‌ها و بیمارستان‌ها و... در كمال سلامت رفتاری خواهند بود و بزهكاری‌های اجتماعی به حداقل خواهد رسید.

حضرت امام خمینی(ره) در مورد فعالیت اجتماعی واشتغال زنان همیشه این نكته را بیان می‌كردند كه: «فعالیت اجتماعی، سیاسی كنید ولی حدود شرعی از جمله رضایت همسر را رعایت كنید.» بسیاری از پرونده‌های ضداخلاقی از عدم رعایت حدود شرعی نشأت گرفته است و آمار جنایی ذكر شده همواره زنگ خطری بوده كه اندیشه‌گران تربیتی را نگران می‌ساخته است.

یكی از آثار اجتماعی حجاب، حفظ اجتماع و سلامت اجتماعی خانواده است، بالارفتن درصد طلاق در كشور ما زنده ترین شاهد این مطلب است. از روزی كه حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادی‌های تعریف نشده در جامعه ما پا گرفت، سطح طلاق به مقدار نگران كننده‌ای بالارفته و میزان ازدواج رو به كاهش نهاده است و این جزء آثار اجتماعی بی حجابی است كه جامعه را تهدید می‌كند.

از این حیث حجاب و عفاف ضامن بقا و استمرار زندگی فردی و اجتماعی افراد است .جامعه‌ای كه در آن حجاب به عنوان یك گوهر ارزشمند شناخته شود دیگر جامعه‌ای آسیب پذیر به لحاظ فرهنگی نیست و ضد فرهنگهای غربی نمی‌توانند در چنین جامعه‌ای مانور دهند.

در خصوص ترویج حجاب و ممانعت از رواج پدیده بی حجابی و بد حجابی باید نقش خانواده را به صورتی كامل و پررنگ در نظر گرفت.نهاد خانواده مهم ترین نقش را در تعالی فرد و اجتماع ایفا می‌كند.از هم گسیختگی‌های اجتماعی و اخلاقی در غرب تحت تاثیر دور بودن بسیاری از افراد در نهاد خانواده صورت می‌گیرد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در همه كشورهای دنیا، گسست خانواده مترادف با گسست فرد است و خانواده ای كه از هم گسیخته یا نیمه گسسته باشد و تربیت فرد در آن به خوبی صورت نگیرد می‌تواند مولد بحرانهای پایدار در جامعه باشد. به عبارت بهتر تربیت فرد و جامعه از یكدیگر جدا نیست و آنچه در خانواده و در طول حیات فرد می‌گذرد تاثیر بسزایی در استحكام پایه‌های تربیتی اجتماع دارد. همین قاعده كلی ایجاب می‌كند كه اهمیت ویژه‌ای برای نهاد خانواده قائل شویم.


از این حیث خانواده‌ها و والدین باید نقش مهم خود در تربیت فرزندانشان را دریافته و در این خصوص همه توان خود را به كار گیرند. متأسفانه سهل گیری و بی توجهی برخی خانواده‌ها سبب شده است تا بسیاری از ضد ارزشها در همان فضای خانواده به ارزش تبدیل شده و خود را در ناملایمات و ناهنجاری‌های اجتماع نشان دهد.خانواده‌ها نقش بسیار مهمی در خصوص مقابله با بدحجابی بر عهده دارند. خانواده‌های گرامی باید در یابند كه بسیاری از تبلیغاتی كه غرب تحت عنوان «لزوم آزادی كامل افراد به لحاظ پوشش »و... ارائه می‌دهد نسخه‌هایی است كه در خود غرب نیز پاسخ نداده و امروز فساد و بی بند و باری عمومی در ایالات متحده آمریكا و بسیاری از كشورهای اروپایی قابل مشاهده است.

برگرفته از : روزنامه رسالت، شماره 7266 به تاریخ 26/2/90، صفحه 7

نگاهي به مسئله حجاب در وصيت نامه شهدا

شهيدان که در راه حفظ آرمان‌هاي ناب اسلام و انقلاب اسلامي جان خود را نثار کرده‌اند بر رعايت اين قانون الهي از سوي آحاد جامعه تأکيد دارند.
پرداختن به مسئله‌ حجاب در عصر امروز، از عمده‌ترين ضرورت‌هاي فکري و فرهنگي در حال حاضر است. زيرا حجاب و بدحجابي، مهم‌ترين نماد دينداري و پايبندي به ارزش‌هاي الهي در جامعه‌ ديني ما به شمار مي‌رود. پوشش و لباس انساني پرچم وجود اوست. پرچمي که او بر در خانه خودش نصب کرده است و با آن اعلام مي‌دارد که از کدام فرهنگ تبعيت مي‌کند.

پرتال علمی پژوهشی راه بهشت شهيدان نيز که در راه حفظ آرمان‌هاي ناب اسلام و انقلاب اسلامي جان خود را نثار کرده‌اند بر رعايت اين قانون الهي از سوي آحاد جامعه تأکيد دارند.
شهيد محمد علي رجايي در جايي در ضرورت حفظ حجاب گفته است: «خواهران ما در حالي که چادر خود را محکم برگرفته‏اند و خود را هم چون فاطمه و زينب حفظ مي‏کنند... هدف‏دار در جامعه حاضر شده‏اند»
شهيد محمدحسن جعفرزاده نيز در اين‌باره مي‌گويد: «اي خواهرم: قبل از هر چيز استعمار از سياهي چادر تو مي‏ترسد تاسرخي خون من.»
شهيد علي رضائيان در بخشي از وصيتنامه خود با اشاره به اينکه حجاب مانع فساد جامعه است، تأکيد مي‌کند: «شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوي‏معنويت و صفا مي‏کشاند»
شهيد علي‌اصغر پور‌فرح‌آبادي نيز با تأکيد بر رعايت حجاب اظهار مي‌کند: «خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بي‏اعتنايي شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»
شهيد حميد رستمي نيز همه را به اين مسئله قسم مي‌دهد که «به پهلوي شکسته فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قسمتان مي‏دهم که، حجاب را حجاب‏را، حجاب را، رعايت کنيد»
شهيد بهرام يادگاري، حجاب را مشتي محکم بر دهان منافقين مي‌داند و تصريح مي‌کند: «خواهرم: حجاب تو مشت محکمي بر دهان منافقين و دشمنان اسلام مي زند.»
همچنين در بخشي از وصيتنامه شهيد حميد رضا نظام آمده است: «خواهرم: از بي حجابي است اگر عمر گل کم است نهفته باش و هميشه گل باش»؛ شهيد محمد کريم غفراني نيز حفظ حجاب را هم چون جهاد در راه خدا مي‌داند.
سردار شهيد رحيم آنجفي در بحث رعايت حجاب تأکيد مي‌کند: «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شماييد که دشمن را با چادرسياهتان و تقوايتان مي‌کشيد، حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مي‌بيني و دشمن تو را نمي‌بيند.»
شهيد عبدالله محمودي نيز در بحث توجه به مقوله حفظ حجاب بيان مي‌کند: «و تو اي خواهر ديني‏ام: چادر سياهي که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده‌تر است.»

به نقل از : http://www.iqna.ir

حجاب از ديدگاه شهيد استاد مطهري (ره)

لزوم پوشيدگي زن در برابر مردم بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است.

در قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است. پوشيده بودن زن از مرد بيگانه، يکي از مظاهر لزوم حريم ميان مردان و زنان اجنبي است، همچنان که عدم جواز خلوت ميان اجنبي و اجنبيه يکي ديگر از مظاهر آن است. اين بحث را در 5 بخش بايد رسيدگي کرد: پرتال علمی پژوهشی راه بهشت

1-آيا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمين به غيرمسلمين سرايت کرده است؟ يا از مختصات اسلام و مسلمين نيست و در ميان ملل ديگر قبل از اسلام نيز وجود داشته است؟
2-علت پوشش چيست؟ چنانکه مي دانيم در ميان حيوانات هيچ گونه حريمي ميان جنس نر و ماده وجود ندارد، آنها آزادانه با يکديگر معاشرت مي کنند. قائده اول اين است که افراد انسان نيز چنين باشند. چه موجبي سبب شده که ميان مرد و زن حريم و حائلي به صورت پوشيدگي زن يا به صورت ديگر به وجود آيد؟ اين اختصاص به پوشش ندارد، در مطلق اخلاق جنسي جاي چنين سؤالي هست. درباره حيا و عفاف نيز همين پرسش هست. حيوانات در مسائل جنسي احساس شرم نمي کنند ولي در انسان بخصوص در جنس ماده حيا و شرم وجود دارد.
3- فلسفه پوشش از نظر اسلام چيست؟
4-ايرادها و اشکال هاي آن کدام است؟
5-حدود پوشش اسلامي چيست؟
آيا اسلام طرفدار پرده نشيني زن است يا اسلام طرفدار اين است که زن در حضور مرد بيگانه خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گيري کند؟ حدود پوشش چقدر است ؟

فلسفه پوشش در اسلام
فلسفه هايي که براي پوشش ذکر شده است غالباً توجيهاتي است که مخالفين پوشش تراشيده اند و خواسته اند آن را به راحتي در صورت اسلامي بودنش امري غير منطقي و نامعقول معرفي کنند. روشن است که اگر انسان مسئله اي را از اول خرافه فرض کند، توجيهي هم که براي آن ذکر مي کند متناسب با خرافه خواهد بود. اگر بحث کنندگان، مسئله را با بي طرفي مورد کاوش قرار مي دادند در مي يافتند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامي هيچ يک از سخنان پوچ و بي اساس آنها نيست. ما براي پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصي قائل هستيم که نظر عقلي آن را موجه مي سازد و از نظر تحليل مي توان آن را مبناي حجاب در اسلام دانست.

سيماي حقيقي مسئله حجاب
حقيقت امر اين است که در مسئله پوشش و به اصطلاح عصر اخير، حجاب، سخن در اين است که آيا زن پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان؟ روح سخن اين است که آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد که از هر زني در هر محفلي حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد يا نه؟
اسلام که به روح مسائل مي نگرد جواب مي دهد: خير، مردان فقط در محيط خانوادگي و در کادر قانون ازدواج و همراه با يک سلسله تعهدات سنگين مي توانند از زنان به عنوان همسران قانوني کامجويي کنند اما در محيط اجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است، و زنان نيز از اينکه مردان را در خارج از کانون خانوادگي کامياب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع مي باشند.
درست که صورت ظاهر مسئله اين است که زن چه بکند؟ پوشيده بيرون بيايد يا عريان؟ يعني آن کس که مسئله به نام او عنوان مي شود زن است و احياناً مسئله با لحن دلسوزانه طرح مي شود که آيا بهتر است آزاد باشد يا محکوم و اسير در حجاب؟ اما روح مسئله و باطن مطلب چيز ديگر است و آن اينکه آيا مرد بايد در بهره کشي جنسي از زن، جز از جهت زنا، آزادي مطلق داشته باشد يا نه؟ يعني آنکه در اين مسئله ذينفع مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در اين مسئله ذينفع تر است. به قول ويل دورانت: «دامن هاي کوتاه براي همه جهانيان به جز خياطان نعمتي است».
پس روح مسئله، محدوديت کاميابي ها به محيط خانوادگي و همسران مشروع است، نه آزاد بودن کاميابي ها و کشيده شدن آنها به محيط اجتماع. اسلام طرفدار نظريه اول است. از نظر اسلام محدوديت کاميابي هاي جنسي به محيط خانوادگي و همسران مشروع، از جنبه دروني به بهداشت رواني اجتماع کمک مي کند و از جنبه خانوادگي سبب تحکيم روابط افراد خانواده و برقراري صميميت کامل بين زوجين مي گردد و از جنبه اجتماعي موجب حفظ و استيفاء نيروي کار و فعاليت اجتماع مي گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب مي گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
فلسفه پوشش اسلامي به نظر ما چند چيز است. بعضي از آنها جنبه رواني دارد و بعضي جنبه خانه و خانوادگي و بعضي ديگر جنبه اجتماعي و بعضي مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيري از ابتذال او.
حجاب در اسلام از يک مسئله کلي تر و اساسي تر ريشه مي گيرد و آن اين است که اسلام مي خواهد انواع التذاذهاي جنسي، چه بصري و سمعي و چه انواع ديگر به محيط خانوادگي و در کادر ازدواج قانوني اختصاص يابد، اجتماع منحصراً براي کار و فعاليت باشد. برخلاف سيستم غربي عصر حاضر که کار و فعاليت را با لذت جويي هاي جنسي به هم مي آميزد، اسلام مي خواهد اين دو محيط را کاملاً از يکديگر تفکيک کند.

آرامش دروني
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادي معاشرت هاي بي بند و بار، هيجان ها و التهاب هاي جنسي را فزوني مي بخشد و تقاضاي سکس را به صورت يک عطش روحي و يک خواست اشباع نشدني در مي آورد. غريزه جنسي، غريزه اي نيرومند، عميق و «دريا صفت» است. هر چه بيشتر اطاعت شود سرکش تر مي گردد، و همچون آتش که هر چه بيشتر به آن خوراک بدهند، شعله ورتر مي شود. به هر حال، اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه کامل کرده است. روايات زيادي درباره خطرناک بودن «نگاه»، خطرناک بودن خلوت با زن، و بالاخره خطرناک بودن غريزه اي که مرد و زن را به يکديگر پيوند مي دهد، وارد شده است.
اسلام تدابيري براي تعديل و رام کردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه، هم براي زنان و هم براي مردان، تکليف معين کرده است. يک وظيفه مشترک که براي زن و مرد، هر دو، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است:
قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ... وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ
خلاصه اين دستور اين است که زن و مرد نبايد به يکديگر خيره شوند، نبايد چشم چراني کنند، نبايد نگاه هاي مملو از شهوت به يکديگر بورزند، نبايد به قصد لذت بردن به يکديگر نگاه کنند. يک وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اين است که بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوه گري و دلربائي نپردازند. به هيچ وجه و با هيچ شکل و رنگ و بهانه اي کاري نکنند که موجبات تحريک کردن مردان بيگانه را فراهم کنند.
روح بشر فوق العاده تحريک پذير است. اشتباه است که گمان کنيم تحريک پذيري روح بشر محدود به حد خاصي است و از آن پس آرام مي گيرد. همان طور که بشر، اعم از زن و مرد، در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و مقام و از تملک جاه و مقام سير نمي شود و اشباع نمي گردد، در ناحيه جنسي نيز چنين است. هيچ مردي از تصاحب زيبا رويان و هيچ زني از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلي از هوس سير نمي شود.
چرا در دنياي غرب اين همه بيماري رواني زياد شده است؟ علتش آزادي اخلاق جنسي و تحريکات فراوان سکسي است که به وسيله جرائد، مجلات، سينماها، محافل و مجالس رسمي و غير رسمي و حتي خيابان ها و کوچه ها انجام مي شود. اما علت اينکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچي. همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خودآرايي از اين نوع حس شکارچيگري او ناشي مي شود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباس هاي بدن نما و آرايش هاي تحريک کننده به کار ببرند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود مي خواهد دلبري کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگي از انحراف هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.

استحکام پيوند خانوادگي
شک نيست که هر چيزي که موجب تحکيم پيوند خانواده و سبب صميميت رابطه زوجين مي گردد، براي کانون خانواده مفيد است و در ايجاد آن بايد حداکثر کوشش مبذول شود، و بالعکس هر چيزي که باعث سستي روابط زوجين و دلسردي آنان گردد به حال زندگي خانوادگي زيانمند است و بايد با آن مبارزه کرد.
اختصاص يافتن استمتاعات و التذادهاي جنسي به محيط خانوادگي و در کادر ازدواج مشروع، پيوند زن و شوهري را محکم مي سازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يکديگر مي شود.
فلسفه پوشش و منع کاميابي جنسي از غير همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگي اين است که همسر قانوني شخص از لحاظ رواني عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالي که در سيستم آزادي کاميابي، همسر قانوني از لحاظ رواني يک نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار مي رود و در نتيجه کانون خانوادگي بر اساس دشمني و نفرت پايه گذاري مي شود.
علت اينکه جوانان امروز از ازدواج گريزانند و هر وقت به آنان پيشنهاد مي شود، جواب مي دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ايم و يا به عناوين ديگر از زير بار آن شانه خالي مي کنند همين است. و حال آن که در قديم يکي از شيرين ترين آرزوهاي جوانان ازدواج بود. جوانان پيش از آن که به برکت دنياي اروپا کالاي زن اين همه ارزان و فراوان گردد، «شب زفاف را کم از تخت پادشاهي» نمي دانستند. ازدواج در قديم پس از يک دوران انتظار و آرزومندي انجام مي گرفت و به همين دليل زوجين يکديگر را عامل نيک بختي و سعادت خود مي دانستند، ولي امروز کامجويي هاي جنسي و در غير کادر ازدواج به حد اعلي فراهم است و دليلي براي آن اشتياق ها وجود ندارد. معاشرت هاي آزاد و بي بند و بار پسران و دختران، ازدواج را به صورت يک وظيفه و تکليف و محدوديت در آورده است که بايد آن را با توصيه هاي اخلاقي و يا احياناً چنانکه برخي از جرائد پيشنهاد مي کنند، با اعمال زور بر جوانان تحميل کرد.
تفاوت آن جامعه که روابط جنسي را محدود مي کند به محيط خانوادگي و کادر ازدواج قانوني، با اجتماعي که روابط آزاد در آن اجازه داده مي شود اين است که ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت و در اجتماع دوم آغاز محروميت و محدوديت است. در سيستم آزاد روابط جنسي، پيمان ازدواج به دوران آزادي دختر و پسر خاتمه مي دهد و آنها را ملزم مي سازد که به يکديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامي به محروميت و انتظار آنان پايان مي بخشد.
سيستم روابط آزاد اولاً موجب مي شود که پسران تا جايي که ممکن است از ازدواج و تشکيل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامي که نيروهاي جواني و شور و نشاط آنها به شعف و سستي مي نهد، اقدام به ازدواج کنند و در اين موقع زن را فقط براي فرزند زادن و احياناً براي خدمتکاري و کلفتي بخواهند و ثانياً پيوند ازدواج هاي موجود را سست مي کند و سبب مي گردد به جاي اين که خانواده بر پايه يک عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس به چشم رقيب و عامل سلب آزادي و محدوديت ببيند و چنانکه اصطلاح شده است يکديگر را زندانبان بنامند.

ادامه نوشته

حجاب از نظر اسلام


چکیده
در این مقاله سعی شده است با توجه به موضوع که پیرامون اسلام و حجاب بحث می نماید، با ورود به موضوع آفرینش انسان که با پیوند زن و مرد آغاز شده است به محورهایی از جمله برگزیده ای از روایات حجاب، و در ادامه فواید و آثار حجاب از جمله کنترل و محدود سازی نگاه، پوشش مشترک
پرتال علمی پژوهشی راه بهشتمیان زن و مرد، حجاب و پوشش خاص زنان، خودداری زنان از حالات و رفتارهای تحریک آمیز، خویشتن داری، اعمال مجازات نسبت به جرائم جنسی، نتایج حجاب و رعایت حریم در روابط زنان و مردان، پاکیزگی رشد، مصونیت زنان در برابر مزاحمان، طهارت قلبی زنان و مردان، ارزش و شخصیت زن، استحکام خانواده، افزایش توان مندی جامعه این مقاله به پایان می رسد. در پایان به این نتیجه می رسیم که خانواده سالم جامعه سالم را در پی خواهد داشت.

مقدمه
خداوند آفرینش انسان را با پیوند زن و مرد آغاز کرد و آدم و حوا را در کانون خانواده سکنی داد و با این تدبیر، همه ابعاد بشری و کاروان انسانی را به سوی زوجیت خواند و کمال انسانی را در همراهی و همدلی زوجین در کانون خانواده ترسیم نمود.قرآن کریم در راستای معرفی تعالیم حیات بخش برای عرصه های حیاط بشر، آموزه های عمیق و همه جانبه ای را در زمینه تنظیم روابط زن و مرد ارائه کرده است؛ که جا دارد هر یک از این آموزه ها از سوی متفکران دینی به ویژه قرآن شناسان مورد بررسی و تحلیل عمیق قرار گیرد.با این مطلب وارد موضوع حجاب می شویم تا ارتباط نزدیک آن را با آفرینش و اسلام از یک طرف ، با تربیت و حجاب از طرف دیگر نمایان شود. با توجه به این مهم سوال اساسی این است چگونه می توان برنامه های اسلام را درجهت نگهبانی از حریم حجاب عملی نمایم و تربیت دینی را به مرحله اجراء بگذارد؟ با چه ابزاری این مسیر دشوار را طی نماید؟ از کدام جهت حرکت نماید؟ با چه کسانی همراه شود؟ چگونه عمل نماید؟ و در نهایت چه هدفی نائل گردد؟ این سوالاتی است که این مقاله به آن در حد توان جواب داده خواهد شد.

فوائد و آثار حجاب و حریم میان زنان و مردان
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (1)ای پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلبابهای (روسری های بلند) خود را بر خویش فر افکنند، این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سرزده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.قرآن کریم در راستای معرفی تعالیم حیات بخش برای همه عرصه های حیات بخش بشر، آموزه های عمیق و همه جانبه ای را در زمینه تنظیم روابط زن و مرد ارائه کرده است که جا دارد هر یک از این آموزه ها از سوی محققان و متفکران دینی به ویژه قرآن شناسان و نیز از سوی کارشناسان علوم انسانی مورد بررسی و تحلیل عمیق قرار گیرد.
از جمله این آموزه ها، شیوه تنظیم روابط جنسی جامعه است که خود مشتعل بر مباحث متعددی است.قرآن کریم علاوه بر ضروری شمردن این کشش و تجاذب، برای ادامه نسل بشر و حیات انسانی، بر دو مساله مهم تاکید کرده است اول جهت دهی و هدایت صحیح این غریزه و جلوگیری از سرکوب آن، و دوم کنترل و جلوگیری از رها شدن و سرکشی آن. چراکه بر اساس حکمت بالغه الهی، تمامی غرائز و کشش ها و تمایلات درونی انسان، ناشی از علم و قدرت بی پایان و بدون نقص خداوند است و خداوند هیچ چیزی را در عالم وجود از جمله در وجود انسان بیهوده نیافریده است آنچه مهم است چگونگی رابطه ای است که انسان با هر یک از پدیده های هستی از جمله غرائز خود برقرار می کند. تمایلاتی همچون دوست داشتن علم، ثروت، قدرت، زیبایی و مانند آن ها همگی چنانچه در مسیر صحیح به کار رفته و از سرکشی آن ها جلوگیری شود، مهمترین ابزارهای انسان در پیمودن پله های عبودیت و کمال خواهند بود.قرآن در زمینه جهت دهی صحیح به غریزه جنسی، بر ازدواج و ارضاء نیاز جنسی و روحی زن و مرد به یکدیگر در چارچوب تعهد طرفینی تاکید می کند. وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (2).
از نگاه قرآن ازدواج یعنی رابطه زن و مرد در چارچوب پذیرش تعهدات طرفینی که از آن جمله است مسئولیت پدری و مادری و همسری در زمینه های تامین اقتصادی و عاطفی زوجین و فرزندان و حتی سایر پیوند های خویشاندی که در اثر ازدواج و تولد و تناسل پدید می آید. رابطه جنسی بدون پذیرش چنین تعهداتی منجر به هرج و مرج در خانواده و در پیوند نسل ها و پیوندهای خویشاوندی و در نتیجه درهم ریختن نسل انسانی خواهد شد. به علاوه هرج و مرج جنسی و بی بند و باری و گریز از تعهدات طرفینی در ازدواج، زمینه ساز انواع تعدی ها، بهره کشی های ناروا، آلودگی های اخلاقی، جرم و جنایت و دیگر مفاسد فردی و اجتماعی خواهد گشت که این مقال را مجال پرداختن به آن ها نیست.براین نکته باید تاکید کرد که ازدواج و تشکیل خانواده تنها برای ارضاء غرائز جنسی نیست بلکه اهدافی بالاتر و والاتر مترتب بر آن است؛ زن و مرد در سایه خانواده، به مراتبی از تعالی و رشد می رسند که به تنهایی قادر برآن نیستند، پختگی و کسب تجربه زندگی مستقل و به دور از پدر و مادر و خودباوری و پرورش فرزندان و درک حس پدر و مادر شدن و دهها آثار روحی و روانی و حتی جسمی دیگر از نتایج و ثمرات گسترده ازدواج و تشکیل خانواده است.
قرآن کریم در آیات متعددی بر مساله پدری و مادری، تربیت فرزندان و حقوق آنان، شیردهی فرزندان، حقوق والدین، حقوق و وظایف متقابل زن و شوهر و دیگر مسائل خانواده و خویشاوندی تاکید کرده و احکام و آداب فراوانی را در این زمینه ها عرضه نموده است که هر یک از این مسائل، خودنیازمند بررسی و تحلیلی مستقل و مفصل است با نگاه عمیق، وسیع و نظام مند قرآن به خانواده ، شناخته گردد(3) .برنامه های کنترلی قرآن در زمینه های تنظیم و تعدیل روابط جنسی زن و مرد مشتمل بر دستورات وتوصیه هایی است که می بایست به صورت هماهنگ و همه جانبه مورد توجه قرار گیرند برخورد جزئی و تاکید بر برخی از آنها و رها ساختن برخی دیگر، مانع از دستیابی به نتیجه مطلوب خواهد گشت. اهم این برنامه ها و دستورات را در شش محور کنترل و محدودسازی نگاه، پوشش مشترک میان زن و مرد، حجاب خاص زن، خودداری زنان از حالات و رفتارهای تحریک آمیز، خویشتن داری و سرانجام برخورد با انحرافات جنسی و مجازات مجرمین جنسی مورد بررسی کوتاه قرار می دهیم:

الف- کنترل و محدود سازی نگاه:
اولین و شاید مهمترین گام برای پیشگیری از انحراف در روابط جنسی زنان و مردان، کنترل نگاه است. قرآن در این زمینه به زنان و مردان مومن به عنوان وظیفه مشترک خطاب می کند که چشمان خود را از اندام های یکدیگر برگیرند:قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...(4)نگاه اولین گام تحریک و جلب زنان و مردان به یکدیگر است. در پی نگاه است که زمینه کشش ها و پیامدهای بعدی تا بدترین مراحل فراهم می گردد و از این روست که اگر کسانی بر نفس خویش حاکم شده و نگاه را از جذابیت های نامحرم برگیرند نقطه آغاز انحرافات بعدی را از خویشتن دور ساخته اند .


ادامه نوشته